eitaa logo
پرتو اشراق
789 دنبال‌کننده
25.6هزار عکس
13.9هزار ویدیو
58 فایل
🔮 کانال جامع با مطالب متنوع 🏮شاید جواب سئوال شما اینجا باشد! 📮ارتباط با مدیر: @omidsafaei 📲 کپی برداری مطالب جهت نشر معارف اهل بیت(ع) موجب خوشحالی است! 🔰 کانال سروش پلاس: 🆔 sapp.ir/partoweshraq
مشاهده در ایتا
دانلود
🌟 کراماتی از (س) - {١} 🕌 خبر حضرت زينب (س) درباره ساختن بارگاه برای سیدالشهدا(ع) 🌹 یکی از موارد اخبار غیبی حضرت زینب کبری (س) پیرامون ساخت بارگاه و حرم برای حضرت سیدالشهدا(ع) و یارانش بود. 💚 ايشان تربيت شدة مكتب حضرت اميرالمؤمنين(ع) و حضرت زهرا(س) بود و علوم فراواني را از خاندان وحي فرا گرفته بود. [١] ⚔ بعد از جریان عاشورا و مصائب عظیم آن، از افرادي كه نقش عمده اي در اعتلاي فرهنگ عاشورا ايفا كرد، حضرت زينب كبري (س) بود. 🏴 حضرت زينب (س) بي تابي حضرت سجاد (ع) را مشاهده كرد، به ايشان فرمود: 🔅«چرا اينگونه بي تاب مي شويد، شيعيان و ارادتمندان ما در آينده به اين سرزمين مي آيند و بر بدن هاي شهداي كربلا گنبد و بارگاه مي سازند و در مصائب پدر بزرگوارت اشك می ریزند و اقامة عزا مي كنند». [٢] 🏛 يكي ديگر از اخبار غیبی حضرت زينب(س) در كاخ شام و در برابر يزيد بود. 🌹حضرت به يزيد فرمود: 🔅«ثمّ كد كيدك واجهد جهدك؛ تو با حكومت ظاهري كه در دست داري، بر اساس هوا و هوس، [برادر و خاندانم را به شهادت رساندي] تا آنجايي كه ممکن بود به ما ظلم و ستم كردي»، امّا بدان حكومت تو زمان زيادي طول نمي كشد و شيعيان تا روز قيامت تو را لعنت مي كنند و از خداوند مي خواهند تو را به بدترين عذاب دچار كند. امّا در مقابل، شيعيان تا روز قيامت ما را به نيكويي ياد می کنند و ما را واسطة فيض الهي قرار مي دهند: «ولا تمحو ذكرنا». [٣] 📚 پی نوشت ها: [١]. حضرت امام سجّاد(ع) به حضرت زینب(س) فرمود: «أنتَ بِحَمدلله عالِمة غیر معلّمة، فهمة غیر مفهمة». 📚 احتجاج، ٢/٣١؛ بحارالأنوار، ۴۵/١۶۴. [٢]. کامل الزیارت، ٢۶٠ - ٢۶۶؛ «قَالَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ(ع)... إِنَّهُ لَمَّا أَصَابَنَا بِالطَّفِّ مَا أَصَابَنَا وَ قُتِلَ أَبِي (ع) وَ قُتِلَ مَنْ كَانَ مَعَهُ مِنْ وُلْدِهِ وَ إِخْوَتِهِ وَ سَائِرِ أَهْلِهِ وَ حُمِلَتْ حَرَمُهُ وَ نِسَاؤُهُ عَلَى الْأَقْتَابِ يُرَادُ بِنَا الْكُوفَةُ فَجَعَلْتُ أَنْظُرُ إِلَيْهِمْ صَرْعَى وَ لَمْ يُوَارَوْا فَيَعْظُمُ ذَلِكَ فِي صَدْرِي وَ يَشْتَدُّ لِمَا أَرَى مِنْهُمْ قَلَقِي فَكَادَتْ نَفْسِي تَخْرُجُ وَ تَبَيَّنَتْ ذَلِكَ مِنِّي عَمَّتِي زَيْنَبُ بِنْتُ عَلِيٍّ الْكُبْرَى