✅آثار و برکات دعا در حق امام
👈#آثار_و_برکات_دعا_برای_امام
📘 #داستان
🌸 داستانی زیبا از اثر دعا در حق امام زمان :
👈 در اصفهان مردی شيعه به نام عبدالرحمان بود، از او سئوال کردند:
علت اينکه امامت امام علی النقی (عليه السلام) را پذيرفتی و دنبال فرد ديگری نرفتی چيست؟
گفت: جريانی از آن حضرت ديدم که قبول امامت آن حضرت را بر من لازم نمود. من مردی فقير اما زباندار وپر جرأت بودم به همين جهت در سالی از سالها اهل اصفهان من را برگزيدند تا با گروهی ديگر براي دادخواهي به دربار متوکل برويم. ما رفتيم تا به بغداد رسيديم هنگامی که در بيرون دربار بودم خبر به ما رسيد که دستور داده شده امام علی النّقی را احضار کنند،بعد حضرتش را آوردند.
👈من به يکی از حاضرين گفتم: اين شخص که او را احضار کردند کيست؟ گفت: او مردي علوی وامام رافضی ها ست سپس گفت: به نظرم می رسد که متوکل می خواهد او را بکشد، گفتم: از جاي خود تکان نمي خورم تا اين مرد را بنگرم که چگونه شخصی است؟
👈 او گفت: حضرت در حالی که سوار بر اسب بودند تشريف آوردند ومردم در دو طرف او صف کشيدند واو را نظاره می کردند. چون چشمانم به جمالش افتاد محبت او در دلم جای گرفت و در دل شروع کردم به دعا کردن براي او که خداوند شرّ متوکل را از حضرتش دور گرداند.
👈حضرت در ميان مردم حرکت می کرد و به يال اسب خود می نگريست نه به راست نگاه مي کرد ونه به چپ، من نيز دعا برای حضرتش را در دلم تکرار می کردم.
چون در برابرم رسيد رو به من کرد وفرمود:
📌 استجاب الله دعاک، وطوّل عمرک وکثّر مالک وولدک.
📌یعنی: خدای دعاى تو را مستجاب کند.
وعمر تورا طولانی ومال وفرزند تورا زياد گرداند.
👈از هيبت و وقار او بدنم لرزيد ودر ميان دوستانم به زمين افتادم.
دوستانم از من پرسيدند، چه شد؟
گفتم خير است وجريان را به کسی نگفتم.
👈پس از آن به اصفهان بازگشتيم. خداوند به سبب دعاى آن حضرت درهايی از مال وثروت را برای من باز کرد تا جايی که اگر همين امروز درب خانه ام را ببندم قيمت اموالي که در آن دارم معادل هزاران هزار درهم است واين غير از اموالی است که در خارج خانه دارم. خداوند به سبب دعاى آن حضرت ده فرزند به من عنايت فرمود.
👈ببينيد که چگونه مولای ما امام علی نقی (عليه السلام) دعاى آن شخص را به خاطر نيکی او جبران وتلافی نمود. برای او دعا فرمود با اينکه از مؤمنان نبود.
👈 آيا گمان می کنيد که اگر در حق مولای ما #صاحب_الزمان_ارواحنا_فداه دعا کنيد شما را با دعاى خير ياد نمی کند با اينکه شما از مومنان هستید؟
💠مکیال المکارم جلد 1 صفحه 333
#اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج
🛡به کانال پاسدار انقلاب بپیوندید 👇
http://eitaa.com/joinchat/1486618634C04b9977c14
⭕️دیشب در مراسم اختتامیه #جشنواره_فجر جوان چهل ساله ای گوشه ای ایستاده و در شب تولدش تماشاگر هنرمندانش بود.
🔻 وقتی #گوهر_سینما با پای مصدوم بالا آمد و مقابل بیست و سه نفر معروف تعظیم کرد, او زودتر از همه اشک ریخت. اما عمه گوهرش پشت تریبون که ایستاد، برای توجیه بوسه ای که نزدیک بیست سال از آن می گذشت، به بهانه ی دفاع از #ملا_صالح تمام دردپایش را بر سر جوان هوار زد و پایین رفت.
🔻بعد از او استاد قدرقدرت# علی_نصیریان آمد. جوان برای فقدان شریک و همسری که از دست داده، غصه ها خورد، ولی او هم کینه اش از نگرفتن سیمرغ را بر سر وی کوبید و شانه ای بالا انداخت و رفت ... جوانک افغان که آمد خبر از دلخوری #غنی_زاده داد و خود را پیک وی نامید و با این که در کشور خودش هنوز آب شرب هم یافت نمیشود، برای جوان ما به طعنه آرزوها کرد و رفت.
🔻 #سعید_روستایی از پلیس گله کرد، اما از جوان تقدیر نکرد. غنی زاده برای بار دوم که صاحب جایزه شد، پدیدار شد. اما با خشم پا بر انگشت پای جوان گذاشت، جایزه ی مرد میانسال داور را پس زد و او را سکه ی یک پول کرد. گفت و گفت و گفت...یاد روزاهایی که صحنه حکم مسجد و محراب داشت به خیر.
🔻 او که رفت فرشته آمد. برنده نقش مکمل شد و نیشتری به میزبان و صاحب جشنواره زد و چنان جنگ را کوبید که انگار تمام نبرد های دنیا را جوان ما شروع کرده است. همه آمدند و رفتند. هیجانزده و لرزان. خوشحال و پر از باد.
🔻 حتی بازیگر زن نقش اول #وقتی_ماه_کامل_شد هم که آمد، نگاهش به نگاه جوان ما گره نخورد. خیلی ها هم که بی مهری را از حد گذراندند و گفتند: جایزه ها از پیش تعیین شده بود. سال پیش که به پیش کسوت سینمای جنگ توهین کردند و جوایز را به دوستداران داعش دادند، همه چیز درست بود، اما امسال که ماه کامل شد و جوان ما کاملتر، همه چیز رنگ اعتراض به خود گرفت.
👈شما که دار و ندار و تن مزین به لباس های الوانتان، اسم و رسمتان و نام نامی تان متعلق به همین جوان است، چرا به جای نااهلانی که ثروتش را ضبط کرده اند، برای او قیافه می گیرید؟ شانه های او از سیمرغ هایی که بر سر و کولش کوبیده اید، درد گرفته است.
🔻سینما دیگر برایم مقدس نیست. کاش این فضای مجازی نبود. کاش هیچکس حقیقت وجود هنرمندانش را نمی شناخت و بیزار نمی شد. کاش کبرتان را مهار می کردید و کینه های زندگیتان را بر سر این جوان مظلوم نمی کوبیدید. هدیه و تبریک پیش کش که جز نرگس کسی نام خدا را هم بر زبان نیاورد...ولی مهربانتر که میشد بود. نمیشد؟
#طاهره_ولیپور #طاهره_ولی_پور #چهلمین_سالگرد_پیروزی_انقلاب_اسلامی #سینما #هنر #نمایش #داستان #سلبریتی
( @tahere.valipur )
🛡به کانال پاسدار انقلاب بپیوندید 👇
http://eitaa.com/joinchat/1486618634C04b9977c14
🍃🌸🍃
#داستان خطر وسعت رزق
#ظرفیت
حضرت موسي عليه السلام فقيري را ديد كه از شدت تهيدستي ، برهنه روي ريگ بيابان خوابيده است.
چون نزديك آمد ، او عرض كرد : اي موسي ! دعا كن تا خداوند متعال معاش اندكي به من بدهد كه از بي تابي ، جانم به لب رسيده است .
موسي براي او دعا كرد و از آنجا (براي مناجات به كوه طور) رفت.
چند روز بعد ، موسي عليه السلام از همان مسير باز مي گشت ديد همان فقير را دستگير كرده اند و جمعيتي بسيار در گرد او اجتماع نموده اند ، پرسيد : چه حادثه اي رخ داده است ؟
حاضران گفتند: تا به حال پولي نداشته تازه گي مالي بدست آورده و شراب خورده و عربده و جنگجوئي نموده و شخصي را كشته است. اكنون او را دستگير كرده اند تا به عنوان قصاص ، اعدام كنند!
خداوند در قرآن مي فرمايد : (اگر خدا رزق را براي بندگانش وسعت بخشد ، در زمين طغيان و ستم مي كنند)
پس موسي عليه السلام به حكمت الهي اقرار كرد، و از جسارت و خواهش خود استغفار و توبه نمود.
📗حکایت های گلستان ص 161
🆔 @pasdarenghelab🔜 پاسدار انقلاب
🆔 @pasdarenghelab🔜 پاسدار انقلاب