eitaa logo
شـهداۍ گـمـنـام ( زندگی به سبڪ شهدا )
1.9هزار دنبال‌کننده
13.5هزار عکس
3.2هزار ویدیو
38 فایل
•❤️|شـهیـد ســید مــرتـضـے آویـنــے: در عالمـ رازےاست کہ جز بـہ بهـای خــون فـــــاش نمـیشـود.💖 ایــنــجــا⇦ 『قـطـعـہ‌اےاز بـهشـ😍ــت』 『شـهـدای گمنـام』(زندگی به سبـ💚ــڪ شهـدا) 🌹°تخریب چی ڪانال ☜ @Khomool2 🌹°بیسیم چی ڪانال ☜ @Hasibaa2
مشاهده در ایتا
دانلود
رسیدیم سر کوچه ای که آن هم از خرابی ها در امان نمانده بود، حسین ماشین را نگه داشــت و به ســاختمانی ســه طبقه در همان کوچه اشــاره کرد و گفت: «خب رسیدیم، اینجا محل اسکان شماست. بهتره سریع بریم وسایلو توی خونه جاگیر کنیم که من حدود نیم ســاعت دیگه یک جلســۀ مهمی دارم و باید برم. البته سعی می کنم بعدش زود برگردم پیش شما، ان شاالله!» وقتی رســیدیم جلوی درِ خانه، حســین زنگ زد. ســرایدار ســاختمان که نگاه چنــدان مهربانانــه ای بــه مــا نداشــت، در را باز کــرد. ابوحاتم چندکلمه ای با او صحبــت کــرد، انــگار داشــت ما را بــه او معرفی می کرد. حرف های ابوحاتم که تمام شد، سرایدار نگاهی به ما انداخت که بغض و کینه ای پنهانی نسبت به ما در آن آشــکار بود و می شــد عمق آن را در ابروهای درهم رفته و گره زمخت چهــره اش خوانــد! آن قــدر ایــن نفــرت آشــکار و ناگهانی بود که ســؤال بزرگی را در ذهنم ایجاد کرد: «علت این همه تنفر در دیدار اول چی می تونه باشه؟!» چمدان ها و چند کارتون مواد غذایی مثل برنج و خواربار را از پشــت ماشــین به زحمــت تــا طبقــۀ ســوم ســاختمان بــالا بردیــم 🥀خاطرات همسر شهید سردار حسین همدانی🥀 @parastohae_ashegh313
آمــدم بپرســم کــه ایــن آقا چرا این قدر اخم کرده بود که حسین گفت: «حاج خانم! با این همه وسایل اومدید پیک نیک؟!» راستش قبل از آمدن، خودم هم باور نمی کردم که در شرایطی این قدر بحرانی پا به دمشــق بگذاریم. تصورم این بود که لااقل پایتخت ســوریه باید کمی در امان مانده باشد. حســین همان طــور کــه وســایل را برمی داشــت بــه ابوحاتــم گفــت: «بگــو اینجا کجاست!» جــوان نگاهــی همــراه بــا اکــراه بــه حســین انداخت تــا بلکه معافش کنــد اما با اشــارۀ حســین که اصرار می کرد تا بگوید، مجبور شــد، صحبت کند: «اســم این منطقه، کَفَر سُوسِــه س. یه منطقۀ پولدارنشــین که با شــیعه ها میونۀ خوبی ندارن، علی الخصوص با ایرانی ها!» مــن کــه حســین را بعــد از ســال ها زندگــی، خــوب می شــناختم، فهمیــدم او می خواســت مــا را متوجــه کنــد کــه محــل اســکانمان چنــدان هم امن نیســت و بایــد مواظــب باشــیم، امــا نمی خواســت ایــن مطلــب را در همیــن لحظات اول دیدارمان، خودش بگوید به همین خاطر شرایط را طوری تنظیم کرد تا ما آن توضیحات ضروری را از زبان ابوحاتم بشنویم. @parastohae_ashegh313
