دختر زودتر راه میرود
زودتر به حرف می افتد
زودتر به سن تکلیف میرسد
اصلا انگار از همان اول عجله دارد ....
انگار هیچوقت برای خودش وقت ندارد...
حتی بازی هایش رنگ و بوی جان بخشیدن دارد...
رنگ و بوی ابراز عشق و محبت...
چنان معصومانه عروسکش را در آغوش میفشارد؛
گویی سالهاست طعم شیرین مادری را چشیده است...
آری ... دختر بودن یعنی همیشه عجله داشتن برای رساندن محبت به دستان دیگران... یعنی وقف کردن بند بند ساقه وجود برای رشد کردن نهال عاطفه...
نی نی پرارین. دختر که باشی مهربانی ات دست خودت نیست .... خوب میشوی حتی با آنان که چندان با تو خوب نبوده اند... دل رحم میشوی حتی در مقابل آنهایی که چندان رحمی به تو نداشته اند.... دختر که باشی زود میرنجی، زود میبخشی، زود میگریی، زود میخندی .... چون سرشار از احساسی....
اگر دختر نبود، تمام عروسکهای جهان بی مادر میشدند...
─┅─═इई 🌸🌺🌸ईइ═─┅─
😄زنگ تفریح 😍😍
✅کلاه فروشی روزی از جنگلی می گذشت. تصمیم گرفت زیر درخت مدتی استراحت کند. لذا کلاه ها را کنار گذاشت و خوابید. وقتی بیدار شد متوجه شد که کلاه ها نیست.
🍁بالای سرش را نگاه کرد. تعدادی میمون را دید که کلاه ها را برداشته اند. فکر کرد که چگونه کلاه ها را پس بگیرد.
در حال فکر کردن سرش را خاراند و دید که میمون ها همین کار را کردند. او کلاه را ازسرش برداشت و دید که میمون ها هم از او تقلید کردند. به فکرش رسید… که کلاه خود را روی زمین پرت کند.
لذا این کار را کرد. میمون ها هم کلاه ها را به طرف زمین پرت کردند. او همه کلاه ها را جمع کرد و روانه شهر شد.
سالهای بعد نوه او هم کلاه فروش شد. پدربزرگ این داستان را برای نوه اش تعریف کرد و تاکید کرد که اگر چنین وضعی برایش پیش آمد چگونه برخورد کند.
🍁یک روز که او از همان جنگل گذشت در زیر
درختی استراحت کرد و همان قضیه برایش اتفاق افتاد. او شروع به خاراندن سرش کرد. میمون ها هم همان کار را کردند. او کلاهش را برداشت، میمون ها هم این کار را کردند.
🍁نهایتا کلاهش را بر روی زمین انداخت.
ولی میمون ها این کار را نکردند.
یکی از میمون ها از درخت پایین آمد و کلاه را از روی زمین برداشت و در گوشی محکمی به او زد و گفت: فکر می کنی فقط تو پدربزرگ داری؟!!
🌸🌸🌺🍃
✨﷽✨
#یک_داستان_یک_پند
✍یکی از دوستان ڪه وسایل خانگی میفروشد نقل میڪرد: روزی در مغازه نشسته بودم ڪه مردی به مغازه من آمده و چیز بیسابقهای از من خواست.
گفت: برای یڪ هفته چند ڪارتن نوی خالی لوازم خانگی اجاره میخواهم. پرسیدم: برای چه؟ چشمانش پر شد و گفت: قول میدهید محرم اسرار من باشید؟ گفتم: حتما. گفت: دخترم این هفته عروسی میڪنه. جهاز درست حسابی نتونستم بخرم. از صبح گریه میڪند. مجبور شدم این نقشه را طرح ڪنم. ڪارتن خالی ببریم و توش آجر بزاریم تا دیگران نگویند جهاز نداشت. چون میگویند: دختر بیجهاز مانند روزه بینماز است. اشڪ در چشمانم جمع شد و....
💥در دین اسلام بدعت گذاشتن امری حرام است. یڪی از این بدعتهای غلط بازدید جهاز دختر است. ڪه باعث رو شدن فقرِ فقرا میشود. ڪسی ڪه بتواند این بدعتها را به نوبه خود بشڪند و در عروسی خود ڪسی را به دیدن جهاز خود دعوت نڪند، یقین به عنوان مبارز با بدعت، یڪ جهادگر است و طبق احادیث جایگاه معنوی بزرگی دارد.
🌸🌸🌺🍃
#افکار_زیبا
قهوه خوشمزه است
خوشمزگی اش
به همان تلخ بودنش است!
وقتی میخوریم تلخی اش را تحویل
نمی گیریم، اما می گوییم چسبید...
زندگی هم روزهای تلخش بد نیست
مثل قهوه می ماند!
تلخ است اما، لذت بخش...
تلخی هایش را تحویل نگیر!
بخند و بگو عجب طعمـــی...
🔘 ﻣﺮﺩﯼ ﺩﺭ ﭼﻮﺏ ﺑُﺮﯼ ﺍﺳﺘﺨﺪﺍﻡ ﺷﺪ. ﺭﻭﺯ ﺍﻭﻝ 18 ﺩﺭﺧﺖ ﺑﺮﯾﺪ. ﺭﻭﺯ ﺑﻌﺪ ﺑﺎ ﺍﻧﮕﯿﺰﻩ ﺑﯿﺸﺘﺮﯼ ﮐﺎﺭ ﮐﺮﺩ، اما 15 ﺩﺭﺧﺖ ﺑﺮﯾﺪ. ﺭﻭﺯ ﺳﻮﻡ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﮐﺎﺭ ﮐﺮﺩ،ﺍﻣﺎ ﻓﻘﻂ 10 ﺩﺭﺧﺖ ﺑﺮﯾﺪ.
