eitaa logo
╠══ پرواز تا شهادت ══╣
124 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
200 ویدیو
3 فایل
#خادم_کانال :)🌿 https://eitaa.com/Salsm_bar_Ebrahim #خادم_کانال :)🌿 @jangavar0 #قصه_ما :)🌿 @Shorootemon
مشاهده در ایتا
دانلود
آخرین نفری که از عملیات برمی‌گشت خودش بود. یک کلاه خود سرش بود، افتاد ته دره. حالا آن طرف دموکرات‌ها بودند و آتششان هم سنگین. تا نرفت کلاه خود رو برداره، برنگشت! گفتیم: اگه شهید می‌شدی…؟ گفت: این بیت المال بود! 🤩 @parvaz_shahadat 🤩
عصر بود که از شناسایی اومد. انگار با خاک حمام کرده بود! از غذا پرسید؛ نداشتیم. یکی از بچه‌ها تندی رفت از شهر چند سیخ کوبیده گرفت. کوبیده‌ها رو که دید، گفت: "این چیه؟" بشقاب رو زد کنار و گفت: "هر چی بسیجی‌ها خوردن از همون بیار. نیست؟ نون خشک بیار!" کاش برخی مسئولان اقتصادی امروز، ذره‌ای از شرافت فرماندهان دفاع مقدس رو به ارث برده بودن... 🤩 @parvaz_shahadat 🤩
دکتر چهل وپنج روز بهش استراحت داده بود. آوردیمش خونه. عصر نشده، گفت: بابا! من حوصله‌م سر رفته. گفتم: چی کار کنم بابا؟ گفت: منو ببر سپاه، بچه‌ها رو ببینم. بردمش. تا ده شب خبری نشد ازش. ساعت ده تلفن کرد، گفت: من اهوازم. بی زحمت داروها مو بدید یکی برام بیاره! الانم مسئولی داریم که حاضر نیست از خونه‌ش بیاد بیرون و وظیفه‌ش رو انجام بده، که مبادا بیمار بشه!!! از کجا به کجا رسیدیم؟ 🤩 @parvaz_shahadat 🤩
رفتم بیرون، برگشتم. هنوز حرف می‌زدن. پیرمرد می‌گفت: جوون دستت چی شده؟ تو جبهه این طوری شدی یا مادر زادیه؟ حاج حسین خندید. اون یکی دستش رو آورد بالا. گفت: این جای اون یکی رو هم پر می‌کنه! یه بار تو اصفهان با همین یه دست ده دوازده کیلو میوه خریدم برای مادرم. پیرمرد ساکت بود. پرسیدم: پدر جان! تازه اومدی لشکر؟ حواسش نبود! گفت: این چه جوون بی تکبری بود. ازش خوشم اومد. دیدی چه طور حرفو عوض کرد؟! اسمش چیه این؟ گفتم: حاج حسین خرازی! راست نشست. گفت: حسین خرازی؟ فرمانده لشکر؟! https://eitaa.com/joinchat/1552023659C9f6b02ccd9 🇮🇷 @parvaz_shahadat 🇮🇷