این بنده خدا نمیدونم کیه. گویا از اهوازه. میگن تا نزدیک فوت رفته بوده که سریع آوردنش بیمارستان و دوباره به زندگی برگشته. البته هنوزم نفساش خوب نشده. نمیدونم چشه راسش منم حس فوت توی نفساش می بینم🤦‍♂😄 میخام برم بپرسم اگه اونور چیزی دیده تعریف کنه برام که برم واسه عباس موزون توی زندگی پس از زندگی تعریف کنم😅

یه حس قوی بهم میگه اینجا بالای سر مریضا خدا به ما بنده هاش نزدیکتره حضرت امام ره هم فرموده بود: من حاضرم ثواب ۴۰ ساله عبادتم رو با یک شب پرستاری عوض کنم. فکر کنم همینو گفته بودن مثلا دارم خودمو آروم میکنم که کار پرستاری از مریضا خیلی ارزش داره😂😂

اینم شاهدش که از غیب رسید🙏👌😂😂

حاج علیرضا اتحادی ما شیمیایی هست پروستات و کلیه ها عمل کرده چشماش هم پیوندیه جانباز ۷۰ درصد از صبح ریه‌هاش درگیر شده. یکی دوتا آمپول توی هتل بهش زدم اما اومد عرفات بدتر شد. الان ساعت ۲ نیم شب ناچارا اوردیمش بیمارستان ایران در عرفات میگه: چه خوبه اینجا شهید بشم... گفتم حاجی تو قول دادی بهم تا تهش باشی بهمون کمک کنی حالا میزنی زیرش؟! میگه هنوز شربت شهادتو نخوردم، چایی‌شو خوردم😂😂

عجب اوضاعیه این کاروان جانبازان؛ میخوابی پا میشی میبینی یه پا بهت اضافه شده😐 😂😂😂😂

حاج آقای نواب نماینده رهبری و آقای حسینی رییس سازمان حج اومدن چادر ما توی عرفات سخنرانی کردن

این سه تا طفل از لبنان هستن. مهمون چادر ما شدن. مادرشون با ۲ تا خواهراشون هم رفتن چادر خانما

راننده اتوبوس ما اسمش عامر هست میگه شریفی حبیبی، صابر ماحبیبی چون موز و سیب و میوه به من بیشتر نمیده😂😂

خیابان منتهی به جبل الرحمه در عرفات جبل الرحمه اون کوه بزرگ روبرو نیست، یه کوه کوچیک پایینش هست دقت کنید پیداست. حال داشتم تا عصر میرم از نزدیک عکس میگیرم میفرستم چادر ما کنار همین خیابونه یه هلکوفتر هم بالا سر من شده بادیگارد من😂😂

فقط یه میبدی قدر چایی داغ توی هوای داغ صحرای عرفات رو میدونه. ای جانم😂😂

ما اینجاییم. نقطه آبی این دایره که نوشته عرفات، جبل الرحمه است بیابونهای اطراف کنار خیابانهای بالای عکس، مشعرالحرام است تا وادی محسر، بعدش میشه منا