eitaa logo
🇮🇷کانال جبهه پاسداری از اندیشه ها و ارزشهای انقلاب اسلامی🇵🇸
416 دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
5.2هزار ویدیو
53 فایل
🔊 کانال جبهه پاسداری از اندیشه ها و ارزشهای انقلاب اسلامی برای جهاد تبیین و مرتبط با گروهی که هم‌نام این‌کانال هست به لینک : http://eitaa.com/joinchat/1287192606C70c4828438 مالک: @Alamdarvelayatbasijeyanfedayat
مشاهده در ایتا
دانلود
امثال شهید بیضایی و بابک نوری ها رفتن که پای حرومی ها به وطن باز نشه تا به ناموس شیعه جسارت نشه ولی غافل از اینکه بعضی از نرِ خرهای وطنی از صد تا حرومی ،حرومی تر بودن 🗣سِلدا @Tanzsiyase
چند تا از این انوسی ها در مملکت ما پست دارند
پویش مطالبه با رفتار وحشیانه ضارب آمر به معروف(نارنجستان قوام شیراز) پیوند شرکت در پویش 👇👇👇 https://www.farsnews.ir/my/c/212837 🔹🔹🔹🔹🔹
‍ 🚨باغی انقلاب این‌بار علیه حکم قطعی خدا/اثبات ازدست رفتن مشاعیر خاتمی 🔻از بنیاد سوروس تا VOA؛ صدای خاتمی را این‌ها بازتاب می‌دهند/ آقای خاتمی، لباس پیامبر برای شما زیادی گشاد است! 🔹اخیرا محمد خاتمی در مقدمه‌ی مقاله‌ای با عنوان «پژوهش اجتماعی جمعی از حقوقدانان، جامعه‌شناسان و حوزویان درباره مسئله حجاب» اظهاراتی را پیرامون حجاب بیان داشته است. وی در بخشی از این مقاله که توسط بلندگوهای جریان اصلاحات نیز به صورت گسترده بازنشر داده شد، گفته است: «حجاب (اجباری) برای حکومت تبدیل به امر هویتی شده و باید بپذیرد که بخش کثیری از جامعه، حجاب اجباری را نمی‌خواهد. از ده ماه پیش، زنان زیادی به حجاب اجباری تن نمی‌دهند. حکومت در صدد تصویب قوانین سخت‌گیرانه برای حجاب است.»   🔹همچنین در بخش دیگری افزوده است که : «حکومت به دنبال تحقق اهداف و آرزوهایی است که کثیری از جامعه یا آنها را نمی‌خواهند و یا در اولویت آنها نیستند. پس باید شیوه‌های حکمرانی اصلاح و متناسب با تغییرات اجتماعی، فرهنگی باشد. مساله حجاب نیز یکی از مهمترین نمودهای این شکاف فزاینده است.» 🔹این نوشته‌ها دقیقا زمانی منتشر شده‌است که قوای سه‌گانه برای تصویب لایحه عفاف و حجاب اقدامات فوری و مهمی را برداشته‌اند. هرچند نسبت به بندهای این لایحه ابهامات و نگرانی‌هایی وجود دارد، اما تقارن زمانی این دو اتفاق و تلاش‌های خاتمی و رسانه‌های جریان اصلاحات، سوالاتی را برای مخاطب ایجاد می‌کند که باید نسبت به آن‌ها پاسخ مناسبی داده شود.   🔹یکی از این سوالات مربوط به نقش دولت در عرصه حقوق شهروندی بوده که مشخصا مورد توجه محمد خاتمی قرار نگرفته است. دولت به مثابه نهادی که از دل جمهور تشکیل شده و رای و اعتماد بدنه‌ی مردمی را در کنار خود احساس می‌کند، موظف است نسبت به ارزش‌های اولیه تشکیل نظام اسلامی متعهد بوده و مطالبات خیل عظیمی از جامعه را پاسخ دهد.   🔹اینکه رفتار ناهنجار و ضد فرهنگ ایرانی اسلامی یک عده، عادی‌سازی شده و هیچ برخوردی نیز با ایشان صورت نگیرد، اساسا نه عقلانی است، نه از منطق مشخصی الگو می‌گیرد و نه اصلا بنابر ضوابط معین حکمرانی قابل توجیه است.   🔹خوب است به این هم اشاره ‌کنیم که حجاب علاوه بر الزام قانونی، حکم شرعی هم بوده و اتخاذ موضع اینچنینی آن هم از یک روحانی ملبس به جامه‌ی پیغمبر در نوع خود عجیب است. چرا که عملا این اقدام مخالفت با حکم خدا بوده و از دیدگاه خاتمی نه تنها یک مسئله‌ی هویتی نیست بلکه به تناسب زمان باید این حکم قطعی خداوند نیز تغییر پیدا کند! 🔹باید به این نکته اشاره کرد که این جنس موضع‌گیری حامیانه محمد خاتمی از معدودی هنجارشکن، در اثنای شورش‌های ۱۴۰۱ نیز دیده شده و او در آن مقطع صریحا حمایت خود را از آشوب‌گران اعلام کرده‌بود: «جامعه با شعار زیبای زن زندگی آزادی حرکت خود را به سوی آینده بهتر نشان می‌دهد». اما با پایان یافتن قائله، وی از حرکات پاندولی متناقض خود استفاده کرده و موضعی متفاوت از گفته‌ی قبلی خود اتخاذ کرد: «اگر زندگی می‌خواهیم، زندگی در براندازی پیدا نمی‌شود؛ چرا که در آن صورت ایران روزگار خوبی نخواهد داشت و آشوب و ناآرامی‌های سنگینی را در پی خواهد داشت.»/ رجا 🔴پ.ن.پ: چند سال قبل عبدالله نوری گفته بود که خاتمی مشاعیر خود را از دست داده است که از کنار آن گذشتیم ولی از آن موقع تاکنون بارها خاتمی سخنان و حرکات زیگزازی داشته است و اگر بدتر از اربابش ، بایدن نباشد بهتر از او نیست. 👆🤔🌸🌸🌸🌸🌸
🌹 ؛ با موضوع: نیم نگاهی به تنها شهید اروپایی دوران دفاع مقدس ( )🌹 📆 زمان : چهارشنبه ۱۱ مردادماه ۱۴۰۲ ⏰ ساعت: ۱۶۰۰ (۴عصر) 🕌مکان کنفرانس: گروه و کانال جبهه پاسداری از اندیشه ها و ارزشهای انقلاب اسلامی((آدرس مجازی در شخصی(پی.وی و پروفایل) بنده)) 📝 ارائه کننده کنفرانس: 🇮🇷 ، بسیجیان فدایت🇮🇷 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🇮🇷کانال جبهه پاسداری از اندیشه ها و ارزشهای انقلاب اسلامی🇵🇸
🌹#کنفرانس ؛ با موضوع: نیم نگاهی به تنها شهید اروپایی دوران دفاع مقدس ( #شهید_کمال_کورسل )🌹 📆 زمان :
🌹بسم الله الرحمن الرحیم ✨ افوض امری الی الله ان الله بصیر بالعباد ✨سلام علیکم جمیعا ورحمت الله تقارن فصل تابستان با ماه پیروزی خون بر شمشیر که با مناسبت‌هایی چون ایام عزاداری سالار شهیدان دوعالم حضرت امام حسین علیه السلام ، تاسوعا و عاشورای حسینی، عملیات غرور آفرین مرصاد، شهادت امام زین العابدین علیه السلام و ..... فرصتی را به ما داد تا از تنها شهید اروپایی دفاع مقدس که در عملیات مرصاد به شهادت رسید یادی کنیم و با نیم نگاهی به او و زندگی او ، الگویی بسازیم برای خود و فرزندانمان، ان شاءالله. لیکن این کنفرانس را تقدیم میکنم خدمت شما سروران گرامی باشد که بتوانیم مسیر زندگی خود و فرزندان را مطابق زندگی شهدا قرار دهیم و ادامه دهنده راه آنها باشیم تادر روز قیامت بهانه ای داشته باشیم تا دستمان را بگیرند و با خود همراه سازند و از آتش دوزخ و جهنم نجات دهند. ان‌شاءالله ۰ 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹وقتی نوجوان فرانسوی، خار چشم منافقین شد. روایتی از رزمنده‌ پاریسی که عمر مسلمانی‌اش کوتاه بود اما برای رسیدن به قافله شهدا طاقت نداشت. از شنبه های پرماجرای پاریس تا مرداد سرنوشت ساز در «مرصاد»، چقدر فاصله است؟ از کنج کلیسا تا صفوف نماز مسجد و از سرگشتگی در پسکوچه های دنیای مدرن اروپا تا شهادت در جنگ میان حق و باطل در جبهه های ایران، چقدر؟ از «ژروم ایمانوئل کورسِل»، شهید فرانسوی عملیات مرصاد و تنها شهید اروپایی دفاع مقدس که بپرسی، میان این دو دنیای متفاوت، فاصله به قدر یک جرعه عشق و آگاهی و غیرت است. همه زمان ها را اگر عاشورا و همه زمین ها را اگر کربلا بدانی، فقط عشق حسینی شدن می تواند یک جوان مسیحی را تا میانه کارزار با لشکر یزیدی های زمان بکشاند. و جنگ نابرابر ایران اسلامی با تمام دنیای کفر، چنین معرکه ای را پیش پای کورسل فرانسوی قرار داد. در بازخوانی مسیر پر پیچ و خم ۷ساله ای که مثل یک هفت خوان سرنوشت ساز، از ژروم ایمانوئل کورسِل، شهید «کمال کورسل» ساخت، با ما همراه باشید. ۱ 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹همیشه پای شنبه‌های پرماجرای پاریس در میان است! به حساب سال و ماه، ۳۵ سال از عملیات مرصاد در وقت اضافه جنگ تحمیلی می گذرد اما برای زائران گلزار شهدای علی‌بن‌جعفر (ع) شهر قم، هنوز هم یک سنگ مزار، مثل علامت سؤالی بزرگ، جلب توجه می کند؛ سنگ مزار ساده ای که به گواه نوشته رویش، خانه ابدی شهید «کمال کورسل»، رزمنده فرانسوی عملیات مرصاد و تنها شهید اروپایی دفاع مقدس است. اما جوان فرانسوی کجا و جبهه جنگ ایران با دشمن متجاوز، کجا؟ سر نخ این داستان جذاب را که بگیری، باز هم به شنبه های پرماجرای پاریس می رسی. آن روزها اما به جای تجمعات اعتراضی جلیقه زردها با چاشنی ضرب و شتم پلیس فرانسه، شنبه ها یک برنامه موقر و آرام به نام «میز کتاب» توسط دانشجویان ایرانی در پاریس برگزار می شد. ۲ 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹سر سفره دعای کمیل، شیعه شدم روزگار، تقدیر عجیبی برای ژروم ایمانوئل کورسل رقم زده بود. او که از پدری مسلمان و مادری مسیحی به دنیا آمده بود، تا نوجوانی، فرصتی برای شناخت دین اسلام پیدا نکرد. «محمدصادق حسینی‌مقدم»، نویسنده کتاب «شهید کمال کورسل» از اتفاقاتی که دست ژروم را گرفت و او را قدم به قدم به منبع نور نزدیک کرد، اینطور می‌گوید: «بعد از جدایی والدین ژروم، ازآنجاکه او با مادر فرانسوی‌اش زندگی می کرد، به تبعیت از او، مسیحی کاتولیک شد. در مقطع نوجوانی اما با سفرهایی که ژروم برای دیدار با پدرش به تونس داشت، ورق زندگی او برگشت. در این سفرها، او با دین اسلام آشنا شد و بعد از انجام تحقیقات، در ۱۶،۱۷ سالگی مسلمان شد و نام «کمال» را برای خودش انتخاب کرد. و این شروع تغییرات رفتاری ژروم بود. مثلا دیگر به کلیسا نمی‌رفت. این تغییرات تا آنجا باعث نگرانی مادرش شد که او را پیش روانپزشک برد. پزشک اما بعد از معاینه و صحبت با پسر نوجوان، آب پاکی را روی دست مادرش ریخت و گفت: پسرت بیمار نیست بلکه مسلمان شده. ۴ 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹دکتر «محمد سلیمانی»، وزیر اسبق ارتباطات و نماینده سابق مجلس، که در اوایل پیروزی انقلاب در پاریس مشغول تحصیل بود، اولین چراغ را در مسیر شناخت این شهید خاص روشن می کند. او بر می گردد به روزهای پرخاطره بعد از پیروزی انقلاب و می گوید: «آن سال‌ها دانشجویان ایرانی‌، روزهای شنبه، برنامه‌ای به نام «میز کتاب» در دانشگاه پاریس اجرا می‌کردند. آن فضا، فقط محل عرضه و فروش کتاب‌های موردنظر گروه‌های مختلف نبود بلکه محل تجمع ایرانی‌های فعال در امور سیاسی هم محسوب می شد. با پیروزی انقلاب و بعد با شروع جنگ تحمیلی، این فعالیت ها پررنگ تر شد. از یک جایی به بعد، دیگر به برنامه میز کتاب اکتفا نمی کردیم. تظاهرات خیابانی و برگزاری نماز جماعت که به برنامه شنبه هایمان اضافه شد، پای مسلمانان مقیم فرانسه هم به تجمعات مان باز شد. وقتی