#پارت7 روزی حلال ✨راوی :خواهر شهید ✨ پیامبر اعظم (ص)می فرماید :🌷فرزندانتان را در خوب شدنشان یاری کنید ،زیرا هرکه بخواهد می تواند نافرمانی را از فرزند خود بیرون کند🌷 براین اساس پدرمان در تربیت صحیح ابراهیم و دیگر بچه ها اصلا کوتاهی نکرد. البته پدرمان بسیار انسان با تقوایی بود. اهل مسجد وهیئت بود وبه رزق حلال بسیار اهمیت می داد. او خوب می دانست پیامبر(ص) میفرماید:🌷عبادت ده جز دارد که نه جز آن به دست آوردن روزی حلال است🌷 @parastohae_ashegh313

جان امانتی است که باید به جانان رساند. اگر خود ندهی، می ستانند. فاصله هلاکت و شهادت همین خیانت در امانت است. #شهیدسیدمرتضی‌آوینی🌱 #شهیدانہ♥ @parastohae_ashegh313 ‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌

🌷Gomnam1336🌷: 📗 کتاب صوتی، سلام بر ابراهیم ۲ ⏪ بخش:هجدهـــــــــــــم🌷 🕊📎شهدا را یاد ڪنیم با ذکر صلوات ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ★ ╔══ ❅ೋ❅🌸❅ೋ❅ ══╗ @parastohae_ashegh313 ╚══❅ ೋ❅🌸❅ೋ❅ ══╝

برای شادی روح شهید بزرگوارمان صلوات🌷 سردار حسن ترک🌷 ╔═•♡🌸♡•════•♡❣♡•═╗ @parastohae_ashegh313 ╚═•♡❣♡•════•♡🌸♡•═╝

دعای ماد عامل شهادتش شد 🌷سردار شهید حسن ترک 🌷 ╔═•♡🌸♡•════•♡❣♡•═╗ @parastohae_ashegh313 ╚═•♡❣♡•════•♡🌸♡•═╝

#طنز‌شهدایی 🍒 گیلاس ، کمپوت پُرطرفدار ... در سال‌های دفاع مقدس ... در گرمـای طاقت فـرسای جبهه های جنوب ، کـمپوت میوه‌ جات طرفداران بسیاری داشت خصوصا ڪمپوت گیلاس ؛ به سبب بالا بودن طالبانِ ڪمپـوت گیــلاس و ڪم بـودن آن در محموله‌ های ارسالی ، معمولا در هنگام توزیع، به نفرات‌ آخر کمپوت سیب و گلابی می‌رسید. در چنین مواقعی و در فضایی خیلی دوستانه کِش رفتن کمپوت گیلاس از بچه های دیگر یا مبادله‌ٔ یک کمپوت گیلاس در ازای چند کمپوت سیب یا گلابی بالا میگرفت‌و خلاصه‌ رزمنده‌ها بازار بورس کمپوت تشکیل می‌دادند و صفایی می‌کردند. گاهی نیروهای یک دسته یا گروهان، ڪمپوت های سیب و گلابی خـود را روی هـم می‌ گذاشتند و با تعداد کمتری کمپوت گـیلاس همرزمان دیگر معاوضه می‌کردند و کمپوت‌های گیلاس را در ظرف‌های کوچکتر تقسیم کرده و بین هم توزیع می کردند. در عکسی که می بینید ... رزمنده ای با ظاهر شیطنت آلود ، شش عدد کمپوت گیلاس در دست دارد که معلوم نیست در بازار بورس کمپوت، باچند کمپوت سیب و گلابی معاوضه کرده است.😅😅 یاد آن روزهای خوب بخیر .... #اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج ┅═ೋ❅✿🌹✿❅ೋ═┅ @parastohae_ashegh313 ┅═ೋ❅✿🌹✿❅ೋ═┅

