167-araf-ar-parhizgar.mp3
1.11M
بسم الله الرحمن الرحیم
#هر_روز_با_قرآن
📖 صفحه 167
شرکت در ختم قرآن برای فرج
#امام_زمان
اللهمعجللولیکالفرج
@parastohae_ashegh313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💫بسم الله الرحمن الرحیم 💫
هر صبح روزمان را با سلام به ساحت مقدس چهارده معصوم علیهم السلام منور و متبرک کنیم
🌷به نیابت از #شهدا
🌹السلام علیکَ یا رسولَ الله
🌹السلام علیکَ یا امیرَالمؤمنین
🌹السلام علیکِ یا فاطمةُ الزهراءُ
🌹السلام علیکَ یا حسنَ بنَ علیٍ المجتبی
🌹السلام علیکَ یا حسینَ بنَ علیٍ سیدَ الشهداءِ
🌹السلام علیکَ یاعلیَّبنَ الحسینِ زینَالعابدینَ
🌹السلام علیکَ یا محمدَ بنَ علیٍ الباقرُ
🌹السلام علیکَ یا جعفرَ بنَ محمدٍ الصادقُ
🌹السلام علیکَ یا موسی بنَ جعفرٍِ الکاظمُ
🌹السلام علیکَ یا علیَّ بنَ موسَی الرضَا
🌹السلام علیکَ یا محمدَ بنَ علیٍ الجوادُ
🌹السلام علیکَ یا علیَّ بنَ محمدٍ الهادی
🌹السلام علیکَ یا حسنَ بنَ علیٍ العسکری
🌹السلام علیکَ یا بقیةَ اللهِ، یا صاحبَ الزمان
🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺
السَّلامُعَلَيْكَیابقِیَّةَ اللهُ فی اَرضِه
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا حُجَّةَ اللهُ فی اَرضِه
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْحُجَّةِ الثّانی عشر
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا نورُ اللهِ فی ظُلُماتِ الْاَرضِ
اَلسّلامُ عَلَیْکَیا مَولایَ یاصاحِبَالزَّمان
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا فارسُالْحِجاز
اَلسَّلامُعَلَیْکَ یاخَلیفَةَ الرَّحمَنُویاشَریکَالْقُران
وَیااِمامَ الْاُنسِوَالْجان
💚الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفرَجَهُمْ
#امام_زمان
ألـلَّـھُـمَــ ؏َـجِّـلْ لِوَلـیِـڪْ ألْـفَـرَج
✧════•❁💚❀♥️❁•════✧
@parastohae_ashegh313
زیارت نامهٔ شهدا 🌹
🖇 دل کـہ هوایـے شود، پرواز است کـہ آسمانیت مےکند و اگر بال خونین داشتہ باشے دیگر آسمان، طعم ڪربلا مےگیرد؛ دلـها را راهے کربلاے جبـهہها مےکنیم و دست بر سینہ، بہ زیارت "#شــهـــداء" مےنشینیم...♥️
🦋بِسمِ اللّٰہِ الرَّحمٰن الرَّحیم 🦋
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَولِیاءَاللہ وَاَحِبّائَہُ، اَلسَّلامُ عَلَیـڪُم یَـا اَصـفِـیَـآءَ اللہ و َاَوِدّآئَـہُ، اَلسَـلامُ عَلَیـڪُم یا اَنصَـارَ دینِ اللہِ، اَلسَـلامُ عَلَیـڪُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللہِ، اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ،اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ،اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبـے مُـحَـمَّـدٍ الحَسَـنِ بـنِ عَلِـےّ الـوَلِـےّ النّـاصِحِ، اَلسَّـلامُ عَلَیـڪُم یا اَنصارَ اَبـے عَبـدِ اللہِ، بِاَبـے اَنتُم وَ اُمّـے طِبتُم وَ طابَـتِ الاَرضُ الَّتی فیهـا دُفِنتُم، وَ فُـزتُم فَـوزًا عَظیـمًا فَیـا لَیتَنـے کُنـتُ مَعَڪُم فَاَفُوزَ مَعَڪُم...✨
#شهدایفراجا
🌷شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات
#امنیت_اتفاقی_نیست
اللہمعجللولیڪالفرج
@parastohae_ashegh313
#شهـــید_ابراهیم_هادی:
🔵 میدانی الله اڪبر یعنی چه؟
🟢 یعنی خدا از هر چه ڪه در ذهن داری بزرگتر است. خدا از هرچه بخواهی فڪر ڪنی باعظمتتر است.