دانشجویان ایرانی در ادامه فعالیت‌های سیاسی و فرهنگی روزهای شنبه، «کانون دانشجویان مسلمان» را راه اندازی کردند و محلی را هم از سفارت ایران در پاریس برای فعالیت این کانون گرفتند، مرحله جدیدی از تحرکات دانشجویی با ملحق شدن مسلمانان تونسی‌، الجزایری‌ و مراکشی‌ به ما، شروع شد. یکی از افرادی که در نتیجه همین فعالیت‌ها پایش به این کانون باز شد، «کمال» بود؛ یک نوجوان 16ساله که مادر فرانسوی و پدر تونسی داشت.» ۳ 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹«محمدصادق حسینی‌مقدم»، نویسنده کتاب «شهید کمال کورسل» : این اما تمام ماجرای مسلمانی ژروم دیروز و کمال امروز نبود. او که با تشرف به اسلام و انتخاب مذهب تسنن در شاخه شافعی، زندگی تازه ای را شروع کرده بود، بعد از آشنایی با کانون دانشجویان مسلمان و نشست ‌و برخاست با دانشجویان ایرانی، با دنیای جدیدی مواجه شد. حالا برای ورود به این دنیای ناشناخته، به یک کلید نیاز داشت و حضور در مراسم دعای کمیل، این کلید را در اختیارش قرار داد. از آن روز، کتاب‌های شهید «مطهری» و شهید «صدر» از دستش نمی افتاد. گذشت تا اینکه یک روز دانشجویان کانون دیدند کمال موقع نماز خواندن، دست‌هایش را روی هم نگذاشته. هفته بعد دیدند روی مُهر سجده می‌کند و... وقتی در همان جمع خودمانی، شیعه‌ شدنش را جشن گرفتند، یکی پرسید: چه کسی تو را شیعه کرد؟ کمال در جواب گفت: «دعای کمیل امام علی (ع).» ۵ 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹پسرم را به من پس بدهید! ولی افتاد مشکل ها. آغوش باز کردن اسلام و تشیع برای کمال، بدون تنش و حاشیه نبود. کمال، می دید، می شنید، مطالعه می کرد و آرام آرام تغییر می کرد. حال خودش از این کشف و شهود و حرکت به سوی نور، خوب بود اما یک نفر در این میان، نگران و بی قرار بود و نمی دانست دارد چه اتفاقی می افتد. دکتر سلیمانی در این باره می گوید: «یک روز که به کانون رفتم، یک خانم فرانسوی آنجا بود. قبلا هم دیده بودمش؛ مادر کمال بود. مشخص بود ناراحت است. به طرفش رفتم، سلام کردم و پرسیدم: اینجا کاری دارید؟ مشکلی پیش آمده؟ یکدفعه زد زیر گریه. در فضای کتابخانه کانون، پای درد دلش نشستیم. با گلایه گفت: از روزی که پای کمال به کانون اسلامی باز شده، دیگر به خانه و پیش من نمی‌آید. شما فرزندم را از من گرفته‌اید! البته می دانم بهترین و سالم‌ترین مرکز در شهر پاریس، همین‌جاست اما مشکلم این است که ژروم دیگر به من سر نمی‌زند. پسرم را به من برگردانید... گفتم: اگر با کمال صحبت کنم و به خانه برگردد، نگرانی و ناراحتی شما برطرف می شود؟ گفت: بله. 🌹سر فرصت از کمال پرسیدم: چرا به خانه نمی‌روی؟ در جواب گفت: شما می دانید که مادر من، مسیحی است. منِ مسلمان چطور می توانم در کنار او، مسائلی مثل طهارت و تغذیه حلال را مراعات کنم؟ گفتم: اینها دلیل نمی شود وظیفه فرزندی ات را انجام ندهی. این با دستورات اسلام، منافات دارد. خیلی راحت می توانی این مشکلات را حل کنی؛ مثلا خودت گوشت ذبح اسلامی تهیه کن و به خانه ببر. با این کار، باعث می‌شوی مادرت هم غذای حلال بخورد. با این صحبت‌ها، کمال به خانه برگشت و مادرش هم راضی شد.» ۶ 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹وقتی نوجوان فرانسوی، خار چشم منافقین شد «۳۰ خزداد ۱۳۶۰، نقطه عطف فعالیت‌های سیاسی دانشجویان ایرانی در فرانسه بود. از این مقطع و بعد از اینکه گروهک مجاهدین خلق(منافقین) فعالیت مسلحانه را شروع کرد و تعداد زیادی از مردم ایران را به شهادت رساند، تحرکات دانشجویان هم وارد فاز جدیدی شد و ماجرا بعد از فرار رجوی و بنی‌صدر به فرانسه، شکل جدی‌تری به خود گرفت. از یک طرف، منافقین در ایستگاه‌های مترو علیه جمهوری اسلامی ایران تبلیغ می‌کردند و از مردم فرانسه علیه انقلاب امضا جمع می‌کردند. از طرف دیگر، دانشجویان ایرانی با فعالیت‌هایشان تلاش می کردند چهره واقعی آنها را به جامعه فرانسه نشان دهند. جالب است یکی از کسانی که در پاریس در مقابل منافقین قد علم کرد، کمال بود. هرکجا منافقین، مردم فرانسه را دور خودشان جمع می‌کردند، کمال به آنجا می رفت و با آن‌ها بحث‌های عقیدتی و سیاسی می‌کرد. طوری شده‌بود که هرجا کمال وارد می‌شد، منافقین مجبور می‌شدند آنجا را ترک کنند چون محکم می‌ایستاد، سؤال می‌کرد و ماهیت آن‌ گروهک تروریستی را برای مردم فرانسه افشا می‌کرد.» آقای دکتر مکثی می کند و در ادامه می گوید: «کمال، دیگر تبدیل به یک فعال مدنی ضد منافقین شده‌ بود؛ عملکردشان را دقیق نقد می‌کرد و علیه آن‌ها خوب مقاله می‌نوشت. کانون هم مقالات او را به‌صورت تراکت چاپ می‌کرد و در تجمعات و در ایستگاه‌های مترو پاریس پخش می‌کرد. خود کمال هم در پخش این تراکت‌ها مشارکت داشت و چند باری هم توسط پلیس فرانسه بازداشت شد. ازآنجاکه منافقین همیشه با سلاح سرد در پاریس تردد می‌کردند و اگر می‌فهمیدند کسی طرفدار انقلاب اسلامی است، او را به قصد کشت می‌زدند، من فکر می‌کردم کمال همان روزها و در فرانسه به‌ دست منافقین شهید می‌شود. اما انگار مقدر بود پاداش آن‌همه تلاش و مجاهدت برای افشای ماهیت منافقین را در معرکه بزرگتری بگیرد.» ۷ 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹امام خمینی چه سفارشی به طلبه فرانسوی کرد؟ کمال با حضور در کانون دانشجویان مسلمان، گمشده‌اش را پیدا کرده‌ بود اما هنوز برای بیشتر دانستن، عطش داشت. نوجوان فرانسوی داستان ما برای رسیدن به قله، به یک سکوی پرتاب نیاز داشت و سفر به ایران و تحصیل در شهر قم، این موقعیت را در اختیارش قرار داد. مهاجرت کمال به ایران در سال ۱۳۶۱ و طلبگی در مدرسه علمیه «حجتیه»، شروع یک دوره مجاهدت علمی برای او بود. در کنار درس و بحث طلبگی، آنقدر مطالعه جنبی داشت که دوستانش در مدرسه حجتیه می‌گفتند: کمال، خودش یک کتابخانه است! مدام در جلسات درس و نماز علما شرکت می‌کرد و توشه برمی داشت. آن موقع که هنوز کمتر کسی با مرحوم آیت‌الله بهجت آشنا بود، به محل اقامه نماز ایشان می‌رفت. علاقه زیادی هم به حضور در جلسات درس اخلاق علمای بزرگ نظیر آیت‌الله جوادی آملی داشت. 🌹تصویر بالا در مدرسه حجتیه، ، نفر سوم از سمت راست ۸ 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹کمال در مسیر سعادتمندی قرار گرفته بود اما هنوز ۲ آرزوی برآورده نشده داشت. نویسنده کتاب شهید کمال کورسل در این باره می‌گوید: «از یکی از طلبه های مدرسه حجتیه شنیدم که کمال می‌گفت: من دو تا آرزو دارم؛ اول اینکه مادرم مسلمان شود و به ایران بیاید و در قم با هم زندگی کنیم. و دوم اینکه خدمت حضرت امام خمینی (ره) بروم و با ایشان از نزدیک دیدار و صحبت کنم... با فوت مادر کمال در همان سال‌های ابتدایی حضورش در ایران بر اثر تصادف، تحقق آرزوی اولش غیرممکن شد اما خواست خدا بود که آرزوی دوم او در یکی از روزهای محرم اولین سال حضورش در قم، برآورده شود. آن سال ها، تعداد محدودی از طلاب مدارس علمیه هم گهگاه به دیدارهای عمومی امام امت اعزام می شدند. یکی از طلبه هایی که همیشه خواهان حضور در این دیدارها بود و همیشه هم به انتخاب نشدنش اعتراض داشت، کمال بود. اما بالاخره قرعه فال به نام او هم افتاد و دیدار دوست نصیبش شد؛ آن هم به شکل ویژه و همانطور که دلش می خواست. 🌹آن روز علاوه بر دیدار عمومی، فرصتی دست داد که کمال دقایقی هم به‌صورت خصوصی با امام (ره) دیدار کند. امام در آن ملاقات به کمال توصیه کردند: فارسی را خوب یاد بگیر که چیزهای زیادی در این زبان خواهی یافت. کمال هم به این توصیه عمل کرد. وقتی مدرسه یک دوره آموزش زبان فارسی برای طلاب غیر ایرانی برگزار کرد، او یکی از اولین ثبت نامی ها بود. می‌گفت: می‌خواهم بیانات امام خمینی (ره) را از خود ایشان بشنوم، نه از طریق ترجمه. می‌خواهم انقلاب را بی‌واسطه درک کنم... کمال بعدها در جریان سفر آیت‌الله خامنه‌ای، رییس جمهور وقت به قم و دیدار طلاب غیر ایرانی با ایشان هم، حضور داشت و به نمایندگی از دوستانش متنی را قرائت کرد.» ۹ 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹از کلاس اخلاق تا جبهه جنگ کمال از آن طلبه های باهوش و نکته سنج بود که جان کلام اساتیدش را با جان و دل، فهم می‌کرد. با همین دل و روح آماده، یک جلسه وصف شهادت و شرح مقام مجاهدان راه خدا در کلاس درس اخلاق آیت‌الله جوادی آملی کافی بود که شهادت، به دعای قنوت های کمال تبدیل شود. صدای جنگ که بلند شد و طلاب در لبیک به پیام امام، دسته دسته راهی جبهه ها شدند، طلبه فرانسوی مدرسه حجتیه احساس کرد هیچ وقت تا این حد به اجابت دعایش نزدیک نبوده. اینطور بود که پاشنه های همتش را برای رسیدن به جبهه ورکشید. روزگار اما به کام طلبه جوان نگشت. مسؤولان مدرسه حجتیه با درخواست ثبت‌نام کمال و چند طلبه غیرایرانی دیگر برای اعزام به جبهه، مخالفت کرده و گفتند: «جبهه شما، تحصیل و تبلیغ اسلام در کشور خودتان است.» کمال که قانع نشده بود، چند بار مخفیانه به مناطق جنگی رفت اما به محض اطلاع مسؤولان مدرسه، به قم برگردانده شد. اما این بار هم جوینده، یابنده بود. آشنایی با لشکر «بدر» - لشکر ویژه مجاهدان عراقی طرفدار ایران-، همان راه نجاتی بود که خدا پیش پای کمال گذاشت. مجاهد فرانسوی بالاخره به آرزویش رسید و در قالب لشکر بدر، در عملیات‌های کربلای ۲، کربلای ۵ و والفجر ۱۰ شرکت کرد. البته به توصیه مسؤولان مدرسه، هیچ‌وقت اجازه حضور در خط مقدم به کمال داده نشد. ۱۰ 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹تابستان ۱۳۶۳، دو رزمنده داوطلب فرانسوی دیگر هم، کمال را در جبهه همراهی کردند. خبر حضور رزمندگان فرانسوی، مثل بمب در سنگرها صدا کرد. پچ پچ ها به جایی رسید که گروه فرماندهی، یک جلسه معارفه برای نیروهای ویژه تازه وارد گذاشت. «مهدی جوشن»، رزمنده پیشکسوت دفاع مقدس و همرزم شهید کمال کورسل در جبهه، آن روز و آن جلسه را اینطور روایت می‌کند: «حوالی سردشت در تدارک عملیات بودیم که از طریق یکی از اعضای انجمن دانشجویان مسلمان در پاریس، 3 رزمنده فرانسوی به ما معرفی شدند که داوطلبانه می‌خواستند علیه عراق بجنگند؛ «علی»، دانشجوی سال اول رشته پزشکی و «صالح» و «کمال کورسل»، طلبه های مدرسه علمیه. دیگر در تمام مقر، صحبت از نیروهای فرانسوی بود. درحالی‌که عراق در جنگ تحمیلی با میراژهای فرانسوی شهرهای ما را بمباران می‌کرد، برای همه حسابی تعجب‌آور بود که چطور پای 3رزمنده با ملیت فرانسوی به جبهه ایران رسیده! اینطور بود که از مهمانان جدید خواستیم در نمازخانه مقر تیپ برای بچه‌ها صحبت کنند. آن روز کمال به نمایندگی از دوستانش صحبت کرد. وقتی خلاصه‌ای از داستان زندگی‌اش از پاریس تا قم را تعریف کرد، حسابی موردتوجه رزمندگان قرار گرفت.» تصویر بالا : «مهدی جوشن»، رزمنده پیشکسوت دفاع مقدس و همرزم   ۱۱ 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹ما باختیم که مثل اصحاب امام حسین(ع) نبودیم... پذیرش قطنامه ۵۹۸ و پایان جنگ، برای رزمنده جوان فرانسوی هم مثل همرزمان ایرانی‌اش، مساوی بود با بسته شدن درِ باغ شهادت. و این یعنی، یک حسرت تمام نشدنی. نویسنده کتاب شهید کمال کورسل می‌گوید: «یکی از کارکنان مدرسه حجتیه تعریف می‌کرد: بعد از انتشار پیام امام به مناسبت پذیرش قطعنامه، کمال تا مدتی ناراحت و گرفته بود. یک روز که از چرایی ناراحتی‌اش پرسیدم، گفت: من، باخت خیلی بزرگی در زندگی‌ام متحمل شدم. گفتم: چه باختی؟! گفت: امام خمینی(ره) فرمود: ما مثل امام حسین(ع) در این جنگ وارد شدیم و مثل ایشان هم از این جنگ بیرون می‌آییم. الان امام حسین(ع) زمان، امام خمینی ست. مثل امام حسین(ع) بیرون آمدیم هم، یعنی همان که فرمود: جام زهر را نوشیدم. اما ما باخته‌ایم که مثل اصحاب امام حسین(ع) نبودیم...» ۱۲ 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹«ابو حیدر» فرانسوی در مرصاد، کربلایی شد فوجی از آه و حسرت که از دل های سوخته مجاهدان مخلص به آسمان رسید، خدا به کاروان شهدا فرمان توقف داد. میان هیاهوی فرشته ها، صحبت از یک فرصت دوباره بود. لباس شهادت که به قامت گروهی دیگر از رزمندگان راه خدا اندازه شد، پنجره بهشت را از تنگه «مرصاد» دوباره رو به دنیا باز کردند... محمدصادق حسینی‌مقدم، نویسنده کتاب شهید کمال، در توصیف حال و هوای آن روزهای کمال کورسل می‌گوید: «یکی از طلاب مدرسه حجتیه می‌گفت: در منزل یکی از دوستان دعوت بودیم. در آن میان، یکی از بچه‌ها از کمال پرسید: جبهه نمی‌روی؟ کمال با تعجب گفت: الان که دیگر خبری نیست! دوستمان گفت: کجای کاری؟ عراق، قطعنامه را نقض کرده و منافقین به نمایندگی از نیروهای بعثی به نزدیکی اسلام‌آباد رسیده‌اند. کمال تا این را شنید، از جا پرید و به مدرسه برگشت. چند اتوبوس برای اعزام نیروها کنار پل حجتیه مستقر شده‌ بود. کمال سراغ یکی از راننده‌ها رفت و با اصرار درخواست کرد منتظر بمانند تا او برگردد. بعد به سمت مدرسه دوید و چند دقیقه بعد با ساک دستی‌اش برگشت... 🌹همرزمان کمال در لشکر بدر و گردان «صدر» می‌گفتند: با اتوبوس‌ تا کرمانشاه رفتیم. فردا صبح بالگردی آمد تا تعدادی از نیروهای داوطلب را به منطقه پشت منافقین در نزدیکی تنگه «چهارزبر(مرصاد)» منتقل کند. کمال هم داوطلب شد اما با رفتنش مخالفت شد. در آخرین لحظه، کمال و چند نفر دیگر خودشان را به بالگرد رساندند. اینجا بود که شهید صیاد شیرازی که با آن بالگرد آمده‌ بود، ضمانت آنها را کرد و گفت: بگذارید بیایند... بعد از دقایقی در منطقه موردنظر فرود آمدیم. طبق برنامه اعلام شده، باید منتظر دو گردان دیگر می‌ماندیم و بعد از ملحق شدن آنها، به منافقین حمله می‌کردیم اما این انتظار خیلی طولانی شد. ۳ روز معطلی و بلاتکلیفی در آن منطقه، بدون آب و غذا، آن هم در گرمای شدید مرداد، باعث شد بعضی‌ از نیروها لب به گلایه و شکایت باز کنند. کمال تا این وضعیت را دید، برآشفت و با صدای بلند خطاب به آنها گفت: این چه رفتاری است؟ خجالت نمی‌کشید؟ این تشنگی و گرسنگی، برای ما فرصتی است که با امام حسین(ع) همدردی ‌کنیم. شما مگر امام حسین(ع) را نمی‌شناسید؟ امام و بچه‌هایش در همین شرایط، زخمی و شهید و اسیر شدند. من امروز و اینجا، امام حسین(ع) را بهتر شناختم... با جملات عمیق و کوبنده کمال، سکوت در میان جمع برقرار شد. حرف‌هایش که تمام شد، با ناراحتی بلند شد و از جمع فاصله گرفت. هنوز چند متری دور نشده ‌بود که چند گلوله سرگردان از راه رسید و او را در ۲۴ سالگی به آرزویش رساند.»😭😭😭 ۱۳ 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹روایت داستان زندگی بدون ذکر یک نکته طلایی، حکایت ناتمام است. حسینی مکثی می کند و در پایان این قصه دلنشین می‌گوید: «کمال وقتی به برکت دعای کمیل شیعه شد، دوست داشت نام «علی» را برای خودش انتخاب کند اما شرایط خاص کشور فرانسه این اجازه را به او نداد. اما وقتی به ایران آمد، دیگر مانعی برای نشان دادن ارادتش به امیرالمومنین(ع) وجود نداشت. اینطور بود که به دوستانش در مدرسه حجتیه گفت: از این به بعد به من بگویید «ابوحیدر». دوست دارم نامی از حضرت علی(ع) روی من بماند... بعد از شهادتش، این کنیه روی سنگ مزارش هم حک شد.» والسلام علی عبادالله الصالحین راهش پر رهرو باد جهت شادی بیش از پیش روحش صلوات اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم ۱۴ 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚠️⚠️⚠️ ‼️برای آنان که دغدغه حفظ انقلاب دارند‼️ 🔻اساس ادامه یک پیروزی و ادامه یک انقلاب در یک امری است که به نظر می‌آید در واقع است و او اینکه دولت، مجلس و کسانی که در ارتش هستند و سپاه و همه اینها از طبقه «متوسط» و «مادون متوسط» باشند. 🔺اساس سلطه‌ای که بر کشورها و بر کشور ما از طرف غیر واقع شده است، افراد و کسانی که بزرگ داشته‌اند، یا قدرت برای حفظ خودشان و حیثیت خودشان در دست داشته‌اند، [می‌باشند]. 🔻مادامی که مجلس و ارگان‌های دولتی و همه اینها و مردم از این طبقه متوسط و مادون متوسط تشکیل بشود، امکان ندارد که یک دولت بزرگی، یک قدرت بزرگی به هم بزند اوضاع را. 🔺اگر ملت می‌خواهد که این پیروزی تا آخر برسد و به منتهای پیروزی که آمال همه است برسد، باید مواظب آنهایی که دولت را تشکیل می‌دهند، آن که رئیس جمهور است، آن که مجلس هست، مجلسی هست، همه اینها را توجه بکنند که مبادا یک وقتی از طبقه متوسط به طبقه بالا و به اصطلاح خودشان مرفه به آن طبقه برسد. در جمع مسئولان و اعضای قوای مقننه و مجریه - ۱۹ بهمن ۱۳۶۰ ... ☸ آرشیو سخنان کمتر شنیده شده ی بزرگان انقلاب در کانال برای # بازخوانی و یاد آوری # ارزش ها و آرمانهای فراموش شده ی انقلاب اسلامی ☸ 🔷 با حضورتان از کانال حمایت کنید 🌹 🔰🔰🔰