حمید پارسانیا
درس اسفار؛ جلد ۶؛ صفحه ۳۴۵
🎥 درس در روبیکا هم در حال برگزاری است
#اطلاعیه
ضمن عرض سلام و ادب به اطلاع شاگردان استاد پارسانیا میرسد که انشاءالله دروس اسفار و اصول کافی از طریق روبیکا به آدرس https://rubika.ir/parsania_net پخش میشود و کانال ایتا به عنوان پایگاه اصلی صوت و مقالات استاد در حال فعالیت است، لذا برای دسترسی به پخش زنده دروس استاد، روبیکا را نصب بفرمائید. سپاسگزارم🌺🌺
حمید پارسانیا
اسفارج۶ _ص۳۴۵ مورخ ۲۲ _ آبان۱۴۰۱.mp3
14.69M
🎙درس اسفار _ ج ۶ _استاد پارسانیا _ ۲۲ آبان ۱۴۰۱
#اسفار_ ۲۲ آبان ۱۴۰۱
💠 @parsania_net
حمید پارسانیا
💠 @parsania_net
💠 نقش علامه طباطبایی در امتدادبخشی فرهنگی اجتماعی به فلسفه اسلامی
🔸بحث تأثير فلسفه در فرهنگ و زندگي انساني، که اساساً هيچ زندگي و فرهنگي بدون پيشينه انديشه فلسفي ممکن نيست؛ انديشه فلسفي به معناي عام که ممکن است از روشهاي مختلف به دست آيد، ممکن است مظنونه و مموّهه و يا برهاني باشد، ولي بالاخره در هر زندگي قطعاً فلسفهاي خواهد داشت. اگر هم ابتدائاً فضاي زندگي شکل بگيرد در تداوم خود فلسفهاي ميسازد چون بدون فلسفه نميتواند ادامه دهد.
🔸در فضاي سنّتي ما وقتي فلسفه به معناي فلسفه اولي را امّ العلوم تلقّي ميکنيم، اساساً يک معناي آن اين است که فلسفه در ذات خودش مسأله امتدادبخشي در همه علوم و ساحتها را دارد.
🔸تعامل بين فلسفه و دانشها تعاملي است قبل از دانش، در دانش و پس از دانش و فلسفه ميتواند هر يک از اين انواع تعامل را داشته باشد.
❇️ مباحث فرهنگي و اجتماعي داراي سه لايه است:
✅۱. لايه عينيّت اجتماعي
✅۲. لايه پرسشهاي مربوط به علوم انساني و دانشها
✅۳. لايه عميق که پرسشهاي بنيادين فلسفي است و يک فرهنگ از هر سه ساحت استفاده ميکند.
🔸فلسفه پژوهان، کساني که با فلسفه سروکار دارند، متعلّمين، معلّمين و اساتيدي که در حوزه فلسفه هستند براي اينکه آن پرسشهايي را که در ساحت بنيادين مطرح است پاسخ دهند و بعد وارد امتدادها شوند، ابتدا بايد تحقّق خود فلسفه و تعليم و تعلّم فلسفه جدي گرفته شود، بنيادها بايد محکم پيريزي شود زيرا به راحتي با يک انديشه سطحي فلسفي نميتوان وارد حوزه امتدادها شد.
🔸درگيرشدن علامه با فلسفههاي رقيب نشان ميدهد که اين دو کار به معناي بسيار جدي مدّنظر ايشان بوده است و بعد از آن وارد حوزه امتدادها شدهاند.
🔸از جمله اموري که فلسفهپژوهان و کساني که با فلسفه سروکار دارند که بايد جدي بگيرند و يک مقدار در دوران ما مغفول واقع شد و ما آسيب ديديم مباحث نفس و حکمت عملي است.
🔸موضوعاتي که يک فيلسوف ميتواند در آن بيانديشد تا مسأله امتدادها جدي گرفته شود، بايد شناسايي و به فضاي فلسفي عرضه شود و فيلسوف ناظر به آنها بحث کند.
📌متن تفصیلی در سایت استاد پارسانیا
🆔 @parsania_net
نگاهی به افق معرفتی علامه طباطبایی.pdf
115.1K
🔰 نگاهی به افق معرفتی علامه طباطبایی
💠 انسان یک موجود تاریخی در سنت گذشته نیست بلکه در یک افقی قرار دارد که خلافت الهی است. افق معرفتی علامه، چنین معرفتی است و به نظر میرسد این رویکرد میتواند مشکل معرفت را در قدم نخست و فهم «دیگری» را در گام دوم حل کند.