فَقَالَتْ: مَا لِي أَرَاكَ تَجُودُ بِنَفْسِكَ يَا بَقِيَّةَ جَدِّي وَ أَبِي وَ إِخْوَتِي فَقُلْتُ وَ كَيْفَ لَا أَجْزَعُ وَ أَهْلَعُ وَ قَدْ أَرَى سَيِّدِي وَ إِخْوَتِي وَ عُمُومَتِي وَ وُلْدَ عَمِّي وَ أَهْلِي مُضَرَّجِينَ بِدِمَائِهِمْ مُرَمَّلِينَ بِالْعَرَاءِ مُسَلَّبِينَ لَا يُكَفَّنُونَ وَ لَا يُوَارَوْنَ وَ لَا يُعَرِّجُ عَلَيْهِمْ أَحَدٌ وَ لَا يَقْرَبُهُمْ بَشَرٌ كَأَنَّهُمْ أَهْلُ بَيْتٍ مِنَ الدَّيْلَمِ وَ الْخَزَرِ فَقَالَتْ لَا يَجْزَعَنَّكَ مَا تَرَى فَوَ الله إِنَّ ذَلِكَ لَعَهْدٌ مِنْ رَسُولِ الله إِلَى جَدِّكَ وَ أَبِيكَ وَ عَمِّكَ وَ لَقَدْ أَخَذَ الله مِيثَاقَ أُنَاسٍ مِنْ هَذِه الْأُمَّةِ لَا تَعْرِفُهُمْ فَرَاعِنَةُ هَذِهِ الْأَرْضِ وَ هُمْ مَعْرُوفُونَ فِي أَهْلِ السَّمَاوَاتِ أَنَّهُمْ يَجْمَعُونَ هَذِهِ الْأَعْضَاءَ الْمُتَفَرِّقَةَ فَيُوَارُونَهَا وَ هَذِهِ الْجُسُومَ الْمُضَرَّجَةَ وَ يَنْصِبُونَ لِهَذَا الطَّفِّ عَلَماً لِقَبْرِ أَبِيكَ سَيِّدِ الشُّهَدَاءِ(ع) لَا يَدْرُسُ أَثَرُهُ وَ لَا يَعْفُو رَسْمُهُ عَلَى كُرُورِ اللَّيَالِي وَ الْأَيَّامِ وَ لَيَجْتَهِدَنَّ أَئِمَّةُ الْكُفْرِ وَ أَشْيَاعُ الضَّلَالَةِ فِي مَحْوِهِ وَ تَطْمِيسِهِ فَلَا يَزْدَادُ أَثَرُهُ إِلَّا ظُهُوراً وَ أَمْرُهُ إِلَّا عُلُوّاً ....» [٣]. الاحتجاج، ٢/٣٧؛ بخشی از احتجاج حضرت زینب(س) در کاخ یزید: «ثم كد كيدك، واجهد جهدك، فوالله الذي شرفنا بالوحي والكتاب، والنبوة والإنتخاب، لا تدرك أمدنا، ولا تبلغ غايتنا، ولا تمحو ذكرنا، و لايرحض عنك عارنا، وهل رأيك إلا فند، وأيامك إلا عدد، وجمعك إلا بدد، يوم يناد المنادي ألا لعن الله الظالم العادي». 📕 برگرفته از کتاب آئین اشک و عزا در سوگ سیدالشهدا(ع) نوشته . 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 به ما بپیوندید... ▶🆔: eitaa.com/joinchat/2848915456C8c69e1d0c7
🌟 کراماتی از (س) - {۲} 🕌 مرحوم ، که زمانی مسئولیت واحد تاسیسات و برق صحن مقدس (س) را به عهده داشت، برای یکی از دوستان خود چنین تعریف می کرد: 🎙روزی پسری به نام «صاحب» مشغول چراغانی مناره های حرم حضرت زینب (س) برای جشن مبعث بود که از بالای پشت بام به وسط حیاط صحن سرنگون شد!! 🚑 مردم جمع شدند و بلافاصله او را به بیمارستان عباسیه شهر شام منتقل کردند و به علت حال بسیار وخیم او، توسط پزشکان بستری شد. 🛌 خود او نقل می کند: هنگامی که در روی تخت دراز کشیده بودم، ناگهان بی بی مجلله ای دست یک دختر کوچک را گرفته و آن دختر فرمود: 🔅اینجا چه می کنی؟ برخیز و برو کارت را انجام بده... و باز ادامه داد: 🔅عمه جان! بگو برود و کارش را انجام بدهد. 🌹 بی بی اشاره فرمود: برو کارت نیمه تمام مانده!! 🏃 من که ترسیده بودم، با همان لباس بیمارستان از روی تخت بلند شدم و فرار کردم!! 👥 در خیابان افرادی که مرا آورده بودند با تعجب از من پرسیدند: اینجا چه می کنی؟ و چرا از بیمارستان بیرون آمدی؟ 👌🏻من شرح ماجرا را گفتم و خلاصه، این واقعه از وقایع مشهور آن زمان شهر شام شد. 📗 برگرفته از کبری (سلام الله علیها) نوشته محمد علی محسن زاده. 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 به ما بپیوندید... ▶🆔: eitaa.com/joinchat/2848915456C8c69e1d0c7
🕥 💠📢💠 ؛ رسـانـہ شیعـہ 🎧 | 🌹 معارف (صلوات الله علیها) 🎙حجت الاسلام 🌐 @partoweshraq
4_5992238165497217819.mp3
3.62M
🕥 💠📢💠 ؛ رسـانـہ شیعـہ 🎧 | 🌹 معارف (صلوات الله علیها) 🎙حجت الاسلام 🌐 @partoweshraq
4_5992238165497217819.mp3
3.62M
🕥 💠📢💠 ؛ رسـانـہ شیعـہ 🎧 | 🌹معارف (صلوات الله علیها) 🔰عناوین منبر استاد: ▪تشبیه ایشان به حضرت خدیجه (س) ▪خانمها، در امورشون، ایشان را الگو... ▪بعد از ورود به مدینه از کربلا... ▪اولین دسته عزاداری و نحوه آن ▪حضرت زینب در... مثل امیرالمؤمنین ▪بی بی در کوفه... ▪مفسر بودن حضرتشان ▪سند خطبه فدکیه ▪بنی هاشم همه در منزل اومدند تا اینکه بی بی وارد شدند... ▪عمه جان، ۴ مرتبه امام سجاد را... ▪سراسر زندگی بی بی... ▪فرمایش امام سجاد خطاب به عمه جان بزرگوارشان ▪در مجلس یزید ملعون... 🎙حجت الاسلام 🆔 @partoweshraq
🌸 زلف عفاف، رشتۀ دامان زینب است 🌹 آیات صبر، پایۀ ایمان زینب است 🌹 ایثار و پـاکدامنی و عزم و اقتدار 🌸 این چهار، درسِ طفلِ دبستان زینب است 🌺 فرا رسیدن سالروز ولادت (سلام الله علیها) و مبارکباد. 📲 ڪانال پـرتـو اشـراق 🆔 @partoweshraq‌
4_5987596718894482002.mp3
2.09M
🕥 💠📢💠 ؛ رسـانـہ شیعـہ 🎧 | 🌹عصمت و عظمت مقام (سلام الله علیها) 🎙حجت الإسلام 📲 ڪانال پـرتـو اشـراق 🆔 @partoweshraq‌
⚜️ حضرت زهرا (س) در کلام امام حسین (ع) 🤲🏼 دعایی منحصر به فرد از بانوی دو عالم (3️⃣ ) 🌹از فضائل، مناقب و مقامات عالیه (س) ستایش های فراوانی شده است و دوست و دشمن، به کمال و عظمت او اعترافات کرده و جلالت شأن وی را ستوده‌اند. 💎 (ع) در ستایش از بانوی دو عالم حضرت فاطمه الزهرا (س) بیانات گهرباری دارد. 📚 در زندگی حضرت سیدالشهدا، حسین بن علی (ع) به نکاتی بر می‌خوریم که حاکی از کمال عظمت حضرت زهرا (س) از دیدگاه آن حضرت است. 💚 ایشان در موارد مختلف، از سخن می‌گفت و یاد وی را زنده نگاه می‌داشت و از الهاماتی که از مادر گرانقدر خود گرفته بود یاد می‌کرد: 1️⃣ (رضوان‌ الله‌ علیه) نقل کرده که «حسن» فرزند (ع) به خواستگاری دختر امام حسین (ع) عموی گرامی خود رفت و از آن حضرت خواست که یکی از دو دختر خود را به او تزویج فرماید، امام حسین فرمود: ❓فرزندم! کدام را بیشتر دوست داری؟ 👤او در برابر امام حسین (ع) ساکت ماند و شرم و حیا مانع شد که از انتخاب خود سخن بگوید! 🌷امام حسین (ع) فرمود: 🔅اکنون‌ که تو سکوت کرده و جوابی نمی‌دهی پس من دخترم را برای تو اختیار کردم و او شباهتش به مادرم فاطمه (س) دختر پیامبر خدا (ص) بیشتر است. [۱] 🌟 این جمله زیبا و جذاب، حاکی از موقعیت والای حضرت زهرا (س) از دیدگاه امام حسین (ع) است به‌ طوری‌ که شباهت داشتن فرزندانش به فاطمه (س) برایش اهمیت داشته و آنکه به حضرت زهرا (س) بیشتر شبیه بوده در نظرش از ویژگی خاص و امتیاز مخصوص برخوردار بوده است. چنانکه نام فاطمه را برای دختر خود انتخاب فرموده است تا هر لحظه و هر ساعت ذکر فاطمه بر لب داشته باشد و این نام مقدس از زبانش نیفتد. 2️⃣ در جریان و بی‌تابی (س) آمده که امام حسین (ع) خواهر خود را تسلیت داده و نوازش می‌کرد و درگذشت نیاکان و اسلاف پاک خود را یادآوری می‌فرمود و از جمله خاطره مادر گرامی خود را برای خواهرش زینب (س) بیان نموده و فرمود: 🔅«وَ اُمّی خَیرٌ مِنّی...؛ [۲] 🔅مادرم فاطمه از من بهتر بود اما باقی نماند و از دنیا رفت». 🌌 آری! امام حسین (ع) در آن شب حساس توصیف ناپذیر و در آن لحظات بحرانی و بیم جان خواهرش زینب (س) را داشت او را به یاد مادر می‌اندازد و درگذشت و مرگش را یادآوری می‌کند تا شهادت خود را برای وی آسان ساخته و او را آماده تحمل این بار گران و مصیبت کمرشکن و جانسوز بنماید و علاوه بر این با ذکر جمله «خیر منّی»، مرتبه والا و شأن رفیع حضرت زهرا (س) را ترسیم می‌کند و او را بهتر از خود شمرده و فضیلت عظمتش را یادآوری می‌نماید. 3️⃣ (رحمت الله علیه) نقل می‌کند که حضرت (ع) در مورد روز عاشورا و ساعات پایانی عمر امام حسین (ع) می‌فرماید: ⛺ پدرم که سلام و درود خدا بر او باد، روز شهادتش در حالیکه خون از بدنش می‌جوشید مرا به سینه چسباند و فرمود: 🔅دعایی از من فراگیر و حفظ کن که مادرم فاطمه (س) به من آموخته است، او نیز آن را از رسول‌ الله (ص) فراگرفته و جبرئیل این دعا را به جدم تعلیم داده بود. ⏳دعایی که در وقت حاجت، امر مهم و غم و اندوه، حوادث و رویدادهای تلخ و پیشامدهای سخت و شکننده خوانده می‌شود. 