eitaa logo
پاسخگویان(کانال مرجع و جامع)
2.9هزار دنبال‌کننده
1هزار عکس
567 ویدیو
11 فایل
"پاسخگویان" کانالی مرجع و تقریبا جامع جهت جستجوی مطالب روشنگری و پاسخ سایتها و کانالها به شبهات، شایعات و سوالات می باشد، لذا جهت خسته نشدن از زیادی مطالب آن، فقط از قسمت جستجو(سرچ)، برای دسترسی به مطلب مورد علاقه یا نیازتان استفاده نمایید.
مشاهده در ایتا
دانلود
تصویر امام خمینی را که اول انقلاب شایعه شده بود که عکس امام در ماه است، را با آن لبخند محبتش در ماه جلو چشمم بود و بهش می‌نگریستم). به یوسف گفتم: "یعنی میگویی بعد از امام همه چیز تمام خواهد شد؟!" (آن زمان چون امام خمینی فرموده بودند: "اگر این جنگ ۲۰سال هم طول بکشد ما ایستاده‌ایم"، فکر می‌کردیم جنگ حتما ۲۰سال طول خواهد کشید). یوسف گفتم: "نمیدانم جنگ کی تمام می‌شود و آیا آن روز امام هست یا نه!!، اما من آرزو می‌کنم قبل از تمام شدن جنگ، دیگر زنده نباشم! چون زندگی دور از جبهه و بدون امام برایم خیلی تلخ و سخت است!!." یوسف می‌گفت: "یروزی جنگ تمام خواهد شد و همین کسانی که امروز اینقدر به دروغ قربان و صدقه مان می‌روند! ما را بازخواست خواهند کرد که چرا شما به جبهه رفتید و جنگیدید؟؟!!" من آن موقع زیاد اهل سیاست نبودم و فقط گه‌گاهی اخبار و مطالب را از روزنامه و رادیو گوش میدادم. به یوسف گفتم: "منظورت همین‌هاست که می‌گویند چرا خرمشهر را که آزاد کردیم آتش‌بس صدام حسین را قبول نکردیم و امام گفت جنگ را ادامه بدیم؟" یوسف گفت: "الان که هنوز جنگ هست اینها دارند اینطور به ما میگویند! وقتی جنگ تمام بشوهد و خدای ناکرده امام خمینی هم آن زمان نباشد! همینها ما را محاکمه و زندانی مان خواهند کرد!!. نادر تو نمیدانی چه کسانی بدتر از همین سازمان منافقین که الان روبروی مان هستند و در کنار صدام حسین دارند با ما می‌جنگند در ایران وجود دارد که به خون ما تشنه‌اند و حاضرند ما را لب جوی بخوابانند و بیخ تا بیخ گلوی ما را ببرند و سر مان را از تن جدا کنند!!" من با لبخند به یوسف گفتم: "اگر خدای ناکرده امام نباشد! حضرت آیت‌الله منتظری که هستند و او رهبر خواهد شد و ما مشکلی نخواهیم داشت! (ما آن زمان از وضعیت سیاسی حسنعلی‌منتظری و مخالفت‌های او با حضرت امام خمینی رضوان‌الله‌علیه خبر نداشتیم و روزنامه هایی را که شاید باعث اختلاف بین رزمندگان می‌شدند، به خط مقدم جبهه ارسال نمی‌کردند). یوسف با یک لبخند تلخ گفت: "پس تو واقعا هنوز امام را نشناختی که فکر میکنی کس دیگری میتواند جای خالی امام را پرکند!!." (نمی‌دانم آیا آن روز یوسف بخاطر عشقی که به امام خمینی داشت این حرف را زد یا او واقعا از قضایای منتظری خبر داشت و او را بهتر می‌شناخت). ما اصلا حضرت امام را از نزدیک ندیده بودیم و فقط در حد تلویزیون و روزنامه و کتاب و سخنرانی ها با امام آشنا شده بودیم اما یادمه سال ۱۳۵۷ چند ماه قبل از پیروزی انقلاب که شهید علی شوشتری کلیشه عکس امام را که مخفیانه به دیوارهای کوچه و پس‌کوچه‌های شهر میزدیم را نشانم داد یه حس عجیب و علاقه شدیدی به امام در دلم پیدا شده بود. شاید یوسف درست میگفت و من فقط در همین حد امام را شناخته و ارادت پیدا کرده بودم. با لبخند به یوسف گفتم: "خب پس می‌گویی چکار باید کنیم!! یعنی باید فاتحه انقلاب رو توی این کشور بخوانیم و همه چیز رو بعد از اما تمام شده بدانیم و دست بکشیم!!؟" او با خنده گفت: "نه!، باید فاتحه خودمان را بخوانیم و فکر شهادت باشیم و لیاقت کسب کنیم!." من از حرفهای یوسف بیشتر به دلم دلهره وارد می‌شد و نگرانتر شدم!. حالات و حرفهای یوسف برام عجیب و غریب بود و میدانستم او دیگر یک فرد عادی نیست! اما مطمئن بودم او اگر ازدواج هم کند باز میتواند مثل حاج خلیل و خیلی از شهدای دیگر قید زن و بچه را بزند و به جبهه بیاید. خلاصه صبح روز ۱۸ رمضان فرارسید و قرار بود آقای نوروزعلی نوروزی که فرمانده ما بود با ماشین جیپ از مقر فرماندهی به سنگر ما بیاید و یوسف، که هم‌روستایی و رفیقش بود، را از دوئیجی عراق به ایران و اهواز ببرد و تسویه حساب کند و برای عروسی عید فطر آماده بشود. وقتی ماشین جیپ آمد، یوسف ساکش را نبسته و آماده نشده بود! آقای نوروزی به ما گفت: "تا یوسف آماده میشود شما بیایید تعدادی از این گلوله های خمپاره ۱۲۰ ایرانی را از گلوله های آمریکایی جدا و بار جیپ کنید و به اون طرف خاکریز و توی زاغه مهمات خمپاره ۱۲۰ ایرانی بگذارید. یوسف قبول نکرد و گفت من هم همراه بچه ها خمپاره بار میزنم و بعد میروم آماده می‌شوم!. در حین بار زدن خمپاره ها، یهویی بر اثر برخورد دو خمپاره، جرقه‌ای ایجاد شد و از سوختن باروت کیسه خرج خمپاره‌ها یک آتش مهیبی گُر گرفت! همه ما تا این صحنه و حجم زیاد آتش را دیدیم از ترس منفجر شدن خمپاره ها به نزدیکترین خاکریز پناه بردیم! آقای نوروزی گفت: "این خاکریز ضعیف است و فقط میتواند جلو ترکش را بگیرد! باید قبل از انفجار خمپاره ها، همه بدویم و به خاکریز بعدی که هم محکمتر و هم دورتر است پناه بگیریم! من به بچه ها که نگاه انداختم یوسف را ندیدم! از بالای خاکریز نگاه کردم دیدم یوسف پیراهنش را در آورده و با یک دله حلبی روغن ۱۷کیلویی مشغول آب پرکردن از گودال فاضلاب کنار منبع آب سنگر مان است و روی گلوله ها و ماشین آب می‌پاشد و سعی در خاموش کردن
آتش صندلی‌های جیپ و با انداختن پیراهن خیسش بر روی گلوله خمپاره ها آنها را سرد میکند که منفجر نشوند!!(کاری بسیار خطرناک و غیر قابل قبول عقل یک انسان سالم غیر عاشق و دیونه‌ی خدا!) با مشاهد این شهامت و شجاعت یوسف، من شرمنده شدم و به سمت ماشین و یوسف دویدم! آقای نوروزی فریاد زد: "کجا میروی!!؟ نرو برگرد!! برگردید احمقها الان ماشین منفجر می‌شود!!" بچه ها هم تا این صحنه را دیدند به طرف ما دویدند و آقای نوروزی هم همراه بچه ها به کمک آمدند و هرکس با خاک و آب و هرچه دم دستش بود آتش رو خاموش کردیم!. ماشین سوخت و یوسف نتوانست به عقب برگردد و آقای نوروزی هم با بیسیم تقاضای موتورسکلت کرد که به مقر نونی برگردد و قرار شد یوسف پیش ما بماند و هروقت ماشین دیگری جور شد دنبال او بیاید.(نونی، به تعدادی از سنگرهای فرماندهی گفته می شد که نمایش و ترسیم نحوه قرار گرفتن آنها در کنار هم، بر روی کاغذ کالک نقشه، بشکل حرف نون فارسی"ن" دیده می شد و بخاطر همین به آن نونی میگفتند. سنگرهای نونی شکل.) الان درست یادم نیست که آیا نوزدهم یا بیست‌و‌یکم و یا ۲۳ رمضان بود، که قبل از غروب آفتاب، آقای نوروزی پیش ما آمد. او و یوسف کنار یک نفربر پی.‌ام.‌پی عراقی که در عملیات کربلای۵ زده بودیمش و از کار افتاده بود نشسته و تکیه داده بودند و با هم صحبت می‌کردند. من هم کنار بچه ها روی سکوی سیمانی که دم درب سنگر درست کرده بودیم و با جعبه های خالی مهمات که از خاک پرکرده و بصورت دیوار و ترکش‌گیر ساخته بودیم نشسته و مشغول حل کردن شکر در یک قابلمه آب با لیوان دسته‌دار پلاستیکی بودم که بیسیم به صدا در آمد و از ما تقاضای شلیک یک گلوله خمپاره کرد. چون دستم گیر درست کردن شربت برای افطار بچه ها بود نمی‌توانستم خودم پای قبضه خمپاره‌انداز بروم، با همان حالت قابلمه به دست بلندشدم و کنار دیواره ترکش‌گیر ایستادم و به یوسف گفتم: "دارم شربت درست میکنم، میتوانی یک گلوله خمپاره در قبضه خمپاره‌انداز بندازی تا بعد من بیایم و خمپاره های بعدی را شلیک کنم؟" یوسف از جایش بلند شد و هنوز چند قدمی بیشتر راه نرفته بود که یهویی صدای سوت خمپاره عراقی ها بگوش رسید و بدون فاصله و فرصت اینکه پناه بگیریم، بین من و یوسف و نوروزی به زمین خورد و منفجر شد!! موج انفجار آنچنان من رو پرتاب و به دیواره ترکش‌گیر کوبید که تا همین الان که دارم این خاطره را مینویسم درد آن را در ستون فقرات و کتف و پاهایم، و صدای صوت و موج انفجارش را در گوش و سرم احساس میکنم! قابلمه و لیوان پلاستیکی درون آن که در دستم بود بر اثر ترکش خمپاره سوراخ شدند اما هیچ ترکشی به من اصابت نکرده بود و آب موجود در قابلمه و لیوان، باعث انحراف ترکش شده بود و از یک طرف دیگر لیوان و قابلمه خارج و مانع اصابت آن به بدن بنده شده بود! (البته اصل این قضیه این بود که بدن بنده شایسته خوردن آن ترکش نبود و ترکش من را لایق ندیده و مسیر خودش را تغییر داده بود.) صدا و موج انفجار و دود و خاک همه ما را گیج کرده بود و اصلا نمیدانم چطور خود مان را به داخل سنگر پرتاب کردیم! همه مان شُکه شده بودیم و من بلند بلند می‌خندیدم و بچه ها هم می‌خندیدند و فکر میکردن من دارم بهشان روحیه میدهم که نترسند! در همین حین یکی از بچه ها گفت از بیرون صدای ناله میاید!! من به همه بچه ها نگاه کردم، یوسف توی جمع ما و سنگر نبود! یهویی حیدر زارع از بیرون به سنگر آمد و با ترس و دستپاچگی گفت: "یوسف! یوسف زخمی شده و روی زمین افتاده!!" (حیدر زارع اهل شهرستان مرودشت شیراز بود و چند روز قبل از عملیات بیت المقدس۷ در شلمچه و کنار دریاچه ماهی به شهادت رسید) من با عجله به سمت راهرو خروجی سنگر رفتم که بیرون بروم اما مصطفی کدخدایی که مسئول سنگر بود، دو دستش را جلو درب سنگر گرفت و گفت: "من مسئول جان شما هستم و نمی‌گذارم کسی بیرون برود!! الان عراقی ها باز هم خمپاره میزنند و هرکس بیرون باشد کشته خواهد شد!!" من چون عصبی و کمی حالت موج گرفتگی داشتم و هنوز صوت انفجار، گوش و سرم را درد می‌آورد و حال عادی نداشتم، با عصبانیت یقه پیراهن آقا مصطفی را گرفتم و به داخل سنگر پرتاب کردم و از سنگر به بیرون پریدم. وقتی بیرون رفتم با یک صحنه عجیب و ترسناک روبرو شدم! همه زمین آنجا سیاه و سوخته شده بود! در بین سوختگی و سیاهی زمین، یک چیزی آن وسط افتاده بود و سیاه و دود زده شده بود! در کنار پی.ام.پی، آقای نوروزی را دیدم که با یک دستش پهلویش را گرفته بود و روی زانو خمشده بود و خون ازش می‌ریخت، با یک دست دیگرش به آن شیئی که وسط آن زمین سوخته و سیاه افتاده بود اشاره میکرد و با ناله می‌گفت: "یا مهدی!! یا مهدی!!" من خیلی ترسیده بودم و تازه متوجه شدم که آن شیء دود زده وسط آن زمین سوخته و سیاه شده، یوسف است!! به آن سیاهی دقت کردم دیدم یوسف طوری به زمین افتاده که انگار سر به بدن ندارد و پشت گردنش غرق خون است!!
