eitaa logo
شـهداۍ گـمـنـام ( زندگی به سبڪ شهدا )
1.9هزار دنبال‌کننده
13.7هزار عکس
3.3هزار ویدیو
38 فایل
•❤️|شـهیـد ســید مــرتـضـے آویـنــے: در عالمـ رازےاست کہ جز بـہ بهـای خــون فـــــاش نمـیشـود.💖 ایــنــجــا⇦ 『قـطـعـہ‌اےاز بـهشـ😍ــت』 『شـهـدای گمنـام』(زندگی به سبـ💚ــڪ شهـدا) 🌹°تخریب چی ڪانال ☜ @Khomool2 🌹°بیسیم چی ڪانال ☜ @Hasibaa2
مشاهده در ایتا
دانلود
شهدای گمنام(زندگی به سبک شهدا) 🌷 🍃 🍃 🌷 🍃 🍃 🌷 ✨✨✨ #برای_خدا_کار_کنیم... امام خامنه ای؛ اگر برای #خدا پا در میدان گذاشتید و ایستادگی کردید #پیروزی قطعی است. شرط اصلی پیروزی #تقوا و #حُسن_عمل است. #یاد_شهدا_باصلوات #شبیه_شھـــــدا_رفتار_ڪنیم ─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─ @parastohae_ashegh313 ─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─
🌟 هدایت قرآنی 🔺️ رهبر انقلاب: عزیزان من! با #قرآن بیشتر اُنس بگیرید. ذکر الهی و تقوا اگر برای ما حاصل بشود، آن وقت #هدایت_قرآنی هم برای ما آسان‌تر میشود؛ [چون] «هُدًی لِلمُتَّقین»؛ تقوا که بود، هدایتْ حتمی است. هدایت مال متّقین است. هر چه #تقوا بالاتر باشد، هدایت روشن‌تر و بالاتر است؛ باید این را دنبال بکنیم. ۱۳۹۸/۰۱/۲۶ 🌷 #مواعظ_رمضانی #اللهم- احفظ-قائدنا-الخامنه ای-بالقران ─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─ @parastohae_ashegh313 ─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─
👈 پرهیزمندی شرط رسیدن به هدایت قرآنی 🔸 «ذلِکَ الْکِتابُ لا رَیْبَ فیهِ هُدىً لِلْمُتَّقینَ»، ترجمه: «آن کتابی که در انتظارش بودید، این است، هیچ شکی در آن نیست، مایه هدایت برای پرهیزمندان است.» 🔹 اختصاص به انسانهای مؤمن ندارد مهمتر از آن مسیر رسیدن به ایمان و هدایت قرآن است. بر این اساس انسانهای بی‌ایمان نیز می‌توانند تقوا داشته باشند و همین تقوا و پرهیزمندی، باعث می‌شود، مورد هدایت قرآن واقع شوند و تبدیل به انسان مؤمن شوند. و بالعکس اگر انسانهای مؤمن، تقوا نداشته باشند، این بی‌تقوایی، باعث می‌شود مورد هدایت قرآن واقع نشوند و تبدیل به انسانهای بی‌ایمان شوند. بنابراین نتیجه تقوا در هر صورت، هدایت قرآن است. -احفظ-قائدنا-الخامنه ای-بالقرآن ─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─ @parastohae_ashegh313 ─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─
خاکریز خاطرات قسمت ششم ✍ توصیه جالبِ آیت الله بهاءالدینی به طلاب: اگر صیاد شیرازی شدید ، هم دنیا دارید هم آخرت... . طلبه‌های شیراز اومدند نزد آیت‌الله بهاءالدینی و از ایشون درسِ اخلاق خواستند. این عارفِ بزرگ بهشون فرمود: بروید از صیاد شیرازی درسِ زندگی بگیرید ، اگر صیاد شیرازی شدید، هم دنیا دارید و هم آخرت... . 🌷 خاطره‌ای از زندگی امیرسپهبد علی صیادشیرازی 📚منبع: کتاب امیر دلاور ، صفحه 69 ╔══════••••••••••○○✿❤️╗ @parastohae_ashegh313 ╚❤️✿○○••••••••••══════╝
خاکریز خاطرات قسمت هشتم ✍ تعبیرِ جالبی از یک مهندسِ شهید برای نمازِ اول وقت وقتی صدای اذان رو می‌شنید ، دست از غذا خوردن می‌کشید و می‌رفت نماز بخونه. بهش اصرار می‌کردیم و می‌گفتیم: غذات سرد میشه ، تمومش کن ، بعد برو نمازت رو بخون. اما محمود می‌گفت: اگه نروم نماز بخونم، غذای روحم سرد میشه... 🌷خاطره ای از زندگی سردار شهید محمود شهبازی 📚منبع: کتاب محراب عشق ، صفحه 35 ╔══════••••••••••○○✿❤️╗ @parastohae_ashegh313 ╚❤️✿○○••••••••••══════╝
. خاکریز خاطرات قسمت یازدهم ✍ صحبت جالب پدر شهیدان زین الدین پیرامون فرزندان شهیدش : ده سال بعد ازشهادت مهدی و مجید زین الدین ، پدر بزرگوارشون می‌گفت: من در این مدت طولانی بارها نشسته و به خاطرات گذشته بازگشته‌ام. اما هر چه فکر‌کردم تا یک خطا و یا گناهی از مجید و مهدی به یاد بیاورم ، چیزی پیدا نکردم ، نمی خوام بگم معصوم بودند ، اما من که پدرشون هستم ، به خداییِ خدا گناهی ازشون سراغ ندارم... 📌خاطره ای از زندگی شهیدان مهدی و مجید زین‌الدین 📚منبع: کتاب سرداران تقوا ، صفحه 43 ╔══════••••••••••○○✿❤️╗ @parastohae_ashegh313 ╚❤️✿○○••••••••••══════╝
خاکریز خاطرات 33 ✍️ هر کس با اموالِ بیت المال سر و کار دارد ، حتماً این خاطره را بخواند : نسبت به اموالِ بیت المال خیلی دقیق بود. حتی حاضر نبود با تلفنِ پادگان به خونه زنگ بزنه. وقتی علت رو ازش پرسیدند ، گفته بود: شما حاضر میشی به خاطر یک تلفن ، آتش جهنم رو بخرم؟!!! 🌷خاطره ای از سردار شهید حسن غازی 📚 منبع: کتاب ستاره های آسمانی ، صفحه 37 ╔══════••••••••••○○✿❤️╗ @parastohae_ashegh313 ╚❤️✿○○••••••••••══════╝
خاکریز خاطرات 37 ✍ اگر همه‌ی مسئولین کشور اینگونه بودند، ایران گلستان میشد : اون روز پسرش رو آورده بود محلِ کار. از صبح که اومد ، خودش رفت جلسه و محمد مهدی رو گذاشت پیشِ ما ... پذیراییِ جلسه که تموم شد ، مقداری موز اضافه اومد. یکی از موزها رو دادم به محمدمهدی... نمی دانم حاج احمد برای چه‌کاری من رو احضار کرد. وقتی رفتم داخل اتاق ، محمدمهدی هم پشت سرم اومد. حاج احمد تا پسرش رو دید برافروخته شد، طوری که تا حالا اینقدر عصبانی ندیده بودمش. با صدای بلند گفت: کی به شما گفته به پسرم موز بدین؟ گفتم: حاجی این بچه از صبح تا حالا هیچی نخورده ، یه موز از سهم خودم بهش دادم... نذاشت صحبتم تموم بشه. دست کرد توی جیبش ، بهم پول داد و گفت: همین الان میری یک کیلو موز می‌خری و می‌ذاری جای یه دونه موزی‌که پسرم خورده... 🌷خاطره‌ای از زندگی سردار شهید حاج احمد کاظمی 📚منبع: کتاب احمد ، صفحه 137 ╔══════••••••••••○○✿❤️╗ @parastohae_ashegh313 ╚❤️✿○○••••••••••══════╝
خاکریز خاطرات ۴۶ ✍ تقوا یعنی این... زیر سایۀ درخت مشغولِ بازی بودیم .یکی از بچه ها چشمش خورد به سیبِ سرخی که تویِ جویِ آب افتاده بود. دست کرد سیب رو برداشت و اومد بینِ بچه‌ها تقسیم کرد. اما مسعود سهمش رو نگرفت و گفت: چون نمی‌دونم صاحبش راضی هست یا نه ، نمی خورم... 🌷خاطره ای از نوجوانیِ شهید مسعود کریمی مجد 📚منبع: کتاب زنگ عبور ، صفحه 111 ╔══════••••••••••○○✿❤️╗ @parastohae_ashegh313 ╚❤️✿○○••••••••••══════╝
خاکریز خاطرات ۵۳ ✍ عکس‌العمل جالب شهید شیرودی که باعث تعجب خبرنگاران خارجی شد کنار هلی‌کوپترِ جنگی‌اش ایستاده بود و به سوالاتِ خبرنگاران جواب می‌داد. خبرنگار ژاپنی پرسید: شما تا چه هنگام حاضرید بجنگید؟ شیرودی خندید. سرش را بالا گرفت و گفت: ما برای خاک نمی‌جنگیم؛ ما برای اسلام می‌جنگیم ، تا هر زمان‌که اسلام در خطر باشد... این را گفت و به راه افتاد. خبرنگاران حیران ایستادند. شیرودی آستین‌هایش را بالا زد. چند نفر به زبان‌های مختلف از هم می ‌پرسیدند: کجا؟!!! خلبان شیـرودی کجا می رود؟ هنوز مصاحبه تمام نشده !!! شهید شیرودی همانطور که می‌رفت، برگشت. لبخندی زد و بلند گفت: نماز! دارند اذان می‌گویند... 📌خاطره‌ای از زندگی خلبان شهید علی‌اکبر شیرودی 📚منبع: کتاب برگی از دفتر آفتاب ، صفحه 201 ╔══════••••••••••○○✿❤️╗ @parastohae_ashegh313 ╚❤️✿○○••••••••••══════╝
خاکریز خاطرات ۵۷ ✍ بخوانید و ببینید این پزشک با پیکر بی‌سرِ فرزندش چه می کند پزشک بود و تویِ جبهه امدادگری می‌کرد ، اما گاهی از نیروهایِ رزمی هم جلوتر بود. بهش خبر دادند که پسرت شهید شده. اومد و کنار پیکرِ بی‌سرِ پسرش نشست. رگهای بریده گردنش رو بوسید و رفت سراغ مجروح‌ها... دکتر تا آخر جنگ توی جبهه بود. مثل اینکه می‌خواست جایِ خالیِ پسرش رو پر کنه ... 📌 نامی از این پزشک و فرزندش در منبع نیامده 📚منبع: مجموعه روزگاران « کتاب پزشکان » صفحه 49 ╔══════••••••••••○○✿❤️╗ @parastohae_ashegh313 ╚❤️✿○○••••••••••══════╝
خاکریز خاطرات ۶۹ ✍ رفتار عجیب یک فرمانده که باعث محبوبیت بیشتر او می‌شود برای تهیه ‌ی مهمات عملیات باید حاج احمد متوسلیان رو می‌دیدم. رفتیم اتاق فرماندهی ، اما نبود. یکی از بچه ها گفت: فکر کنم بدونم کجاست... ما رو برد سمت دستشویی‌ها. دیدم حاج احمد اونجا داره در نهایت تواضع دستشویی‌ها رو تمیز می‌کنه. رفتم سطل آب رو ازش بگیرم، اما نداد. گفتم: شما چرا حاجی؟ همینطور که کار می‌کرد ، گفت: یادت باشه! فرمانده موقعِ جنگ برادرِ بزرگترِ همه حساب میشه ، و در بقیه‌ی مواقع کوچیکترین و حقیرترین برادر آنها... 📌خاطره ای از زندگی جاویدالاثر حاج احمد متوسلیان 📚منبع: کتاب با راویان نور3 ، صفحه 148 ╔══════••••••••••○○✿❤️╗ @parastohae_ashegh313 ╚❤️✿○○••••••••••══════╝