💠 امروزه به «من» و «دیگری» در حوزه علومانسانی و اجتماعی بهعنوان یک مسأله نگریسته میشود و علامه طباطبایی از جمله متفکرانی است که در دو بعد «وجودشناختی» و «معرفتشناختی» به این مسأله پرداخته است، ایشان مسیری که در «برهان صدیقین» پیش میگیرند، ارتباط میانفرهنگی یا به تعبیری «دیگری» را به تأمل میگذارند.
📌سایت استاد پارسانیا
🆔 @parsania_net
💠به همت مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی با همکاری دانشگاه باقرالعلوم (علیه السلام) برگزار می شود:
🔰نشست تخصصی نگرشی نوین به فلسفه فرهنگ
🔸با محوریت کتاب چیستی و نحوه وجود فرهنگ اثر استاد یزدان پناه
📆زمان:
🗓پنج شنبه مورخ 26 آبان ماه
🕒ساعت 15
📌مکان:
دانشگاه باقرالعلوم ع، سالن اجتماعات امام حسین (علیه السلام)
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
@rahbariefarhang
🆔 @parsania_net
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اسفارج۶ استاد پارسانیا ۲۳ آبان۱۴۰۱ .mp3
13.08M
🎙درس اسفار _ ج ۶ _استاد پارسانیا _ ۲۳ آبان ۱۴۰۱
#اسفار_ ۲۳ آبان ۱۴۰۱
💠 @parsania_net
May 11
برابری جنسیتی یا عدالت جنسیتی
در نظریه جهان های سه گانه استاد پارسانیا، جهان اول، جهان حقیقت است که انسان در نسبت با نفس الامر امور قرار دارد و جهان دوم و سوم، رقیقت و بسط معنایی - مفهومی - عملی آن حقیقت است که در جهان اول است. جهان دوم و سوم تجلی گاه آن جهان اول است، رقیقت آن جهان اول است. لذا مدام در بین این سه جهان در حرکتیم تا بتوانیم لوازم و دلالتهای آن حقیقت را در رقیقت دنبال کنیم. سیاستگذاری هم تعویقی است که در این حرکت مداوم اتفاق می افتد؛ یعنی تعویقی است که در جهان دوم و سوم رخ می دهد برای تجلی دقیق تر آن حقیقت. این تعویق برای عمل سیاستمدار است برای این تجلی. انقلاب فرانسه نحوه ای از نسبت را در جهان اول رقم زده است و انقلاب اسلامی نیز نحوه ای دیگر. این حرکت از جهان اول به جهان دوم و سوم علی الدوام است و حد ندارد. در جسمانیت الحدوث و روحانیت البقاء نیز این حرکت مدام ادامه دارد، چون در نحوه ای از نسبت در جهان اول، جسمانیت در جهان دوم و سوم به رقیقت آن حقیقت، حادث شده است و در حرکت جوهری به ساحت روحانیت ارتقاء یافته است. این حرکت و چرخش بین جسمانیت و روحانیت نیز علی الدوام است. لذا چنانچه در نحوه ی نسبت انقلاب فرانسه بایستیم، برابری جنسیتی را در جهان دوم و سوم دنبال خواهیم کرد؛ و جسمانیتی در جهان دوم و سوم حادث خواهد شد که هم جنس گرایانه خواهد بود تا در وجه روحانی آن به صورت ایده برابری جنسیتی، به حرکت جوهری، رقم زده شود. در انقلاب اسلامی که نسبت دیگری با امور رقم زده شده است، جسمانیت دیگری و روحانیت متفاوتی در تناسب با ایده عدالت جنسیتی رقم می خورد.
@philosophyofsocialscience
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اسفار ج۶ استاد پارسانیا۲۴ آبان۱۴۰۱.mp3
15.46M
🎙درس اسفار _ ج ۶ _استاد پارسانیا _ ۲۴ آبان ۱۴۰۱
#اسفار_ ۲۴ آبان ۱۴۰۱
💠 @parsania_net
May 11
اسفار ج۶ استاد پارسانیا۲۴ آبان۱۴۰۱.mp3
15.46M
💠 نسبت فاعل بالاراده با پدیده غربزدگی
🆔@parsania_net
حمید پارسانیا
💠 نسبت فاعل بالاراده با پدیده غربزدگی 🆔@parsania_net
💠 انسان غربی نفسانیت خود را ستایش می کند
📗بخشی از کتاب حدیث پیمانه با عنوان «اومانیسم، تفرعن عریان»
✍️استاد پارسانیا
🔸انسان شناسی و جهان شناسی غرب که فرع بر غفلت از معرفت شهودی ذات است، شعارهای نوینی را در فرهنگ علوم انسانی و سیاسی غرب مطرح میکند که در تاریخ بشر بی سابقه است. در نتیجه فرهنگ و تمدن و ساختِ اجتماعیِ جدیدی را که متناسب با آن است، ایجاد میکند.
