به دو نفر از کسانی که به هر سه سوال پاسخ درست دهند به قید قرعه هدیه نقدی در نظر گرفته شده.. و نیز به بهترین جمله نیز هدیه نقدی اهداء میگردد.
مهلت ارسال پاسخها تا آخر امروز می باشد.
سوالات در کانال بارگزاری خواهدشد.
📒 📕 📗
📘 📙
📔
عنوان کتاب: دختران هم شهید می شوند
نویسنده : آزاده فرزام نیا
🔹 این کتاب خواندنی رو بسیج و شورای دبیرستان معرفی کردن
✅ حتما بخونید
شهیده : مهری زارع عباس آبادی
متولد : 1344 مشهد مقدس
تاریخ شهادت : 9فروردین58
او اولین فرزند خانواده که در راهپیمایی نهم دی 1357 بر اثر حملات طاغوت دچار مجروحیت شدید می شود و بعد از سه ماه مجروحیت در سن 14 سالگی به مقام والای شهادت نائل شد.
او دختری مهربان و دلسوز بود و به نماز اول وقت بسیار اهمیت میاد و در مراسمات جشن و عزاداری به عشق اهلبیت علیهم السلام و امام خمینی(ره)انقلابی کار فعالیت می کرد.
او در ،بهشت رضا بلوک12قطعه شهدای انقلاب تدفین شده است.
#معرفی_شهید
@parvareshihoda_m2
📕🌸📕🌸برشی از کتاب
فاطمه برگشت سمت پرستار که داشت چند پلاستیک لباس را می گذاشت روی کمد فلزی . با دستهایی که یخ کرده بود آرام پلاستیکها را سمت خودش کشید و نگاهشان کرد روی یکی مکث کرد و آرام انگشتانش را رویش کشید. ژاکت مهری با آن گل های سفید و قرمز از توی پلاستیک معلوم بود. آهسته انگشتانش را کشید روی گل ها انگار که مهری را لمس می کرد. پرستار نگاهی به فاطمه کرد و گفت : همینه؟🤔
فاطمه سرش را آورد بالا به پرستار زل زد.
_ ها همینه! اما دخترم که اینجا نیست🤨😞
پرستار پلاستیک را از دست فاطمه گرفت و همانطور که بیرون می رفت به سردی گفت: چرا همین جاست همین آقا دیشب دیدش گفت خودشه.
فاطمه و محمدعلی برگشت از سمت غلامعلی دیگر چیزی برای پنهان کردن نمانده بود غلامعلی نفسش بالا نمی آمد و توی سینه اش حبس شده بود.
یا الله ای کرد و آرام رو محمد علی گفت: دیشب از رو ساعتش شناختمش همان ساعتی که خودم بهش داده بودم.😔⌚️
فاطمه که دیگر قرار نداشت با چشمانی مضطرب دوباره دور اتاق چشم دواند و گفت: پس کجاست بچم؟ برای چی نمیبینمش؟
عمو علی دستش را روی دهانش گذاشت تا گریه اش نگیرد چند لحظه به پایین نگاه کرد و لا اله الا الله بلندی گفت دستش را باز کرد سمت یکی از تخت ها و به فاطمه اشاره کرد که برود آن سمت فاطمه قدم هایش را کشید سمت تخت و به زن روی تخت نگاه کرد.
فاطمه نفسهای داغش را آرام بیرون می داد و با خودش می گفت :این یعنی مهریه منه؟💔😭
.....
《فرازی از کتاب دختران هم شهید می شوند》
#معرفی_شهید
@parvareshihoda_m2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔶معرفی عملیات والفجر مقدماتی
#موشن_گرافی
#گنجینهـ_هایـ_دفاع_مقدس
هفته دفاع مقدس گرامی باد 🇮🇷✌️
@parvareshihoda_m2
🔶معرفی عملیات والفجر مقدماتی
#اینفو_گرافی
#گنجینهـ_هایـ_دفاع_مقدس
هفته دفاع مقدس گرامی باد 🇮🇷
@parvareshihoda_m2
#شهیدانه
*روزی که آیتالله جوادی آملی خاک بر سر ریخت !*
در زمان دفاع مقدس روزی آیتالله جوادی آملی به جبهه مشرف شده بود تا با رزمندگان بسیجی دیداری داشته باشند
در میان رزمندگان ، یک نوجوان بسیجی باصفایی بود که حدود ۱۴ سال داشت...