خاکریز خاطرات ۷۰ ✍ فرمانده‌ای که در میدان جنگ هم درسِ اخلاق می‌دهد سید محمد علی جهان‌آرا با یکی از رزمنده‌ ها رفته بود شناسایی. همین طور که داشت با دوربین منطقه رو بررسی می‌کرد ، ناگهان رزمنده گفت: عـراقی های پدر سوخته ... آقا سید چشم از دوربین برداشت ، نگاهش کرد و گفت: فحش نده! رزمنده‌ی اسلام نباید توهین کنه ، امام علی(ع) می فرماید : اصلاً به دشمن‌تون هم فحش ندهید... 📌خاطره ای از زندگی سردار شهید سیدمحمدعلی جهان‌آرا 📚منبع: یادگاران 20 « کتاب جهان‌آرا » ، صفحه 93 ╔══════••••••••••○○✿❤️╗ @parastohae_ashegh313 ╚❤️✿○○••••••••••══════╝
شـهداۍ گـمـنـام ( زندگی به سبڪ شهدا )
#خاکریز_خاطرات۸۶ #رمز_موفیقت #شهید_برونسی پدرشان بعد از اينكه از جبهه برگشتند ، مريض بودند. در روست
خاکریز خاطرات ۸۷ ✍ حرکات عجیب و بی‌نظیر شهید کلاهدوز در قبال همسایگان خود ما طبقۀ پایین زندگی می‌کردیم و آقای کلاهدوز طبقۀ بالا. هیچوقت متوجه ورود و خروجِ ایشان نشدم. یه شب اتفاقی در رو بازکردم، دیدم آقای‌کلاهدوز پوتین‌هاش رو در آورده، توی دستش گرفته و از پله‌ها میره بالا. طوری رفت و آمد می‌کرد که مزاحمِ همسایه‌ ها نشه. صبح‌ ها هم چون زود می‌رفت بیرون، ماشینش رو خاموش تا سرِکوچه هُل می‌داد و اونجا روشن می‌کرد تا برا همسایه‌ها مزاحمت ایجاد نشه 📌خاطره ای از زندگی سرلشکر شهید یوسف کلاهدوز 📚منبع: سالنامه عطش ظهور 1385 ┄┅═✧❁🎼❁✧═┅┄ @parastohae_ashegh313 ┄┅═✧❁🎼❁✧═┅┄
شـهداۍ گـمـنـام ( زندگی به سبڪ شهدا )
خاکریز خاطرات ۸۸ ✍ کجای دنیا دیدی اینجور از خودگذشتگی کنن؟ #متن_خاطره چند تا بسیجی داخلِ جیپ بودن
خاکریز خاطرات ۸۹ ✍ یکی از اصلی‌ترین رموزِ موفقیتِ شهید همت سرتاپاش خاکی ، و از سوزِ سرما چشماش سرخ شده بود. از چهره‌اش معلوم بود که خیلی حالش ناجوره؛ اما رفت وضوگرفت تا نماز بخونه.گفتم: شما حالت خوب نیست، لااقل یه دوش بگیر، یه غذایی بخور، بعد نماز بخون. سرِ سجاده ایستاد، نگاهی بهم کرد و گفت: من خودم رو با عجله رسوندم خونه تا نماز اول وقت بخونم... کنارش ایستادم. حس می‌کردم هر لحظه ممکنه بیفته زمین. برا همین تا آخر نماز کنارش ایستادم تا اگه خواست بیفته، بگیرمش. محمد ابراهیم حتی در اون شرایط سخت هم حاضر نشد نمازِ اول وقت رو از دست بده... 📌خاطره ای از زندگی سردار شهید محمّد ابراهیم همّت 📚منبع: یادگاران«کتاب همت» صفحه56 به روایت همسر شهید ┄┅═✧❁🎼❁✧═┅┄ @parastohae_ashegh313 ┄┅═✧❁🎼❁✧═┅┄
