🌺بسم رب الشهداءوالصدیقین🌺
🍃ناهیدی از آن دور می خندید و می گفت: این کیه که تونسته حاج احمدرو گیر بندازه ؟ 💫
📸🗞خبرنگارها داشتند با حاجی مصاحبه می کردند. کم کم دورشان شلوغ می شد.💫
حاجی بلند شد و به بچه ها اشاره کرد اینا عملیات کردن. ماکه کاره ای نیستیم. برید با اینا صحبت کنید.🍂
📸 دوربین ول کن نبود. بازهم دنبالش رفت. حاجی سوار جیپ شد و رفت. ✨
📚یادگاران، جلد 9 کتاب شهید متوسلیان، ص 90
🌾🌷🌾🌷🌾🌷
@parastohae_ashegh313
شهدای گمنام(گذر عمر به سبک شهدا )
🌷 🍃 🍃 🌷 🍃 🍃 🌷
🍃 شهید سید علی اقبالی
✨ براساس مدارک موجود در پرونده پرسنلی این شهید وی همواره در وضعیت عالی پروازی آکادمیک و انضباطی قرار داشته است.
🌹🌟دریافت بیش از سه هزار ساعت پرواز عملیاتی و آموزش خلبانی به ده ها دانشجوی جوان که تعدادی از آنها همچون شهیدان سرافراز سرلشگر خلبان عباس بابایی و سرلشگر خلبان مصطفی اردستانی به مقام والای شهادت نایل شده اند و یا به رده های ارشد فرماندهی نیروی هوایی رسیده اند کارنامه درخشان شهید سیدعلی اقبالی است.
🌟✨در بیان خصوصیات این شهید نوشتهاند وی فردی به تمام معنا
🌟 صمیمی و مهربان بود
✨فروتن و خویشتن دار
🌟گشاده رو و متین
✨ آراسته و با اخلاق نیکو
🌟 منش بسیارانسانی
🌹 شهید اقبالی علاقه وافری به قرآن داشت و هرچند وقت کل قرآن را دوره می کرد.
🌿این شهید سعید در عملیات معروف کمان 99 که در نخستین روز جنگ تحمیلی با شرکت 140 فروند جنگنده از پایگاه های مختلف انجام شد شرکت داشت.
🌿سید شهید در قالب لیدر،دسته 4 فروندی به نام اسکارال از پایگاه دوم شکاری تبریز به هوا برخاست و پس از بمباران پایگاه هوایی موصل، به همراه همه همرزمانش سالم به پایگاه برگشت.
─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─
@parastohae_ashegh313
─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─
شهدای گمنام(گذر عمر به سبک شهدا )
🌷 🍃 🍃 🌷 🍃 🍃 🌷
🌹شهید سید علی اقبالی،اکثر تلمبه خانه ها و نیروگاه های برق عراق از کار انداخته بود.
🌹 و طرحهای عملیاتی وی باعث گردیده بود صادرات 350 میلیون تنی نفت عراق به صفر برسد
🌹 از این رو صدام جنایتکار به خون این شهید تشنه بود.
🌹و به دستور صدام پس از دستگیری بدنش به دو نیمه تبدیل شد و نیمی از پیکر مطهرش در نینوا و نیمی در موصل عراق مدفون شد.
شرح کامل شهادت ایشان.........
ادامه دارد...........
─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─
@parastohae_ashegh313
─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─
شهدای گمنام(گذر عمر به سبک شهدا )
🌷 🍃 🍃 🌷 🍃 🍃 🌷
💖 #بسیــــــــجی_که_باشی...
✍️بسیـــــــــجی که باشی جنگ باشد تیر میخوری و صلح باشد فحش...
💢بسیجی که باشی، می فهمی نمیتونی عادی باشی، عادی بگذری، عادی زندگی کنی...
💢بسیجی که باشی یه دنیا دشمن واسه خودت تراشیدی...
💢بسیجی که باشی توی مدرسه و دانشگاه تمام دردت اینه چرا باید درسی رو بخونی که با بنیانش مشکل داری، چرا باید به استادی گوش بدی که بیرحمانه هر روز آرمانهای تو را می کوبه و همه او را روشنفکر میدانند و فرنگ رفته!!
💢بسیجی که باشی دوستات با کنایه ازت می خوان بگی چقدر پول می گیری واسه فعالیتهات تو بسیج؟
💢بسیجی که باشی و در حال ذکر یعنی ریاکاری و بدنبال منافع!! و کسی چه میداند تو برای بسیجی بودن تمام منافعت را زیر پا گذاشتی....
💢بسیجی که باشی، آدمی، و ممکنه گاهی بلغزی و امان از لغزشت که با لغزش تو تمام اسلام زیر پا می رود!!! آبروی بسیجیهای دیگر هم می رود!! ولی با لغزش پسر همسایه او فقط جوان است و جوانی کرده و دلش پاک است....
♻️بسیجی که باشی معمولی نیستی.... خاصی!!!!
💢خلاصه بسیجی که باشی.....
💢تهمت اگر بزنند در جستجوی حقیقتند! جواب اگر بدهی دروغگویی!
💢مسخره ات بکنند انتقاد است! جواب بدهی بی جنبه ای!
💢تهدیدت اگر بکنند دفاع کرده اند! تهدید اگر بکنی خشنی...
💢راهپیمایی اگر بکنن حق آنهاست و عقیده خودشان است!
💢راهپیمایی اگر بکنی ساندیس خوری یا به زور آمدی...
💢بسیجی اگر باشی میشوی افراطی! اما دیگران میشوند آزادی طلب . . .
💢بسیجی اگر باشی هر گاه فتنه منافقین و جنگ با داعشیها بشه باید سینه سپر کنی برای مردم، جنگ و فتنه که تموم شد تبدیل به یک تندرو، خشونت طلب و افراطی میشی
✅بسیجی، میمانیم
✅ #من_با_افتخار_یک_بسیجیم
و در نهایت...
سلامتی همه بسیجیانی که در این فتنه، در وسط میدان حضور یافتند تا اغتشاشگران به مردم آسیب نزنند و سلامتی اون بسیجیانی که اصلا اسمشون برده نمیشه و در عین گمنامی باید بزرگترین کار ها رو انجام بدن، همونایی که وقتی شهر نسبتاََ آرام است در تلاطم فتنه حضور دارن
🌹سلامتی همشون صلوات🌹
🌸الّلهُم صَلِّ علی محمَّد وَ آلِ محمَّد
وَ عجِّل فرجَهُم
─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─
@parastohae_ashegh313
─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─
بسم رب الشهداء🌷
🌺حاج احمد آمد طرف بچه ها. از دور پرسید چی شده ؟
🍂یک نفر آمد جلو و گفت: هر چی بهش گفتیم مرگ بر صدام بگه، نگفت. به امام توهین کرد، من هم زدم توی صورتش. ⁉️
حاجی یک سیلی خواباند زیر گوشش. 🍂
✨ـ کجای اسلام داریم که می تونید اسیر رو بزنید؟! اگه به امام توهین کرد، یه بحث دیگه س. تو حق نداشتی بزنیش. 🍁
📚یادگاران، جلد 9 کتاب شهید متوسلیان، ص 24
@parastohae_ashegh313
دلم هوای بقیع دارد وغم صادق
عزاگرفتہ دل من زماتم صادق
دوباره بیرق مشکی بہ دست میگیرم
زنم به سینه که آمدمحرم صادق
@parastohae_ashegh313
💐مرز خسروی در غرب کشور آماده استقبال از 56شهید دوران دفاع مقدس می شود .
🕊پیکر مطهر و نورانی56 شهید دوران دفاع مقدس چهارشنبه 20 تیر ماه ساعت10:30از مرز #خسروی وارد میهن اسلامی می شود .
💠این شهدای گرانقدر مربوط به عملیات های ، مسلم بن عقیل(ع)، کربلای6 و تک دشمن در فروردین سال 65 می باشند که از منطقه مندلی واقع در استان دیاله عراق توسط گروههای عملیاتی #کمیته_جستجوی_مفقودین کشف گردیده اند .
✅برابر هماهنگی های بعمل آمده اجساد 80عراقی کشف شده نیز در این مراسم تحویل مقامات عراقی می گردد .
🔶ان شالله و به حول و قوه الهی شهدای گرانقدر پس از ورود به کشور و برگزاری آیین استقبال ،برای انجام عملیات تخصصی شناسایی ،به #معراج_شهدا تهران منتقل خواهند شد .
💐مرزنشینان غیور شهرهای خسروی ،قصرشیرین ، سرپل ذهاب و روستاهای اطراف نیز همچون گذشته، ضمن حضور پرشور در مراسم با این شهدای عزیز تجدید پیمان خواهند نمود .
🌹 @parastohae_ashegh313
شهدای گمنام(گذر عمر به سبک شهدا )
🌷 🍃 🍃 🌷 🍃 🍃 🌷
🌹شهید اقبالی به روایت همسر:
پیش از ازدواج من دبیر بودم. زمانی که افشین به دنیا آمد، همسرم از من خواست تا برای مدتی مرخصی بگیرم.