من که هنوز گیج و موج‌گرفتگی داشتم و وحشت کرده بودم، و جرات نزدیک شدن نداشتم، با وحشت به آقای نوروزی که به یوسف اشاره می‌کرد گفتم: "چکار کنم!!؟ بگو چکار کنم آقای نوروزی!!؟ نوروزی با اشاره دستش و با یامهدی یامهدی گفتنش به من فهماند که باید یوسف رو قبل از فرود آمدن خمپاره های بعدی به سنگر ببرم! مجددا به بدن بی حال و بی حرکت دود گرفته یوسف نگاه انداختم دیدم دو چشم یوسف از زیر بغلش باز شده و دارد به من نگاه میکند و با صدایی بسیار ضعیف گفت: "نادر نترس! جلو بیا! من زنده‌ام نترس!" تا سر یوسف را از زیر بغلش دیدم و صدایش را شنیدم و فهمیدم که سرش قطع نشده به جلو رفتم و گردنش که از پشت پر از خون بود و بنظر میرسید قطع شده باشد را صاف و به کمر خواباندم اما توان بغل کردن او را نداشتم!! در همین حین دیدم حیدر زارع و احمد تقی‌زاده برای کمک، از سنگر بیرون آمده‌اند و شهید زارع زیر بغل یوسف را گرفت و من هم پاهای یوسف را بلند کردیم و به راهرو سنگر بردیم و فوری برگشتیم و من دستم را زیر کتف آقای نوروزی بردم و حیدر زارع هم پاهای نوروزی رو گرفت و بلندش کردیم. آقای نوروزی ناله میزد و "آخ کتفم! آخ کتفم!" می‌گفت. من احساس کردم دستم انگار گرم شده!. وقتی آقای نوروزی را کنار یوسف قرار دادیم تازه متوجه شدم که علاوه بر اینکه پهلوی آقای نوروزی ترکش خورده، پشت کمر و کتفش هم ترکش خورده و دستم درون بدن او رفته بود و گرمی دستم و ناله ایشون بخاطر این بود!. با بیسیم از اورژانس تقاضای آمبولانس کردیم اما بعلت شدت آتش خمپاره های دشمن، بخاطر کمبود آمبولانس در جبهه ها، و احتمال مورد اصابت قرار گرفتن آن، از اعزام آمبولانس معذور بودند. در همین حین صدای خودرویی به گوش رسید که با سرعت در حال فرار از آتش دشمن بود! آقای کدخدایی با اسلحه کلاشینکف جلوی آن خودرو را گرفت و گفت ما مجروح داریم و باید آنها را به عقب ببرید!! راننده آن خودروی ارتش که قبلا جلوش را گرفته بودیم اما بقول خودش چون در حال ماموریت بود حاضر به همکاری نشده بود، بیچاره که مسیرش را گم کرده بود و باز به تور ما خورده بود تا اسلحه از ضامن خارج شده و عصبانیت و حال و روز پریشان ما را دید گفت: "چشم!! اما من تازه ماشین را شسته‌ام و خونی و کثیف نشود که با من برخورد می‌کنند!". بهش گفتیم باشد نترس ماشینت را کثیف نمی‌کنیم. من یک پتو را پشت وانت پهن کردم و چهارزانو روی پتو نشستم و یک چفیه هم روی پاهایم پهن کردم و سرهای یوسف و آقای نوروزی را روی زانوهایم گذاشتم و با حیدر زارع به سمت سنگرهای اورژانس به راه افتادیم. در راه یوسف از حال نوروزعلی میپرسید و نوروزعلی هم از حال یوسف. یوسف چشمانش را بسته بود و بسیار آرام بود. من گه‌گاهی صدایش می‌کردم و او آرام چشمش را باز می‌کرد و به من اطمینان میداد که هنوز زنده است. بار آخر که صدایش کردم و چشمش را باز کرد به من گفت: "نادر چفیه دور گردنت را باز کن و روی صورتم بینداز، نمیخواهم دیگه دنیا را ببینم!" من با شوخی بهش گفتم: "این بیچاره آقای نوروزی این همه خون ازش رفته چیزی نمی‌گوید تو الحمدلله که مشکلی نداری!!" وقتی به سنگرهای اورژانس رسیدیم و بچه ها را به داخل سنگر اورژانس بردیم، پرستار اونجا یک قیچی به من داد و خودش هم یک قیچی برداشت و گفت پیراهن و شلوار بچه ها را قیچی کن که جای ترکشها مشخص باشند. من تا قیچی را دم پاچه شلوار یوسف زدم دیدم یک ترکش به قوزک پایش خورده و از آن طرف پایش بیرون آمده بود! قیچی را بالاتر بردم دیدم یک ترکش دیگر به ساق پا خورده و از آن طرف ساق پا بیرون آمده بود! هرچه من قیچی را بالاتر میبردم و شلوار و پیراهن یوسف را شکاف میدادم میدیدم ترکشی از یکطرف وارد و از طرف دیگر خارج شده بود! مچ و ساعد و بازو و خلاصه به انتهای آستین و شانه و کتف که رسیدم دیدم یک ترکش از یکطرف بازو وارد و از طرف دیگر خارج و به بدن یوسف وارد شده! تصور کردم که ترکش به قلبش رسیده! با ترس دکتر را صدا زدم و او گفت: "حال یوسف خوب است و چیزیش نیست و زنده می‌ماند اما نورزعلی بدجور بدنش پاره شده و کلیه اش ترکش خورده و خونریزی شدید دارد و احتمالا تا بیمارستان علی ابن ابیطالب که در ۵کیلومتری جاده آبادان اهواز است نخواهد رسید و شهید خواهد شد!" من مشغول برهنه کردن و پاک کردن خونهای بدن یوسف بودم که متوجه جای ترکش بر پشت گوش و گردن یوسف شدم!. خونهای سر و پشت گردن را که پاک کردم دیدم ترکش، به داخل رفته اما از جایی بیرون نیامده بود! آن ترکش و ترکشی که به نزدیکی قلب یوسف فرو رفته بود تنها ترکشی بودند که از بدن یوسف خارج نشده بودند! وگرنه ۱۵ ترکش دیگر همه از یکطرف وارد و بدن را سوراخ و از طرف دیگر خارج شده بودند! یوسف را هم مثل نوروزعلی کمی پانسمان و با آمبولانس به بیمارستان اعزام کردند.
چند روز بعد، بنده و آقای احمد تقی‌زاده به اهواز و پادگان امام خمینی ( که در چند کیلومتری جاده اهواز اندیمشک بود و زمان جنگ مقر لشکر۳۳ المهدی، و بعد از جنگ به پادگان لشکر۷ ولی عصر خوزستان تبدیل شد) رفتیم و خبردار شدیم یوسف بعد از سه روز در اتاق عمل و حین جراحی برای خارج کردن ترکشی که به سر و به نزدیکی مغزش اصابت کرده بود به شهادت رسیده! انگار یوسف نخواسته بود توفیق عزاداری برای امام علی علیه السلام، و حضور در جبهه را با گرفتار شدن به لذات زندگانی دنیوی از دست بدهد و خود را از حضور در جبهه و فیض شهادت محروم کند!. البته من مطمئنم اگر یوسف به شهادت هم نرسیده بود و به شهر باز می‌گشت و ازدواج هم میکرد، هرگز دست از جبهه و راه امام خمینی و حمایت از ولایت برنمی‌داشت، چرا که اگر او اینچنین نبود هرگز توفیق شهادت پیدا نمی‌کرد. *یاد شهدا و امام خمینی گرامی و راه شان پررهرو باد* 📤پاسخگویان: *گروه۱۳ واتس آپ:* https://chat.whatsapp.com/JwifJj5npKJ2NXmoqiOdsF ✅ *درصورت تکمیل بودن ظرفیت گروه واتس آپ، از لینک زیر عضو گروه جدید شوید:*👇 http://pasokhgooyan.blogfa.com/post/1708 ✅ *لطفا سوالات و شبهات خود را ابتدا از قسمت سرچ کانال تلگرامی یا وبلاگ ما، جستجو نمائید و در صورت عدم وجود پاسخ، سوال خود را از طریق لینک زیر به یکی از سایتهای پاسخگو ارسال فرمائید:* 👇 http://pasokhgooyan.blogfa.com/post/1167 پاسخگویان در بلاگفا: http://pasokhgooyan.blogfa.com/post/1759 در ایتا: https://eitaa.com/pasokhgooyan/2362 در تلگرام: https://t.me/pasokhgoyan/12734 در گپ: https://gap.im/pasokhgooyan/384 در سروش: https://sapp.ir/pasokhgooyan
🔴 نفتکش‌های ایرانی با کدام پشتوانه به ونزوئلا می‌روند؟ اخیرا خبرگزاری رویترز در گزارشی اعلام کرد که یک نفتکش ایرانی در حال انتقال محموله بزرگی از بنزین به سمت ونزوئلاست. نکته مهمی که رویترز به آن اشاره کرد این بود که با توجه به نزدیکی جغرافیایی ونزوئلا با ایالات متحده و تحریم هردو کشور ایران و ونزوئلاتوسط این کشور، نفتکش ایرانی با پرچم جمهوری اسلامی در حال حرکت به سمت مقصد می باشد. این کشتی در حال حاضر از تنگه جبل الطارق گذشته و وارد اقیانوس اطلس شده است. همچنین ایالات متحده رسما اعلام کرد که ایران ۵ نفتکش حامل سوخت به سمت ونزوئلا ارسال کرده که در حال حرکت در دریاهای آزاد می باشند. چندی پیش نیز وزیر امور خارجه آمریکا اعلام کرد ایران ۹ تن شمش طلا از ونزوئلا به ارزش۵۰۰ میلیون دلار را از طریق هواپیمایی ماهان (در ازای خدمات نفتی) به ایران منتقل کرده است. در خصوص مطالب فوق ذکر چند نکته ضروری ست. اول این که همکاری های ایران و ونزوئلا در شرایط تحریم شدید هردو کشور نشان دهنده شکست راهبرد آمریکا برای تسلیم کردن این ۲ منبع بزرگ انرژی دنیاست. ایران با کمک تکنولوژی بومی خود در شرایط تحریم شدید و همه جانبه قادر به پشتیبانی از متحدان خود می باشد و این حمایت ها یک طرفه نیست و هر دو طرف منتفع می