شکر خدا را به جا، که راه انبیاء را با حجتى چون خمینى به ما نشان داد. حمد سپاس خدا را که ما را در انتخاب چنین راهى یارى و توان داد. خدایا تو را به حجتت، به خلیفه روى زمینت، خمینى کبیر قسمت می دهم از سر گناهان من حقیر، من عاجز بگذر و راضى مشو مرا که به یگانگیت اعتراف دارم و صادقانه و از روى عشق به تو سر سجده می گذارم از خود برانى...شما را وصیت میکنم به اطاعت از ولایت فقیه.. واى اگر قدر این رهبر را ندانید، بترسید از آن روز.(برشی ازوصیتنامه شهیدحمیدقبادی نیا) @parastohae_ashegh313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ماجرای خالکوبی داداش مجید یک بار روی دست یکی از دوستانش در سفره خانه خالکوبی دید که چشمش را گرفت عاشق خالکوبی شده بود. به قول خودش جوگیر شده و چند روز بعد داداش مجید هم خالکوبی کرد. آقاافضل پدر داداش برای اولین بار از او عصبانی شد در همین موضوع مجید دو روز به خانه نرفت. مجید به یک باره تصمیم میگرد خالکوبی کند و شب که به خانه میرود پدرش مخالف این کارش بودبعد از خال‌کوبی دست داداش مجید به او واکنش نشان می‌دهد و داداش مجید شب را خانه نمی‌آید اما قهر کردن او هم مثل خودش عجیب است: «خال‌کوبی برای ۶ ماه قبل از شهادت داداش مجید است. می‌گفت پشیمان شدم؛ اما خوشش نمی‌آمد چند بار تکرار کنی. می‌گفت چرا تکرار می‌کنید یک‌بار گفتید خجالت کشیدم. دیگر نگویید. وقتی هم از خانه قهر می‌کرد شب غذایی را که خودش می‌خورد دو پرس را برای خانه می‌فرستاد. چون دلش نمی‌آمد تنهایی بخورد. ببینید شهدا دلشون اینجور قبل از شهادت هم دریاست داداش قهر کرده از خانه اما غذایش را حاضر نشد بدون خانوادش بخوره 😭😭 ─━━━⊱❅✿•🌹•✿❅⊰━━━─ 👇🏻 https://eitaa.com/parastohae_ashegh313/25286
🌹 خواهران عزيز، مانند زينب زندگي ڪنيد، حجاب شما از خون سرخ من مهمتر است، شمشيري است و به چشم منافقان مي‌خورد. ═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧┄ @parastohae_ashegh313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 دومین پیام شهدای عملیات خیبر... 🎙 🔰برشی از در منطقه 🌹 شهیدی که در مسیر پیاده روی اربعین چفیه روی سرش می انداخت... ┅✧❁🌹❁✧┅ 👇🏻 https://eitaa.com/parastohae_ashegh313/25041
🌄غروب ماه رمضان بود. ابراهیم در خانه ما آمد و یک قابلمه بزرگ گرفت و به کله پزی رفت. گفتم: داش ابرام افطاری کله پاچه خیلی میچسبه. گفت: آره ولی برا من نیست. ✨رفتیم پشت پارک چهل تن انتهای کوچه در زدیم و کله پاچه ها را به خانواده مستحقی تحویل دادیم. آن ها ابراهیم را به خوبی می شناختند . @parastohae_ashegh313
   
🌺
 یکی از خلق و خوی خوب آقا جواد این بود که عصبانی نمی شد و خیلی آرام بود و وقتی قدمی خیری بر می داشت مدام می گفت که من کل کارم برای رضای خدا است و کار باید  
باشد
.

✨ جواد سه ماه شعبان رجب و رمضان مرتب روزه می گرفت و نمازش به موقع می خواند ولی در سوریه نمازش را به خاطر مجروحیتی که داشت نشسته می خواند
.