.. پایین ارتفاع چشمهای بود و باران گلوله از سوی عراقیها میبارید؛
لذا فرمانده ها گفته بودند
برای وضو هم به آنجا نروید.
بالا بنشینید و همانجا تیمم کنید.
آیتالله جوادی که وارد منطقه شده بود
آن نوجوان ۱۴ ساله داشت به سمت چشمه میرفت تا وضو بگیرد!
بچه ها، فریاد می زدند؛ نرو خطرناکه
ولی او گوش نمی کرد.
بچه ها آخرسر متوسل شدن به این عالم وارسته یعنی حضرت آیتالله جوادی آملی که آقا جان ؛ شما یه کاری بکنید
آقا نوجوان را صدا کردند که عزیزم کجا میروی؟
گفت؛ میروم پایین وضو بگیرم. گفتند پسر عزیزم!
پایین خطرناک است.
فرمانده ها گفته اند
میتوانید تیمم کنید لذا
شما تکلیفی ندارید و نماز با تیمم کافی است.
نوجوان بسیجی نگاهی بسیار زیبا
به چشمان مبارک این عارف بزرگوار کرد و لبخندی زد و گفت؛
حاج آقا بگذارید #نماز_آخرم را با حال بخونم
رفت وضو گرفت و نماز باحالی خواند....
دقایقی بعد قرار بود عدهای از بسیجیا برند جلو و با عراقیا درگیر بشند.
اتفاقا یکی از آنها همین نوجوان ۱۴ ساله بود.
یکی دو ساعت بعد آیتالله جوادی را صدا کردند و گفتند
حاج آقا بیاید پایین ارتفاع. آقا رفت پایین! جنازهای آوردند؛
آقای جوادی آملی بالاسر جنازه نشستند، دیدند همان نوجوان با
همان لبخند زیبا پرکشیده و رفته...
آیت الله جوادی آملی کنار جنازه اون بسیجی و روی خاک نشستند،
#عمامه خود را از سر برداشتند و خاک بر سر #مبارکشان ریختند و گفتند:
جوادی ، #فلسفه_بخوان
جوادی ! #عرفان_بخوان.
امام به اینها #چی_یاد_داد که
به ما یاد نداد؟!
من به او می گویم نرو ولی
او می گوید بگذار نماز آخرم را
با حال بخونم !
تو از کجا می دانستی که این نماز ، نماز آخر توست؟!
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨
@parvareshihoda_m2
#زندگینامه
⚫️علامه حسن حسنزاده آملی متولد اواخر سال ۱۳۰۷ در قریه ایرا بخش لاریجان شهرستان آمل است که از فیلسوفان متأله، فقیه، عارف، منجم و مدرس دروس حوزوی است.
⚫️این عالم برجسته و شهره جهان اسلام علامه ذوالفنون و علامه دهر بوده و در ادبیات، علوم غریبه، ریاضی، هیئت و طب تبحر خاص دارد همچنین معظمله به غیر از زبان فارسی و مازندرانی به زبانهای فرانسوی و عربی نیز تسلط داشته، اشعار اثرگذار و جذاب به زبان طبری و فارسی دارد و تاکنون حدود ۱۹۰ اثر از علامه حسنزاده آملی به ثبت رسیده است.