🟠 یعنی هیچڪس مثل او نمیتواند من و شما را ڪمك کند. الله اڪبر یعنی خدای به این عظمت در ڪنار ماست، ما ڪی هستیم؟ اوست ڪه در سختترین شرایط ما را ڪمك میڪند.
اللهمعجللولیکالفرج
@parastohae_ashegh313
🔰روایت زینبگونهی مادران شهدا
🌷مادر #شهید_حمیدرضا_جدیدی:
🔸وقتی حمیدرضا مجروح شد به بیمارستان چمران که خودم آنجا خدمت میکردم منتقل شد و خودم چشمان او را بستم و شاهد شهادت او بودم.
🌷مادر #شهید_حسین_اشرفی_گودرزی:
🔸شب عملیات والفجر مقدماتی در خانه بودم و میدانستم آن شب عملیات است؛ به #امام_زمان(عجلالله) گفتم پسرم عاشق شهادت است او را به آرزویش برسانید. و حسین همان شب شهید و مفقودالاثر شد.
اللهمعجللولیکالفرج
@parastohae_ashegh313
9.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹 روایت شهادت قهرمانانه اسطوره های بوشهری سپاه اسلام در مواجهه با آمریکا، #شهیدان #نادر_مهدوی #بیژن_گُرد و #مجید_مبارکی
🔸برشی از مستند «روایت فتح» و حمله شهیدان نادر مهدوی و بیژن گُرد به ناو ائتلاف آمریکایی در بحبوحه جنگ با عراق در "خلیج_فارس " به فرمان مستقیم امام خمینی (ره)
🌹شهید آوینی:
«کجاست آن شجاعت و توکل و عشقی که مثل نادر مهدوی یا بیژنگُرد بر یک قایق موتوری بنشیند و به قلب ناوگان الکترونیکی شیطان خلیج فارس حمله برد؟ میپرسید این شجاعت و توکل و عشق به چه درد میخورد؟ هیچ! به درد دنیاداران نمیخورد اما به کار آخرت عشاق میآید که آنجاست دار حاکمیت جاودانه عشاق.»
🔸سرانجام نادر در شب ۱۶ مهر ۱۳۶۶ در حالی که در خلیج همیشه فارس به مدت سه ساعت با قایق موتوری کوچک خود با نیروی هوایی و دریایی آمریکا درگیر و یک هلیکوپتر پیشرفته آنها را از طریق موشک دوش پرتاب استینگر سرنگون کرده بود،
اسیر و سپس بر عرشه ناو جنگی شیطان بزرگ شهید شد. 🥀
🔸چند روز بعد و زمانی که عباس عراقچی (از مذاکره کننده برجام) به عمان رفته بود تا پیکر مطهر ایشان را تحویل بگیرد، معلوم شد که آمریکایی ها او را بوسیله شکنجه و از طریق وارد کردن میخ های آهنی بلند به قفسه سینه اش به کاروان عاشورا رسانده اند. 💔
🌷 شادی روح بلند شهدا صلوات
اللهمعجللولیکالفرج
@parastohae_ashegh313
#قسمت378
ورودی پایگاه هوایی قدر، گوش تا گوش، جمعیت ایســتاده بود. به حدی که ماشین ما حرکت نمی کرد. پیاده شدیم و گم شدیم میان انبوه مردمی که منتظر بودند تا حسین را بیاورند. تمام فرماندهان و مدیران ارشد کشور به صف ایستاده بودند و مقابلمان پرده بزرگی نصب شده بود که رویش نوشته بود: «یار دیرین احمد متوسلیان و ابراهیم همت به خیل شهدا پیوست.» آن طــرف، تاریــک بــود. جایــی کــه تابوت حســین را می آوردنــد. رویش پرچم ایران زده بودند و چند سرباز جلوتر از تابوت حرکت می کردند و عکس بزرگ حسین دستشان بود، همان عکس خندان. تابوت حسین را گذاشتند روی یک بلندی و مارش نظامی زدند. همه ساکت بودند و من صدای گریۀ آرام نوه ام فاطمه را می شنیدم. یک آن بعضم گرفت، ولی فرو بردم و به رنگ زیبای پرچم خیره شدم. احساس غرور و افتخار مثل خون در رگ هایم دوید. فقط له له می زدم که کاش کســی نبود و یک گوشــه تنها مثل روزهای اول زندگیمان، کنار حسین می نشستم و با او حرف می زدم. صدای مارش نظامی که افتاد جمعیت دور تابوت نشستند و راه را باز کردند کــه مــا هــم نزدیک تــر شــویم. آقاعزیــز _ فرمانــده کل ســپاه _ ســرش را بــه تابوت چســبانده بــود. بــه جــای صــدای مارش صدای گریه تمام محیــط باز فرودگاه را برداشــته بود. هنوز من و بچه هایم کنار ایســتاده بودیم. اصلاً حســین مال ما نبود که جلو برویم. هر کس حتی یک بار حسین را دیده بود او را پدر، برادر، یا رفیق خودش می دانست. تابــوت را حرکــت دادنــد و بــه معــراج شــهدا بردند. آنجا محدودیت بیشــتر بود و کسی نمی توانست به غیر از خانواده بیاید و ما می توانستیم سیر ببینیمش.
🥀خاطرات همسر شهید سردار حسین همدانی🥀
@parastohae_ashegh313
#قسمت377
از کنار مسجد انصارالحسین رد شدیم. مسجدی که حسین بعد از نماز شبِ توی خانه،ن مازص بحشر اب هج ماعتآ نجام ی خواند.به سر کوچه که رسیدیم،دوباره غم سرمان آوار شد. وهب را از دور دیدم که به طرف خانه می رفت. چند بسته دستمال کاغذی دستش بود ومهدی جلوی درایستاده بود با پیرهن سیاه.تا متوجه ماشدند، ایســتادند. نگاههایمان در هم گره خورد. تصمیم گرفتم مثل بســیاری از مادران و همسران شهدا درزمان جنگ،پیش کسی گریه نکنم.هنوز کسی نیامده بود.با زهرا وسارا و امین که گریان بودند،نزدیک شان شدیم. گفتم:« وهب،دیدی که بابات شهید شد؟» و دیدم که دانه های اشک از زیر عینک وهب سرازیر است. مهدی مظلوم و غریب تکیه به در داده بود و دستش را جلوی صورتش گرفته بود و گریه می کرد. گفتــم: «بــه خــدا شــهادت حقــش بود. مــزد زحماتش بــود. آرزوی دیرینه اش بود. دلتنگ نباشــید بابا به حقش رســید.» اینها را با گریه گفتم و رفتم داخل خانه. خانــه کــه نــه غمخانــه. غمخانــه ای که همه جایش پر بود از یاد حســین و یک جای دنج و خلوت که تا مردم نیامده اند، راحت گریه کنیم. از میان نوه هایم فاطمه که بزرگتر بود برای حسین گریه می کرد. ریحانه و محمدحسینِ چهارساله متعجب بودند که چرا بزرگترهایشان توی بغل هم گریه می کنند و حانیۀ چهار ماهه از سر ترس گریه می کرد. حتماً به خاطر صداهایی که می شنید. اولین کسی که برای تسلیت آمد، آقا محسن رضایی بود. از همان لحظۀ ورود با گریه وارد شــد. وقتی که رفت امین به وهب داشــت می گفت، آقامحســن در تمام طول جنگ به شکل آشکار فقط برای شهید مهدی باکری گریه کرده بود. کم کم همسایه ها آمدند. نفهمیدم دقایق چگونه گذشت از دم در تا سر کوچه پر از جمعیت بود؛ از وزیر و نماینده مجلس تا فرماندهان سپاه و خانواده های شهدا. همسایه ها می گفتند خبر شهادت حسین را از طریق شبکه ها شنیدند. از شبکه های داخلی تا خارجی و حتی رسانه های وابسته به جریان های تکفیری. عکس حسین را گوشۀ اتاقش گذاشتم و تا ثانیه هایی محو در لبخندش شدم. زنگ صدایش گوشم را نواخت که می گفت: «سالار شدی برای این روزها» تمام مسئولین آمدند و رفتند و من مثل اُمِّ وهب شده بودم؛ محکم و با صلابت.
🥀خاطرات همسر شهید سردار حسین همدانی🥀
@parastohae_ashegh313