eitaa logo
شـهداۍ گـمـنـام ( زندگی به سبڪ شهدا )
1.9هزار دنبال‌کننده
14.3هزار عکس
3.6هزار ویدیو
39 فایل
•❤️|شـهیـد ســید مــرتـضـے آویـنــے: در عالمـ رازےاست کہ جز بـہ بهـای خــون فـــــاش نمـیشـود.💖 ایــنــجــا⇦ 『قـطـعـہ‌اےاز بـهشـ😍ــت』 『شـهـدای گمنـام』(زندگی به سبـ💚ــڪ شهـدا) 🌹°تخریب چی ڪانال ☜ @Khomool2 🌹°بیسیم چی ڪانال ☜ @Hasibaa2
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸خدایا مارو بکش آن شب یکی از آن شب‌ها بود؛ بنا شد از سمت راست یکی یکی دعا کنند، اولی گفت: «الهی حرامتان باشد…» بچه‌ها مانده بودند که شوخی است، جدی است؟ بقیه دارد یا ندارد؟ جواب بدهند یا ندهند؟ که اضافه کرد: «آتش🔥 جهنم» و بعد همه با خنده گفتند: «الهی آمین.»😅🤗 نوبت دومی بود، همه هم سعی می کردند مطالب شان بکر و نو باشد، تأملی کرد و بعد دستش را به طرف آسمان گرفت🤗 و خیلی جدی گفت: «خدایا مار و بکش…» دوباره همه سکوت کردند 😐و معطل ماندند که چه کنند و او اضافه کرد: «پدر و مادر مار 🐍و هم بکش!» بچه‌ها بیش تر به فکر فرو رفتند، خصوصاً که این بار بیش تر صبر کرد، بعد که احساس کرد خوب توانسته بچه‌ها را بدون حقوق سرکار بگذارد، گفت: «تا ما را نیش نزند!»😂😂 @parastohae_ashegh313
🌸اسلام در خطر است... بچه‌های گردان دور یک نفر جمع شده بودند و بر تعداد آنها هم اضافه می‌شد. مشکوک شدم من هم به طرفشان رفتم تا علت را جویا شوم. دیدم رزمنده‌ای دارد می‌گوید: «اگر به من پایانی ندهید بی اجازه به اهواز می‌روم.» پرسیدم :‌ «چی شده؟ قضیه چیه؟» همان رزمنده گفت: «به من گفتند برو جبهه، اسلام در خطره آمدم اینجا می‌بینم جان خودم در خطره❤️❤️ @parastohae_ashegh313
🌸ذکر سرکاری شب سیزده رجب بود. حدود 2000 بسیجی لشگر ثارالله در نمازخانه لشگر جمع شده بودند. بعد از نماز محمد حسین پشت تریبون رفت و گفت امشب شب بسیار عزیزی است و ذکری دارد که ثواب بسیار دارد و در حالت سجده باید گفته شود. تعجب کردم! همچین ذکری یادم نمی آمد! خلاصه تمام جمعیت به سجده رفتند که محمد حسین این ذکر را بگوید و بقیه تکرار کند. هر چه صبر کردیم خبری نشد. کم کم بعضی از افراد سرشان را بلند کردند و در کمال ناباوری دیدند که پشت تریبون خالی است و او یک جمعیت 2000نفری را سر کار گذاشته است. بچه ها منفجر شدند از خنده و مسئولان به خاطر شاد کردن بچه ها به محمد حسین یک رادیو هدیه کردند! @parastohae_ashegh313
🌸تشیع پیکر شهید زمان دفاع مقدس ، هم محلی های گرامی زیاد شاهد تشییع جنازه شهدابودند شوهر عمه بنده هم از این امر مستسنا نبود روزی در کوچه کنار درب حیاط خانه شأن نشسته بود که تویوتای سپاه پاسداران با بلند گو در روستا اعلام میکرد که فلانی شهید شده و فردا مراسم تشییع پیکر شهید هست واین مرحوم با عصبانیت جلو ماشین رو گرفت و گفت "چرا شکایت صدام رو به پاسگاه ژاندارمری نمیکنن که داره هر روز جوونای مردم رو شهید می‌کنه " ازاین حرف اعلام کننده هم خنده اش گرفت برادر رزمنده عزیز هوشنگ صادقی @parastohae_ashegh313
