🌿⃟💕჻ᭂ࿐✰
#شهداومهدویت
سردار سرلشكر پاسدار
#شهيدمهدےزينالدين
✿ در زمان غيبت ڪبري به ڪسي «منتظر» گفته ميشود و ڪسي ميتواند زندگي ڪند ڪه #منتظر باشد،
⇦ منتظر #شهادت،
⇦ منتظر #ظهور امام زمان(عجل الله فرجه).
√ خداوند امروز از ما #همت، #اراده و #شهادتطلبي ميخواهد.
#سلامصبحوعاقبتتونشهدایے
#شبجمعهبایادشهدا
#امامزمانعج
#اللهمعجللولیکالفرجبحقزینبکبرے
╔═•♡💚♡•════•♡♥️♡•═╗
@parastohae_ashegh313
╚═•♡♥️♡•════•♡💚♡•═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در جنگ نرم مانند یک شطرنج باز عمل کنید
╔══════••••••••••○○✿❤️╗
@parastohae_ashegh313
╚❤️✿○○••••••••••══════╝
#قسمت۱۱۰
شروع جنگ😱
تقي مسگرها
بعد از كمي صحبت، جایی را به ما نشان داد وگفت: دو گردان سرباز آنطرف رفتند و فرمانده ندارند.
🌺🌺🌺🌺
قاسم جان، برو ببين مي توني اون ها رو بياري تو شهر. با هم رفتيم. آنجا پر از ســرباز بود. همه مســلح و آماده، ولي خيلي ترسيده بودند. اصلا آمادگي چنين حمله اي را از طرف عراق نداشتند. قاسم و ابراهيم جلو رفتند و شروع به صحبت كردند. طوري با آن ها حرف زدند كه خيلي از آن ها غيرتي شدند. آخر صحبت ها هم گفتند: هر كي َمرده و غيرت داره و نمي خواد دست اين بعثي ها به ناموسش برسه با ما بياد. سخنان آن ها باعث شد كه تقريباً همه سربازها حركت كنند. قاسم نيروها را آرايش داد و وارد شهر شديم. شروع كرديم به سنگربندي. چند نفر از سربازها گفتند: ما توپ 601 هم داريم. قاسم هم منطقه خوبي را پيدا كرد و نشان داد. توپ ها را به آنجا انتقال دادند و شروع به شليك کردند. با شــليك چند گلوله توپ، تانك هاي عراقي عقب رفتند و پشــت مواضع مستقر شدند. بچه هاي ما خيلي روحيه گرفتند. غروب روز دوم جنگ بود. قاســم خانه اي را به عنوان مقر انتخاب كرد كه به ســنگر سربازها نزديكتر باشد. بعد به من گفت: برو به ابراهيم بگو بيا دعاي توسل بخوانيم.
🌺🌺🌺🌺
@parastohae_ashegh313
اصطلاحات طنز جبهه😁
آب شنگولی🙊
نوشیدنی خوش طعم. کمپوت سیب و گلابی و گیلاس و آلبالو، نوشابه، ساندیس، مایعات خنک و مطبوعی که در هوای گرم، وقتی از آسمان گویی آتش می بارد،
حال بچه ها را حسابی جا می آورد،😌 شنگولشان می کند. خصوصاً در گیر و دار عملیات و آن راهپیمایی های بعضاً هفت هشت ساعته برای عملیات
#طنزجبهه
@parastohae_ashegh313
5.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#ڪلیپتصویرےشهدایے 📹
🔴 او نفس داعش را بریده بود، سردار #شهیدحسینهمدانی
#روایتیڪوتاهازشرحرشادت
#مدافعحرمسردارهمدانی
🌕 دارای دو نشان فتح از دست مقام معظم رهبری حفظه الله
#یادشهداباصلوات
#اللهمصلعلیمحمدوآلمحمدوعجلفرجهم
#امام_زمانعج
#اللهمعجللولیکالفرجبحقزینبکبرے
─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─
@parastohae_ashegh313
─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─
✨جستجوگران نور✨
تفحــــــص شہــــــــدا
توی خاک عراق،پشت پاسگاه عراقیها بودیم،از خستگی و تشنگی دیگر توانی نداشتیم 🤕که ناگهان....
پیکر شهیدی را دیدیم،
داشتم پیکررا روی چفیه میگذاشتم که فریاد سعید کریمی مرا به خود آورد:😮😮
«بلند شو فرار کن عراقیها دارند ما را محاصره میکنند»
خواستم شهید را بگذارم و سبکبال فرار کنم اما دلم نیامد.
پیکر شهید را در آغوش گرفتم و به سرعت دویدم،شهید در آغوشم ترس را از دلم برده بود،دیوانهوار به میان میدان مین زدم تا راه ۴ساعته را زودتر برسم،،،،⁉️
سیمهای تله والمری بود که به پایم گیر میکرد و کلاهک والمری به سوی دیگری پرتاب میشد؛اما هیچکدام منفجر نمیشد‼️
به خودم که آمدم دیدم سمت دیگر جاده،عراقیها درازکش منتظرند که مینها منفجر شود.
خطر از بیخ گوشم گذشته بود،شهید را روی زمین گذاشتم و منتظر بقیه بچهها شدم
سعید و مجید و ....همه رسیدند.
💚یک ذکر مصیبت و اشک بود که آراممان کرد💚
تازه فهمیدم که اصلا احساس تشنگی و خستگی ندارم.
از آن روز به بعد راه رفتن با شهید در میدان مین برایم بسیار آسان شد😌😌
📚کتاب تفحص خاطراتی از محمد احمدیان
✒️★᭄ꦿ@parastohae_ashegh313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•﷽•
صل علۍ المصطفۍ📿
#میلاد_رسول_خدا'ص'🎊
@parastohae_ashegh313
❤ #عاشقانہ_دو_مدافع❤
#قسمت_دوازدهم
_رامیـݧ پشتش چیزے قایم کرده بود...
اومد طرف مـݧ و بالبخند سلام کرده یہ دستہ گل وگرفت سمت مـݧ
_با تعجب بہ بچہ ها نگاه کردم زیر زیرکے نگاهموݧ میکردݧ و میخندیدݧ
جواب سلامشو دادم وگفتم:بابت❓❓❓
چند قدم رفت عقب و گفت بابت امروز ک قراره چهره ے منو بکشید
اما...
_دیگہ اما نداره اسماء خانم لطفا قبول کنید ایـݧ گل ها رو هم بگیرید اگہ قبول نکنید ناراحت میشم
_گل هارو ازش گرفتم
یہ دستہ گل قرمز بزرگ
گل و گذاشتم رو صندلے و کاغذو تختہ شاسے و برداشتم
رامیـݧ کلےذوق کرد و پشت سرهم ازم تشکر میکرد
_خندم گرفتہ بود
بچہ ها ازموݧ دور شدن و هر کس ب کارے مشغول بود فقط مـ ݧو رامیـݧ موندیم
ب صندلے روبروم ک ۵-۶متر با صندلے مـݧ فاصلہ داشت اشاره کردم وازش خواستم اونجا بشینہ و در سکوت شروع کردم ب کشیدݧ
رامیـݧ شروع کرد بہ حرف زدن اسماء خانم میدونید گل رز قرمز نشانہ ے علاقست❓❓
_با سر حرفشو تایید کردم
وقتے بہ یہ نفر میدے ینے بهش علاقہ دارے
بہ روے خودم نیوردم و خودمو زدم ب اوݧ راه
مـݧ دانشجوے عکاسے هستم
و ۲۳سالمہ وقتے مینا گفت یکے از دوستاش استعداد فوق العاده اے تو طراحے داره مشتاق شدم ک ببینمتوݧ شما خیلے میتونید ب مـݧ کمک کنید
_حرفشو قطع کردم و گفتم:
ببخشید میشہ حرف نزنید شما نباید تکوݧ بخورید وگرنہ من نمیتونم بکشم.