🔸«اومانیسم» به معنای اصالت بشر است که به مکتب آدمیت و انسانیت و بشریت نیز ترجمه شده است و از شعارهای محوری فرهنگ غرب است؛ زیرا آدمی تا زمانی که متوجه غیب و ساحتی از هستی است که محیط بر اوست، واقعیت خود را در پناه پیوند با او جست و جو میکند و شناخت حقیقی خود و جهان را در پرتو شناخت و معرفت او ممکن و میسر می داند. این معرفت، دانشی شهودی است که حاصلِ قرب انجام نوافل و بلکه فرایض بوده و نتیجه ی فنا و گذر از حیثیت فی نفسه و وجود امکانی خود است.
🔸در این دیدگاه هرگاه «خود» در اصلی برتر که همان حقیقت الهی آن است، فانی نگردد، به عنوان «خودِ کاذب» حجاب مذمومی خواهد شد که محرومیت از سعادت را به همراه می آورد، هرگاه انسان از نگاه استقلالی به خود رهایی یابد، از ادراکی الهی که همان ادراکِ دینی است، بهره می برد. مقبولیت این اصل در گذشته ی تاریخ موجب شده است تا کسانی که از معرفتی الهی محروم بوده اند، با انتساب دروغین به مبدا به دنبال کسب اعتبار و موقعیت اجتماعی باشند. استبدادهای چند صد ساله، همگی در پناه این انتساب دروغین بقا یافته اند.
🔸با انکار هر حقیقت غیبی که ادراک آن مقتضی عبودیت و فنای استهلاکی افعال و صفات و ذات آدمی است، انسان خود به طور مستقل مورد توجه قرار می گیرد و ارزش و اعتبار انسانی، به واقعیت و طبیعت او بازگشت میکند.
🔸در نگاه عقلانی، واقعیت و طبیعت انسان چهره ای عقلی دارد و خواست، اراده و حتی آزادی او در قالب ضرورت های عقلی یا آن گونه که هگل مطرح می نماید در قلمرو موجبیت تاریخی ـ و نه جبر ـ معنا پیدا میکند.
🔸اخلاق فردی و قوانین و مقررات اجتماعی، بر اساس همان طبیعت و هویت، ضرورت عقلی پیدا می کنند و از آن پس به صورت الزام های عملی در می آیند. الزام های عملی و قوانین اجتماعی که از این طریق به عنوانِ بایدها و نبایدهای بالضروره درست و صحیح مطرح می شوند، با آنکه نشان از محدودیت و کنترل دارند، به دلیل این که به مقتضای طبیعت و واقعیت عقلانی انسان اظهار و اعمال می شوند، منافی با خواست و آزادی انسان نیست و حاکم بر انسان نیست باشند؛ بلکه به دلیل نشأت گرفتن از طبیعت آدمی، محکوم او هستند.
🔸با افولِ عقل گرایی و حذف مطلق ضرورت و یقین از دایره انواع آگاهی های بشری و تقید داده های علمی به گزاره های آزمون پذیر و نیز خروج قضایای ارزشی از حوزه داوری های ضروری و علمی، نه تنها الزام و ضرورتی از ناحیه حقایق الهی که فائق بر واقعیت انسانی است، بروز نمیکند؛ بلکه هرگونه الزام و ضرورتی نیز که از طبیعت انسانی ناشی شده باشد، رخت بر می بندد؛ به این ترتیب واقعیت اصیل انسانی از هر نوع حکم، قانون و یا اخلاق ضروری فارغ میشود؛ یعنی، خواست و اراده ی متزلزل و متغیر انسانی که در معرض گرایش ها و شهودها سرگردان و بی ثبات است، میزان بایدها و نبایدهای اخلاقی و اجتماعی میشود.