🌹🕊🌹🕊 🕊🌹🕊 🌹🕊 ✍ ✳️ 🤔تا به حال با خودت فکر کردی که چرا امام زمان (عج) رو ندیدی؟ اگر می خوای نظر امام زمان (عج) رو بدونی نامه زیر رو بخون: 📜نامه ای از امام مهدی (عج) به شیخ مفید. ای دوست مخلص! ای کسی که با ستمگران در راه ما مبارزه می کنی! خداوند بزرگ، آن چنان که دوستان صالح ما را در گذشته یاری فرمود؛ شما را نیز با نصرت خود تأیید فرماید. ما با شما عهد می کنیم هر یک از برادران دینی شما که را سرمایه خویش قرار دهد، از فتنه های گمراه کننده در امان داریم و اگر کسی بر خلاف وظیفه رفتار کرده و از آن چه باید عمل کند بخل ورزد، مسلماً در هر دو جهان خسران و زیان نصیبش خواهد شد. اگر شیعیان ما – که خداوند آن ها را به طاعت و بندگی خویش موفق بدارد – در و و داشته و عهد و پیمان الهی را محترم می شمردند، سعادت دیدار ما به تأخیر نمی افتاد و زودتر از این به سعادت دیدار ما نائل می شدند... آن چه موجب جدایی ما و دوستانمان گردیده و آنان را از دیدار ما محروم نموده است، است. 💥جمال یار ندارد نقاب و پرده ولی تو خاک ره بنشان تا نظر توانی کرد💥 نوشته‌ی: مرتضی معلم شکوری_گروه دین و اندیشه تبیان 1. احتجاج طبرسی، ج 2، ص 498، چاپ بیروت. 🕊🌹اللهم عجل لولیک الفرج🌹🕊 ┄┅═✧**❁🍂❁**✧═┅┄ @parastohae_ashegh313 ┄┅═✧**❁🍂❁**✧═┅┄
خاکریز خاطرات ۹۰ ✍ به به! نحوه‌ی شهادت این رزمنده آرزوی خیلی‌هاست... رزمی‌کار بود و خوش‌هیکل. قبل از اذانِ صبح دیدم نمازشب می‌خونه. با اون هیکلِ درشت مثل یه بچه سرش رو انداخته بود پایین. با آرامش خاصی حمد و سوره می‌خوند. رفت و رفت تا اینکه رسید به تشهد. یهو یه تیر اومد و خورد به سینه‌اش نمیدونم تیر ازکجا پیداش شد. درد می‌کشید اما به روی خودش نمی‌آورد. نمازش‌رو نشکست تا اینکه افتاد. دویدم و رفتم بالای سرش. دیدم آروم داره سلامِ آخرِ نماز رو میگه: السلام علیکم و رحمه الله و برکاته... همراه با نمازشب تموم کرد و شهید شد. 📚منبع: کتاب روایت مقدس ، صفحه 205 ┄┅═✧❁🎼❁✧═┅┄ @parastohae_ashegh313 ┄┅═✧❁🎼❁✧═┅┄
بِســـمِ الله الرّحمـــنِ الرّحیـــم 🌱 أُوْلَئِکَ الَّذِینَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهـمْ لِلتَّقـوَی 🌱 آن‌ها کســانی‌اند که خدا قلب‌هاشان را برای امتحان کرده. 🌹 ای شقایق‌ ها ایثار از آن شماست که دنیا را گوشه‌ای افکندید و با پرواز عاشقانه خود ، بر روز‌های ما نسیم بهشت پاشیدید
༻﷽༺ ⚠️تقـوا یعـنی چـہ⁉️ یعنی اگـر یک هفتہ از همـه‌ی کارهای ما گرفتند و گفتند هفتـه‌ی گذشته‌ات در تلویزیون شـده،ناراحت نشویم 📝 🌷 •┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈• @parastohae_ashegh313 •┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈•
🌹شهـــید روح الله قربانی: 🌴 شهادت خوب است و تقوا بهتر؛ تقوایی که در قلب است و در رفتار بروز میکند. مدافع حرم شادی ارواح طیبه شهدا صلوات الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ‌فرَجَهُمْ الّلهُـمَّ‌عَجِّــلْ‌لِوَلِیِّکَ‌الْفَـــرَج ──┅═ঊঈ🌻ঊঈ═┅── @parastohae_ashegh313