🌹 


مْ
 
@parastohae_ashegh313
« » روایتگر بخشی از زندگی سردار است. مردی خستگی ناپذیر که به « » معروف است. شنیدن این کتاب را به شما پیشنهاد می‌کنیم. @parastohae_ashegh313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1- مراقب نفس خود باشید که شما را به بدی ها امر می کند. (یوسف: 53) 2- برای پذیرش یک مسئولیت باید در آن تخصص و تعهد داشته باشید. (یوسف: 55) 3- در هنگام گرفتاری و مشکلات از پدرتان بخواهید دعایتان کند. (یوسف: 97و98) 4- اگر به خدا ایمان دارید، چشم امیدتان به دیگران نباشد«مثلاً نگویید اول خدا بعد شما!» (یوسف: 106) 5- داستان گذشتگان را بخوانید تا از شرح حال آنان عبرت بگیرید. (یوسف: 111) 6- روابطی را که خدا دستور به برقراری داده «مثل صله ارحام» حفظ کنید. (رعد: 21) 7- خدا را یاد کنید که دلهایتان فقط با یاد خدا آرام می گیرد. (رعد: 28) 8- شاکر خدا باشید که حتماً نعمت ها و سرمایه های وجودی تان زیاد می شود. (ابراهیم: 7) 9- اعمال افراد بی اعتقاد به خدا مثل خاکستری است که در روز طوفانی به باد فنا می رود. (ابراهیم: 18) @parastohae_ashegh313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹 أللَّهُمَّ طَهِّرْنِی فيهِ مِنَ الدَّنَسِ وَ الْأَقْذار وَ صَبِّرْنِی فیهِ عَلَی کَائِنَاتِ الْأَقْدَارِ وَ وَفِّقْنِی فیهِ لِلتُّقَی وَ صُحْبَةِ الْأَبْرَارِ بِعَوْنِكَ یَا قُرَّةَ عَیْنِ الْمَساکین 🔸خدایا! در این روز مرا از پلیدی و کثافات پاک‌ساز و بر حوادث خیر و شرِ قضا و قدرت، صبر و تحمل عطا کن و بر تقوا، پرهیزکاری و مصاحبت نیکوکاران موفق دار. به یاری خود، ای مایۀ شادی و اطمینان خاطر مسکینان! 🔰پیام‌های دعا 1- درخواست پاکی از پلیدی‌های ظاهری و باطنی 2- صبر بر مقدرات الهی‌ 3- توفیق تقوا و مصاحبت با خوبان 4- اجابت دعاها 🔰پیام منتخب ✍️از سالكی پرسيدند: تقوا چگونه است؟ گفت: هرگاه در زمينی وارد شدی كه در آن خار وجود دارد، چه می‌كنی؟ گفتند: دامن برمی‌گيریم و خويشتن را مواظبت می‌نمايیم تا خار و خاشاک به ما نچسبد. گفت: در دنيا نيز چنين كنید، كه تقوا اين گونه است. 📚قمی‌، شيخ عباس، سفينة البحار، ج ۲، ص ۶۷۸ از امام صادق(علیه‌السلام) دربارۀ تفسیر تقوا سؤال شد، حضرت فرمودند: «أنْ لايَفْقِدَكَ اللَّهُ حَيْثُ أمَرَكَ وَ لايَرَاكَ حَيْثُ نَهَاك‏؛ تقوا آن است که خداوند تو در جایی که امر فرموده، غایب نبیند و در جایی که نهی فرموده، حاضر نبیند. 📚محمدی ری‌شهری، محمد، میزان الحکمه، باب تقوا @parastohae_ashegh313
32.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 اگه فکر می‌کنی گناهات اونقدر زیاده که بخشیده نمیشی؛ حتما این کلیپ رو ببین @parastohae_ashegh313
امروز روز پنجم است که در محاصره‌ایم، آب را جیره بندی کرده‌ایم عطش همه را هلاک کرده ، همه را جز شهدا که حالا کنار هم در انتهای کانال خوابیده‌اند دیگر شهدا تشنه نیستند! فدای لب تشنه‌ات ای پسر فاطمه... 🌷@parastohae_ashegh313🌷
🦋مروری بر 3⃣1⃣ 🌷🌷🌷 : " ، هم شجاع بود، هم با تدبیر بود( صِرف شجاعت نبود) بعضی‌ها شجاعت دارند امّا تدبیر و عقل لازم برای به کار بردن این شجاعت را ندارند. بعضی‌ها اهل تدبیرند امّا اهل اقدام و عمل نیستند، دل و جگر کار را ندارند. این ، هم دل و جگر داشت ،به دهان خطر می رفت و اِبا نداشت (نه فقط در این حوادث این روزها، [بلکه] در دوران دفاع مقدّس هم در فرماندهی لشکر ثارالله همین جوری بود؛ خودش و لشکرش) هم با تدبیر بود؛ فکر می کرد، تدبیر می کرد، منطق داشت برای کارهایش. این شجاعت و تدبیرِ توأمان، فقط در میدان نظامی هم نبود، در میدان سیاست هم همین جور بود " @parastohae_ashegh313