شوند. 9 تن طلا یعنی حدود ۸۵۰۰ میلیارد تومان و این میزان از طلا در شرایط تحریم کمرشکن برای ایران یک اندوخته بسیار ارزشمند است تا بتواند در برابر تحریم ها تاب بیاورد. در ازای این میزان از طلا به این کشور سوخت و خدمات نفتی ارائه خواهد شد. این یعنی تکنولوژی بومی ایرانی در شرایط تحریمی به کمک اقتصاد کشور آمده است. ایران پس از بهره برداری از پالایشگاه بومی ستاره خلیج فارس به صادر کننده بنزین تبدیل شد و بنزین برخلاف نفت خام به آسانی قابل فروش است. دوم این که ایران به عمد پرچم خود را بر روی نفتکش هایش برافراشته کرده تا عرض اقیانوس اطلس را بپیماید و ناوگان دریایی ایالات متحده هم نظاره گر آن باشد. بسیار بعید است آمریکا جرات کند نفتکش های ایرانی را توقیف نماید چرا که انگلیس قبلا این قمار را انجام داد و نتیجه آن را به وضوح دید. سومین نکته و اصلی ترین نکته اینست که ایران پس از موشکباران عین الاسد و ارسال ماهواره نظامی به فضا (که ماهواره بر آن در واقع یک موشک قاره پیما بود) به یک توازن وحشت با ایالات متحده دست یافته است و با توجه به این نکته که آمریکا از عزم ایران برای استفاده از موشک هایش تردید ندارد باید گفت ایران به اعتبار قدرت راهبردی موشکی خود در حال شکستن علنی تحریم های آمریکاست و این توانایی استراتژیک تضمین کننده فعالیت های اقتصادی ایران در شرایط تحریم است. ایران به پشتوانه زرادخانه موشکی اش علنا نفتکش هایش را روانه ونزوئلا کرده و در حال ریشخند به تحریم خود و متحدش می باشد و اگر ایالات متحده جلوی آن را نگیرد دیگر نمی تواند عنوان ابرقدرت را یدک بکشد.  این اقدام ایران ضربه حیثیتی سنگینی برای ترامپی ست که ۲ سال پیش از برجام خارج شد و بنای نابودی اقتصاد ایران و تسلیم آن بوسیله تحریم هایش را داشت اما اکنون نظاره گر حرکت نفتکش های ایرانی با پرچم جمهوری اسلامی در نزدیکی آب های کشورش است. ایران خوب می داند کرونا چه بحرانی برای ایالات متحده ایجاد کرده  و به همین دلیل کاخ سفید وارد یک چالش پر ریسک با ایران نخواهد شد؛ علی الخصوص که فعلا از  نظر ترامپ مهار و تنبیه چین باید اولویت سیاست خارجی آمریکا باشد.  چند روز دیگر مشخص خواهد کرد ترامپ جرات دستور توقیف نفتکش های ایرانی را به خود می دهد یا با سکوتی معنی دار از کنار آن خواهد گذشت؟ 🖋علیرضا تقوی نیا 📤پاسخگویان: *گروه۱۳ واتس آپ:* https://chat.whatsapp.com/JwifJj5npKJ2NXmoqiOdsF ✅ *درصورت تکمیل بودن ظرفیت گروه واتس آپ، از لینک زیر عضو گروه جدید شوید:*👇 http://pasokhgooyan.blogfa.com/post/1708 ✅ *لطفا سوالات و شبهات خود را ابتدا از قسمت سرچ کانال تلگرامی یا وبلاگ ما، جستجو نمائید و در صورت عدم وجود پاسخ، سوال خود را از طریق لینک زیر به یکی از سایتهای پاسخگو ارسال فرمائید:* 👇 http://pasokhgooyan.blogfa.com/post/1167 پاسخگویان در بلاگفا: http://pasokhgooyan.blogfa.com/post/1760 در ایتا: https://eitaa.com/pasokhgooyan/2369 در تلگرام: https://t.me/pasokhgoyan/12740 در سروش: https://sapp.ir/pasokhgooyan
🔴 شبهه: *لباس مشکی تنم کردم و رفتم سمت مسجد برای مراسم احیا...* *نیم ساعتی بود از مراسم گذشته بود....* انقدر شلوغ بود که حتی تو حیاط مسجدم نشسته بودن... صدای الهی العفو،الهی العفو مردم،صدای خلصنا من النارشون تو کل محل پیچیده بود... اومدم برم تو مسجد دیدم یه دختر بچه جلوی در مسجد نشسته،به دیوار تکیه داده و یه بسته آدامس و چند تا فال دستشه.... یه چند دقیقه ای وایسادم و نگاهش کردم هیچکی ازش حتی یه فالم نمیخرید ... بی اعتنا از کنارش رد میشدن.... رفتم جلو گفتم خوبی: گفت مرسی... گفت عمو یه آدامس ازم میخری؟؟؟ دست کردم تو جیبم فهمیدم کیف پولم رو تو خونه جا گذاشتم.‌‌... گفتم چشم میرم خونه کیفم رو میارم ازت میخرم... گفت عمو تو میدونی الغوث الغوث خلصنا من النار یا رب یعنی چی؟؟؟ آخه امشب همه همین جمله رو میگن... گفتم یعنی خدایا پناهم باش و من رو از آتیش جهنم دور کن... گفت یعنی جهنم گرمه؟؟؟ گفتم آره خیلی... گفت یعنی از تو چادر ما هم گرم تره؟؟؟ گفتم چادر؟؟؟ گفت آره من و مادرم و خواهرم تو چادر زندگی میکنیم،ظهرا که آفتاب میزنه میسوزیم خیلی گرمه،خیلی .... مادرم قلبش درد میکنه،گرمش که میشه بیشتر قلبش دردش میگیره... سرم رو انداختم پایین... اشکم دراومد.... گفت عمو یعنی من الان بگم خلصنا من النار خدا فقط من رو از آتیش جهنم دور میکنه؟؟ از گرما تو چادر دور نمیکنه؟؟؟ آخه من مامانم رو خیلی دوست دارم چیزیش بشه من میمیرم... میخواستم داد بزنم آهای ملت بی معرفت این بچه اینجا نشسته شما یه بسته از آدامس ازش بخرید از گرمای تو چادر خلاص شه بعد شما قران بالا سرتون گرفتید و خلصنا من النار میگید آهای ملت بی معرفت... خلصنا من النار اینجاست،الهی العفو اینجا نشسته..‌‌ یه بسته آدامس بهم داد گفت بیا عمو این آدامس رو من بهت میدم چون تنها کسی بودی که حاضر شدی باهام صحبت کنی..‌ همینجوری اشک ریختم و رفتم سمت خونه و کیف پولم رو برداشتم و دوباره رفتم سمت مسجد.... اما هر چی گشتم دختر بچه نبود... به آسمون نگاه کردم چشام پر اشک شد... گفتم الهی العفو... الهی العفو... الهی العفو..‌‌ خدایا من بی معرفت رو ببخش.... آدامس رو باز کردم و گذاشتم دهنم... مزه درد میداد.... مزه بغض میداد.... مزه اشک میداد... 🔵 پاسخ اول به شبهه: این متن سعی دارد موذیانه دو ارزش را مقابل هم قرار دهد که هر کدام بازنده شد به نفع شیطان هست. نکته/۱ در دین مبین اسلام هرچیز جایگاه خاص خود را دارد، دو ارزش را نباید مقابل هم قرار داد! مانند این میماند که تلویزیون و یخچال را باهم مقایسه کنیم و بگوییم ما به آب خنک وغذای سالم نیاز داریم تلویزیون میخواهیم چکار کنیم! نکته/۲ همگی به خوبی میدانیم بیشترین کمک رسانی به قشر ضعیف جامعه از طریق مذهبیان و دینمداران انجام میشود؛ خمس،زکات فطریه و کفاره حق مظالم ،صدقه و افطاری به فقرا، نذری روز عاشورا و قس علی هذا... نشانه های این مدعاست. نکته/۳ «بر اساس آمار رسمی ترکیه، یک میلیون و ۵۰۰ هزار ایرانی در سال ۲۰۱۱ میلادی به ترکیه سفر کرده‌اند که گردشگران ایرانی بعد از آلمان، روسیه و انگلیس بیشترین گردشگران ورودی به ترکیه محسوب می‌شوند؛ ایران رتبه چهارم ورود گردشگر به ترکیه رو داره که درآمد حاصل از این گردشگران ایرانی برای ترکیه در سال ۲۰۱۱ میلادی رقمی معادل یک میلیارد دلار اعلام شده است.» آیا این خرج ها مربوط به قشر مذهبی جامعه است؟! چرا نویسنده کسانی که خودرو میلیاردی سوار میشوند را با کودک فقیر در تقابل قرار نمیدهد؟ چرا آمار و هزینه های روزانه میلیاردها تومان خرج سیگار و تریاک و سایر خوشگذارنیها را با آن کودک فقیر قیاس نمیکند؟ نکته/۴ جنگ نرم و تهاجم فرهنگی اکنون توسط گروههای سازمان یافته با کارشناسان خبره اینچنین مطالب موذیانه را تولید میکنند و ما هم ناغافل در میدان مین و تله دشمن گیر میکنیم و اعتقادمان زخمی و کشته میشود. مومن باید زیرک باشد و فریب شبهه های شیطانی را نخورد. 🔵🔵 پاسخ دوم به شبهه: این روزها شکل و شمایل تکدی گری فرق کرده. گاه این روش ‌ها چنان بدیع و نو هستند که هر قدر هم که محتاط باشیم، قادر به تشخیص صحت آن نیستیم و برای کمک کردن یا نکردن بر سر دو راهی می ‌مانیم. یکی به بهانه بیماری فرزندش، یکی به بهانه ادای نذرش، دیگری به بهانه سرقت کیفش و آن یکی با حرفی دیگر می ‌خواهد از احساس ترحم شما برای رسیدن به وجه مورد نیازش به عنوان یک پل استفاده کند. به راستی چگونه می‌ شود با این همه نقاب، نیازمند واقعی را تشخیص داد؟ ⬅️ تکدی گری و اظهار ضعف و تظلّم در دین مبین اسلام امری ناشایست، شمرده شده و خداوند متعال راضی نیست که هیچ مومنی، برای امرار معاش خود، سر بار مردم باشد و با حالت ذلت از دیگران درخواست نماید.