🌷فرمود کن و بخوان: 🔅«بحقّ یس و القران الحکیم و بحقّ طه و القرآن العظیم یا من یقدر علی حوائج السائلین یا من یعلم ما فی الضمیر یا منفّساً عن المکروبین یا مفرّجاً عن المغمومین یا راحم الشیخ الکبیر یا رازق الطفل الصغیر یا من لا یحتاج الی التفسیر صلّ علی محمد و آل محمّد وافعل بی کذا و کذا». [۳] ⚔️ امام حسین (ع) در آن شرایط خطرناک که صدها درد و رنج و گرفتاری جان‌کاه از هر سو به وجود تابناکش هجوم آورده بود و در آن اثنا که درست همانند نگینی در میان حلقه بلا و داغ و محنت‌های گوناگون محاصره‌ شده بود به این فکر است تا دعایی را که روزی در ایام کودکی، مادرش فاطمه (س) به او آموخته و او نیز از پدر گرامی خود فراگرفته است، به فرزند خود تعلیم نماید تا این یادگار کانون عصمت و این گنج پربها دست‌ به‌ دست و سینه‌ به‌ سینه گشته و منتقل شود و در نتیجه باقی بماند تا همه آیندگان از برکات و آثار بی‌شمار آن بهره‌مند گردیده و استفاده نمایند. 📚 پی نوشت ها: ۱. موسوعه کلمات الامام الحسین (ع)، ص ۶۳۲. ۲. تاریخ الطبری، ج ۵، ص ۴۲۰، الکامل فی التاریخ، ج ۲، ص ۵۵۹. ۳. دَمعُ السَّجُوم/ علامه میرزا ابوالحسن شعرانی رحمه الله/ ص ۲۷۱ و ۲۷۲. 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 به ما بپیوندید... ▶🆔 eitaa.com/partoweshraq ▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
🌟 کراماتی از (س) - {۳} 🕎 داستان خواندنی یهودی و طلب فرزند از زینب کبری (س) 💰 نقل می کنند: در بروجرد مردی یهودی بود به نام یوسف، معروف به دکتر. او ثروت زیادی داشت ولی فرزند نداشت. برای داشتن فرزند چند زن گرفت، دید از هیچ کدام فرزندی به دنیا نیامد. هر چه خود می دانست و هر چه گفتند عمل کرد، از دعا و دارو، اثر نبخشید. 🧔🏻👨🏻 روزی مأیوس نشسته بود، مرد مسلمانی نزد او آمد و پرسید: چرا افسرده ای؟ 👨🏻 گفت: چرا نباشم، چند میلیون مال و ثروت برای دشمنان جمع کردم! من که فرزندی ندارم که مالک شود. اوقاف وارث ثروت من می شود! 🧔🏻 مرد مسلمان گفت: من راه خوبی بهتر از راه تو می دانم. اگر توفیق داشته باشی، ما مسلمانان یک بی بی داریم، اگر او را به جان دخترش قسم بدهی، هر چه بخواهی، از خدا می خواهد. تو هم بیا مخفی برو حرم زینب (س) و عرض حاجت کن تا فرزنددار شوی. 🐪🐫 می گوید: حرف این مرد مسلمان را شنیدم و به طور مخفی از زنها و همسایه هایم و مردم با قافله ای به دمشق حرکت کردم. 🕌 صبح زود رسیدیم، ولی به هتل نرفتم، اول غسل و وضو و بعد هم زیارت و گفتم: 👨🏻✋🏻 آقا یا رسول الله! دشمن تو و دامادت در خانه فرزندت برای عرض حاجت آمده، حاشا به شما بی بی جان! که مرا ناامید کنی. اگر خدا به من فرزندی دهد، نام او را از نام ائمه می گذارم و مسلمان می شوم. 🐫🐪 او با قافله برگشت. ⏳پس از سه ماه متوجه شد که زنش حامله است، چون فرزند به دنیا آمد و نام او را «حسین» نهادند و نام دخترش را «زینب». 🕎 یهودی ها فهمیدند و اعتراض ها به من کردند که چرا اسم مسلمان ها را برای فرزندت انتخاب کردی. 👨🏻 هر چه دلیل آوردم نشد قصه را بازگو کردم ناگهان دیدم تمام یهودی هایی که در کنار من بودند با صدای بلند گفتند: ✋🏻«اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمداً رسول الله و اشهد ان علیاً ولی الله» و همه مسلمان شدند. 📗 دویست داستان از فضایل، مصایب و کرامات (س)، عباس عزیزی. 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 به ما بپیوندید... ▶🆔 eitaa.com/partoweshraq ▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
🌟 کراماتی از (س) - {۴} 🌷 به مناسبت ، شب زیارتی ارباب بی کفن و ولادت حضرت زینب کبری (سلام الله علیها) 👁 شفای نابینا ⚜ مرحوم ، که در توسل به اهل بیت (علیهم السلام) و علاقه به حضرت سیدالشهداء (ع) کم نظیر بود و از این باب رحمت و برکات صوری و معنوی نصیبش شده و در ماه رمضان ۱۳۷۸ به رحمت حق واصل شد، نقل می کند: 🎙در شش سالگی به درد چشم مبتلا شدم و تا سه سال گرفتار بوده و عاقبت از هر دو چشم نابینا گردیدم. 🏴 در ماه محرم ایام در منزل دایی بزرگوارم مرحوم حاج محمد تقی اسماعیل بیک، روضه خوانی بود، هوا گرم و شربت سرد به مستمعین می دادند. 👦🏻 من از دایی ام خواهش کردم که اجازه دهد من به مردم شربت بدهم؟! 🧔🏻دایی ام فرمود: تو چشم نداری و نمی توانی! 👦🏻 گفتم: یک نفر بینا همراهم بیاید! قبول کرد، و من با کمک خودش قدری شربت به شنوندگان دادم. 🎙مرحوم معین الشریعه اصطهباناتی سخنرانی می کرد. 📢 در ذکر مصیبت خود روضه (س) خواند و من تحت تاثیر قرار گرفتم. 👦🏻 آن قدر گریه کردم تا از حال رفتم، در آن حال بانوی مجلله ای دست مبارکشان را بر چشمان من کشیده و فرمودند: 🌹«خوب شدی و دیگر به چشم درد مبتلا نخواهی شد!» 👦🏻 ناگاه چشم باز کردم. 👥👥 اهل مجلس را دیدم، شاد و فرحناکند. 🚪 به طرف دایی ام دویدم، تمام اهل مجلس منقلب شده و اطراف مرا گرفتند، به دستور دایی ام مرا به اتاقی بردند و جمعیت را متفرق نمودند. 🤲🏻 این از برکت و توسلات به حضرت اباعبدالله الحسین (ع) بود که در یک آن چشمم را شفا داده و مرا از نابینایی نجات دادند. 📚 منابع: 📗 داستانهای شگفت، برگرفته از کتاب سر نینوا – زینب کبری سلام الله علیها نوشته: محمد علی محسن زاده. 📕دویست داستان از فضایل مصایب و کرامات حضرت زینب س، عباس عزیزی، ص ۲۱۳. 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq