eitaa logo
پراکنده_دل!
666 دنبال‌کننده
337 عکس
145 ویدیو
29 فایل
کانال شخصیم! سعی میکنم بیشتر بنویسم! تاملات! شطحیات! @nashr313 علوم تربیتی موسسه امام خمینی / درس خارج حوزه علمیه قم
مشاهده در ایتا
دانلود
به بهانه استفاده از اصل_تربیتی : ☀️ [ یا ؟ ] تاکنون از جهات مختلفی این دو عنوان، محل بررسی محققین علوم تربیتی قرار گرفته و از زوایای مختلفی باید محل مباحثه و تحلیل باشد به صورت کلی همانگونه که از نام این دو مبنای_تربیتی پیداست هدف اولی تربیت از طریق هدایت و هدف دومی تربیت از طریق تسلیم و تعبد معنا میشود قبل از شروع بحث‌، دو نکته بسیار مهم و کلیدی در مباحث بگویم: ۱. همیشه به خاطر داشته باشید از ظاهر یک روش_تربیتی نمیتوان گفت که یک عمل با مبنای تسلیم و اطاعت پذیری تنظیم شده یا هدایت است و ارشاد!! برای قضاوت تنها و تنها باید پک کامل تربیتی آن ساختار و جهت مجموع رفتار ها، تشویق و تنبیه ها لحاظ گردد! لذا ممکن است بسیاری از مصادیق عملی این دو
مبنای_تربیتی
یکی باشد در حالی که با دنیایی تفاوت لحاظ گردیده است. ۲. مربیان موفق در اِعمال روش های_تربیتی تنها از یک مبنا استفاده نمیکنند بلکه بسته به اولویت اصول_تربیتی ِ ممکن، ترکیبی از مبانی_تربیتی را مد نظر قرار داده، کنش و واکنشی دارند منتها بله؛ قاعده‌ی ذهنی و عموم رفتارهای تربیتی‌شان در دوگانه های مبانی_تربیتی متکی بر یک مبنای_تربیتی است. به بحث بازگردم: با تجربه های میدانی متعدد و با شناخت اندکی که از جوان امروز دارم با قاطعیت عرض میکنم اطاعت_پذیر_کردن متربیان نمیتواند گزینه مناسبی برای سرلوحه‌ قراردادن مواجهه‌ی ما با این نسل باشد استفاده از ابزارهای صیانتی و تحمیلی و اطاعت پذیرکردن متربی یک مبنای مرسوم در عموم مجموعه های فرهنگی جامعه ماست در حالی که ضمن احترام و تمجید از این مبنا، دیگر امروزه نمیتوان با اقناع ساختن تعبدیِ دانش پژوه، تربیت موفقی داشت مگر در تربیتهای_گلخانه ای و محدود! متربی در اولین فرصتی که بستر مخالفی بیابد خلاف انتظار شما عمل خواهد کرد! چنانکه در دانشگاه ها و مدارس علمیه میبینید شیوه های تسلیمی تنها باید در مواردی رخ دهد که شکستن آن، هویت مربی یا متربی را زائل میکند که قاعدتا این موارد انگشت شمار خواهد بود و البته استفاده از اصل ، غیر ممکن! اما قاعده‌، ارشاد پذیری‌ست که تعاریف مخصوص به خود را دارد ارشاد پذیری(مربی پذیری) به معنای عدم مواخذه است؟! خیر / به معنای عدم دستور و امر به مربی است؟! خیر / به معنای لزوم بیان دلیل و استدلال برای متربی است؟! خیر / به معنای لزوم رفاقت بیجا با متربی است؟! خیر .. پس چه؟! میخواهم به زودی از دنیای و از کلام بزرگان به این مقوله بپردازم لطفا بازخوردی از مطالعه‌ی مباحث در پیوی داده شود @parakande_del
سخن بر سر آن است که اگر آدمی را به آن چه ناخودآگاه در پی آن است آگاه نمایند، اشتیاق او به کشف آن کمتر می شود و اگر وی را به آن اجبار کنند، از آن دور می شود؛ زیرا انسان همیشه به دنبال آن چیزی است که دست نایافتنی است و چون بدان دست یابد، عشق و هیجان اولیه خود به آن را از دست می دهد مگر اینکه ... هنر مربی ایجاد عشق و تقویت نیاز متربی نسبت به پیام های تربیتی است. بدون این که او را به دریافت آن مجبور نماید. اگر متربی احساس کند که بدون تمایل درونی چیزی از بیرون و از جانب دیگری بر او تحمیل می شود، نسبت به آن مقاومت نشان می دهد. در ، فاعل تربیت مربی است و در فاعل تربیت متربی است. در اولی مربی بناکننده، و در دومی متربی بناکننده ی شخصیت خویش است. اگر مربی بدون فراهم نمودن زمینه و تشنه کردن ذهن مخاطب اقدام به آموزش نماید نه تنها این اقدام اثربخش نخواهد بود، بلکه مانع خودانگیختگی یادگیرنده نیز می شود و و از تربیت طبیعی و درونی او جلوگیری می‌کند. اگر تربیت متربی توام با عشق و رغبت و آمادگی روانی نباشد، بهترین پیام ها و رساترین حقایق با مقاومت و اکراه و بیزاری همراه می شود. وقتی متربی به طور مستقیم از جانب مربی محتوای تربیت را دریافت می کند، بدون این که عشق به آن محتوا در طبیعت و درون خویش احساس کند، احتمالا همین محتوا به عنوان حجاب و مانع تربیت درونی و نیاز خودانگیخته عمل خواهد کرد. هنر مربی تقویت حس نیاز متربی به آن چیزی است که به مصلحت رشد و تعالی اوست. مربی هیچ گاه نباید آن امانت را به طور مستقیم در اختیار متربی قرار دهد زیرا با چنین کاری، امکان پدید آیی نیاز را که باید از درون بجوشد، از بین برده است. اگر تربیت از بنیاد و آغاز با ارشاد و عشق و رغبت درونی همراه نباشد، با تحمیل و اقناع و اطاعت پذیری اثر کار تربیتی موقت و بی ریشه خواهد بود. چنین تربیتی مانع شکوفایی استعدادها و مانع رغبت متربی به مربی خواهد شد! @parakande_del
فرق دو مبنای و نیز در همین نکته ی باریک و ناپیدا نهفته است که در اطاعت_پذیری و اقناع تحمیلی متربی، منبع و مرجع تغییر و تحول بیرون از متربی است ولی در ارشاد_پذیری و هدایت کردن او این منبع در درون متربی همراه با هضم و جذب، و صدالبته با میل و شوق و جوشش است! غالب روش ها و اقدامات تربیتی در خانه و مدرسه و مجموعه های فرهنگی امروز، چون با آماده سازی روانی و عاطفی همراه نیست برخلاف مقصود است، زیرا با ظرفیت و قابلیت مخاطب‌، میزان نشده است و او با متربی همراهی و همدلی نکرده؛ بنابراین حاصل آن ناپایدار و ناموزون است.   در ارشاد ساختن متربی، سخن فرع است، کلام بهانه است و تنها مقصود اصل است. اصل، معنا و دریافت است که باید از جانب متربی صورت گیرد. در این جا چه بسا در بسیاری از موارد تربیت نمادین و غیرکلامی جایگزین تربیت کلامی می شود. تنها برای نافذ کردن پیام باید واژه ها را تقلیل داد و برای پویا کردن کلام باید از تب تکرار اشباع کننده ی آن باز ایستاد.   در ارشاد_پذیری رفتارهای غیرکلامی، عواطف و احساسات و هیجانات ناهوشیار و پنهان، [حتی کم محلی و سین نکردن پیام ها] موثرتر از رفتارهای کلامی و ارادی و آشکار است. اینجا دیگر نیاز به بیان اشکالات جزئی و تاکید بر موارد سطحی تربیتی از سوی مدیران و مربیان نیست! [لباست را از بالای پشت بام بردار/ ظرفت هایت را بشور/ جامه متناسب با محیط بپوش و... ] متربی مقصود و مضمون پیام مربی را می گیرد و نه کالبد حرف او را. پس هر نوع کوشش و تلاشی برای تبلیغ مستقیم یک پیام، در اغلب موارد منجر به تردید و شکنندگی آن می شود و هر کوششی برای تبلیغ مستقیم یک پیام، در اغلب موارد منجر به تضعیف آن اثر می گردد و هر تلاشی برای تحمیل پیام های تربیتی و اخلاقی چیزی جز تقلیل جایگاه تربیت و اخلاق نخواهد داشت. [ و این چنین متربی از شما و توصیه هایتان متنفر خواهد شد! در حالی که همان توصیه از فرد دیگر برایش لذت بخش!😊 ] @parakande_del
ضمن عذرخواهی از تاخیر در ادامه بحث، بعد از یادداشت آخر در این موضوع پرسیده بودند : نقطه تاب آوری یا دستور و تحمیل ندارد؟ قطعا دارد ! چگونه؟ توصیه مربیان و متخصصان، وضع قوانین اولیه و پایبندی جدی طرفین به همین محدوده‌ی ترسیم شده‌ی قوانین است👇 یکی از پژوهشگران مشهور فرانسوی در حوزه تربیت عبارت جالبی دارد: قوانین تربیتی وضع میگردند تا در کلیه‌ی موارد غیر آن، ارشاد مربی و اختیار متربی محل بروز و ارزیابی باشند! نکته دقیقی‌ست. نقطه تلاقی تربیت ارشادی و تربیت اقناعی و تحمیلی، در عبور از خط قرمزهاست! آن هم خطوط قرمز متقن اولیه که از ابتدا اعلام شده و جای هیچ گونه تسامح و تساهلی ندارد به طور مثال در مجموعه خود ما سه خط قرمز در سه ساحت فردی، گروهی و تیمی برای بچه ها ترسیم شده که کوتاهی در آن بدون هیچ رحمی محل تعلیق و در نوبت دوم اخراج است! - در ساحت فردی، طرح بحث های شخصی با مربی و ارسال برنامه ها [برای طلاب] و درختواره ها [برای دانشجویان] - در ساحت گروهی، شرکت منظم در جلسات و پیگیری تکلیف ها - و در ساحت تیمی، انجام وظیفه دقیق در حوزه‌ی محول شده‌ی نقش ها در موارد متعدد، بازخوردها و رفتارهای متربیان مورد پسند و مطلوب مربیان نیست. مسائلی علیرغم تذکرات به درستی پیگیری نمیشود و یا با اکراه و عدم اظهار نظر صریح، به خود متربی واگذار میگردد؛ کوتاهی های این چنینی ولو در حد آسیب زدن به هویت جمعی و یا اصطلاحا به دیوار خوردن خود متربی، جاری مجرای اصل برای مربی‌ست! دخالت آنچنانی صورت نمیگیرد، در مواردی به روی متربی هم آورده نمیشود و توبیخی به همراه ندارد در حالی که حس_نارضایتی_مربی ، متربی را رهنمون و از تکرار مجدد پرهیز میدارد! @parakande_del