💠 از طرفی نیز در آیات قرآن کریم به ما سفارش شده که نیازمند را رد نکنیم؛ «وَ فی‏ أَمْوالِهِمْ حَقٌّ لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُوم‏» (۱۹/ ذاریات) و آنها را از راندن با خشنونت او برحذر می دارد «وَ أَمَّا السَّائِلَ فَلا تَنْهَرْ» (۱۰/ضحی) از سویی دیگر، اسلام دین گداپروری نیست و واقعا انسان در شناسایی فقیر واقعی در این زمان حاضر ناتوان است. ⬅️ به طور کلی ما باید صدقات و کمک های خود را به دست نیازمند واقعی برسانیم. از بین نیازمندان نیز، فقراء فامیل و وابستگان در اولویت قرار دارند و بعد از آن ها نیازمندان از همسایگان و سپس فقراء از غیر فامیل و آشنا. البته در این بین کسانی نیز هستند که در جمله این سه گروه قرار نمی گیرند؛ مثل کسانی که در خیابان ها و یا در مسیر حرکت مردم ابراز نیاز می کنند. 👈در مورد کمک کردن به این افراد باید به یک نکته توجه داشت و آن این که: گاهی تکدی گری برای بعضی از افراد شغل و عادت شده، که در این صورت انسان می تواند از کمک به این گونه افراد خودداری کند. ولی گاهی عادت کردن فرد برای ما ثابت نیست، در این صورت بهتر است بدون افراط و زیاده روی به او کمک کنیم. 💠 خداوند در قرآن طرز برخورد صریح با نیازمندان را در چنین شرائطى بیان مى ‏کند و مى‏ فرماید: "اگر از این نیازمندان به خاطر (نداشتن امکانات و ...) روى برگردانى، نباید این روى‏ گرداندن توأم با تحقیر و خشونت و بى ‏احترامى باشد، بلکه باید با گفتارى نرم و سنجیده و توأم با محبت با آنها برخورد کرد" اما ⬇️ هیچیک از کارهای واجب و مستحب جای "الغوث الغوث خلصنا من النار يا رب" گفتن را نمی گیرد. چرا که انسان موجودی ممکن الخطا است، و نفس انسان خواسته یا ناخواسته او را به ورطه گمراهی میبرد. اظهار عجز و تضرع به پیشگاه الهی برای انسان گنه کار موجب بخشش او و برای انسان های پاک و معصوم موجب افزودن درجات کمالی ایشان می گردد. نمونه بارز آن مناجات امام سجاد عليه السلام به درگاه خداوند و مناجات حضرت على عليه السلام در مسجد كوفه مي باشد. 🖋 پاسخ اول: ضد شبهه 🖋 پاسخ دوم: آنتی شبهه 📤پاسخگویان: گروه۱۳ واتس آپ: https://chat.whatsapp.com/JwifJj5npKJ2NXmoqiOdsF تلگرام: https://t.me/pasokhgoyan/12062 ایتا: https://eitaa.com/pasokhgooyan/1557 بلاگفا: http://pasokhgooyan.blogfa.com/post/1032
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 فایل صوتی سخنرانی/ *روایتی از کرامت حضرت معصومه(س) به جوان وهابی تازه شیعه شده* *توقف درمنطقه صفر عاشقی* سخنرانی بسیار جالب و مفید/ حمید شیرانی جوان وهابی که شیعه شد. ✅ ملا حمید شیرانی جوان بلوچ که بعد از تشیع، دست تقدیر او را به دیار معصومه(س) کشانده، از حال و هوای میزبانی حضرت معصومه(س) می‌گوید. فایل صوتی را در کانال پاسخگویان از لینک های زیر بشنوید:👇 📤پاسخگویان: *گروه۱۳ واتس آپ:* https://chat.whatsapp.com/JwifJj5npKJ2NXmoqiOdsF ✅ *درصورت تکمیل بودن ظرفیت گروه واتس آپ، از لینک زیر عضو گروه جدید شوید:*👇 http://pasokhgooyan.blogfa.com/post/1708 ✅ *لطفا سوالات و شبهات خود را ابتدا از قسمت سرچ کانال تلگرامی یا وبلاگ ما، جستجو نمائید و در صورت عدم وجود پاسخ، سوال خود را از طریق لینک زیر به یکی از سایتهای پاسخگو ارسال فرمائید:* 👇 http://pasokhgooyan.blogfa.com/post/1167 پاسخگویان در بلاگفا: http://pasokhgooyan.blogfa.com/post/1761 در ایتا: https://eitaa.com/pasokhgooyan/2372 در تلگرام: https://t.me/pasokhgoyan/12743 در سروش: https://sapp.ir/pasokhgooyan
🔴 *تقدیم به بچه‌های مجتمع فرهنگی مذهبی حسینیه المهدی، پایگاه مقاومت بسیج ابوذر و هیات انصارالمهدی بندر امام خمینی* سلام علیکم. ان‌شاءالله سوگواری‌ها و شب‌زنده‌داری‌ها یتان قبول باشد. امشب که شب قدر است متاسفانه کمی سردرد داشتم و مجبور شدم مقداری بخوابم! در خواب دیدم مراسم حسینیه المهدی تمام شده و بچه های هیات در حال خارج شدن از حسینیه هستند و هر کدام چندین جلد، کتاب های قطور روی هم گذاشته و دو دستی در بغل گرفته‌اند و ارتفاع آن کتابها از سر شان گذشته و نزدیک به دو متر میرسد! با تعجب از حاج آقا رستم‌بیگی پرسیدم این کتابها چیست که دست این بچه‌هاست و اینقدر قطور و زیاد است؟! حاج آقا با خوشحالی و لبخند رضایت‌مندی از بچه‌ها، فرمودند: "این کتابها، سخنرانی‌های بنده است". خدمت شون عرض کردم چرا اینقدر زیاد و قطور است؟! چرا بعضی بچه‌ها کم برداشتن و بعضی‌ها زیاد؟! ایشون فرمودند: "چون شب قدر بود خدا برکت داد و هرکسی به مقدار توان و تلاش خودش براشته است، یکی کم و دیگری زیاد" امیدوارم همه اعمال و عبادات و دعاهای عزیزان و بزرگواران، و بالاخص جهد و تلاش و فعالیتهای مخلصانه حاج آقا مرتضی رستم‌بیگی مورد رضایت حضرت مهدی صاحب‌الزمان و مقبول درگاه احدیت واقع گردد. ان‌شاءالله. *شب قدر و لحظات استجابت دعا، سخت محتاج و ملتمس دعای شما بزرگواران هستم. انشاءالله مرا از دعای خود محروم نفرمائید*
🔴شبهه: انتساب مطلب خلاف واقع به امام خمینی(ره)! "عیسی کلانتری" در روزهای گذشته در گفتگویی با انتساب مطلب خلاف واقع به امام خمینی(ره) مدعی شد که حضرت امام آواز خواندن زنان را حرام نمی‌دانستند! کلانتری در بخشی از این مصاحبه مدعی شد: "آقای (سیدمحمد) خاتمی وزیر ارشاد بودند، بنده وزیر کشاورزی کابینه بودم. ایشان از حضرت امام(ره) مستقیماً برای خود من در دولت نقل کردند که " من جسارت و جراتش را پیدا نکردم (آقای خاتمی الان زنده است. من این موضوع را چند جای دیگر هم نقل کرده ام) آقای خاتمی به بنده گفتند که حضرت امام به من دستور دادند که شما چرا از آواز خواندن خانم ها استفاده نمی کنید؟ به صورت تک خوانی نه به صورت گروهی. آقای خاتمی (وزیر ارشاد وقت) گفتند حضرت امام این جمله را دو بار به بنده فرمودند اما من جرات بیان و اجرای آن را نداشتم...منتها حضرت امام(ره) در ادامه فرمودند" خانم هایی که صدای خوبی دارند نه خانمی که صدای خوبی ندارد اما به خاطر قیافه اش بیاوریم تا بخواند و به مردم تحویل دهیم" آقای خاتمی فکر می کنم سال ۶۸ در دولت آقای هاشمی این خاطره را برای من نقل کردند. قبل از اینکه از وزارت ارشاد استعفاء بدهند." رئیس سازمان محیط زیست در ادامه در پاسخ به این سوال که "یعنی حضرت امام صدای خانم ها را حرام نمی دانستند؟" گفت: "خیر حرام نمی دانستند. در رادیو و تلویزیون". 🔵پاسخ: 1⃣ در پی انتشار فایل متن و صوت اظهارات رئیس سازمان محیط زیست مبنی بر نظر امام(س) در رابطه با «تک خوانی آواز زنان» و پیرو تماس مکرر مردم درباره صحت و سقم این موضوع، قائم مقام موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س) توضیحاتی ارائه کرد: 👇 "آنچه که در این اظهارات درباره گفتگوی وزیر وقت فرهنگ با امام خمینی و ادعای «دستور حضرت امام به وی در استفاده از آواز تک‌خوانی زن در برنامه‌های ارشاد»، بیان گردیده است بنا به اسناد این مؤسسه صحیح نبوده و با واقعیت امر تفاوت فراوان دارد." 2⃣ محمدخاتمی، رئیس دولت اصلاحات نیز در مطلبی در کانال شخصی خود اظهارات کلانتری را رد کرد و نوشت: "صحبتهای جناب دکتر عیسی کلانتری درباب آوازخوانی زنان که در آن نسبتی به من داده شده بی اساس است. گرچه درحسن نیت آقای کلانتری تردیدی ندارم ولی اشتباه منافاتی با حسن نیت ندارد." رئیس دولت اصلاحات در ادامه نوشت: "موضوع از این قرار است که مدیر کل محترم ارشاد یکی از استان‌ها، استفتایی از حضرت امام کرده بود که همخوانی زنان (و شنیدن مردان) حکمش چیست؟ امام نوشتند اگر فسادی بر آن مترتب نباشد اشکالی ندارد. در سوال دوم پرسیده شده بود که تک‌خوانی زنان حکمش چیست؟ فرموده بودند حکم مسأله بالا را دارد. نه یک‌بار نه دوبار، ابدا درباره پخش یا عدم پخش مطلبی نفرمودند." 3⃣اگر بخواهیم نگاه فقهی به آواز زن بیندازیم باید بگوییم تمامی فقها آواز زن را ـ اگر غنائی باشد ـ حرام دانسته اند. البته بعضی از فقها مانند امام خمینی(ره)، مقام معظم رهبری، آیت الله گلپایگانی و ... یک مورد را استثناء کرده اند و آن هم آواز زن است در شب عروسی، ـ نه در مراسم عقد یا مولودی ها ـ آن هم در صورتی که نامحرم صدایش را نشنود. و بعضی دیگر از فقهاء مانند آیت الله مکارم، آیت الله سیستانی و... هم گفته اند که حتی در شب عروسی هم برای زنان، آوازه خوانی جایز نیست. ✅ جهت دیدن لینک منابع مطالب فوق و اطلاع از اینکه چرا آقای عیسی کلانتری به خاطره‌بافی و حاشیه‌سازی روی آورده است؟ به لینک زیر مراجعه بفرمایید:👇 http://pasokhgooyan.blogfa.com/post/1765 📤پاسخگویان: *گروه۱۳ واتس آپ:* https://chat.whatsapp.com/JwifJj5npKJ2NXmoqiOdsF ✅ *درصورت تکمیل بودن ظرفیت گروه واتس آپ، از لینک زیر عضو گروه جدید شوید:*👇 http://pasokhgooyan.blogfa.com/post/1708 ✅ *لطفا سوالات و شبهات خود را ابتدا از قسمت سرچ کانال تلگرامی یا وبلاگ ما، جستجو نمائید و در صورت عدم وجود پاسخ، سوال خود را از طریق لینک زیر به یکی از سایتهای پاسخگو ارسال فرمائید:* 👇 http://pasokhgooyan.blogfa.com/post/1167 پاسخگویان در بلاگفا: http://pasokhgooyan.blogfa.com/post/1766 در ایتا: https://eitaa.com/pasokhgooyan/2375 در تلگرام: https://t.me/pasokhgoyan/12745 در سروش: https://sapp.ir/pasokhgooyan
🔴 متن شایعه: *سنگباران کردن جنازه استاد حبیب یغمایی!!!* *مردم قدر نشناس!!!* *–نمونه کوچکی از زندگی یک ملت!!!* *شادروان حبیب یغمائی تعریف میکرد:* در دوره رضاشاه که عزا داری، سینه زنی، و قمه زنی ممنوع شده بود، یک روز ملک الشعرای بهار به شوکت الملک(امیر بیرجند) گفته بود سپاس خدای را که در این دیار هم برق دارید، هم آب، هم مدرسه، هم سالن نمایش، همه چیز دارید. اینکه بعضی‌ها هنوز شکایت می‌کنند دیگر چه می‌خواهند؟ شوکت الملک گفته بود: اینها برق نمی خواهند- اینها محرم میخواهند.! اینها مدرسه نمی خواهند، روضه خوانی میخواهند. کربلا را باینها بدهید، همه چیز داده اید!! حبیب یغمائی متعلق به کوره دهی بود بنام "خور" و خیلی بآنجا عشق می ورزید. در آنجا درمانگاه و کتابخانه و مدرسه‌ای ساخت و برای آبادانی آنجا جلوی هرکس و ناکسی ریش بخاک مالید و زانو زد. مهمتر آنکه کتابخانه ای درست کرد و همه کتابهای خطی اش را که در طول عمر با خون دل جمع آوری کرده بود به آنجا منتقل کرد و وصیت کرد بعد از مرگش او را آنجا دفن کنند. *میدانید مردم قدر شناس(!!!) خور با جنازه اش چه کردند؟؟!!* وقتی پیکر نحیف و رنج کشیده اش را با کاروانی متشکل از شاگردانش، دکتر اسلامی، دکتر باستانی پاریزی، دکتر زرین کوب، سعیدی سیرجانی و دیگر چهره های نامدار وطن ما به روستای خور رسید، همان کودکانی که در مدرسه " یغمائی " درس خوانده و یا میخواندند، و همان مردمانی که در درمانگاهش درد های خود و عزیزان‌شان را درمان کرده بودند چه که نکردند(!!!). *به فتوای آخوندک ابله همان روستا، دامنشان را پر از سنگ ریزه کردند تا جنازه این خدمتگذار صدیق به فرهنگ ایران را سنگباران کنند!!.* دردناک تر آنکه پس از دفن جنازه فرزندانش دو سه روزی در مقبره اش کشیک دادند مبادا پیکرش را از زیر خاک بیرون بیاورند و به لاشخورها بدهند. *با تاثر فراوان باید اذعان کرد که میهن ما از این ناسپاسی ها و قدر نشناسی ها بسیار دارد که خود عاملی است بسیار مهم در عقب مانگی ما از کاروان تمدن. کسانیکه نمی دانند، تصور می کنند میدانند.* بد ترین نوع بیسوادی، بیسوادی اجتماعی و سیاسی است. نمی دانند که هزینه های زندگی ( قیمت نان-مسکن- دارو و درمان و.... ) همگی به تصمیمات سیاسی وابسته هستند. برخی حتی به جهالت اجتماعی و سیاسی خود افتخار میکنند و میگویند: از سیاست بیزارند. " برتولت برشت " میگوید: شهر وندان نادان توجه ندارند که فحشا، اعتیاد، کودکان خیابانی، فساد و سایر بد بختی های اجتماعی نتیجه مستقیم بی توجهی به " سیاست " است. *اگر این متن ارزش خوانده شدن دارد، بنام یک ایرانی با فرهنگ با انتشار آن اجازه دهید آزادانه به زندگی خود ادامه دهد و آموزه ای باشد برای آیندگان.* شعر زیبای روباه و زاغ از سروده های آن مرحوم ا ست. 🔵 *متن پاسخ استاد دکتر مرتضی هنری:* 1⃣در باره روایت نخست چیزی نمی دانم و با وجود نزدیکی من با شادروان بزرگوار حبیب یغمایی که در برگیرنده خاطرات بسیاری است، هرگز چنین چیزی را از ایشان نشنیدم و آن را دقیق نمی دانم. 2⃣در مورد روایت دوم آن را اصلا درست نمی دانم. من روز پیش از خاک سپاری شادروان حبیب به خور رفتم و چهلم پدربزرگم مرحوم اخگر یغمایی بود و تمام خوریان و خاندان یغمایی این هر دو مراسم را با شکوه تمام برگزار کردند و تقریبا همه منجمله من بنده صاحب عزا بودیم و مردم از پیر و جوان در مراسم شرکت داشتیم و من خودم سخنرانی کردم و درپایان آن شعر استادم حاج محمد شایگان را خواندم (و واژه "مگستان" را هم نادرست خواندم). در این مراسم استاد باستانی و دکتر زرین کوب شرکت نداشتند. دکتر اسلامی را یادم نیست. در این مراسم حضرت استاد نورانی هم سخنرانی فرمودند. استاد درگذشته من ایرج افشار و جمعی دیگر با اتوبوس همراه پیکر شادروان حبیب به خور آمده بودند. پس از بیست سال یاد مردم از آن روزها، یاد شکوه و جلال این سید شریف و اصیل و ستاره فرهنگ ایران است. 3⃣خور، ده کوره نیست، این برخورد قصه‌پرداز شما به جوانان گرامی خور برخورنده است و شاید پاسخ این است که نمی‌دانم نویسنده خودش از کدام ده کوره آمده است!.