🌹حتی برای از عنوان پاسدار استفاده نکرد و بعنوان بسیجی داوطلب اعزام شد، ⭕️ همسایه ها وقتی فهمیدند از کادر مرکزی سپاه بوده تعجب کردند چون به همه گفته آبدارچی یک اداره س،حتی برخی نمی‌دانستند او دانشجو ی علوم تغذیه دانشگاه پزشکی هست و آنقدر در ساخت و ساز خانه های فقرا کمک کرده بود ،فکر میکردند کارگر ساختمان است! @parastohae_ashegh313
خودش رفت کنج حیاط و با کســی تماس گرفت و بعد ســرگرم مرتب کردن وســایل خانه شــد. در این فاصله ابوحاتم اطلاعات بیشــتری از کَفَر سُوسِــه در اختیارمان گذاشــت: «از اینجا تا ســفارت ایران چندان راه نیســت اما همه جا ناامنه، حتّی خود ســفارت! چند روز پیش مســلحّین تا پشــت دیوار کاخ ریاســت جمهوری هم آمدند.» ابوحاتم هم مثل حسین از واژۀ مسلحین استفاده کرد، باوجود اینکه سر پدرش را همین ها بریده بودند. خواســتم بپرســم:«چرا می گی مســلحین؟! مگه کســی که سر می بُره، تکفیری و وهابی نیس؟!» این ســؤالی بود که می توانســتم در فرصتی مناســب از حسین بپرسم. برای من وضعیت حرم حضرت زینب؟سها؟ از هر سؤالی مهم تر بود. با لحنی که بوی نگرانی داشت، پرسیدم: «حرم خانم چطور؟ امنه؟» ابوحاتم اما آه سردی کشید، سرش را پایین انداخت و حرفی نزد. برای لحظه ای فکرهای مختلفی از ذهنم گذشت، اشک تا پشت پردۀ چشمم آمد اما در همان حال بارقه ای دلم را روشــن کرد، خوشــحال شــدم که در این اوضاع واحوالغ ربتخ انم،ح سینر ا کهب راید فاعا زح رم آمده،ت نهان گذاشته ام! ابوحاتم که به گمانم نمی خواست دیگر سؤالاتم در مورد حرم و اوضاع واحوال آن ادامــه پیــدا کنــد، دســت بــر قضا برای عوض کــردن زمینۀ بحث، موضوعی را مطرح کرد که قبلاً برایم ســؤال شــده بود اما روی پرســیدنش را نداشــتم. 🥀خاطرات همسر شهید سردار حسین همدانی🥀 @parastohae_ashegh313
. او گفت: «در مســیر اومدن به فرودگاه از حاج آقا پرســیدم چرا زن و بچّه تون رو توی این اوضاع بحرانی به دمشــق می آرید؟! حاج آقا جواب جالبی بهم دادن، گفتن اتفاقاً همین موضوع رو آقای بشــار اســد دیروز ازشــون پرســیده که در جوابشــون گفتن: «من پیرو مکتب حســین بن علی ام. سیدالشــهدا همۀ هستیشــون رو از زن و فرزند و برادر و خواهر تا دختر سه ســاله به کربلا بردن تا همه بدونن که ایشــون از هیچ چیزی برای نجات مردم دریغ ندارن!»وقتی صحبت های ابوحاتم تمام شد با خودم فکر کردم بعد از 63 سال زندگی مشــترک با حســین چقدر کم می شناســمش و او عجب روح بزرگی دارد. برایم تحســین برانگیز بود، آن قدر که احســاس کردم خیلی از هم ســفر 63 ســاله ام، جامانده ام. با خودم فکر کردم البته حسینی که من طی سال های سال زندگی می شناختم، مؤمن بود، معتقد بود، عمیق بود، پاک باز هم بود اما این خصوصیات در مسیر انقــلاب و دفــاع مقــدس خودمــان بــروز و ظهور پیدا می کرد. حالا چه عاملی یا چــه اتفاقــی او را بــه ایــن حــد از جانبــازی رســانده کــه حاضر اســت برای این مردم، هرچه دارد و ندارد را در طبق اخلاص بگذارد. احساس کردم این هم از اثرات همین چهار ماه مجاورت و مجاهدت در راه حضرت زینب اســت، با خودم گفتم که من هم باید از این فرصت نهایت استفاده را بکنم تا هم سفر واقعی حسین باشم. 🥀خاطرات همسر شهید سردار حسین همدانی🥀 @parastohae_ashegh313