🌟ورود مجدد من پس از چهار سال به مدرسه همزمان با آغاز جنگ تحمیلی شد.
✨برای ادامه فعالیتهایم از تبریز به تهران منتقل شدیم. زمانی که جنگ آغاز شد، از نیروها خواستند تا به شهر ماموریتی خود بازگردند.
🌟در تهران بودیم که عراق به فرودگاه مهرآباد حمله کرد.
✨چند ساعت بعد علی وسایلش را جمع کرد تا راهی تبریز شود.
🌟افشین علاقه وافری به اسباب بازی هواپیما داشت.
✨همسرم هر بار که قصد ماموریت داشت به وی قول خرید یک هواپیما را میداد اما این بار افشین پاهای پدرش را رها نمیکرد و میگفت هواپیما نمیخواهم فقط بمان.
🌟حین خداحافظی علی، پسرمان را در آغوش نگرفت تا مهرش مانع رفتنش نشود.
✨ همسرم خطاب به من گفت:
🌟«شما راضی هستید من بمانم و ناموس ما در خرمشهر از سوی دشمن تهدید شود؟»
🌟عاشقانه همسرم را دوست داشتم اما مانع رفتنش نشدم.
✨این آخرین دیدارمان شد اما هر روز پس از پرواز و پیش از استراحت با من تماس میگرفت و جویای حالمان میشد.
🌟یک ماه بعد منتظر تماسش شدم اما خبری از وی نشد. پس از پیگیری به من خبر دادند که وی اسیر شده است.
✨ در آن زمان حرفهای ضد و نقیضی به گوشمان میرسید.
🌟 یک نفر میگفت قصد دارند که همسرم را با اسرای بعثی تبادل کنند.
✨دیگری میگفت همسرم در یک روستای کردنشین اسیر شده است.
🌟بار دیگر اطرافیان تماس میگرفتند و میگفتند که صدایش را از رادیو بغداد شنیدهاند.
🌿از آنجایی که یقین دارم هیچ کار خدا بیحکمت نیست، یقین دارم که 22 سال مفقودی علی هم بیدلیل نبوده است؛
🌿زیرا اگر آن زمان به من و فرزندم میگفتند که علی به شهادت رسیده، ما طاقت نمیآوردیم.
─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─
@parastohae_ashegh313
─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─
شهدای گمنام(گذر عمر به سبک شهدا )
🌷 🍃 🍃 🌷 🍃 🍃 🌷
🌹شهید اقبالی به روایت دوستانش
🌷همسر شهید:یکی از همرزمانش برایم تعریف کرد که در روزی که 140 هواپیما به پرواز درآمد، کمی مضطرب بودم.
🌟نگاهم به علی افتاد که با ماژیک بر روی بمبها کلمهای را می نویسد. بر روی آنها به زبان انگلیسی نوشته بود:
🌟✨«برای صدام».✨🌟
🌷همین همرزم علی پس از مفقودی وی برایم گفت که تا پایان جنگ دیگر اضطراب نداشتم. شجاعت شهید اقبالی در من هم اثر گذاشت.
🌿روزی هم به جهت کاری که با شهید بابایی داشتم به دفتر وی مراجعه کردم. زمانی که خودم را معرفی کردم با استقبال و گریه وی روبرو شدم.
🌿شهید بابایی از پشت میزش بلند شد و گفت:
🌟«آقای اقبالی استاد من بودند. اگر وی امروز حضور داشتند، این جایگاه من نبود و به وی تعلق داشت.»
─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─
@parastohae_ashegh313
─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─
شهدای گمنام(گذر عمر به سبک شهدا )
🌷 🍃 🍃 🌷 🍃 🍃 🌷
🌹همسر شهید اقبالی
🌷بزرگ ترین حسن همسرم، صداقت وی بود.
🌟 انسانهایی که صداقت دارند، به همان میزان انرژی مثبت به اطرافیان میدهند.
✨علی برخوردش با اطرافیان نیز مختلف بود، با کودکان کودکانه رفتار کرده و احترام بزرگترها را حفظ میکرد.
🌷از دیگر خصوصیات وی این بود که نسبت به انسانها و امور زندگی نگاه مثبتی داشت.
🌟شهید اقبالی حافظه و هوش قوی داشت تا آنجایی که دوره های آموزشی را با سرعت به پایان میرساند
🌟 از سوی دیگر به جهت حفظ بودن شماره های پایگاهها، هر زمان شخصی به شماره ای نیاز داشت از وی جویا میشد.
🌷به همین جهت لقب «حافظه نیروی هوایی» را به وی داده بودند.