4⃣شادروان حبیب بنیان گذار فرهنگ و آموزش است. گذراندن بسیار تصویب نامه ها برای گذر از مقررات اداری در جهت اعتلای فرهنگ و آموزش در خور به پایمردی شادروان حبیب بوده است. در این شمار است استخدام پدر من بنده (که در مراسم خاکسپاری شادروان حبیب از صاحب عزا های اصلی بود) به همت شادروان حبیب بود. چرا که وزارت فرهنگ در سال ۱۳۲۷ کسی را با گواهینامه ششم ابتدایی استخدام نمی کرد و شادروان حبیب مصوبه ویژه گرفت و پدر من با همان تصدیق ششم ابتدایی بیش از چهل سال معلم و رئیس اوقاف و فرهنگ بود و نسل های بسیاری را پرورد و مراسم درگذشت و خاکسپاری پدرم به عنوان معلم و عاشق و خادم امام حسین بزرگترین مراسمی بود که خور که به خود دیده بود. همه کسانی که از دور و نزیک و تقریبا از سراسر ایران بر ما منت گذاشتند به زیارت آرامگاه شادروان حبیب می رفتند. مقبره ای که پدرم بر ساخت و تکمیلش نظارت داشت و تمام عکس های آن را دارم. 5⃣شادروان حبیب در خور درمانگاه نساخت. درمانگاه زیبای خور به همت مرحوم ادیب آل داوود (پدر سید علی آل داوود و سید مرتضی آل داوود و برادر شادروان حبیب یغمایی و شادروان اقبال یغمایی ساخته شد). یاد روزها و شب هایی که در آنجا در آن ساختمان زیبا گذراندم به خیر باد. بقیه این داستان که نویسنده پرداخته اند ساخته خودشان است. ✅سنگسار جنازه استاد حبیب یغمایی موقع تشییع جنازه ایشان دروغ محض بود چندی پیش خبری در فضای مجازی پخش شد که، موقع دفن حبیب یغمایی جنازه ایشان را برخی از مردم خور و بیابانک سنگسار کردند که با مصاحبه ایی که "فرید صلواتی" از شرکت کنندگان در این مراسم کرد مشخص شد این خبر از پایه کذب محض است:👇 لینک فیلم مربوطه: https://www.mvideo.ir/play/video/5833500 📤پاسخگویان: *گروه۱۳ واتس آپ:* https://chat.whatsapp.com/JwifJj5npKJ2NXmoqiOdsF ✅ *درصورت تکمیل بودن ظرفیت گروه واتس آپ، از لینک زیر عضو گروه جدید شوید:*👇 http://pasokhgooyan.blogfa.com/post/1708 ✅ *لطفا سوالات و شبهات خود را ابتدا از قسمت سرچ کانال تلگرامی یا وبلاگ ما، جستجو نمائید و در صورت عدم وجود پاسخ، سوال خود را از طریق لینک زیر به یکی از سایتهای پاسخگو ارسال فرمائید:* 👇 http://pasokhgooyan.blogfa.com/post/1167 پاسخگویان در بلاگفا: http://pasokhgooyan.blogfa.com/post/1767 در ایتا: https://eitaa.com/pasokhgooyan/2376 در تلگرام: https://t.me/pasokhgoyan/12746 در سروش: https://sapp.ir/pasokhgooyan
🔴شبهه: آلمان و همه کشور های درگیر با جنگ جهانی دوم بعد از پایان جنگ تمام آثار جنگ را از بین بردند و هزاران روانشناس استخدام کرد که خاطرات جنگ را از ذهن مردم پاک کنند! تا نسلهای بعد شاد زندگی کنند! ایران هر سال میلیاردها تومان خرج میکند برای یادآوری جنگ و راهیان نور و بردن دانش آموزان به میدان های جنگ و تابوتها را توی خیابانها میگردانیم تا مردم را افسرده، جوانان را عصبی و زندگی مردم را تلخ کنند!! 🔵پاسخ: 1⃣اولا مقایسه ایران و آلمان صحیح نیست. آلمان یک متجاوز شکست خورده در جنگ بود اما ایران یک مدافع پیروز. 2⃣ثانیاً ادعای نویسنده کاملا غلط است که آثار جنگ را از بین برده اند، بلکه کافی است عبارت (ادای احترام به سرباز جنگ جهانی) را در اینترنت جستجو کنید تا مراسمات کشورهای مختلف در یادبود سربازان و کشته شدگان جنگهای جهانی اول و دوم را مشاهده کنید. 3⃣یادواره‌های شهدا، زمینه‌ساز انتقال ارزش‌های كسب شده رزمندگان به نسل جوان، و عامل بصیرت‌افزایی و دشمن‌شناسی است. در این مراسمات یاد كسانی گرامی داشته می‌شود كه جان شیرین خود را برای رضایت حق‌تعالی، در راه آزادگی و استقلال و پیشرفت و تعالی جامعه و مردم و کشور تقدیم نموده‌اند. یاد شهدا و پیروزی‌های آنها باعث ایجاد نشاط و سرزندگی و سرفرازی و افزایش روحیه جامعه می‌شود. بنابراین زنده نگه داشتن یاد شهدا امری واجب است كه باید اهتمام ویژه‌ای به آن داشته باشیم. ✅ *متن‌های شایعه و شبهات و اینگونه دروغ ها را افرادی منتشر می کنند که از روحیه جهادی و شهادت طلب مردم ایران آسیب دیده و مانع تسلط آنها بر کشور می شود.* 🖋پاسخ‌به‌شبهات‌فــجازی 📤پاسخگویان: *گروه۱۳ واتس آپ:* https://chat.whatsapp.com/JwifJj5npKJ2NXmoqiOdsF ✅ *درصورت تکمیل بودن ظرفیت گروه واتس آپ، از لینک زیر عضو گروه جدید شوید:*👇 http://pasokhgooyan.blogfa.com/post/1708 ✅ *لطفا سوالات و شبهات خود را ابتدا از قسمت سرچ کانال تلگرامی یا وبلاگ ما، جستجو نمائید و در صورت عدم وجود پاسخ، سوال خود را از طریق لینک زیر به یکی از سایتهای پاسخگو ارسال فرمائید:* 👇 http://pasokhgooyan.blogfa.com/post/1167 پاسخگویان در بلاگفا: http://pasokhgooyan.blogfa.com/post/1768 در ایتا: https://eitaa.com/pasokhgooyan/2380 در تلگرام: https://t.me/pasokhgoyan/12749 در سروش: https://sapp.ir/pasokhgooyan
🔴شبهه: در میان دزدان و اختلاسگران 40 سال گذشته حتی یک مرد کراواتی یا یک زن بی حجاب هم نبوده همگی مومن نمازخوان و به اصطلاح مسلمان بودن همگی به معاد اعتقاد داشتند همگی خدا ترس و دارای داغ مهر در پیشانی بودند همگی در منسب اداره یا وزارتخانه خود ظهرها در صف اول نماز جماعت می ایستادند همگی ماه رمضان را روزه میگرفتند و شبهای احیا قران به سر بودند و ماه محرم مشکی پوش بودند😐 🔵پاسخ: کرواتی ها قبل انقلاب دزدی می‌کردند که دستشون کوتاه شد. اما با توجه به اینکه پس از انقلاب، تقریباً هیچ کس کروات نمی زند (جز برخی در مجلس عروسی!) باقیمانده کراواتی ها (کنایه از بی اعتقادها، نه اینکه هر کراواتی را دزد یا بی اعتقاد بدانم) رنگ عوض کرده و با ظاهرسازی، خودشون را مسجدی و نمازخوان و... نشون دادند، و خلاصه در نظام نفوذ کردند. بنابراین مغالطه‌ای که شبهه افکن میکند از دو جهت باطل است: اول اینکه اگر کسی با کروات باشد به او مسئولیت یا امکاناتی نخواهند داد که بتواند دزدی کند، پس مجبور است ظاهر سازی کند. دوم اینکه دزد، دزد است. لکن مجبور است هر زمان لباس و چهره‌ای را انتخاب کند که بهتر فریبکاری و دزدی کند. بنابراین، اینکه شبهه افکن میخواهد القاء کند همه‌ی مذهبی‌ها دزدند، خود یک فریبکاری ناجوانمردانه‌ای است که نشان می‌دهد، دزدی و فریبکاری، منش و روش همین قماش است. در پایان تاکید می‌شود که صحبت‌های فوق به این معنا نیست که هیچ انسان معتقد یا نمازخوانی دزدی نمی‌کند، خیر، شیطان در کمین همه مخصوصا افراد مومن است، اما آنچه شبهه افکن القاء می کند، خود یک شیطنت و فریبکاری بزرگ است. 🖋پاسخ شبهات فضای مجازی 📤پاسخگویان: *گروه۱۳ واتس آپ:* https://chat.whatsapp.com/JwifJj5npKJ2NXmoqiOdsF ✅ *درصورت تکمیل بودن ظرفیت گروه واتس آپ، از لینک زیر عضو گروه جدید شوید:*👇 http://pasokhgooyan.blogfa.com/post/1708 ✅ *لطفا سوالات و شبهات خود را ابتدا از قسمت سرچ کانال تلگرامی یا وبلاگ ما، جستجو نمائید و در صورت عدم وجود پاسخ، سوال خود را از طریق لینک زیر به یکی از سایتهای پاسخگو ارسال فرمائید:* 👇 http://pasokhgooyan.blogfa.com/post/1167 پاسخگویان در بلاگفا: http://pasokhgooyan.blogfa.com/post/1769 در ایتا: https://eitaa.com/pasokhgooyan/2381 در تلگرام: https://t.me/pasokhgoyan/12750 در سروش: https://sapp.ir/pasokhgooyan