#علامه_حسنزاده_آملی
📒 📕 📗
📘 📙
📔
عنوان کتاب: راز درخت کاج
نویسنده : معصومه رامهرمزی
🔹 این کتاب خواندنی رو بسیج و شورای دبیرستان معرفی کردن
✅ حتما بخونید
ویژگی های بارز شهیده زینب کمایی:
💕همیشه سعی میکرد نماز را اول وقت بخواند و خیلی مقید بود که نماز را به جماعت به جا آورد . :)🌺
مادر این شهید 14 ساله درباره دفتر خودسازی زینب، این گونه روایت میکند:
⚡️زینب در دفتر خودسازی خود جدولی کشیده بود که بیست مورد داشت؛ 1⃣از نماز به موقع، 2⃣یاد مرگ، 3⃣همیشه با وضو بودن،4⃣ خواندن نماز شب، 5⃣نماز غفیله و نماز امام زمان(عج)، 6⃣ورزش صبحگاهی، 7⃣قرآن خواندن بعد از نماز صبح، 8⃣حفظ کردن سورههای قرآن کریم،9⃣ دعا کردن در صبح و ظهر و شب، 0⃣1⃣کمتر گناه کردن تا کمخوردن صبحانه، ناهار و شام.
شادی روح همه شهدا صلوات✨💖
#شهید
🔰 مجموعه لوح "در لباس سربازی"
📝 روایت تصویری ویژه از حضور حضرت آیتالله خامنهای در دوران دفاع مقدس
شماره ۲ | ملاقات با سید حسین علم الهدی در ۱۴ دیماه ۱۳۵۹ همزمان با عملیات نصر
🔻 جوان مقاوم و باانگیزه
▫️زمستان ۱۳۵۹ با طرح یک عملیات دیگر آغاز شد. عملیاتی با نام نصر که در روز ۱۵ دیماه از هویزه کلید خورد. همان روز آیتالله خامنهای یک چهرهی آشنا را دید: «دو تا سه تا ماشین آمدند و جوانها پیاده شدند... دیدم علم الهدی آنجاست... گفتم شما اینجا چه کار میکنی، گفت داریم میرویم جلو.» روز بعد ورق برگشت. دشمن پاتک سنگینی اجرا کرد. بعدازظهر آن روز نیروهای نظامی عقب نشینی کردند. از هویزه هم خبر رسید که علم الهدی و دوستانش در برابر تانکهای دشمن بدون پشتیبانی ماندند و تا آخرین گلوله مقاومت کردند. بسیاری از آن بچهها شهید شدند
@parvareshihoda_m2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
1⃣
یه سفر واقعی برای کشف نگاهی تازه به زندگی است.🌹🌸
جمله ای که آغاز یک سفر عجیب برای این دو خواهر از اسپانیا شد...
💢قسمت اول
┄┅═✼🌙✼═┅┄
@parvareshihoda_m2
┄┅═✼🏴✼═┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
2⃣
یه سفر واقعی برای کشف نگاهی تازه به زندگی است.🌹🌸
جمله ای که آغاز یک سفر عجیب برای این دو خواهر از اسپانیا شد...
💢قسمت دوم:
چرا بهش پول ندادی؟😳
مگه میشناختیش؟🤨
_نه!
┄┅═✼🌙✼═┅┄
@parvareshihoda_m2
┄┅═✼🏴✼═┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
3⃣
یه سفر واقعی برای کشف نگاهی تازه به زندگی است.🌹🌸
جمله ای که آغاز یک سفر عجیب برای این دو خواهر از اسپانیا شد...
💢قسمت سوم
پس اونایی که تو اخبار هستند آدمکش و جنایتکارن، کیا هستند؟ 🧐
┄┅═✼🌙✼═┅┄
@parvareshihoda_m2
┄┅═✼🏴✼═┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
4⃣
یه سفر واقعی برای کشف نگاهی تازه به زندگی است.🌹🌸
جمله ای که آغاز یک سفر عجیب برای این دو خواهر از اسپانیا شد...
💢قسمت چهارم
من دیگه نتونستم خودم رو کنترل کنم و زدم زیر گریه، الان خیلی سبکم☺️
┄┅═✼🌙✼═┅┄
@parvareshihoda_m2
┄┅═✼🏴✼═┅┄