─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─
@parastohae_ashegh313
─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─
هدایت شده از آشنای آسمان...گمنام زمین...
shor-27.mp3
9.9M
🎤گوش بدید
ويژه شهادت امام صادق (ع🏴
نواى #شهيد_حسين_معز_غلامى
⚫️به ياد امام صادق (ع)⚫️
◾️یک بار دگر برایمان روضه بخوان
روضه خوان هیئت منتظران◾️
@parastohae_ashegh313
بسم رب الشهداء💫
🌷در عملیات کربلای 4 فرمانده دلاور ما ابراهیم محبوب به درجه رفیع شهادت نائل آمد .
✨خاطره ای که از شهید محبوب دارم : در اواسط عملیات بود که شدت بمباران دشمن💣 زیاد شده بود من به فرمانده گفتم : خودتان را جای امنی برسانید اوجواب داد آیا علی (ع) پشت به دشمن کرد که ما شیعیان او این کار را بکنیم .⁉️
🌷شهید ابراهیم محبوب🌷
📚منبع: اطلاعات دريافتي از كنگره سرداران و 32000 شهيد استانهاي خراسان
@parastohae_ashegh313
امام صادق(ع)
هرکس سه باربرتوخشمگین شدودرباره ات سخنی ناروانگفت،اورابه دوستی بگیر.💫
╔═•♡🌸♡•════•♡
@parastohae_ashegh313
╚═•♡❣♡•════•♡
شهدای گمنام(گذر عمر به سبک شهدا )
🌷 🍃 🍃 🌷 🍃 🍃 🌷
🌹همسر شهید
🌷علی در خانه بهترین همسر و پدر و در محل کار، یک فرد موفقی بود.
🌟به هیچ وجه مسائل کاری را در خانه مطرح نمی کرد.
✨زمانی که در تبریز زندگی میکردیم، همکارانش به همراه خانواده به منزل ما میآمدند و سوالات خود را از وی میپرسیدند. علی هم پس از توضیح مختصر، جواب سوال را به کتاب ارجاع میداد.
─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─
@parastohae_ashegh313
شهدای گمنام(گذر عمر به سبک شهدا )
🌷 🍃 🍃 🌷 🍃 🍃 🌷
🌹همسر شهید اقبالی؛
🌟 علی از سوی یکی از اقوام که وی هم خلبان بود به ما معرفی شد.
✨مهر وی بسیار بر قلب من و خانوادهام نشسته بود تا جایی که مادرم پس از گذشت سالها از شهادتش هر زمان نام همسرم را میشنود، اشکش سرازیر میشود.
─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─
@parastohae_ashegh313
─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─
بسم رب الشهداء
💫آخرین روز که دیدمش، دوستانش را آورده بود خانه. فردای آن روز برمی گشتند سوریه. هیچ کس خانه نبود. 🍳املت برایشان درست کردم. بعدها شنیدم دوست هاش می گفتند: حاجی خودش غذا درست کرد.
نخواسته بود بگوید خواهرش توی خانه است.
📚یادگاران، جلد 9 کتاب شهید متوسلیان، ص 96
@parastohae_ashegh313
شهدای گمنام(گذر عمر به سبک شهدا )
🌷 🍃 🍃 🌷 🍃 🍃 🌷
🌹همسر شهید اقبالی؛
✨علی عاشق شغلش بود و از بچگی با فکر خلبان شدن بزرگ شده بود.
🌟 زمانی که ما نامزد کردیم علی برای یک ماموریت به خارج از کشور رفت و ما حتی در دوران نامزدی هم کنار هم نبودیم.
🌟 علی 30 شهریور بود که از تبریز به خانه آمد و تنها یک روز ماند و 31 شهریورماه بود که جنگ شروع شد و از تبریز با علی تماس گرفتند که برگردد.
✨علی میدانست که این آخرین دیدار ما است و وقتی خداحافظی میکرد به من گفت :
✨بهت قول میدم اسیر نشم و آخرین حرفهایش را به من زد و من و پسرم افشین را به دست خانواده سپرد و من فقط نگاهش میکردم ، افشین 4 سال بیشتر نداشت و با گریه به پدرش التماس میکرد که نرو، اما علی عاشق شغلش بود و رفت .
✨همسر شهید اقبالی ادامه داد :علی همان روز به تبریز رفت و عملیات های زیادی را هدایت کرد و در طی یکماه 50 بار وارد خاک عراق شد. علی هرگز ترسی به دلش راه نمیداد و شاگردان علی روایت میکردند که ما با دیدن علی قوت قلب میگرفتیم و ترس از ما دور میشد.
─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─
@parastohae_ashegh313
─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─