📚 #حکایتی_از_گلستان_سعدی
👈 مال از بهر آسایش عمرست نه عمر از بهر گِرد کردن مال
🌴از عاقلی پرسيدند: نيکبخت کيست و بدبختی کدام است؟
🌴در پاسخ گفت: نیک بخت آن که خورد و کِشت و بدبخت آنکه مُرد و هِشت.(خوشبخت آن کسی است که هم بکارد و هم از دسترنج خودش استفاده کند و بدبخت کسی است که بمیرد در حالیکه فقط پول جمع کرده باشد.)
🍂مکن نماز بر آن هيچ کس که هيچ نکرد
🍂که عمر در سر تحصيل مال کرد و نخورد
👌نماز میت بر جنازه آن کسی نخوان که هیچ کاری برای آخرتش انجام نداده و عمرش را فقط در راه به دست آوردن پول صرف کرده و از آن استفاده ای نکرده است.... .
@paragraph_osali
یک ضرب المثل تبتی میگه:
راز زندگیِ موفق و عمر طولانی
این است که ؛
نصف بخوریم...
دو برابر راه بریم...
سه برابر بخندیم...
و بی اندازه عشق بورزیم...!
@paragraph_osali 👈
لبتون خندان 😊
اگر چرخ وجود من از این گردش فروماند
بگرداند مرا آن کس که گردون را بگرداند
#مولوی
#صبح_همگی_بخیر
@paragraph_osali
🐍داستان آموزنده چوپان و مار
ﭼﻮﭘﺎﻧﯽ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﮐﺎﺳﻪ ﺷﯿﺮﯼ ﺟﻠﻮی ﺳﻮﺭﺍﺧﯽ میگذاشت. ﻣﺎﺭﯼ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻣﯽآمد، شیر را میخورد ﻭ سکهاﯼ ﺩﺭ ﺁﻥ میانداخت.
ﭼﻮﭘﺎﻥ ﻣﺮﯾﺾ ﺷﺪ. ﺑﻪ ﭘﺴﺮﺵ ﮔﻔﺖ ﻫﻤﺎﻥ ﮐﺎﺭ ﺭﺍ ﺑﮑﻨﺪ. ﭘﺴﺮ ﻭﺳﻮﺳﻪ ﺷﺪ ﻭ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﻣﺎﺭ ﺭﺍ بکشد ﻭ ﺗﻤﺎﻡ ﺳﮑﻪﻫﺎ ﺭا ﺑﺮﺩﺍﺭﺩ. ﻫﻤﯿﻦ ﮐﺎﺭ را ﮐﺮﺩ. ﻭﻟﯽ ﻣﺎﺭ ﺯﺧﻤﯽ ﺷﺪ و ﭘﺴﺮ را نیش زد و ﭘﺴﺮ ﻣﺮﺩ.
ﭼﻮﭘﺎﻥ ﻣﺪﺗﯽ ﺑﻌﺪ ﺑﯽﭘﻮﻝ ﺷﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺭﺳﻢ ﻗﺪﯾﻢ، ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﮐﺎﺳﻪ ﺷﯿﺮﯼ ﺟﻠﻮی ﺳﻮﺭﺍﺥ ﮔﺬﺍﺷﺖ. ﻣﺎﺭ ﺷﯿﺮ را ﺧﻮﺭﺩ ﻭ ﺳﮑﻪﺍﯼ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺩﺍﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: «دیگر ﺑﺮﺍیم ﺷﯿﺮ ﻧﯿﺎور، ﭼﻮﻥ ﻧﻪ ﺗﻮ ﻣﺮﮒ ﭘﺴﺮﺕ را فراموش میکنی و ﻧﻪ ﻣﻦ ﺩﻡ ﺑﺮﯾﺪﻩام را.»
🔻ﮔﺎﻫﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﺩﻝ ﮐﻨﺪ ﺗﺎ ﺯﺧﻢ ﮐﻬﻨﻪ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﺷﻮﺩ.
@paragraph_osali
در رشد آگاهی سهیم باشیم.❤️👆
#واعظ_شیرین_سخن
واعظي بالای منبر از اوصاف بهشت می گفت و از جهنم حرفی نمی زد. يکی از حاضرين پاي منبر خواست مزه ای بيندازد گفت:ای آقا،شما هميشه از بهشت تعريف می کنيد،يک بار هم از جهنم بگوييد. واعظ که حاضر جواب بود گفت: آنجا را که خودتان مي رويد و مي بينيد. بهشت است که چون نمی رويد لااقل بايد وصفش را بشنويد. :))))
@paragraph_osali
حکایتهای خواندنی در پاراگراف. ❤️👆
#صبح_قشنگ_تون_بخیر
امروز خدارو بابت نعمتهایی که بهت داده شکر کردی؟
@paragraph_osali
#آیا_می_دانستید 💡
🔻 اصطلاح " حمام زنانه شد !" زمانی به کار می رود که در مجلس یا محفلی در آن واحد هر چند نفر باهم و با آواز بلند و بدون رعایت نظم و ترتیب با یکدیگر گفتگو کنند و آنچنان سروصدایی به راه بیندازند که هیچ یک از افراد آن جمع حرف و سخنشان برای یکدیگر قابل فهم نباشد .
🔺 حال ببینم ریشه ی این مثل از کجا آمده است. در گذشته، در اکثر شهرها و روستاهای ایران حمام عمومی با خزینه وجود داشت و براساس قانون از طلوع آفتاب تا ساعت هشت صبح ، این حمام ها مردانه بودند و از آن ساعت تا ظهر و حتی چند ساعت بعدازظهر در اختیار زنان قرار می گرفت که این طولانی شدن اقامت زنان در حمام علت داشت.
🔻 اول اینکه زنان به همراه بچه های خود به حمام می رفتند که شستشوی اطفال زمان زیادی می برد و به غیر از این زنان در خارج از فضای خانه تنها جایی که می توانستند ، بدون دردسر و نگرانی همدیگر را بینید حمام بود، از این رو حمام به محل اجتماع و بحث و گفتگوی زنان تبدیل می شد.
🔺 به گفته سیاح فرانسوی گاسپاردروویل : « … زنان ایرانی حمام را بهترین نقطه تجمع خویش می دانند. دید و بازدیدها در حمام صورت می گیرد و در هر گوشه ای از آن جوخه ای از زنان که مشغول درددل اند به چشم می خورد. سر صحبت از وضع خانواده ها در گرمابه ها باز می شود. اشارات رشک آلوده و شکوه و شکایات و صلاح اندیشی با گیس سفیدان و پیرزنان ، صحنه حمام را به صورت ساحت دادگاه در می آورد .»...
⭕️ در نتیجه همانطور که شرح داده شد، زنان دو به دو یا گروهی از هر دری می گفتند و می شنیدند در نتیجه حرفهایشان در آن سروصداهای بی امان برای دیگرانی که آنها نیز با خود مشغول صحبت بودند ، مفهوم نبود و از اینجا بود که مثل "حمام زنانه شد !" ایجاد شد که کنایه از سروصدا و همهمه است .
@paragraph_osali
..
مالِ حرام تا آبرویِ آدم را نبرد، انسان را رها نمیکند!
هرگز خیال نکنیم حرفی که زدیم و یا مالِ حرامی که گرفتیم و یا آبرویِ کسی را بردیم، گذشته و یا تمام شده!
خیر! چیزی نمیگذرد! هرکاری که کردیم، بالاخره ثمرِ
آن را میبینیم مگر اینکه با توبه آن را ترمیم کنیم✨
- حاج آقا جوادی آملی -
____
@paragraph_osali
▪️عشق، بههمین سادگی است.
ﭘﯿﺮﻣﺮدی ﺑﺎ ﻫﻤﺴﺮش در ﻓﻘﺮ زﯾﺎد زﻧﺪﮔﯽ ﻣﯿﮑﺮدﻧﺪ ﻫﻨﮕﺎم ﺧﻮاب ، ﻫﻤﺴﺮ ﭘﯿﺮﻣﺮد از او ﺧﻮاﺳﺖ ﺗﺎ ﺷﺎﻧﻪ ای ﺑﺮای او ﺑﺨﺮد ﺗﺎ ﻣﻮﻫﺎﯾﺶ را ﺳﺮو ﺳﺎﻣﺎﻧﯽ ﺑﺪﻫﺪ.
ﭘﯿﺮﻣﺮد ﻧﮕﺎﻫﯽ ﺣﺰن آﻣﯿﺰ ﺑﻪ ﻫﻤﺴﺮش ﮐﺮد و ﮔﻔﺖ ﮐﻪ ﻧﻤﯿﺘﻮاﻧﻢ ﺑﺨﺮم ﺣﺘﯽ ﺑﻨﺪ ﺳﺎﻋﺘﻢ ﭘﺎرﻩ ﺷﺪﻩ و در ﺗﻮاﻧﻢ ﻧﯿﺴﺖ ﺗﺎ ﺑﻨﺪ ﺟﺪﯾﺪی ﺑﺮاﯾﺶ ﺑﮕﯿﺮم ..
ﭘﯿﺮزن ﻟﺒﺨﻨﺪی زد و ﺳﮑﻮت ﮐﺮد.
ﭘﯿﺮﻣﺮد ﻓﺮدای آﻧﺮوز ﺑﻌﺪ از ﺗﻤﺎم ﺷﺪن ﮐﺎرش ﺑﻪ ﺑﺎزار رﻓﺖ و ﺳﺎﻋﺖ ﺧﻮد را ﻓﺮوﺧﺖ و ﺷﺎﻧﻪ ﺑﺮای ﻫﻤﺴﺮش ﺧﺮﯾﺪ.
وﻗﺘﯽ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﺎزﮔﺸﺖ ﺷﺎﻧﻪ در دﺳﺖ ﺑﺎ ﺗﻌﺠﺐ دﯾﺪ ﮐﻪ ﻫﻤﺴﺮش ﻣﻮﻫﺎﯾﺶ را کوتاه کرده و فروخته اﺳﺖ و با پولش ﺑﻨﺪ ﺳﺎﻋﺖ ﻧﻮ ﺑﺮای او ﮔﺮﻓﺘﻪ اﺳﺖ ... .
@paragraph_osali
درباب شعرخوانی مهدیرسولی در روز عید فطر این یادداشت را بخوانید:
کنشگری هنرمندانه درقالب هنر!
"خرده نقدی درباب شعرخوانی مهدیِرسولی در عیدفطر"
ِ🖍 امیرحسناوصالی
آنچه منتقدینِ عوام را در برابر شعرخوانی مهدیرسولی میشوراند، نه فرمِ رواییِ سازوکارِ شعریِ اوست و نه موضعمندی هوشمندانهی او؛ بلکه امّالدلایل پیکانِ انتقادها سوی رسولی، قیاس محتوای شعر او با میثممطیعی در سالهای پیشین است. مضامین تند و صریح مطیعی پیشفرضی در ذهن مخاطب ایجاد کرده است که هرکسی پس از او نیز باید از چنین سنتی تبعیت بکند.
اما مهدیرسولی بسیار زیرکانه در انتخاب شعر خود عمل کرده است، که نه "سیخ" بسوزد و نه "کباب"!. علیالظاهر اگر در دولت روحانی بودیم، اشعار وی هم میتوانست رنگ و بوی دیگری داشته باشد! و اگر چه از منبرکهای انتقادی-تبیینی کوتاه و کاربردی آخر هیئت ثارالله در دولت روحانی خبری نیست، اما حداقل میتوانست کمی صریحتر مسائل را روایت بکند.
امّالمسائل خواندن مردم با استناد به عصای خمینیِ کبیر'ره' زمانی گرهگشاست که نقش مردم در مدافع یا مهاجمی خود مشخص باشد. یقینا قیاس نسل انقلاب با نسل حاضر از حیث عملکرد و وظیفه ناصواب است. و بالاخره باید مشخص بشود منطور از "مردم" در این اشعار کدام مردم است.
مگر نه اینکه این مردم در ۲۲بهمن، ۹دی و روز قدس و... ولایتمداریشان را ثابت نمودند؟ حال مداوای این زخمها مردم هستند یا مسئولین؟
آیا مسئولینی که با وعدهی اینترنت رایگان آمدند و نفسکشیدن همین مردم را نیز فیلتر کردند، لایق سیلیِ پدرانهی مردم از سمت شما نبودند؟ مردمی که اگر حضور پررنگشان در میادین اجتماعی نبود حتی مشروعیت دولتها به خطر میافتاد، آیا لایق همزبانی صریحتری نبودند؟!
اگر زخم داریم و اگر درد داریم، مداوایش نیز دست خودمان است؟ اگر مداوا دست خودمان بود، پس چرا پای صندوق رای آمدیم؟ یقینا حاکمیت نمیتواند و نباید نقش اپوزیسیون را بازی کرده و توپ را در زمین مردم بیاندازد. حاکمیت، همیشه باید پاسخگو باشد. حال که مداح میتواند به مثابهی زبان مردم باشد و نقش یک مصلحِ کنشمند را ایفا بکند، انتظارات هم بالا رفته و مطالبهگریها هم فراوان میشود. اگر دعوت بهامید و جهاد خوب است، پس باید در تمامی دولتها نیز خوب باشد.
اینکه تندیِ نقد را در لابهلای روایتهای تاریخی از کوفه و رضاخان و... گرفته تا صفِ اول و اقتصادِ سیاسی و دعوت برای جهاد و... پنهان بکنیم، یک فرار زیرکانه و روبهجلو و ساخت یک روایتِ جدید در تریبیون نماز عیدفطر است که شما بهخوبی انجامش دادید. و دورد برشما.
امیرحسناوصالی
عضو پاراگراف بشوید.👇
https://eitaa.com/joinchat/2729640001Cb1d34d8ce8
"بی تو آوارم و بر خویش فرو ریختهام
ای همه سقف و ستون و همه آبادیِ من... .
#حسین_منزوی
#صبح_همگی_بخیر
@paragraph_osali
#داستانک
💎شخص خسيسي در رودخانه اي افتاد و عده اي جمع شدند تا او را نجات دهند. دوستش گفت: دستت را بده، تا تو را از آب بالا بکشم. مرد در حالي که دست و پا مي زد دستش را نداد. شخص ديگري همين پيشنهاد را داد، ولي نتيجه اي نداشت. ملا نصرالدين که به محل حادثه رسيده بود، به مرد گفت: دست مرا بگير تا تو را نجات دهم. مرد بلا فاصله دست ملا را گرفت و از رودخانه بيرون آمد. مردم شگفت زده گفتند: ملا معجزه کردي؟ ملا گفت: شما اين مرد را خوب نمي شناسيد. او دستِ بده ندارد، دستِ بگير دارد. اگر بگويي دستم را بگير، مي گيرد، اما اگر بگويي دستت را بده، نمي دهد. تهيدست از برخي نعمت هاي دنيا بي بهره است، اما خسيس از همه نعمات دنيا.
🔻 «دو کس رنج بيهوده بردند و سعي بي فايده کردند يکي آن که اندوخت و نخورد
و ديگر آن که آموخت و نکرد.»
@paragraph_osali
حالا من که میگردم بهترین داستانها و حکایتها رو براتون پیدا کنم، شمام یه لطفی کنید و کانال رو به دوستانتون معرفی کنید. 😊
#در_رشد_آگاهی_شریک_باشیم :)
📚 #ریشه_ضرب_المثل_ها
👈 به کرسی نشاندن حرف
🌴(هرگاه کسی در اثبات نظر خود پای فشاری کند و سرانجام آن را به دیگری بقبولاند و یا تحمیل نماید، می گویند : سرانجام حرفش را به کرسی نشاند )
🌴رسم خواستگاری و بله بران در گذشته ایجاب می کرد که پس از آن که میان خانواده های عروس و داماد درباره ی مهریه و دیگر خرج های ازدواج توافق به دست می آمد و پیشنهاد های پدر و مادر عروس سرانجام مورد پذیرش خانواده ی داماد قرار می گرفت و قباله ی عقد نیز نوشته می شد، آن گاه عروس را بزک کرده بر یک کرسی که در آن زمان جای نشستن مهتران و بزرگان بود، می نشاندند ( در آن زمان از مبل و صندلی خبری نبود و کهتران نیز بر چهارپایه می نشستند) و او را در برابر تماشای دوشیزگان و بانوان محله و آبادی قرار می دادند.