#توبه_نامه_ی_شهید۱۳ساله #بخش_پایانی از اینکه رعایت بهداشت جمعی را نکردم .ازاینکه جایی باید امر به معروف ونهی از منکر کنم نکردم .از اینکه کاری را باید فی سبیل الله می کردم ،نفع شخصی ،مصلت یا رضایت دیگران را نیز در نظر داشتم .از اینکه نماز را بی معنی خواندم وحواسم جای دیگری بود.در نتیجه دچار شک در نماز شدم .از اینکه از تو ناامید شدم و فکر کردم مشکلم را نمی توانی حل ،که باید می دانستم که ان الله علی کل شی ء قدیر از اینکه بی دلیل خندیدم وکمتر سعی کردم جدی باشم ویا هر کسی را مسخره کردم .از اینکه به جای پیروزی از عقل ،از نفس پیروی کردم .از اینکه کاری را برای عزیز کردن خود کردم از اینکه تعهد کردم مواظب اعمالم باشم ولی نشدم .از اینکه سخن گفتم بدو ن اینکه فکرکنم چه می گویم .از اینکه برای هر کاری با همه مشورت کردم جزتو. برگرفته از صوت ضبط شده توسط #شهیدعلی‌رضا‌محمودی #اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج ─┅═☁️☀️☁️═┅─ @parastohae_ashegh313 ─┅═☁️☀️☁️═┅─

می آرمت از لابه لای جان به دفتر تا در سرود من بمانی جاودانه، می جویمت در آسمان در برگ در آب، می پرسمت ازقله های بی نشانه #دلنوشته💞🕊 @parastohae_ashegh313

═✙🥀❆🥀✙═┄ 🌴امشب دخیل باب المرادم 🌴من ریزه خوار حضرت جوادم 🎤 #حسین_طاهری شهادت امام جــواد (علیه السلام) تسلیت باد🏴 🕊📎شهدا را یاد ڪنیم با ذکر صلوات ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ★ شبتون بخیر همراهان بزرگوار🌷 التماس دعا الهی نگاه شهدا بدرقه ی زندگیتون باشه شبتون بی دغدغه... یا علـــــــــــــــــی🌷 ╔══ ❅ೋ❅🌸❅ೋ❅ ══╗ @parastohae_ashegh313 ╚══❅ ೋ❅🌸❅ೋ❅ ══╝

#صلی‌الله‌علیک‌یااباعبدالله ✋🏻 🌱اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ.. 🌱 وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ.. 🌱وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ.. 🌱وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ.. سلام آقای کربلا ♥️ #صبح‌بخیر @parastohae_ashegh313

#پارت8 روزی حلال ✨راوی خواهر شهید✨ برای همین وقتی عده ای از اراذل واوباش در محله امیریه(شاپور) آن زمان ،اذیتش کردندو نمی گذاشتند کاسبی حلال داشته باشد ،مغازه ای که از ارث پد ی به دست آورده بود رافروخت وبه کارخانه قند رفت. آنجا مشغول کارگری شد.صبح تا شب مقابل کوره می ایستاد. تازه آن موقع خواست خانه ای کوچک بخرد. ابراهیم بارها گفته بود:اگر پدرم بچه های خوبی تربیت کرد.به خاطر سختی هائی بود که برای رزق حلال می کشید. هرزمان هم از دوران کودکی خودش یاد می کرد می گفت:پدرم بامن حفظ قرآن کار میکرد. همیشه مرا باخودش به مسجد می برد. بیشتر وقت ها به مسجد ایت ال... نوری پایین چهار راه سر چشمه میرفتیم. آنجا هیئت حضرت علی اصغر (ع)بر پا بود .پدرم افتخار خادمی آن هیئت را داشت. یادم هست که در همان سال های پایانی دبستان،ابراهیم کاری کرد که پدر عصبانی شدوگفت:ابراهیم برو بیرون،تا شب بر نگرد. @parastohae_ashegh313