🌸 شهیدان زنده اند☺️ پیرمردی گوشی را برداشت و بعد از یکی دو تا سرفه گفت : بهشت زهرا بفرمائید گفتم شهیدان زنده اند؟ با تعجب پرسيد يعني چه معلومه كه زنده اند بر منكرش لعنت . گفتم :((پس لطفا وصل كنيد قطعه بيست و سه .)) گفت : چي ؟ ترسيدم بهم بدوبيراه بگوييد كه گوشي را گذاشتم زمين و گفتم ما نبوديم @parastohae_ashegh313
جبهه‌ای شوخ طبعی‌اش گل كرده بود. دستش را در جیب می کرد و در دهان می برد و مثلا پوستش را تف می کرد. همه‌ بچه‌ها دنبالش می‌دویدند و اصرار كه به ما هم آجیل بده؛ اما او دست روی جیب می گذاشت و بی خیال راهش را کج می کرد. آخر یكی از بچه‌ها پتویی آورد و روی سرش انداخت و بچه‌ها شروع كردند به زدن. حالا نزن كی بزن که آجیل تنهایی می‌خوری؟ بگیر، فرار می کنی؟ بگیر. و بالاخره در این گیر و دار یكی دست توی جیبش كرد اما آجیل مخصوص چیزی جز نان خشك ریز شده نبود. همگی سر كار بودیم.😄 :) @parastohae_ashegh313
‼️ آقای خامنه ای راننده شه! ✴️ خاطره جالب و طنز رهبر انقلاب از زمان جنگ‌‌‌.... 💢عکس باز شود.... ─┅═ೋ❅🌻❅ೋ═┅─ @parastohae_ashegh313 ─┅═ೋ❅🌻❅ೋ═┅─
عراقی سرپران اولین عملیاتی بود كه شركت می‌كردم😞 بس كه گفته بودند ممكن است موقع حركت به سوی مواضع دشمن ، در دل شب عراقی‌ها بپرند تو ستون و سرتان را با سیم مخصوص از جا بكنند ، دچار وهم و ترس شده بودم 🙈 ساكت و بی صدا در یك ستون طولانی كه مثل مار در دشتی می‌خزید جلو می‌رفتیم . جایی نشستیم . یك موقع دیدم یك نفر كنار دستم نشسته و نفس نفس می‌زند 😱 كم مانده بود از ترس سكته كنم . فهمیدم که همان عراقی سرپران است 😢 تا دست طرف رفت بالا معطل نكردم با قنداق سلاحم محكم كوبیدم توی پهلویش و فرار را بر قرار ترجیح دادم😕 لحظاتی بعد عملیات شروع شد . روز بعد در خط بودیم كه فرمانده گروهان مان گفت : دیشب اتفاق عجیبی افتاده ، معلوم نیست كدام شیر پاك خورده‌ای به پهلوی فرمانده گردان كوبیده 🤨 كه همان اول بسم‌الله دنده هایش خرد و روانه بیمارستان شده از ترس صدایش را در نیاوردم كه آن شیر پاك خورده من بوده ام 😂 @parastohae_ashegh313
💔 حرف‌شهادت‌ڪہ‌پیش‌مےآمد، یڪےمےگفت: اگر‌من‌شهید‌شوم، نگران‌نماز‌و‌روزه‌هایم ڪہ‌قضا‌شده‌اند‌هستم 😥 و‌یا‌نگران‌سرپرستےخانواده‌ام‌هستم🥺 و... نوبت‌معاون‌گردان‌رسید همہ‌گفتند: تو‌چے؟ چیزےبراےگفتن‌ندارے؟ پاسخ‌داد: اگر‌من‌شهید‌بشوم، فقط‌‌غصہ‌ے ۳۵‌روز مرخصےراڪہ‌نرفتہ‌ام‌مےخورم.🤕 از‌آن‌میان‌یڪےپرید‌و‌قلم‌وڪاغذی‌آورد وگفت: بنویس‌ڪہ‌بدهند‌بہ‌من🤗 قول‌مےدهم‌این‌فداڪاری‌را‌بڪنم و‌بہ‌جاےتو‌بہ‌مرخصےبروم😁 @parastohae_ashegh313
👇🍂 🍂راحت خوابید نصفه شب کوفته از راه رسيد ديد تو چادر جا نيست بخوابه. شروع کرد سر و صدا، مگه اينجا جاي خوابه؟ پاشيد نماز شب بخونيد، دعا بخونيد ما هم تحت تاثير حرفاش بلند شديم و اجبارا مشغول عبادت شديم، خودش راحت گرفت خوابید @parastohae_ashegh313
🌟خاطره جالب و طنز رهبر معظم انقلاب از زمان جنگ‌‌‌....😅 👌عکس باز شود.... اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج @parastohae_ashegh313