🔸اومانیسم یا اصالت انسان که با غیبت غیب و زوال یاد الهی از ظرف آگاهی انسان زاده میشود، چیزی جز نفسانیت انسان غافل نیست، اومانیسم، همان تفرعن و فرعونیت نفس است، آن گونه که حتی فرعون نیز از آن پرهیز داشت؛ زیرا فرعون آن گاه که از حاکمیت نفس خود بر قوم خویش سخن می گفت، آن را در نقاب ربوبیت و الوهیت - که از صفات آسمانی و الهی است - مخفی و مستور می داشت؛ در حالی که انسان غربی پس از گمان بر مرگِ خدایان ـ که نیچه به صراحت از آن خبر می داد، نفسانیت خود را بی پرده ستایش میکند. در این حال آنچه در ظرف فهم و ادراک نفس او درآید، پذیرفتنی و مقبول است و آنچه از افقی ورای آن خبر دهد، بی معنا و مردود است و اوج این تفرعن و نهایت بُروز آن زمانی است که عقل و ضرورتهای عقلی از حوزه ی حیات و زیست آدمی رخت بر می بندند؛ زیرا در این هنگام هیچ نوع ضرورت و الزام، حتی ضرورتی که از ناحیه طبیعت انسانی باشد، در قلمرو خواست و اراده انسان نخواهد بود.
🆔@parsania_net
🎙استاد پارسانیا:
🔻بپرسید چرا غرب به سراغ کتاب «قانون» ابن سینا رفت نه «شفا»؟
💠 تمدن مدرن غرب در این 4 قرن از منظر و نگاه خود تاریخ جوامع سنتی را مورد مطالعه قرار داده است و کشور ما هم مشمول این قاعده بوده است، البته در این روند گزینشی عمل شد و به عنوان مثال غرب به سراغ کتاب قانون ابن سینا رفت نه شفا و به نظر بنده باید این تجربه در دانشگاههای ما بیشتر مورد توجه قرار گیرد.
💠 مساله فرهنگ و تاریخ ما بازخوانی جهان مدرن است. تکنولوژی، صنعت، فلسفه و ... مدرن همه مبتنی بر فرهنگ مدرن و جهان بینی مدرن است و ما باید تمدن مدرن را به عنوان بخشی از تجربه زیست بشر مورد بازخوانی انتقادی قرار دهیم. ما باید این مسائل را از منظر خودمان بشناسیم و این همان کاری بود که غرب انجام داد.
💠 شما اگر به پیشینه رشته شرق شناسی که برای این منظور ایجاد شد، نگاه کنید میبینید که این رشته ابتدا توسط وزارت مستعمرات انگلیس و فرانسه ایجاد شد تا این کشورهای استعماری نسبت به محلی که میخواهند آن را غارت کنند، شناخت بیشتری داشته باشند.بنا براین ما هم برای شناخت هویت و مبانی معرفتی غرب، باید غرب شناسی را جدی بگیریم و به نظر بنده این حرکت می تواند یکی از محورهای تلاش برای وحدت حوزه و دانشگاه باشد.
💠 امروز این نکته مورد اتفاق همه متفکران حوزه فلسفه علم است که تمامی علوم از یکسری مبانی متافیزیکی و فلسفی بهره میبرند و به هر میزانی که این مبانی دینی باشد آن علوم هم دینی میشوند و بالعکس و حوزه و دانشگاه باید در مورد مبانی متافیزیکی همه علوم اعم از علوم تجربی، علوم پایه، علوم انسانی و ... وارد بحث و نظریه پردازی شوند، با این نگاه ما پزشکی، مهندس، زیست شناسی و ... اسلامی خواهیم داشت؛ اگر پزشک مسلمان به این نکته توجه داشته باشد که بدن انسان به عنوان یکی از مظاهر قدرت خداوند خلاق علیم سوژه فعالیت پزشکی است و او در این مسیر سازوکار خلقت خداوند را مورد بررسی قرار میدهد و شفای بیماری نیز در ید قدرت خداوند متعال است، پس به این معنا پزشکی اسلامی است و صد البته در این مسیر حوزه باید بیشتر به دانشگاه کمک کند و عقلانیت استقرایی و برهانی حاکم بر حوزه علمیه به نظر بنده می تواند در این مسیر پشتوانه خوبی محسوب شود.
🆔@parsania_net
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پادکست صوتی 000.mp3
4.17M
💠 گزارش ابن بطوطه درباره ابن تیمیه
🆔@parsania_net