تا زمانی که من اینجام نباید حتی چنین فکری به ذهنت خطور کنه!!

خیلی وقت‌ها زمونه باهامون راه نمیاد. اونم درست توی همون روزهایی که خسته‌ ، ناامید و بی انگیزه تر از همیشه‌ایم...

چند برابر هم بیشتر و سنگین‌تر از همیشه کارهای مختلف ریخته روی سرم اونم توی شرایطی که از عالم و آدم و خودم و زندگی بدم میاد و این یکی از بزرگ‌ترین مصائب انسان بودنه! اینکه درست توی همون لحظاتی که فقط نیاز داری به خزیدن طولانی مدت زیر پتوی زمستونیِ نرمت و توی یک سکوت طولانی از گرم شدن نوک انگشت‌ها و بینیت تو گرمای اون زیر لذت ببری. توی شب‌های بلند و سرد زمستونی، یک لیوان چایی زعفران ایرانی بخوری و کتاب مورد علاقه ات را به دور از همه شلوغی و هیاهو ها و آدما بخونی. مجبور. باشی بیشتر از همیشه توی اجتماع و بین آدما، حضور پیدا کنی، تلفنی حرف بزنی، پیام بدی، این طرف و اون طرف بری. پروژه های دانشگاهت را تکمیل کنی و تحویل بدی. سر کلاس ارائه های خوب و رضایت بخش برای خودت و استاد داشته باشی و بدو بدو های زندگیت چندین برابر همیشه شده باشه واقعا منو به شک میندازه که خلیفة الله بودن واقعا خوبه یا نه ؟!

دوباره بخونیدش😃

خدایا رشد ما در مسیر خودت را با سرعت دلار بالا ببر !

و در نهایتتتتت ایزی ایزی تامام تامامممم !! آخرین و هفتمین ارائه این ترم هم دقایقی پیش با موفقیت به اتمام رسید ...😎

و از اون جایی هم که درک و شعور دانشگاه نمی‌رسه که با این همه تدریس به من حقوق بده ! مجبور شدم خودم دست به کار بشم و حسابی ریخت و پاس کنم 😂🥹

عه ظاهرا چند وقتی میشه که همه چیز رواله ! چند ساعتی هم هست که اتفاق خوشحال کننده برات افتاده و حالت خوبه !! ولی خودتم خوب میدونی که نباید اینجوری باشه ! فکر کنم دیگه همین چند ساعت برات کافیه؛ دیگه وقتشه که بازم روی اصلی خودمو بهت نشون بدم... اسم من دنیاست و شما آدما اینجا زندگی میکنید.قانون من همیشه همین بوده و هست: اینجا جای خوشحالی و حال خوب و لبخند نیست..!

یک هفته قبل از ماه رجب؛ خدمت آیت الله حسن زاده بودیم. دوستان عرض کردند : آقا چه دستوری برای ماه رجب می دهید ؟ ایشان با یک تأکید و شدتی گفتند : درماه رجب بروید خودتان را ورق بزنید 📚منبع : «ماه رجب، ماه یگانه شدن با خدا» ،ص۵۴ #از_کتاب‌ها

...💔...

من خیلی خوب میدونم عزیزم؛ که این نیز بگذرد و زندگی هنوز ادامه داره ! اما دقیقا نکته دردناک و سخت ماجرا همینجا و توی همین ادامه داشتنه!