بلہ بلہ چشم.معذرت میخوام
نیم ساعت بعد کارم تموم شد
رامیـݧ هم تو ایـݧ مدت چیزے نگفت
ب نقاشے یہ نگاهے کردم خیلے خوب شده بود
از جاش بلند شد و اومد سمتم تختہ شاسے و ازم گرفت و با اخم نگاهش کرد
بعد تو چشام نگاه کرد و گفت:ایـݧ منم الا❓❓
_با تعجب گفتم بله شبیهتوݧ نشده❓❓
خوب نشده❓❓
خندید و گفت:
ینے قیافہ ے مـݧ انقد خوبه❓
واے عالیہ کارت اسماء
مینا الکے ازت تعریف نمیکرد
تشکر کردم و گفتم محمدے هستم
خندید و گفت ݧ هموݧ اسما خوبہ
انقد سروصدا کرد ک بچہ ها دورموݧ جم شدݧ و کلے سر و صدا کردݧ و از نقاشے تعریف میکرد....ݧ
_و در گوش هم یہ چیزایے میگفتـݧ
کلے ذوق کردم و از همشوݧ تشکر کردم
هوا کم کم داشت تاریک میشد
وسایلمو از روے صندلے برداشتم واز همہ خدافظے کردم
_مخصوصا گلهارو بر نداشتم
تو اوݧ شلوغے دیگہ رامیـݧ و ندیدم مینا هم نبود ک ازش خدافظے کنم
منتظر تاکسے بودم ک یہ ماشیـݧ مدل بالا ک اسمشم نمیدونستم جلوم نگہ داشت
توجهے نکردم
ولے دستبردار نبود
با صداے مینا ک داخل ماشیـݧ بود ب خودم اومد
اسماء بیا بالا
_إ شمایید مینا جوݧ ببخشید فکر کردم مزاحمہ
پیداتوݧ نکردم خدافظے کنم ازتوݧ
ایرادے نداره بیا بالا رامیـݧ میرسونتت
ممنوݧ با تاکسے میرم زحمت نمیدم ب شما
بیا بالا چرا تارف میکنے مسیراموݧ یکیہ
اخہ....
رامیـݧ حرفمو قطع کرد و با خنده گفت بیا بالا خانم محمدے
_سوار ماشیـݧ شدم
وسطاے راه مینا ب بهانہ ے خرید پیاده شد کلے تو دلم بهش بدو بیراه گفتم کہ مـݧ و تنها گذاشتہ
ا_سترس گرفتہ بودم .یاد حرفهاے امروز رامیـݧ هم کہ میوفتادم استرسم بیشتر میشد
رامیـݧ برگشت سمتم و گفت بیا جلو بشیـݧ
در برابرش مقاومت کردم و هموݧ پشت نشستم
نزدیک خونہ بودیم ترجیح دادم سر خیابوݧ پیاده شم ک داداشم اردلاݧ نبینتم
ازش تشکر کردم داشتم پیاده میشدم ک صدام کرد
اسماء❓❓❓
صبور باشيد😉داستان ادامه دارد.....😊
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
@parastohae_ashegh313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#روایتگرےشهدایے 📹
رواے
#حاجحسینڪاجے🎙
🌹 شهید زرتشتی عاشق #امیرالمومنین علیه السلام بیائید هر ڪس در حد توان مبلغ #نهجالبلاغه و #سیرهشهدا باشیم...
#شهیدڪریمڪاویانے
#امام_زمانعج
#اللهمعجللولیکالفرجبحقزینبڪبرے
┅═ೋ❅✿🌹✿❅ೋ═┅
@parastohae_ashegh313
┅═ೋ❅✿🌹✿❅ೋ═┅