🔴 شعر بانوی شاعر دیگری از گیلان برای شهید سنوار
🖤همیشه میخورد غبطه به حال پیکر تو
شهادت را ببیند هر کسی از منظر تو
🖤تپیدن می گرفت از گام هایت قلب میدان
مگر طوفان الاقصی بوده نام دیگر تو؟
🖤گمان کرده که در پستو شدی پنهان، ولیکن
به میدان آمده از شوق خنجرها سر تو
🖤تو با آزادیِ دربند زندان ها چه کردی؟
که می گیرد سراغ آسمان را از پر تو
🖤نشان دادی که مرد جنگ و پیکار و قیامی
همین که در کف میدان بنا شد سنگر تو
🖤همین چفیه که دور گردنت داری سرآخر
بسازد سَنبُل از آن چهره ی جنگاور تو
فرزانه قربانے
🍃ایستگاه پارسی
@parsidost
▪️گفته بودند که در منطقه پنهان بودی
همه دیدند ولی در دل میدان بودی
▪️مثل یحیی که سرش رفت ولی عهدش نه
آخرین ثانیه هم بر سر پیمان بودی
▪️همه دیدند که سربند شهادت بستی
در دل معرکه آمادهی طوفان بودی
▪️پیکر پاک تو را کفر به غارت میبرد
غافل از اینکه تو مهمان شهیدان بودی
▪️همه دیدند سرت تیر قساوت خورده
غرق در خون دلت، با تن بیجان بودی
▪️جامهی رزم تو هم بوی شهادت میداد
به گمانم که در اندیشهی باران بودی
▪️قهرمان بودهای و هستی و هم میمانی
حامی واقعی غزه و لبنان بودی
▪️پیکر غرق به خون تو گواهی میداد
که نه در زیر زمین بلکه نمایان بودی
▪️سنگرت روی زمین بود نه در زیر زمین
شیر مردی تو هم فرقه ی مردان بودی
▪️مصحفی را که به همراه تو پیدا کردند
شاهد اینکه که شما قاری قرآن بودی
▪️مانده بودی چه کنی با غم یاران شهید
چقدر منتظر لحظه ی پایان بودی
▪️و چه پایان خوشی داشت جهادت با کفر
شاد و بی واهمه در سنگر ایمان بودی
▪️نه فقط غزه و لبنان، به تو ایران نازد
ای که همواره عزیز دل ایران بودی
▪️با سلیمانی و سید حسن و اسماعیل
وصلتت باد مبارک که شتابان بودی
مجتبی کشوری
🍃ایستگاه پارسی
@parsidost
همان دروی که اینجا کشته باشی.mp3
354.4K
🍃ایستگاه پارسی
@parsidost
خوانش: ساعد باقری
🌺همان دروی که اینجا کشته باشی
همان پوشی که اینجا رشته باشی
☘ترا آنجا زیان و سود با تو
همان باشد که اینجا بود با تو
🌸نیابی شادی ای درویش آنجا
مگر شادی بری با خویش زینجا
🍀اگر در زهر و گر در نوش میری
همان بارخود اندر دوش گیری
🌻قدم بر جای و سرگردان چو پرگار
گران جانی مکن بگذر سبکبار
#الهی_نامه_عطار
🍃ایستگاه پارسی
@parsidost
🌷 راز خون
▪️شد اسطوره در کارِ پیکارها
که در راه حق کرد ایثارها
▪️گذشت از سر و جان و از هرچه داشت
که بودش به سر شوقِ دیدارها
▪️به سر مشقِ جنگ و به دل مشقِ عشق
بیاویخت سرمشقِ دلدارها
▪️نشد حذف سنوار، جاوید شد
نمیرند هرگز علمدارها
▪️چو کفّار در خانۀ عنکبوت
تنیدند بر گرد خود تارها
▪️چه در خط خون و چه شط جنون
کشیدند صف جمله سردارها
▪️گرفت از یزید زمان، تیغِ او
بهحق انتقامی چو مختارها
▪️عوض شد پس از خشم طوفانیاش
به جولانگه رزم، معیارها
▪️چو تنها شد آن شیر در بیشهاش
به او حمله کردند کفتارها
▪️به پیکارِ جنگاورِ نیمهجان
کشیدند قدّاره غدّارها
▪️«ولی رادمردان و وارستگان
نبازند هرگز به مُردارها» ۲
▪️پی افکند از خون خود قلعهای
که مبهوت ماندند معمارها
▪️شد الگوی مردان و آزادگان
که پنهان نشد پشت دیوارها
▪️به دستی که در راه حق شد فدا
زد او چوب بر فرقِ انکارها
▪️چو میرفت با خون نوشت این شعار
که در عار مانند بیعارها
▪️شد از داغ او زنده در سینهها
غم جنگ صفین و عمّارها
▪️نمرده است یحیی که حیّ است او
که شد زندهتر زیر آوارها
▪️نویسند مردان به کِلکِ هنر
به تحسین رزمش چه طومارها
▪️اگر کشته شد، جلوه دارد هنوز
که شد نور در ظلمت نارها
▪️شد از مرگ او زندگی در شگفت
چه رازی است در خون سنوارها؟!
✍️محمدتقی عارفیان
📌 پ.ن:
۱. شهید آوینی: در عالم رازی هست که جز به بهای خون فاش نمیشود.
۲. بیت داخل گیومه از علامه طباطبایی رضواناللهعلیه است.
#یحیی_سنوار
🍃ایستگاه پارسی
@parsidost
🌸بارِ دیگر هم شبم با نور چشمت صبح شد
ای یگانه آفتابِ شهرِ دل، صبحت بخیر
🍃ایستگاه پارسی
@parsidost
ای ساربان آهسته رو کآرام جانم میرود
وآن دل که با خود داشتم با دلستانم میرود
من ماندهام مهجور از او بیچاره و رنجور از او
گویی که نیشی دور از او در استخوانم میرود
گفتم به نیرنگ و فسون پنهان کنم ریش درون
پنهان نمیماند که خون بر آستانم میرود
محمل بدار ای ساروان تندی مکن با کاروان
کز عشق آن سرو روان گویی روانم میرود
او میرود دامنکشان من زهر تنهایی چشان
دیگر مپرس از من نشان، کز دل نشانم میرود
برگشت یار سرکشم بگذاشت عیش ناخوشم
چون مجمری پرآتشم کز سر دخانم میرود
با آن همه بیداد او وین عهد بیبنیاد او
در سینه دارم یاد او یا بر زبانم میرود
بازآی و بر چشمم نشین ای دلستان نازنین
کآشوب و فریاد از زمین بر آسمانم میرود
شب تا سحر مینغنوم و اندرز کس مینشنوم
وین ره نه قاصد میروم کز کف عنانم میرود
گفتم بگریم تا ابل چون خر فروماند به گل
وین نیز نتوانم که دل با کاروانم میرود
صبر از وصال یار من برگشتن از دلدار من
گرچه نباشد کار من هم کار از آنم میرود
در رفتن جان از بدن گویند هر نوعی سخن
من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم میرود
سعدی فغان از دست ما لایق نبود ای بیوفا
طاقت نمیآرم جفا کار از فغانم میرود
🍃ایستگاه پارسی
@parsidost
Alireza Eftekhari - Dastan 128 (MusicTarin).mp3
6.52M
ای ساربان آهسته ران
علیرضا افتخاری
🌸تیز دوم تیز دوم تا به سواران برسم
نیست شوم نیست شوم تا بر جانان برسم
🌿خوش شدهام خوش شدهام پاره آتش شدهام
خانه بسوزم بروم تا به بیابان برسم
🌺خاک شوم خاک شوم تا ز تو سرسبز شوم
آب شوم سجده کنان تا به گلستان برسم
☘چون که فتادم ز فلک ذره صفت لرزانم
ایمن و بیلرز شوم چون که به پایان برسم
🌼عالم این خاک و هوا گوهر کفر است و فنا
در دل کفر آمدهام تا که به ایمان برسم
🍀رحمت حق آب بود جز که به پستی نرود
خاکی و مرعوب شوم تا بر رحمان برسم
🌷هیچ طبیبی ندهد بیمرضی حَبُّ و دوا
من همگی درد شوم تا که به درمان برسم
غزلیات شمس
🍃ایستگاه پارسی
@parsidost
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
منم که پاک بود با فلک حساب مرا
وگرنه هرکه تو بینی ستاره ای دارد...
ز داغ من دل اهل حساب پرخون است
وگرنه ریگ بیابان شماره ای دارد
صائب تبریزی
🍃ایستگاه پارسی
@parsidost
🌼هرگز از گردش ایام دلآزرده مباش!
بامدادیست پیِ هر شبِ تاری، آری!
علامه طباطبایی
🍃ایستگاه پارسی
@parsidost