*آیا وجود ۱۲۴۰۰۰ پیامبر، در عرض ۷۰۰۰ سال منطقی است؟!* 🔴متن شبهه: تا حالا هزار بار عدد جالب ۱۲۴,۰۰۰ پیامبر را شنیده ایم؛ حال بیایید روی این عدد تفکر کنیم! طبق اطلاعات تاریخی “تمدن بشری” مربوط به ۷۰۰۰ سال پیش در مصر ، ایران و روم (بین النهرین) میباشد؛ ۱۴۰۰ سال پیش آخرین پیامبر ، یعنی پیامبر اسلام ، محمد برگزیده شده و بعد از او پیامبری نبوده…!؛ پس ۷۰۰۰ سال تمدن را که از ۱۴۰۰ سالِ بعد از محمد کم کنیم میشود ۵۶۰۰ سال ، که این رقمِ حضور پیامبران بوده؛ حال اگر تعداد روزهای یک سال(۳۶۵)را در سالهای حضور پیامبران (۵۶۰۰) ضرب کنیم میشود ۲,۰۴۴,۰۰۰ روز؛ یعنی ۲,۰۴۴,۰۰۰ روز پیامبران فرصت داشتند تا به پیامبری برگزیده ، و به هدایت بشر بپردازند؛ حال اگر ۲,۰۴۴,۰۰۰ روز را بر تعداد ۱۲۴,۰۰۰ پیامبر تقسیم کنیم ، عدد  ۱۶ به دست می‌آید…!!!! یعنی در هر ۱۶ روز یک پیامبر…!!! پس چگونه ادعا می شود که اکثر پیامبران از نسل و فرزندان ابراهیم و نسبت پدری و پسری دارند؟ آیا در هر ۱۶ روز فرزند دار میشند؟ و باز هم در ۱۶ روز …!!؟؟ علم هرگز نتوانسته دین را باور کند، هرگاه علم در دین تحقیق کرده، شایعات و خرافات عجیب دین را کشف کرده است. 🔵پاسخ: *بررسی تعداد پیامبران:* راه های علم و آگاهی پیدا کردن نسبت به حقائق مختلف است، بعضی مطالب با براهین و استدلال‌های عقلی و برخی نیز با تجربه و مشاهده معلوم و ثابت می‌شوند؛ امّا نباید فراموش کرد که تنها راه علم و آگاهی پیدا کردن به یک حقیقت، تعقّل و اندیشیدن و یا تجربه نیست. چه بسا مطالبی که قابل تجربه نبوده و با براهین و ادله عقلی نیز ثابت نمی‌شوند همانند تاریخ و سرگذشت پیشینیان. به خوبی روشن است که کسی از راه تجربه و یا تفکّر و اندیشیدن نمی‌تواند نسبت به تاریخ گذشته آگاهی پیدا کند در این‌گونه موارد تنها راه کسب اطّلاعات و آگاهی، گوش سپردن به گفته تاریخ نگاران و یا کسانی است که از گذشته به هر طریقی آگاهی دارند و راستگویی آنها مُبَرهن است. مسأله تعداد انبیاء و همچنین تعداد امامان و اینکه چه کسانی پیامبر یا امام بوده‌اند از جمله مواردی اند که با حس، تجربه و عقل ثابت نمی‌شود. البته اصل ضرورت بعثت انبیاء و امامت و مسائلی همچون لزوم عصمت انبیاء و امامان و همچنین نیازمندی جامعه بشری به انبیا و امامان متعدد، با ادله عقلی ثابت می‌شوند. در مورد تعداد پیامبران، قرآن کریم، علاوه بر ذکر نام تعدادی از پیامبران بزرگ الهی، به این واقعیت هم اشاره می کند که تعداد پیامبران، بیشتر از آن است که نام آنها در قرآن آمده است، خداوند به این موضوع در آیه ۷۸ سوره غافر اشاره کرده و می فرماید: «وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلًا مِنْ قَبْلِکَ مِنْهُمْ مَنْ قَصَصْنَا عَلَیکَ وَمِنْهُمْ مَنْ لَمْ نَقْصُصْ عَلَیکَ؛ ما پیش از تو رسولانی فرستادیم؛ سرگذشت گروهی از آنان را برای تو بازگفته، و گروهی را برای تو بازگو نکرده‌ایم» و همچنین در آیه ۳۶ سوره نحل هم می فرماید:«وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِی کُلِّ أُمَّهٍ رَسُولا: ما در هر امتی رسولی برانگیختیم». پس آنچه از قرآن بدست می آید این است که پیامبران متعددی برای راهنمایی بشر از سوی خدا به پیامبری مبعوث شده اند. بنابراین در قرآن کریم به تعداد دقیق پیامبران الهی اشاره ای نشده است، لذا باید برای یافتن پاسخ به این سوال که تعداد پیامبران الهی، چند نفر بوده است، به روایات نقل شده از معصومین علیهم السلام مراجعه کنیم: در بحار الانوار روایاتی نقل شده است که تعداد پیامبران را ۱۲۴ هزار نفر ذکر کرده است . شماری از این روایات عبارت است از: ۱_ حضرت رسول صلوات الله علیه و آله می فرماید: «خداوند ۱۲۴ هزار پیامبر آفریده و من گرامی ترین آنان نزد خداوند هستم . . . و ۱۲۴ هزار وصی آفریده که علی علیه السلام گرامی ترین آن ها نزد خداوند و بهترین ایشان است .» [۱] ۲_ امام زین العابدین علیه السلام فرمود: «هر کس دوست دارد ۱۲۴ هزار پیامبر با او مصافحه کنند، امام حسین (ع) را در نیمه شعبان زیارت کند: چرا که ارواح پیامبران از خداوند برای زیارت حضرتش اذن می گیرند و به آنان اجازه داده می شود و پنج نفر از ایشان اولوالعزم هستند». [۲] ۳_ ابوذر غفاری از پیامبر خدا صلوات الله علیه وآله سؤال کرد: پیامبران چند نفرند؟ حضرت فرمود: «۱۲۴ هزار پیامبر . . . .» [۳] ۴_ شیخ صدوق در کتاب اعتقادات می فرماید: «عقیده ما (شیعه امامیه) در تعداد انبیا این است که آنان ۱۲۴ هزار نفرند و هر کدامشان وصی ای دارند .» [۴] بنابراین وجود ۱۲۴ هزار پیامبر برای بشریت از این روایات قابل استنباط و پذیرش است. *بررسی امکان وقوع:* مسلم است که همه ۱۲۴ هزار پیامبر، پشت سر هم نیامده اند بلکه بسیاری از آنها در یک زمان و در مناطق مختلف مشغول تبلیغ دین بوده اند. شاهد این ادعا آن است که طبق آیات قرآن کریم حضرت لوط همراه با حضرت ابراهیم و یا حضرات هارون، شعیب، یوشع در زمان حضرت موسی علیهم
السلام در یک زمان بوده اند. برای اثبات این مدعی، می توان به آیات و روایات مختلفی اشاره کرد: قرآن کریم می فرماید: «فَلَمَّا ذَهَبَ عَنْ إِبْراهیمَ الرَّوْعُ وَ جاءَتْهُ الْبُشْرى‏ یُجادِلُنا فی‏ قَوْمِ لُوطٍ» [۵] بنابراین بین لوط و ابراهیم علیهما السلام، هم زمانی وجود دارد. «… فَکَانَتْ بَنُو إِسْرَائِیلَ تَقْتُلُ فِی الْیَوْمِ نَبِیَّیْنِ وَ ثَلَاثَهً وَ أَرْبَعَهً حَتَّى إِنَّهُ کَانَ یُقْتَلُ فِی الْیَوْمِ الْوَاحِدِ سَبْعُونَ نَبِیّاً وَ… »[۶] با این روایت، مشخص می شود که قوم بنی اسرائیل در یک روز، هفتاد پیامبرشان را به قتل رساندند. بنابراین، اگر بپذیریم که پیامبرانی با هم و در یک عصر و زمان، اما در ابعاد مختلف جغرافیایی اقدام به تبلیغ دین و یا اعلام شریعت و … می کردند، شبهه از اساس باطل است. *بررسی معادلات ریاضی شبهه* درباره سن و قدمت حضور انسان بر روی زمین، دانشمندان علم زیست شناسی، نظریات مختلفی دارند؛ آنچه آنها معتقد هستند، چیزی بین یک ۳.۵ تا ۲ میلیون سال پیش است. یعنی ما در ۳میلیون سال پیش، انسان داشته ایم…. اما آنچه آنها انسان می پندارند، غیر از آن چیزی است که دین به عنوان انسان معرفی می کند. بنابراین بین تعریف از انسان تفاوت است… اما آنچه برخی روایات و متون دینی و الهی در اینباره به می می آموزد، این است که از زمان خلقت حضرت آدم علیه السلام تا کنون، هفت هزار سال می گذرد. با این فرض، به محاسبه می پردازیم: از مجموع هفت هزار سال، باید ۱۴۰۰ سال بعثت پیامبر اسلام و همچنین دوران فتره را حذف نمود. اما به جهت اینکه نمی دانیم دوران فتره چه مقدار است؛ نمی توانیم روی آن عددی قرار بدهیم. بنابراین به آنچه نسبت به آن قطع داریم محاسبه می کنیم: مجموع سالهایی که پیامبران نازل شده اند: ۵۶۰۰ سال. مجموع پیامبران ۱۲۴۰۰۰ پیامبر. مجموع مناطق مسکونی (که صاحب قوم و امت بوده اند به طور یقینی و قطعی) بیش از ۳۰ کشور بوده است. که می توان به کشوری های زیر اشاره کرد: «عراق، مصر، ایران، افغانستان، ترکیه، سوریه، لبنان، فلسطین، چین، هند، اسپانیا، یونان، ایتالیا، فرانسه، اسپانیا، الجزایر، لیبی، سودان، یمن، عمان، اسلوانی، استرالیا، قبرس، بلغارستان، عربستان، ارمنستان، گرجستان، رومانی، مقدومیه و صربستان و …» اما هر کدام از این کشورها، دارای شهرها و مناطق مسکونی متعددی در خود بوده اند؛ فرضا در کشوری مثل ایران؛ بیش از ۲۵ استان بزرگ و هر استان بیش (به طور میانگین) بیش از ۶ شهر بزرگ و هر شهر بیش از ۱۵ روستای نسبتا بزرگ را در خود جای دارد. حال کافی است محاسبه ای مختصر شود تا مشخص گردد که بیش از ۳۳۰۰۰ هزار منطقه مسکونی در کشوری چون ایران وجود دارد که جمعیتشان بیشتر از ۳۰۰ نفر به طور میانگین است. [۷] حال کافی است با قاعده رشد جمعیت، به صورت معکوس این آمار را تا ۴۰۰۰ سال پیش ببریم و از میزان جمعیت در شهرها و روستاهای کشوری مثل ایران، باخبر شویم. با این مقدمات، می گوییم: اگر تعداد شهر و روستاهای ۳۰۰۰ هزار سال پیش را یک سی ام آمار کنونی محسابه کنیم، با این فرض که هر امتی، به پیامبری نیاز داشته است؛ و عمر طبیعی هر پیامبر را به طور میانگین ۱۵۰ سال نیز محاسبه کنیم، عدد ۱۲۴۰۰۰ پیامبر عدد قابل قبولی است و باعث تعجب نخواهد شد. بنابراین در کشوری مثل ایران، (بر این فرض که تعداد شهر و روستای آن دوران، به اندازه یک سی ام آمار کنونی باشد) حدودا ۱۱۰۰ هزار شهر و روستا می شود که اگر بر این فرض نصف این شهرها نیز به پیامبر نیاز داشته باشند، می شود ۵۵۰ شهر و روستا؛ که با حساب میانگین عمر پیامبران (۱۵۰ سال) در طول ۵۶۰۰ سال می شود ۳۷ دوره نیاز به پیامبر؛ که عدد آن می شود در مجموع ۵۶۰۰ سال در کشوری چون ایران به ۱۸۵۰۰ پیامبر نیاز داشته است. بر فرض که این عدد درست باشد و ما نیمی از ان را در سایر کشورها نیز جاری بدانیم، (همان ۳۰ کشور) عدد به دست آمده مجموعا می شود ۳۰۰ هزار پیامبر در سرتاسر جهان. با این حاسب اگر بپذیریم که در تعداد شهرها، و تعداد سالها، و میانگین عمر ها و همینطور قتل پیامبران و حضور پیامبران هم عصر و زمان فتره و … اشتباه کرده باشیم، عدد ۱۲۴ هزاری که توسط ائمه علیهم السلام معرفی شده است، عقلا قابل قبول است. در پایان ذکر نکته حائز اهمیت است که علوم تجربی، نهایت چیزی را که می توانند درک کنند، تجربیا بشری است که حس شود. و از آنجا که حس بشر، همیشه صحیح عمل نمی کند، و دچار خطا و نقص و اشتباه فراوان است؛ و همینطور علوم تجربی با تغییر رویکرد انسان، در حال تکامل و افزایش است؛ نمی توان به علوم تجربی به عنوان حقیقت محض نگاه کرد و هر انچه او رد و یا اثبات می کند، قطعا صحیح و درست دانست. مسلمانان دینشان را با عقل پذیرفته اند، و با عقل حجیت و اعتبار کلام معصومین را درک کرده اند، و به همین جهت است که سخنان معصومین را بر علوم تجربی ظن آور، مقدم می دارند. آنها عقل
شان را مقدم می دارند بر تجربه. ✅پی نوشت: [۱]. بحارالانوار: مجلسی، ج ۱۱، ص ۳۰ [۲]. همان: ص ۵۸ [۳]. همان: ص ۳۲ [۴]. همان: ص ۲۸ [۵]. قرآن: سوره هود، آیه ۷۴ [۶]. بحارالانوار: ج۱۱، ص۴۷ [۷]. بر اساس گزارش مرکز آمار سال ۱۳۹۵ 🖋مرکز پاسخگویی حوزه علمیه قم 📤پاسخگویان: *گروه۱۳ واتس آپ:* https://chat.whatsapp.com/JwifJj5npKJ2NXmoqiOdsF ✅ *درصورت تکمیل بودن ظرفیت گروه واتس آپ، از لینک زیر عضو گروه جدید شوید:*👇 http://pasokhgooyan.blogfa.com/post/1708 ✅ *لطفا سوالات و شبهات خود را ابتدا از قسمت سرچ کانال تلگرامی یا وبلاگ ما، جستجو نمائید و در صورت عدم وجود پاسخ، سوال خود را از طریق لینک زیر به یکی از سایتهای پاسخگو ارسال فرمائید:* 👇 http://pasokhgooyan.blogfa.com/post/1167 پاسخگویان در بلاگفا: http://pasokhgooyan.blogfa.com/post/1770 در ایتا: https://eitaa.com/pasokhgooyan/2382 در تلگرام: https://t.me/pasokhgoyan/12751 در سروش: https://sapp.ir/pasokhgooyan
🔴متن شبهه یا شایعه: «امشب شب اجابت دعاست؛ ارسال کن به هرکسی که مهربونه وبخوانید ( ۱ حمد – ۱ قدر – ۱ آیت الکرسی – ۳ توحید و ۷ تا صلوات) روایت است از حضرت محمد (ص) هرکس شب ۲۷ رمضان را به هفت مومن تبریک بگوید حاجتش برآورده می‌شود. ۲۷ام رمضان مبارک ، التماس دعا» 🔵پاسخ: 1⃣چنین مطلب و حدیثی از رسول خدا (ص) در هیچ منبع موثق و معتبری نیامده است. 2⃣این گونه مطالب به جهت تضعیف اعتقاد مردم، در صورت اجابت نشدن دعا و بی اعتبار و بی ارزش جلوه دادن دستورات دینی از سوی مخالفین دین نشر داده می‌شود. ✅اعمال مخصوص این شب (شب 27 ماه مبارک رمضان) عبارتند از: 1️⃣ انجام أعمال مشترك شب‌هاي ماه رمضان، به ويژه اعمال مشترك دهه آخر و شب های قدر. 2️⃣ خواندن دعاي: اَللّهُمّ ارْزقني التّجافِي عَن دار الغرور … [از امام زین العابدین (ع) نقل شده است که این دعا را در این شب مکرر می‏‌خواندند.] 3️⃣ [غسل كردن] ✅همچنین اعمال دیگری برای این شب (27ام ماه رمضان) منابع نقل شده است؛ 1️⃣ از امام علی (ع) روایت شده است: از فضایل ماه رمضان فضایل نماز در آن از ایشان سوال شد. ایشان فرمودند: هر کس در شب بیست و هفتم ماه رمضان چهار رکعت نماز بخواند به این صورت؛ سوره حمد و ملک هر کدام یکبار، و اگر سوره تبارک را حفظ نیست و نمی‌تواند، سوره توحید را 25 مرتبه بخواند، خداوند او و والدینش را می‌آمرزد. 2️⃣ خواندن ۳۰ ركعت نماز [۱۵ نماز دو ركعتي]. به اين صورت كه هشت ركعت بين نماز مغرب و عشا و بيست و دو ركعت ديگر، پس از نماز عشا به جا آورده شود. 3️⃣ خواندن دعاي شب 27 ام ماه رمضان: يا مادّ الظّلِ و لَو شِئتَ جَعَلْتَهُ ساكِناً… . 4️⃣ خواندن دعایی منقول از پیامبر اکرم (ص) در این شب: رَبَّنا آمَنّا فَاغفرلنا ذنوبنا … . 5️⃣ خواندن دعای شب بیست و هفتم بر اساس کتاب های کهن: اَلْحَمْدُ لِلّه الّذي خَلَقَ بَدايعَهُ بقُدْرتِهِ … . 🖋پاسخ به شبهات 📤پاسخگویان: *گروه۱۳ واتس آپ:* https://chat.whatsapp.com/JwifJj5npKJ2NXmoqiOdsF ✅ *درصورت تکمیل بودن ظرفیت گروه واتس آپ، از لینک زیر عضو گروه جدید شوید:*👇 http://pasokhgooyan.blogfa.com/post/1708 ✅ *لطفا سوالات و شبهات خود را ابتدا از قسمت سرچ کانال تلگرامی یا وبلاگ ما، جستجو نمائید و در صورت عدم وجود پاسخ، سوال خود را از طریق لینک زیر به یکی از سایتهای پاسخگو ارسال فرمائید:* 👇 http://pasokhgooyan.blogfa.com/post/1167 پاسخگویان در بلاگفا: http://pasokhgooyan.blogfa.com/post/1771 در ایتا: https://eitaa.com/pasokhgooyan/2385 در تلگرام: https://t.me/pasokhgoyan/12755 در سروش: https://sapp.ir/pasokhgooyan
‍ 🔴متن شبهه: "حضرت رسول فرمودند هر کس نماز قضا بر ذمه اش دارد قبل از ظهر جمعه آخره ماه رمضان دو نمازه دو رکعتی بخواند بعد از حمد یک آیه کرسی و پانزده مرتبه سوره کوثر؛ چهارصد سال نماز قضا و به روایتی از حضرت علی(ع) فرمودند ششصد سال نماز قضا رو کفایت می کند. بعد از نماز هم این دعا رو بخوانید بسم الله الرحمن الرحیم یا سامع الصوت یا جامع الفوت یا محیی العظام بعد الموت ... " 🔵پاسخ شبهه: 1️⃣ این روایت در منابع معتبر روايي شيعه یافت نشد! 2️⃣ بر فرض وجود روایت، مفاد آن با ساير روايات قطعي و معتبر در تعارض است ! 3️⃣ روايات متعدد دلالت بر این دارد که قضای نمازی که فوت شده و از دست رفته، بايد همانگونه که از دست رفته باشد. اگر دو رکعت بود دو رکعت، اگر شکسته بوده شکسته و ... 4️⃣ لذا هيچ چيزي جز بجا آوردن نمازهاي قضا شده نمي تواند جايگزين آن گردد. 5️⃣ این شبهه به منظور تخریب باورها و ادا نشدن تکالیف مکلفین تهیه و منتشر شده، از انتشار مطالب پیش از اطمینان از صحت آنها خودداری کنیم. ✅ استفتاء از امام خامنه‌ای: س. بعضى كتاب‌‌هاى ادعيه درباره كسانى كه فراموش كرده‌اند كه چه‌قدر نماز قضا دارند، دستورالعملى را بيان كرده ... و بعد از خواندن اين نمازها هرچه نماز قضا بر گردن او بوده همه برداشته مى‌شود. آيا چنين دستورالعملى معتبر است و مى‌توان به آن‌چه در اين كتب دعا آورده‌اند، اعتماد نمود؟ ج. انجام عمل مذكور موجب رفع تكليف و برداشت ذمّه نسبت به نمازه ايى كه بر گردن دارند نمى‌شود و واجب است به مقدارى كه يقين دارند، نمازهاى قضا را به‌جا آورند. 🖋شایعات و شبهه 📤پاسخگویان: *گروه۱۳ واتس آپ:* https://chat.whatsapp.com/JwifJj5npKJ2NXmoqiOdsF ✅ *درصورت تکمیل بودن ظرفیت گروه واتس آپ، از لینک زیر عضو گروه جدید شوید:*👇 http://pasokhgooyan.blogfa.com/post/1708 ✅ *لطفا سوالات و شبهات خود را ابتدا از قسمت سرچ کانال تلگرامی یا وبلاگ ما، جستجو نمائید و در صورت عدم وجود پاسخ، سوال خود را از طریق لینک زیر به یکی از سایتهای پاسخگو ارسال فرمائید:* 👇 http://pasokhgooyan.blogfa.com/post/1167 پاسخگویان در بلاگفا: http://pasokhgooyan.blogfa.com/post/1772 در ایتا: https://eitaa.com/pasokhgooyan/2386 در تلگرام: https://t.me/pasokhgoyan/12756 در سروش: https://sapp.ir/pasokhgooyan
*سامانه راهپیمایی مجازی روز قدس* شما هم با زدن لینک زیر به جمع راهپیمایان بپیوندید و از متجاوزان صهیونیست اعلام انزجار و از مردم مظلوم فلسطین اعلام حمایت کنید. ✅لینک وبسایت در پاسخگویان:👇 http://pasokhgooyan.blogfa.com/post/1773 *عزیزان حتما وارد لینک بشید و حضور راهپیمایی خود را اعلام بفرمایید* ✊ 📤پاسخگویان: *گروه۱۳ واتس آپ:* https://chat.whatsapp.com/JwifJj5npKJ2NXmoqiOdsF ✅ *درصورت تکمیل بودن ظرفیت گروه واتس آپ، از لینک زیر عضو گروه جدید شوید:*👇 http://pasokhgooyan.blogfa.com/post/1708 ✅ *لطفا سوالات و شبهات خود را ابتدا از قسمت سرچ کانال تلگرامی یا وبلاگ ما، جستجو نمائید و در صورت عدم وجود پاسخ، سوال خود را از طریق لینک زیر به یکی از سایتهای پاسخگو ارسال فرمائید:* 👇 http://pasokhgooyan.blogfa.com/post/1167 پاسخگویان در بلاگفا: http://pasokhgooyan.blogfa.com/post/1773 در ایتا: https://eitaa.com/pasokhgooyan/2387 در تلگرام: https://t.me/pasokhgoyan/12757 در سروش: https://sapp.ir/pasokhgooyan
پاسخگویان(کانال مرجع و جامع)
🔴 *شرح کامل عملیات بیت‌المقدس* *نیست در دیباچه یاد تو جز تصویر فتح* *آنچه در پیکار، شیران دلاور دیده اند* *روز فتح خرمشهر مبارک* در ساعت ۲ بعد از ظهر روز ۳ خرداد ۱۳۶۱ پس از ۳۴ روز نبرد بی‌امان، خرمشهر به طور کامل از اشغال نظامیان عراق خارج شد و عملیات بیت‌المقدس که در دهم اردیبهشت این سال آغاز شده بود، به پیروزی رسید. در حالی که اشغال خرمشهر توسط عراق به عنوان آخرین و مهم‌ترین برگ برنده این کشور برای وادار ساختن ایران به شرکت در هر گونه مذاکرات صلح تلقی می‌شد، آزادسازی این شهر می‌توانست سمبل تحمیل اراده سیاسی جمهوری اسلامی ایران بر نیروهای متجاوز و اثبات برتری نظامی‌اش باشد. بر همین اساس، با توجه به اینکه منطقه عمومی غرب کارون آخرین منطقه مهمی بود که همچنان در اشغال عراق قرار داشت، از یک سو فرماندهان نظامی ایران برای انجام عملیات در این منطقه اشتراک نظر داشتند، و از سوی دیگر عراق نیز که طراحی عملیات آزادسازی خرمشهر را پس از عملیات فتح‌المبین قطعی و مسجل می‌پنداشت، با در نظر گرفتن اهمیت این شهر و جایگاه آن در دفاع از بصره، به ضرورت حفظ این منطقه معتقد بود. از این رو، بلافاصله پس از اتمام عملیات فتح‌المبین، در حالی که قوای ارتش عراق در منطقه عمومی خرمشهر تقویت می‌شد، به تمام یگان‌های تحت امر قرارگاه مرکزی کربلا دستور داده شد تا ضمن بازسازی و تجدید قوا، به شناسایی و طراحی عملیات بپردازند. در چنین شرایطی بود که عملیات بیت‌المقدس با هدف آزادسازی جاده اهواز - خرمشهر و خارج شدن جاده اهواز و آبادان از برد توپخانه دشمن در ۳۰ دقیقه بامداد روز ۱۰ اردیبهشت ۱۳۶۱ با قرائت رمز عملیات «بسم‌الله الرحمن الرحیم. بسم‌الله القاسم الجبارین، یا علی ابن ابی‌طالب» از سوی فرماندهی مشترک آغاز شد. شهید آیت‌الله صدوقی و آیت‌الله مشکینی نیز که در کنار فرماندهان سپاه و ارتش در قرارگاه کربلا حضور داشتند، هر یک به طور جداگانه، پیام‌هایی را به وسیله بی‌سیم خطاب به رزمندگان اسلام قرائت کردند. عملیات بیت‌المقدس را به چهار دوره زمانی به شرح زیر می‌توان تقسیم کرد: مرحله اول: در محور قرارگاه قدس (شمال کرخه کور) به دلیل هوشیاری دشمن و وجود استحکامات متعدد، پیشروی نیرو‌ها به سختی امکان‌پذیر بود و در این میان تنها تیپ‌های ۴۳ بیت‌المقدس و ۴۱ ثارالله موفق شدند از مواضع دشمن عبور کرده و منطقه‌ای در جنوب رودخانه کرخه کور را به عنوان «سرپل» تصرف کنند. عدم پوشش جناحین این یگان‌ها باعث شده بود که فشار شدید دشمن بر آن‌ها وارد شود. در محور قرارگاه فتح، یگان‌های خودی ضمن عبور از رودخانه به سرعت خود را به جاده اهواز – خرمشهر رسانده و به ایجاد استحکامات و جلوگیری از نقل و انتقالات و تحرکات دشمن در جاده مذکور پرداختند. در محور قرارگاه نصر، به دلیل تاخیر در حرکت و وجود باتلاق در کنار جاده اهواز – خرمشهر و همچنین تمرکز دشمن در شمال خرمشهر، نیروهای این قرارگاه نتوانستند به اهداف مورد نظر دست یافته و با قرارگاه فتح الحاق کنند. الحاق کامل قرارگاه نصر با قرارگاه فتح و همچنین تصرف اهداف مرحله اول قرارگاه قدس در دستور کار عملیات شب دوم قرار گرفت که با انجام آن تا حدودی اهداف مورد نظر محقق شد، لیکن برخی رخنه‌ها همچنان باقی بود تا اینکه سرانجام پس از پنج روز، جاده اهواز – خرمشهر از کیلومتر ۶۸ تا کیلومتر ۱۰۳ تثبیت و کلیه رخنه‌ها ترمیم شد. مرحله دوم: در این مرحله آزادسازی خرمشهر از دستور کار عملیات خارج و تصمیم گرفته شد که قرارگاه‌های فتح و نصر از جاده اهواز - خرمشهر به سمت مرز پیشروی کنند و قرارگاه قدس نیز ماموریت یافت تا به صورت محدود برای تصرف «سرپل» در جنوب کرخه کور اقدام نماید و سپس آن را گسترش دهد. عملیات در این مرحله در ساعت ۲۲:۳۰ روز ۱۳۶۱/۲/۱۶ آغاز شد. نیروهای قرارگاه فتح در‌‌ همان ساعات اولیه به جاده مرزی رسیدند. یگان‌های قرارگاه نصر نیز با اندکی تاخیر و تحمل فشارهای دشمن، به مرز رسیده و با قرارگاه فتح الحاق کردند. دشمن با مشاهده جهت پیشروی نیروهای ایران به طرف مرز، لشکر‌های پنج و شش خود را به عقب کشاند. به نظر می‌رسید این عقب‌نشینی با دو هدف انجام شده باشد: یکی جلوگیری از محاصره و انهدام این لشکر‌ها، و دیگری تقویت هر چه بیشتر خطوط پدافندی بصره و خرمشهر. در پی این عقب‌نشینی که از ساعات اولیه روز ۱۳۶۱/۲/۱۸ آغاز شده بود، نیروهای قرارگاه قدس ضمن تعقیب نیروهای دشمن، تعدادی از آن‌ها را که از قافله عقب مانده بودند، به اسارت خود درآوردند و در نتیجه جاده اهواز – خرمشهر (تا انتهای جنوب منطقه‌ای که توسط قرارگاه نصر به عنوان «سرپل» تصرف شده بود) و نیز مناطقی همچون جفیر، پادگان حمید و هویزه آزاد شدند.
پاسخگویان(کانال مرجع و جامع)
🔴 *شرح کامل عملیات بیت‌المقدس* *نیست در دیباچه یاد تو جز تصویر فتح* *آنچه در پیکار، شیران دلاور دی
مرحله سوم: در این مرحله، قرارگاه نصر ماموریت یافت تا حرکت خود را به سمت خرمشهر آغاز نماید. نیروهای عمل ‌کننده که متشکل از چهار تیپ مستقل سپاه پاسداران و دو تیپ ارتش بودند، در آخرین ساعات روز ۱۳۶۱/۲/۱۹ عملیات خود را آغاز کردند؛ اما به دلیل هوشیاری دشمن و تمرکز نیرو در خطوط پدافندی‌اش، نیروهای خودی در انجام ماموریت خود توفیق نیافتند. تکرار این عملیات در روز بعد نیز به شکست انجامید. به همین خاطر تصمیم گرفته شد تا برای انجام عملیات نهایی فرصت بیشتری به یگان‌ها داده شود. همچنین مقرر شد دو تیپ المهدی (عج) و امام سجاد (ع) از قرارگاه فجر نیز در حرکت بعدی استفاده شود. مرحله چهارم: سرانجام در ساعت ۲۲:۳۰ اول خرداد ۱۳۶۱ تلاش برای آزادسازی خرمشهر با رمز «بسم الله القاسم الجبارین یا محمد بن عبدالله (ع)» آغاز شد، در برابر تک سریع و غافلگیرانه، نیروهای عراقی دچار وحشت و سرگردانی شدید شدند و نتوانستند واکنش مهمی از خود نشان دهند و ارتباط یگان‌های دشمن با یکدیگر قطع شد. فرار افسران و درجه‌داران و سربازان عراقی از منطقه خرمشهر گویای از هم پاشیدگی سازمان یگان‌های دشمن بود. در روز دوم خرداد نتیجه پیکار بسیار درخشان بود و قرارگاه کربلا به هدف خود که احاطه کامل خرمشهر بود، رسید. تعداد اسرای عراقی در این روز از ۲۸۳۰ نفر تجاوز کرد و یگان‌هایی از دشمن که در منطقه بین نهر عرایض و شلمچه مستقر بودند، به میزان زیاد منهدم شدند. با وجود حضور گسترده هواپیماهای عراقی در آسمان منطقه، عقابان تیزپرواز نیروی هوایی ارتش در پشتیبانی از یگان‌های رزمنده، در صحنه عملیات بیت‌المقدس حضوری فعال داشتند و با بمباران پل شناور عراقی‌ها بر روی شط العرب و مناطق تجمع آنان در آن سوی رودخانه، نقش ارزنده‌ای در آزادسازی خرمشهر ایفا کردند. در اواخر روز دوم خرداد، قرارگاه کربلا پس از بررسی آخرین وضعیت، تصمیم گرفت تا نیرو‌ها با ورود به شهر، آن را از وجود نیروهای عراقی پاک گردانند. و در سه بامداد روز سوم خرداد واحدهایی از رزمندگان ایران به آن سوی رودخانه وارد شدند. از طرف دیگر جمعی از نیروهای عراقی با استفاده از تاریکی شب و قایق اقدام به فرار کردند که تعدادی از این قایق‌ها توسط تکاوران نیروی دریایی هدف قرار گرفت و سرنشینان آن‌ها غرق شدند. نیروهای عراقی از ساعت سه و پنجاه دقیقه بامداد تا نیم بعدازظهر روز سوم خرداد از سمت شلمچه سه بار اقدام به پاتک کردند و تلاش نمودند تا از طریق جاده شلمچه – خرمشهر حلقه محاصره خرمشهر را بشکنند، اما هر بار با پایداری و مقاومت دلاورانه رزمندگان ایرانی مواجه شدند و با دادن خساراتی عقب‌نشینی کردند. در ساعت ۱۱ صبح روز سوم خرداد در حالی که درگیری شدیدی بین قوای ایرانی و نیروهای عراقی در شمال نهر «خین» جریان داشت و دشمن در فکر شکستن حلقه محاصره خرمشهر بود، رزمندگان ایرانی از جناح غرب و خیابان کشتارگاه وارد شهر شدند. ناحیه گمرک خرمشهر در کنار اروند اندکی مقاومت کرد که آن هم به سرعت در هم شکسته شد. در ساعت ۱۲ قوای ایران از سمت شمال و شرق وارد شهر شدند و نیروهای متجاوز بعثی که ۲۴ ساعت در محاصره کامل قرار داشتند، راهی جز اسارت یا فرار و یا کشته شدن نداشتند. بدین جهت واحدهای عراقی گروه گروه به اسارت نیروهای ایرانی در آمدند. در ساعت دو بعدازظهر، خرمشهر به طور کامل آزاد شد و پرچم جمهوری اسلامی ایران بر فراز «مسجد جامع» و پل تخریب شده خرمشهر به اهتزاز درآمد. بدین ترتیب این شهر مقاوم که پس از ۳۵ روز پایداری و مقاومت در چهار آبان ۱۳۵۹ به اشغال دشمن درآمده بود، پس از ۵۷۸ روز (۱۹ ماه) اسارت، آزاد شد. 🖋سایت شهید آوینی 📤پاسخگویان: *گروه۱۳ واتس آپ:* https://chat.whatsapp.com/JwifJj5npKJ2NXmoqiOdsF ✅ *درصورت تکمیل بودن ظرفیت گروه واتس آپ، از لینک زیر عضو گروه جدید شوید:*👇 http://pasokhgooyan.blogfa.com/post/1708 ✅ *لطفا سوالات و شبهات خود را ابتدا از قسمت سرچ کانال تلگرامی یا وبلاگ ما، جستجو نمائید و در صورت عدم وجود پاسخ، سوال خود را از طریق لینک زیر به یکی از سایتهای پاسخگو ارسال فرمائید:* 👇 http://pasokhgooyan.blogfa.com/post/1167 پاسخگویان در بلاگفا: http://pasokhgooyan.blogfa.com/post/1774 در ایتا: https://eitaa.com/pasokhgooyan/2388 در تلگرام: https://t.me/pasokhgoyan/12758 در سروش: https://sapp.ir/pasokhgooyan