🌴نشستن عروس بر کرسی و نمایش او برای اهالی محل این معنی را داشت که پس خانواده ی عروس درخواست های خود را به خانواده ی داماد قبولانده و یا تحمیل نموده است که اکنون عروس خود را بر کرسی نشانده است. از این رو این اصطلاح اندک اندک دامنه ی معنایی گسترده تری یافت و مجازن در مورد قبولاندن حرف و عقیده به کار رفت.... .
@paragraph_osali
📖 برشی از کتاب:
آمریکاییها برای دختران همسنوسال من رشتهٔ ورزشی بیسبال را آوردند، ولی من و بسیاری از دختران ژاپنی با رشتهٔ مشابه سنتی آن، «هانهتسوکی» (بدمینتون ژاپنی)، خودمان را مشغول میکردیم. آنها تلاش میکردند در همهٔ امور از قانون اساسی تا قوانین نظامیگری و حتی محتوای درسهایی مثل تاریخ اعمال نظر کنند. ولی ما در سرودهای مدرسه آنقدر مرثیهٔ هیروشیما را میخواندیم که مظلومیت هشتادهزار نفر سوختهٔ بیگناه را هرگز فراموش نکنیم.
- مهاجر سرزمین آفتاب
- حمید حسام
@paragraph_osali
سلام و صبحبخیر
امروز میخوام درباب حافظ و مباحثی که مربوط به شخصیت حافظ میشه باهاتون صحبت کنم.
حتما مطالب امروز رو دنبال کنید.🌸
🌱 #حافظ_شناسی
▪️ اولین نکتهای که باید در شناخت شعر و اندیشهی "حافظ" بدان توجه کنیم، این است که بههیچ عنوان نمیتوان در تذکرهنویسیها و تاریخنگاریها شخصیت اورا بشناسیم.
▪️ یکی از دلایل مهم در عدم شناخت "حافظ":در تذکره و تاریخ این است که وی شخصیت پیچیدهای داشته و از آن حیث هم که دیوان اشعارش را خودش جمعوجور نکرده است، مسیر تحریف در اشعار و شخصیت خود را باز گذاشته است.
▪️ پس صوابترین کار در شناخت شعر و مقام "حافظ"، رجوع به دیوان اشعار وی است؛ که باید بگردیم و بهترین و کاملترین نسخه را پیدا بکنیم.
https://eitaa.com/joinchat/2729640001Cb1d34d8ce8
▪️ بهترین روش شناخت "حافظ"، حافظ بهگفتهی حافظ است.
یعنی اورا نه در آیینهی تاریخ، بلکه در آیینهی اشعارش جستوجو کنیم؛ که چگونه دم از درزدن در میخانه توسط ملائک زده و از شش جهت نیز خواهان حوریان است!!!
#حافظ_شناسی
https://eitaa.com/joinchat/2729640001Cb1d34d8ce8
🌱 #حافظ_شناسی
🔻 دیوان حافظ تاکنون بیش از چهارصد بار به اشکال و شیوه های گوناگون به زبان فارسی و دیگر زبان های جهان به چاپ رسیده است و در مجموع تاکنون بیش از 1700 نسخه خطی از دیوان حافظ شناخته شده است.
🌱 #حافظ_شناسی
❓ سوال اساسی؟
چرا نسخههای حافظ متفاوتند؟
🔅 دلیل اول:
💢 دیوان حافظ حدود 500 غزل دارد اما سعدی علاوه بر بوستان و گلستان 700 غزل دارد و مولانا 2800 غزل دارد.
💢 باید بگوییم حافظ به جای سرعت، دقت داشته و روی غزل هایش حسابی کار کرده و حداقل برای هر کدام یک ماه وقت گذاشته است. حافظ پژوهان، می گویند حافظ پس از سرودن هر شعر بارها آن را اصلاح می کرده و این مسئله منجر به ایجاد نسخه ها و تغییرات فراوان در شعر او شده است ، به همین دلیل چندین چاپ معتبر از دیوان حافظ می توانیم داشته باشیم.
#حافظ_شناسی
پاراگراف رو معرفی کنید: 👇❤️
https://eitaa.com/joinchat/2729640001Cb1d34d8ce8