🔘 رئیسش گفت: ﺁﺧﺮﯾﻦ ﺑﺎﺭ ﮐِﯽ ﺗﺒﺮﺕ ﺭﺍ ﺗﯿﺰ ﮐﺮﺩﯼ؟ ﮔﻔﺖ: ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﻭﻗﺖ ﻧﺪﺍﺷﺘﻢ، ﺗﻤﺎﻡ ﻣﺪﺕ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺑﺮﯾﺪﻥ ﺩﺭﺧﺘﺎﻥ ﺑﻮﺩﻡ!
🔘 گاهی لازم است از کارهای روزانه فارغ شویم و به ابزارها و شیوه های انجام کار، نگاهی دقیق تر بیندازیم… تبر ما ذهن ماست!
گاهی اوقات هوشمندانه کار کردن را جایگزین سخت کار کردن کنیم...
❣کلنا عباس یا زینب سلام الله علیها
🔹شهید مدافع حــــــرم میثم نجفی
🔹شب اربعین به شهادت رسیدند
🔹چند روز قبل بر اثر اثابت ترکش از ناحیه سر بعد از سه روز در کما بودن شهید شدند
🔹ولادت: ۱۳۶۷/۰۲/۱۰ تهران قرچک
🔹شهادت: ۱۳۹۴/۰۹/۱۰ سوریه حلب
🔹نحوه شهادت: اثابت ترکش به سر
#خاطره_ای_از_عروسی_شهید
🔹به نقل از یکی از اقوام نزدیک شهید میثم نجفی:
عروسی شهید میثم بصورت معنوی و به دور از هرگونه موسیقی برگزار شد. همون شب مادرم توخواب دید که میثم و خانومشون توی حرم حضرت زینب ، مشغول زیارت هستن ...
خانم زینب از اول شهید رو برای خودش میخواست .
زائر زینب سلام الله علیها
شهید زینب سلام الله علیها
🔹ناز دانه آقا میثم 'حلماخانم' دو هفته بعد از شهادت پدرش به دنیا آمد
شهید مدافع حرم
#میثم_نجفی
شهید مدافع حرم حسین مشتاقی که در اردیبهشت 95 و همزمان با عید مبعث در منطقه خان طومان سوریه طی یک درگیری شدید به همراه تنی چند از همرزمانش به شهادت رسید پس از گذشت حدود دو ماه از شهادتش و شناسایی پیکرش توسط آزمایش DNA ، در تاریخ 01/04/1395 همزمان با سالروز میلاد امام حسن مجتبی (ع) در گلزار شهدای نکا به خاک سپرده شد.
شهید مشتاقی از نیروهای یگان ویژه صابرین بود که برای دفاع از حرم حضرت زینب(س) عازم سوریه شد. از او دو فرزند دو قلو به یادگار مانده است.
شهید مدافع حرم
#حسین_مشتاقی
34.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 کجارو نگاه میکنی...؟! برگرد #امام_زمان عج را ببین...
29.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸از #امام_صادق عليه السلام پرسیده شد: كار خود را بر چه اساسى استوار ساخته اید؟
🌷حضرت فرمودند: بر چهار بنيان: [اول] دانستم كه عمل مرا كسى ديگر انجام نمى دهد پس تلاش نمودم [دوم] دانستم كه خدای عزّوجلّ بر من آگاه است پس #حيا كردم. [سوم] دانستم كه روزى مرا ديگرى نمى خورد پس آرام گرفتم [چهارم] دانستم كه پايان كار من #مرگ است پس براى آن آماده شدم
عَلى ماذا بَنَيْتَ أَمْرَكَ؟ فَقالَ عليه السلام: عَلى أَرْبَعَةَ أَشْياءَ: عَلِمْتُ أَنَّ عَمَلى لايَعْـمَلُهُ غَيرى فَاجْتَهَدْتُ وَ عَلِمْتُ أَنَّ اللّه عَزَّوَجَلَّ مُطَّلِعٌ عَلىَّ فَاسْتَحْيَيْتُ وَ عَلِمْتُ أَنَّ رِزقى لايَاكُلُهُ غَيرى فَا طْمَانَنْتُ وَ عَلِمْتُ أَنَّ اخِرَ أَمْرى الْمَوتُ فَاسْتَعْدَدتُ
📗بحارالانوار جلد۷۸ صفحه۲۲۸
〽️ از بزرگی پرسیدند:
آدرس #امام_زمان عج کجاست؟
کجا میشود حضرت را پیدا کرد؟
ایشان فرمودند:
آدرس حضرت در #قرآن کریم آیه آخر سوره
قمر است. آنجا که میفرماید:
سوره مبارکه قمر، آیه ﴿۵۵﴾
〖فِی مَقْعَدِ صِدْقٍ عِندَ مَلِیکٍ مُّقْتَدِرٍ〗
❗️ ترجمه فارسی:
【در جایگاه صدق نزد خداوند مالک مقتدر!】
◇ هرجا که صدق و درستی باشد،
◇ هرجا که دروغ نیرنگ نباشد،
◇ هر جا که دغلکاری و فریبکاری نباشد،
◇ هرجا که یاد و #ذکر پروردگار متعال باشد،
حضرت آنجا تشریف دارند...
【 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 】
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا