eitaa logo
پاسخ شبهات و پرسش ها - متن
312 دنبال‌کننده
62 عکس
40 ویدیو
9 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 دکانی به نام سر کتاب ◀️اشخاصی فال می گیرند و سر کتاب باز می کنند و خبرهایی در مورد شخص می دهند و دعایی می نویسند و می گویند برای دفع طلسم همراهت باشد و در ازای این کارها مبلغی پول می گیرند؛ آیا مراجعه به این اشخاص صحیح است؟ پاسخ: مراجعه به این اشخاص و تصدیق و تأیید ادعاهایشان در روایات متعددی مذمت شده است که چند مورد را ذکر می کنیم: از امام صادق (علیه السلام) نقل شده که فرمودند: منجم (مدعی پیش گویی و طالع بینی از روی حساب ستاره ها) ملعون است و کاهن (خبر دهنده از گذشته و آینده و امر پوشیده) ملعون است و ساحر ملعون است.(1) ◀️همچنین از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نقل شده که از رفتن به نزد عَرَّافِ نهی کرد و فرمود: کسی که به نزد عراف برود و او را تصدیق کند، از آنچه خدا بر محمد (صلی الله علیه و آله) نازل نموده است بیزار است.»(2) «عَرَّافِ» به کسی گفته می شود که از گذشته و آینده و از امر پنهان و سری خبر بدهد و اشخاص را به چیز گم شده و غیره راهنمائی کند. ⭕️باید دانست اغلب دعا نویس ها؛ 1. دعاهایی که می نویسند سند و مدرک ندارد و بدعت است. 2. شکل ها و کلمات نامفهوم در آن می آورند، این کار در احادیث مذمت شده است. یعنی تعویذ را انسان باید بفهمد که چه چیزی در آن هست. از امام صادق (علیه السلام) نقل شده که فرمود: تعویذ (خواندن یا نوشتن دعای مخصوص) برای چشم زخم یا تب یا درد دندان یا صاحب نیش زهردار اشکالی ندارد در صورتی که شخص بداند چه می گوید و در تعویذ خود، چیزی که آن را نمی شناسد وارد نکند.»(3) بنابراین مراجعه به کاهن و منجم یعنی شخص خبر دهنده از گذشته یا آینده یا خبر دهنده از امر پنهان مانند مکان شیء دزدیده شده و غیره شدیداً مذمت شده است و اینکه گاهی اوقات حرف آنها درست از کار در می آید نشانه صحت امر آنها نیست، همانطور که در روایات وارد شده است و نیز دستورات و دعاهایی که توصیه می کنند مبنای دینی ندارد و اکثرا نامفهوم است. پی نوشت: [1]. خصال، ج١، ص٢٩۶. [2]. من لا یحضره الفقيه، ج۴، ص۶. [3]. طب الأئمه، ص۴٨. منبع: پایگاه تخصصی نقد عرفانهای کاذب https://eitaa.com/antihalghe عضویت کانال پاسخها در ایتا و تلگرام👇 @pasokhvoice @pasokhtext @shenakhtehadis عضویت در کانال واتساپ👇 https://chat.whatsapp.com/JsgIpTf31whGSs80EWSDwh
پرسش : در کتاب تحف العقول از امام رضا(ع) نقل شده که «کسی نباید دست کسی را ببوسد زیرا این کار نمازگزاردن بر او (و نوعی پرستشِ غیرخدا و شرک) است». (تحف العقول، چاپ قم، ص450) آیا این حدیث از نظر سند دارای اعتبار است؟ آیا بوسیدن دست والدین ، معلمان و علما حرام است؟ پاسخ: بوسیدن دست والدین و معلمان و دانشمندان و علما ، یکی از امور رایج در میان مسلمانان و ایرانیان است اما بوسیدن دست صاحبان قدرت و افراد مال اندوز که به معنای تایید ظلم یا تمجید دنیاپرستی است بی تردید کاری ناشایست است. روایتی که از امام رضا(ع) نقل می شود از نظر سند ، ضعیف است یعنی سند محکمی نداریم که آن حضرت واقعا چنین فرموده باشند. ضمنا این روایت از نظر محتوایی نیز قابل استناد نیست زیرا: نخست: روایتی که از در کتاب تحف العقول از امام رضا(ع) نقل شده است «مُرسَل» یعنی «فاقد سند متصل» است بنابراین نمی توان با استناد به آن «حرام بودنِ دستبوسی» را استنباط کرد. دوم: محتوای این روایت با روایات متعدد دیگری که دستبوسی را در برخی از موارد روا دانسته اند تعارض دارد. مثلا روایاتی که درباره بوسیدن دست رسول الله(ص) و اهل بیت(ع) وجود دارد و کلینی(ره) برخی از این احادیث را در کتاب «الکافی» در باب «التقبیل» و ابواسماعیل بخاری در کتاب «الادب المفرد» باب «تقبیل الید» گردآوری کرده اند. به عنوان نمونه در حدیثی با سند صحیح از امام صادق(ع) نقل شده است که «لَا يُقَبَّلُ رَأْسُ أَحَدٍ وَ لَا يَدُهُ إِلَّا يَدُ رَسُولِ اللَّهِ ص أَوْ مَنْ أُرِيدَ بِهِ رَسُولُ اللَّهِ ص » یعنی « {سزاوار است} دست یا سر کسی را نبوسند مگر پیامبر خدا یا کسی که دست و سرش را به نیتِ {تکریمِ } پیامبر (ص) می بوسند»(الکافی، چاپ اسلامیه، ج2، ص185). سوم: در کتب تاریخ و ادبیات نقل شده است که برخی از مردم دست پیامبر(ص) را می بوسیدند و آن حضرت مانع نمی شدند.(المغازی، واقدی، ج2، صص:592-593 و العقد الفريد ، ابن عبد ربه ، ج2، ص281 ) همچنین نقل شده است که فاطمه(س) در هنگام استقبال از پیامبر(ص) ، از جای بر می خاستند و دست آن حضرت را می بوسیدند(بشارة المصطفى لشيعة المرتضى ، چاپ نجف، ج‏2، ص: 253) چهارم: اگر دستبوسیِ بندگان خدا همانند «پرستشِ بندگان خدا» و «نوعی شرک» باشد ، چگونه ممکن است چنین شرکی درباره پیامبر(ص) و ائمه(ع) جایز باشد؟! به بیان دیگر اگر بوسیدنِ دست مانند سجده کردن و پرستش باشد بوسیدن دست همه بندگان - حتی پیامبران و امامان- حرام خواهد بود زیرا «شرک» و «پرستش غیرخدا» استثنا بر نمی دارد. پنجم: اینکه در روایت داریم که «روا نیست دست یا سر کسی بوسیده شود مگر آنکه نیت انسان از این کار ، احترام به رسول الله(ص) باشد» ، لزوما به معنای «حرام دانستنِ بوسیدنِ دست دیگران» نیست بلکه می خواهد «سنت اسلامی» را مورد تاکید قرار دهد. در واقع سنت اسلامی اینست که مومنان فقط دست « کسانی که از نسل پیامبر (ص) یا دارای بخشی از علم و فضایل آن حضرت هستند» را ببوسند. یعنی قاعدتا بوسیدن دست دیگران باید مکروه باشد و می دانیم که «مکروه» با «حرام» فرق دارد. ششم: دست بوسی ، تنها در صورتی حرام است که به معنای «سجده» و «پرستش» باشد یا «تمجید از طاغوت ها و نمادهای زر و زور و ظلم» به شمار آید یا «مفسده دیگری» داشته باشد. در موارد دیگر ، دلیلی برای حرام نامیدن آن نداریم و حداکثر اینست که در برخی از موارد مکروه باشد. هفتم: با توجه به مقام والای علم و عمل صالح در اسلام و با توجه به تأکید اسلام بر حق شناسی و سپاسگزاری نسبت به کسانی که بر گردن ما حقوقی دارند، شاید بتوان گفت بوسیدن دست برخی از افراد همانند والدین ، معلمان ، علما و دانشمندان - اگر به نیت احترام و تکریمِ آنان باشد کاری پسندیده است. البته بوسیدن دست فرعون ها و قارون ها که نمادهای طاغوت و زر و زور هستند نارواست. عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇 @pasokhvoice @pasokhtext @shenakhtehadis عضویت در کانال واتساپ👇 https://chat.whatsapp.com/KXT1MbWtDTJ10clN97hAt2
عارفی را پرسیدند زندگی به جبر است یابه اختیار؟ پاسخ داد امروز را به اختیار است تا چه بکاریم اما فردا جبر است چرا که به اجبار باید درو کنیم هر آنچه را که دیروز به اختیارکاشته ایم @GgaroGhati https://eitaa.com/GgaroGhati
پاسخی از استاد صفایی حائری (ره) 🔷 روز عيد غدير امسال، در كردستان، در سقز بودم، در جمع دوستانى كه مهربان و متدين و منصف بودند. يكى از دوستان مى ‏پرسيد كه آيا شما در موضوع خلافت و امامت تحقيقى داشته ‏ايد و آيا دليل بر خلافت بلا فصل حضرت على فقط همين «مَنْ كُنْتُ مَولاه» و يا «تارِكٌ فِيكُمُ الثِّقَلَيْنِ» است؟ اگر دليل همين‏هاست، چرا حضرت رسول با صراحت از خلافت نگفت و چرا حضرت على را نصب نكرد و كار را يك سره ننمود تا اين همه مشكل و درگيرى پيش نيايد. 🔷 من گفتم در موضوع ولايت و خلافت «مثل موضوع رسالت» من از نقل و روايت شروع نمى ‏كنم. من از اين نقطه آغاز مى‏ كنم كه روابطى دارم، با خودم، با اشياء، با افراد و با ملت‏ها. من در اين روابط امكاناتى دارم: علمى و تجربى، عقلى و فلسفى، قلبى و اشراقى، و احساسى و غريزى. آيا اين امكانات، كفاف روابط من را مى‏ دهد؟ 🔷 اگر به اين نتيجه رسيديم كه آرى، پس ديگر نه رسول مى‏ خواهيم و نه خليفه. آدمى مى ‏ماند و خودش و رها مى‏ شود و به خود واگذار مى‏ گردد. اگر به اين نتيجه رسيديم كه خير، اين‏ها كفاف نيازهاى آدمى را نمى‏ دهد، آن وقت هم رسول مى‏ خواهيم و هم پس از رسول به كسى محتاج هستيم كه همان خصوصيات آگاهى و آزادى را داشته باشد و ارتباط با غيب و شهود اين عالم را داشته باشد و آدمى را در تمامى راهش امام و جلودار باشد. 🔷 با اين نگاه ملاك انتخاب رسول و خليفه و شكل انتخاب اين دو، مثل هم خواهد بود و همان طور كه رسول خدا را با اجماع مردم و يا اجماع اهل مدينه و يا اجماع اهل حل و عقد انتخاب نمى ‏كنند، همين طور خليفه را نمى ‏توان با اين روش‏ها شناسايى كرد و نمى‏ شود كه رسول خدا به فكر سرپرست امت و خليفه‏ ى پس از خود نباشد و براى پس از وفات كسى را مشخص نكرده باشد و مثل ابوبكر و عمر و يا تمامى خلفاى بعد دلسوزتر از او باشند. 🔷 اكنون كه ملاك خلافت و رسالت هم پاى هم گرديد، بايد تعيين سرپرست و وظيفه با نص و با همان ملاك مشخص گرديده باشد. 📚 ع.ص، از معرفت دینی تا حکومت دینی، ص 17 عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇 @pasokhvoice @pasokhtext @shenakhtehadis عضویت در کانال واتساپ👇 https://chat.whatsapp.com/KXT1MbWtDTJ10clN97hAt2
🔷 چرا ولايت بزرگترين نعمت‏هاست و بالاترين نعمت‏هاست و به تعبير قرآن متمّم نعمت‏هاست؟؛ «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتی‏». 🔷 چون اين مقام ولايت است كه تمام نعمت‏ها را به كار مى ‏گيرد و به جريان مى ‏اندازد و اين مقام ولايت است كه تمام استعدادها را شكفته مى‏ كند و بارور مى‏ نمايد، درست مثل اينكه من يك كارخانه‏ ى‏ بزرگ وسيع را دارا باشم اما از طرز كار و طرز بهره ‏بردارى از آن بى‏ خبر باشم. 🔷 اين كارخانه كه مى ‏تواند در روز، بى نهايت به من سود برساند، بر اثر نبود آگاهى و جهالت من، يك بار سنگين مى‏ شود كه به مرور زمان مرا از پاى در مى ‏آورد و خودش هم مى ‏پوسد و هدر مى‏ شود. 🔷 يك مهندس آگاه و مهربان متمم اين كارخانه ‏ى وسيع و عظيم است. بدون او اين همه نعمت، اين همه استعداد، راكد مى‏ ماند و حتى به هدر مى‏ رود و ضايع مى‏ گردد. 🔷 ولايت او و سرپرستى اوست كه نعمت‏هاى نهفته و سودهاى پيچيده در كارخانه را آشكار مى ‏كند و به جريان مى‏ اندازد. و اين ولايت متمم آن همه سرمايه و آن همه نعمت است. 📚 مرحوم استاد علی صفائی حائری، غدیر، ص 20 عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇 @pasokhvoice @pasokhtext @shenakhtehadis عضویت در کانال واتساپ👇 https://chat.whatsapp.com/KXT1MbWtDTJ10clN97hAt2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امتناع زن خواننده یهودی از دست دادن با جو بایدن 🔺نگیا (عبری: נגיעה به معنی تماس) یک قانون شرعی یهودی است که بر اساس آن تماس بدن زن با مرد بیگانه (به جز همسر، فرزندان و والدین یا خویشاوندان نزدیک) ممنوع ‌است. 🔸البته اسرائیلی‌ها به این خواننده، لقب متحجر، اُمُّل و عقب افتاده نمی‌دهند و می‌دانند که اعتماد به نفسِ این زن و پایبندی او به احکام دینش، شایسته‌ی تمجید است. عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇 @pasokhvoice @pasokhtext @shenakhtehadis عضویت در کانال واتساپ👇 https://chat.whatsapp.com/KXT1MbWtDTJ10clN97hAt2
شریف زاهدی روحانی برجسته اهل سنت بلوچستان که پس از تحقیق و بررسی به مذهب اهل بیت علیهم السلام گروید . او در بیان خاطرات خود چنین می آورد ؛ « خیلی فکر کردم که با کدام روایت یا کتاب برای اهل تسنن ثابت کنم که «مولی» در حدیث غدیر، به معنای دوست نیست، بلکه به معنای پیشوا و رهبر است. ❕تا این که روزی مشغول مطالعه یکی از کتاب‌های «مولوی محمد عمر سربازی» بودم. مطالعه‌ام که تمام شد و کتاب را که بستم، دیدم روی جلد آن نوشته شده: «نویسنده مولانا محمد عمر سربازی» فوراً به ذهنم آمد که از مولوی ها، معنای کلمه ی مولانا را بپرسم و سؤال کنم که چرا به محمد عمر سربازی، مولانا می‌گویند؟ از چند مولوی سؤال کردم. پاسخی که به من دادند، این بود که: «مولانا» یعنی واجه ؛ یعنی رهبر ما، پیشوا ی ما. به آن‌ها گفتم: من تعجب می‌کنم «مولا» درباره ی بزرگانتان معنای واجه و رهبر می‌دهد ولی در سخن پیامبر (صلی الله علیه وآله) به معنای دوست آمده است! ❕ روزی یکی از دوستان اهل تسنن به دیدنم آمده بود. گفت وگوی مفصلی درباره حقانیت اهل بیت داشتیم از جمله به خطبه ی حضرت رسول اکرم ( صلی الله علیه وآله ) در غدیر خم استناد کردم. ایشان می‌گفت: «مولا» در این حدیث به معنای دوست آمده است. نهایتاً هر چه دلیل آوردم قبول نکرد. خداحافظی کرد و به سمت بلوچستان حرکت کرد. یک ساعت از رفتنش گذشته بود که به او زنگ زدم و گفتم: کار خیلی مهمی با شما دارم باید برگردی. گفت: من باید بروم، وقت ندارم برگردم. خانواده‌ام منتظرم هستند، چه کاری با من داری؟ تلفنی بگو. گفتم: کار مهمی دارم، نمی توانم تلفنی بگویم، باید خودت اینجا باشی. 👌خیلی اصرار کردم تا این که برگشت. وقتی به من رسید گفت: چه کار مهمی داری که من را از این همه راه برگرداندی؟ گفتم: می‌خواستم بهت بگم: دوستت دارم. گفت: همین! گفتم: بله. همین را خواستم به شما بگویم. دوستم ناراحت شد و گفت: خانواده‌ام منتظرم بودند و باید می‌رفتم، این همه راه من را برگرداندی که بگویی دوستت دارم، اذیت می‌کنی؟ گفتم: سؤال من همین جاست. چطور وقتی شما با عجله به سمت خانواده ای که منتظرت هستند می‌روی و شما را از راهتان بر می‌گردانم تا به شما بگویم «دوستت_دارم»؛ ناراحت می‌شوی و در عقل من شک می‌کنی، ولی وقتی پیامبر اسلام| ده‌ها هزار نفر را که با عجله به سمت خانواده ی خود می‌رفتند، سه روز در زیر آفتاب سوزان معطل کردند که فقط بگویند: «هر کس من را دوست دارد، علی را دوست بدارد» این کار پیامبر را عاقلانه می‌دانی؟ آیا این اقدام پیامبر ناراحتی مسلمانان را در پی نمی داشت؟ آیا آنان در عقل چنین پیامبری شک نمی کردند؟ با این کاری که کردم، دوستم با تمام وجود احساس کرد که چه حرف خنده داری زده است و اقرار کرد که پیامبر - در جریان غدیر خم - می‌خواست نکته ی مهم تری را بیان کند وگرنه برای بیان دوستی اش با علی (علیه السلام) نیازی نبود مسلمانان را از راهشان برگرداند.» 📚باید شیعه می شدم ، خاطرات شریف زاهدی ،ص 138 عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇 @pasokhvoice @pasokhtext @shenakhtehadis عضویت در کانال واتساپ👇 https://chat.whatsapp.com/KXT1MbWtDTJ10clN97hAt2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*احتجاج و استناد امام علی (ع) به حدیث غدیر برای اثبات ولایت و خلافت خویش* یکی از سوالات این است که "چگونه است که حدیث غدیر دال بر خلافت و جانشنی است حال آنکه امیرالمومنین(ع) جهت اثبات خلافت خود به این حدیث استناد و احتجاجی نکرده اند!؟ پاسخ اینست که به نقل معتبر کتب اهل سنت، حضرت امیرالمؤمنین(ع) برای اثبات حقانیت خود، در مواردی به این حدیث استناد کرده اند . یکی از این موارد ماجرای اجتماع مردم در منطقه رحبه در کوفه می باشد که ماجرایش در کتب تاریخ و حدیث اهل سنت معروف است. منبع: 📚احمد بن حنبل ، فضائل الصحابه ج۲ ص۱۵۲ عضویت در کانالها در ایتا و تلگرام👇 @pasokhvoice @pasokhtext @shenakhtehadis عضویت در کانال:👇 https://chat.whatsapp.com/Bey1d0OTb0SEA6CVUpVMs0
پرسش: آیا با استناد به آیه زیر می توان گفت «همه حوادث طبیعی بخاطر گناهانِ آسیب دیدگان است»؟ «وَ مَا أَصابَكُم مِّن مُّصِيبَةٍ فَبِمَا كَسَبَتْ أَيْدِيكمُ‏ْ وَ يَعْفُواْ عَن كَثِيرٍ» (شوری:30) ترجمه: «آنچه ناگواری که به شما می رسد نتیجه عملکردِ خودتان است حال آنکه (خدا) بسیاری (از عملکردها) را نیز عفو می فرماید» پاسخ: این آیه اساسا درباره « خودِ حوادث » سخن نمی گوید بلکه درباره «آسیب دیدن انسان از حوادث» سخن می گوید. این آیه نمی گوید که گناهان ، علت زلزله و حوادث طبیعی هستند بلکه می گوید : «آسیب دیدنِ شما بخاطر عملکرد خودتان است». در واقع اگر انسان ها عملکرد خود را اصلاح کنند از آسیب بسیاری از حوادث در امان خواهند ماند. بی شک هر حادثه طبیعی دارای علل و عوامل طبیعی خاص خود است اما اینکه انسان از آن «آسیب ببیند» یا «مصون بماند» غالبا به عملکرد بشر بستگی دارد. گاهی آسیب دیدن گروهی از انسان ها در یک حادثه ناشی از عملکرد بد خودشان یا حتی ناشی از کوتاهی دیگران در زمینه رعایت جنبه های ایمنی است. گاهی کوتاهی یک مهندس یا معمار به آسیب دیدنِ دیگران می انجامد زیرا در این دنیا – بر خلاف آخرت – ناگواری ها تنها به گناهکاران آسیب نمی زند بلکه احیانا دامن بی گناهان را نیز می گیرد و « تر و خشک با هم می سوزند». گاهی نیز گناهان دیگری کرده ایم که قضای الهی بر آسیب دیدنِ ما قرار گرفته است. گاه نیز آسیب دیدن انسان ناشی از گناه نیست بلکه یک امتحان الهی است. وانگهی آیه 30 سوره شوری در مقام بیان «عموم موارد» یا «اکثر موارد» است و استثنائات را نفی نمی کند. همچنین خطاب این آیه به عموم بشر است نه صرفا به مومنان. برای فهم نظر اسلام درباره درباره مصیبت ها و بلاها نمی توان تنها به یک آیه استناد کرد بلکه باید همه آیات قرآن را در نظر گرفت. آیه دیگری که درباره حوادث باید به آن توجه کنیم اینست: « وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْ‏ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرينَ » (بقره : 155) « قطعاً شما را با چيزى از ترس، گرسنگى، كاهش در مالها و جانها و محصولات ، امتحان مى‏كنيم و بشارت ده به صبوری ‏كنندگان! » عضویت در کانالها در ایتا و تلگرام👇 @pasokhvoice @pasokhtext @shenakhtehadis عضویت در کانال:👇 https://chat.whatsapp.com/Bey1d0OTb0SEA6CVUpVMs0
پرسش : آیا می توان زلزله و حوادث طبیعی امروز را با "عذاب هایی که خداوند بر قوم عاد و ثمود و ... نازل فرموده» مقایسه کرد و یکسان دانست؟ پاسخ: در اینگونه موارد نباید قاطعانه نظر بدهیم زیرا «علم غیب» نداریم ولی به نظر می رسد اینگونه حوادث «آزمون برای خوبان و مومنان» و «کفاره گناه یا عذاب برای گناهکاران» و «بهانه ورود به بهشت برای مومنان» باشد. حوادث طبیعی زمان ما که گروهی از مردم را از تر و خشک می سوزاند و گروه دیگری آسیب نمی بینند با عذاب هایی که در زمان پیامبران(ع) در گذشته رخ می داد تفاوت دارد. آن عذاب ها بعد از آن بود که مثلا یک پیامبر دهها سال در یک یا چند روستا و‌ابادی تبلیغ میکرد ولی مردم او را به شدت تکذیب می کردند و آزار می دادند و به صورت علنی بر گناهان کبیره اصرار می ورزیدند (مثل قوم لوط علیه السلام که در مقابل چشم همه به رهگذران و میهمانان تجاوز می کردند و بر این کار اصرار داشتند) در زمان پیامبران(ع) ، برخی از مردم با اینکه معجزات و دلایل روشن دیده بودند و پیامبران به بهترین شیوه حقایق را برای آنان بیان کرده بود کفر می ورزیدند و لجوجانه به گناه ادامه می دادند. سرانجام وقتی خدای متعال از ایمان آوردن بقیه مایوس می شد دستور می داد که پیامبران و یاران اندکشان از آبادی بیرون بروند و آنگاه بلایی سهمگین فرود می آمد که همه کفار را در آن روستا ریشه کن می کرد به گونه ای که همه در یک لحظه به کام مرگ فرو می رفتند و کسی نمی توانست دیگری را دفن کند. طبعا آن عذاب ها با حوادث زمان ما تفاوت هایی دارد. در حوادث طبیعی زمانِ ما گاهی در یک استان چند ملیون نفری حادثه ای رخ می دهد و چند هزار نفر از دنیا می روند که در میان آنان بسیاری از مومنان و درستکاران و کودکان نیز هستند. بنابراین نمی توان گفت این حوادث حتما «عذاب برای همه مردمِ آسیب دیده» است گرچه شاید برای بعضیها « عذاب » باشد و برای بعضی از مومنان فقط « فرارسیدن مرگ » و « بهانه ورود به بهشت » باشد و برای بازماندگان ، « آزمون الهی ». عضویت در کانالها در ایتا و تلگرام👇 @pasokhvoice @pasokhtext @shenakhtehadis عضویت در کانال:👇 https://chat.whatsapp.com/Bey1d0OTb0SEA6CVUpVMs0
چرا عزاداری؟ (1) بعضی ها می گویند عمر بن خطاب هم ترور شده ولی اهل سنت برای او عزاداری نمی کنند پس چرا شیعه ها از سنی ها یاد نمی گیرند و برای عاشورا عزاداری میکنند؟! پاسخ: اولا عمر بن خطاب از اهل بیت پیامبر(ص) نبوده پس این قیاس، نارواست. ثانیا معیار ما سیره پیامبر(ص) است که برای شهدای مظلوم اسلام همچون شهدای اُحُد گریستند و عزاداری برای آنها را تایید کردند. ثالثا عزاداری برای مظلومیت اهل بیت پیامبر(ص) از آن روست که این خاندان از یک سو پاکترین و پایبندترین خانواده نسبت به تعالیم به قرآن و سیره پیامبر(ص) بوده اند و درستکاری و وارستگی آنان مورد اجماع همه مذاهب اسلامی است و از سوی دیگر مورد بدترین ظلمها قرار گرفته اند؛ چه ظلمی بالاتر از اینکه حکومت ظالم و جنایتکار بنی امیه خود را جانشین پیامبر(ص) قلمداد کند و نوه و جانشین پیامبر (ص) را با لب تشنه ذبح کند و گلوی طفل شیرخوار او را جلوی چشمش با تیر پاره کنند؟! سوال ما از وجدان هر مسلمان آزاده و دلداده ی پیامبر(ص) اینست که آیا اگر پیامبر (ص) زنده بود و این حادثه رخ می داد و خبرش به گوش ایشان می رسید آیا ایشان شادمانی میکرد یا می گریست؟ پیامبری که در عزای فرزند شیرخوارش که در اثر بیماری جان داد یعنی ابراهیم بن محمد(ص) گریست آیا اگر در سال 61 هجری در قید حیات بود و ماجرای عاشورا به گوشش می رسید چه می کرد؟ عزاداری عاشورا مصداق احیای حق و بیان واقعیات تاریخ و مصداق همدردی با پیامبر(ص) و خاندان اوست. عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇 @pasokhvoice @pasokhtext @shenakhtehadis عضویت در کانال واتساپ👇 https://chat.whatsapp.com/KXT1MbWtDTJ10clN97hAt2
چرا عزاداری؟ (2) می گویند: چه نیاز به عزاداری و گریاندن مردم است؟! می توان حقایق تاریخی را در یک جزوه یا سخنرانی و همایش، بیان و ثبت و ضبط کرد تا از بین نرود. در پاسخ می گوییم: ماجرای عاشورا مانند مباحث معمولی تاریخ مثلا جنگ بین دو قبیله در یک بیابان دورافتاده نیست بلکه ماجرای صف بندی بین دو جریانِ حق و باطل است؛ جریانی که ادامه راه پیامبران و مجاهدان بدر و اُحد است و جریانی که ادامه راه مشرکان جنایتکار مکه و امویانِ فاسد و سنگدل است. عاشورا هر سال باید به عنوان یک تابلوی زنده پیش چشم همگان بازسازی شده، احساسات پرشور و عواطف پاک مردم را برانگیزد تا ارزشها و پیامهایش در جانها رسوخ کرده، یک سرمایه روحی، اجتماعی و معنوی ایجاد کند. وقتی یک مسلمانِ شیعه یا سُنی در عزاداری امام حسین(ع) برای مظلومیت آن حضرت اشک بریزد و سنگدلی و وحشیگری سپاهیان یزید را زشت بشمارد و لعن کند ، هیچگاه خودش به یک جنایتکار داعشی تبدیل نخواهد شد زیرا آموخته که "راه انبیاء (ص) و اهل بیت (ع) راهِ انصاف، عطوفت، درستکاری و انسانیت است" اشک ریختن برای حسین(ع) یک عنایت الهی و نشانه زنده بودن قلبِ انسان است. نشان می دهد ایمانِ مومنین هنوز زنده است و می تپد. اشک برای امام حسین(ع) اشک برای خدا و انسانیت است. به قول مولوی : « اشک را کز بهر حق بارند خلق *** گوهر است و اشک پندارند خلق » شخصی در مقام نقد شیعیان گفته است "نمی دانم گِلِ ما شیعیان را از چه سرشته اند که هر چیزی را بهانه گریه می کنیم" پاسخ ایشان اینست که اولا شما هنوز شیعه را نشناخته اید و نمی دانید که فقط اهل غم نیستند بلکه در شادی های اهل بیت (ع) نیز شادی می کنند. ثانیا اتفاقا گِل شیعیان را از گِلِ پیامبر و اهل بیت سرشته اند. آری جانها و احساساتمان به انبیاء و خاندان پاک آنان گِرِه خورده و از همین رو در شادی آنان شادیم و در اندوهشان اندوهگینیم و تلاش می کنیم عملکردمان نیز روز به روز اصلاح شده، همانندِ خوبان گردد که البته همین عواطف پاک، راهی برای نزدیک شدن عملی به انبیاء و اهل بیت ع را باز می کند. عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇 @pasokhvoice @pasokhtext @shenakhtehadis عضویت در کانال واتساپ👇 https://chat.whatsapp.com/KXT1MbWtDTJ10clN97hAt2
چرا عزاداری؟ (3) آیا برگزاری سالگرد و چهلم برای اموات بدعت است؟ پاسخ: اولا اصل عقلی و شرعی اینست که عزاداری برای اموات اگر حاوی «کفرگویی» و «اعتراض به قضای الهی» نباشد و در مرثیه ها و سخنرانی، مطلبی بر خلاف حق بیان نگردد و درباره فضایلِ میت اغراق و دروغی گفته نشود بی اشکال است. این عزاداری اگر برای شهدای مظلوم و نمادهای اسلامی و در رأس همه آنان اهل بیت مظلوم پیامبر(ص) باشد نه تنها جایز است بلکه بسیار بافضیلت است زیرا مصداق احیای حق و بیان حقایق تاریخ و مصداق همدردی با پیامبر(ص) اوست. گرچه در زمان پیامبر(ص) مرسوم نبود برای مرده ها سالگرد بگیرند اما در زمان ما مرسوم است و این فقط یک تفاوت در عُرف و فرهنگ زمانه است. در یک جامعه ممکن است مراسم سوم، هفتم، چهلم و سالگرد مرسوم باشد ولی در جای دیگر مرسوم نباشد. اینکه چنین کاری در زمان پیامبر(ص) مرسوم نبوده دلیل بر حرام یا بدعت بودنش نیست. همانطور که شیوه لباس پوشیدن ما عوض شده شیوه عزاداری هم می تواند عوض شود. این تغییر و تحولات تا وقتی از خط قرمزها عبور نکرده و مفسده و آسیبی ایجاد نکند، مجاز است. ما قبلا بیان کرده ایم که زنان انصار در کنار خانه پیامبر ص برای حمزه عموی ایشان عزاداری کردند و پیامبر (ص) برای آنان دعای خیر فرمود. همچنین خود پیامبر ص هر سال برای زیارت حضرت قبر حضرت حمزه در اُحُد می رفتند. حضرت فاطمه (س) هر هفته 2 بار بر مزار حمزه حضور می یافتو در آنجا دعا میکرد و چشمانش اشکبار می شد. ام المومنین ام سلمه هر ماه یکبار بر مزار شهدای اُحُد و مخصوصا حمزه(ره) حضور می یافت. بنابراین سالگرد گرفتن برای امام حسین(ع) که پاره تن پیامبر(ص) و الگوی بشریت و بی نظیر در قداست و مظلومیت بوده ، کاری ستودنی است. عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇 @pasokhvoice @pasokhtext @shenakhtehadis عضویت در کانال واتساپ👇 https://chat.whatsapp.com/KXT1MbWtDTJ10clN97hAt2
چرا عزاداری؟ (4) چرا وهابی ها با عزاداری امام حسین(ع) مخالفت می کنند؟ پاسخ: یکی از دلایل مخالفت وهابیها و افراد کوردل با عزاداری ، حسادت و تکبر است. یعنی اینها فکر می کنند این مناسبت یک نماد عزت برای شیعه است و نمی فهمند که این نماد عشق مردم به پیامبر ص و اهل بیت ع است و البته هرکس در این شعایر شرکت کند طبعا عزیز هم می شود. همین الآن بسیاری از برادران اهل سنت در عاشورا مراسم دارند و گرد هم جمع می شوند و به شیوه خودشان یادی از حسین (ع) می کنند و خدا به آنها هم عزت داده و می دهد. این اختصاص به شیعه ندارد و حتی مسیحی ها و زردشتی ها در عزای سیدالشهدا ع شرکت می کنند. همچنین وهابی حسادت می کند به این احساس خوش ایمانی که برای گریه کنندگان بر حسین(ع) که با رسول الله (ص) همدردی می کنند، پیش می آید همانطور که ابلیس از اینکه مومن از نماز و راز و نیاز و گریه و مناجات با خدا لذت ببرد ناراحت می شود و حسادت می ورزد. علت دوم مخالفت وهابیها با عزاداری اینست که تکبر دارند و می خواهند بگویند" فقط ما مسلمانیم و بقیه مسلمانها مشرکند" از این رو همواره دنبال بهانه هستند که بگویند بقیه منحرفند و ما خوبیم! اینها همان کسانی هستند که حتی ابوحنیفه و فخر رازی را که از علمای اهل سنت بودند کافر نامیدند. علت سوم مخالفت وهابیها با عزاداری اینست که این مراسم باشکوه در ذهن مخاطبانِ ناآشناو ناظران بیرونی و بیطرف و حق طلب یک سوال ایجاد میکند: چرا اینهمه عزاداری بعد از 1400 سال؟ بعدش افراد حق طلب، تحقیق میکنند و می بینند که چه حوادثی در تاریخ اسلام گذشته و همین موجب می شود بسیاری از نخبگان بفهمند که اسلام اصیل، همان اسلام محمد و اهل بیت (ع) هست نه اسلام معاویه و یزید. وهابیها نمی خواهند هویت واقعیت بنی امیه فاش شود ولی عزاداری عاشورا ، این افشاگری را میکند بنابراین با آن مخالفند. عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇 @pasokhvoice @pasokhtext @shenakhtehadis عضویت در کانال واتساپ👇 https://chat.whatsapp.com/KXT1MbWtDTJ10clN97hAt2
چرا عزاداری؟ (5) میگن: حسین(ع) حدود 1400 سال قبل شهید شده و دیگر اینهمه تکرار عزاداری برای او جایز نیست. چرا این غمها را جاودانه می کنید؟! پاسخ: غم حسین(ع) یک غم محدود به زمان و مکان نیست. عظمت ماجرای مظلومیت فرزند پیامبر خاتم(ص) و ماجرای حرکت او از آغاز تا پایان، یک نماد کامل و یک تابلوی تمام نما از "صف بندی تمام حق در مقابل تمام باطل" و صف بندی تمام انسانیت در مقابل تمام وحشیگری و قساوت و خباثت" است. سالگرد گرفتن برای امام حسین(ع) از آن جهت است که این مظلومیت تاریخی و این پیامهای فراتر از تاریخ فراموش نشود. همانطور که در همه نمازها تکرار می کنیم که "السلام علینا و علی عباد الله الصالحین" تا فراموش نکنیم که ما به "صف انبیا و پاکان" تعلق داریم، زنده نگاه داشتن نام حسین(ع) و درود فرستادن همیشگی بر او نیز ضرورس است. خداوند در قرآن بر شماری از پیامبران خود سلام فرستاده و ما قرآن را همیشه و مکررا می خوانیم زیرا اینها حقایقی است که باید تکرار شود تا در جان بنشیند و فراموش نشود. اگر همواره بر انبیا و پاکان سلام نفرستیم و از دشمنانشان برائت نجوییم چه بسا به تدریج، خودمان هم به فرعون و سامری تبدیل شویم. «اعلام موضع به نفع اهل حق و بر ضد اهل باطل» اگر صادقانه تکرار شود، روح و جان انسان را در مقابل انحرافات بزرگ بیمه می کند. عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇 @pasokhvoice @pasokhtext @shenakhtehadis عضویت در کانال واتساپ:👇 https://chat.whatsapp.com/Bey1d0OTb0SEA6CVUpVMs0
یک نفر از من سؤال کرد: «این کتاب قرآن که هزار و چهار صد سال پیش آمده، آیا برای امروز هم می‌تواند مفید باشد؟! گفتم: «این کرۀ زمین، هزار و چهار صد سال پیش بود یا نبود؟» گفت: «بود». گفتم: «هزار و چهار صد سال پیش مردم از این زمین بیشتر می‌فهمیدند یا حالا؟» گفت: «حالا». گفتم: «آن خدایی که می‌تواند یک زمینی را خلق کند که هرچه علم مردم بیشتر شود، از آن بیشتر استفاده کنند، نمی‌تواند یک کتابی خلق کند که هرچه علم بشر بیشتر شود، از آن بیشتر استفاده کنند؟!» آیت الله حائری شیرازی (ره) عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇 @pasokhvoice @pasokhtext @shenakhtehadis عضویت در کانال واتساپ:👇 https://chat.whatsapp.com/Bey1d0OTb0SEA6CVUpVMs0
🛑شراب خواری 🔴 عبد الله بن بريدة قال : دخلت أنا وأبي على معاوية فأجلسنا على الفرش ثم أتينا بالطعام فأكلنا ثم أتينا 👈بالشراب فشرب معاوية 👉ثم ناول أبي ثم قال ما شربته منذ حرمه رسول الله صلى الله عليه و سلم عبدالله بن بریده می گوید : من و پدرم بر معاویه وارد شدیم . او ما را بر فرشهایی نشاند .و برای ما غذا آورد و ما از آن تناول کردیم . بعد از آن برای ما شراب آورد و 👈معاویه از آن نوشید👉 و سپس به پدرم تعارف کرد . سپس معاویه گفت : از زمانی که رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم نوشیدن شراب را تحریم کرد ، من شراب ننوشیده ام ... ✅محقق کتاب ، شعیب الارنووط در مورد سند این روایت می گوید : اسناده قوی ! 📚مسند احمد بن حنبل – تتمه مسند الانصار – ج 5 ص۳۴۷ عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇 @pasokhvoice @pasokhtext @shenakhtehadis
پرسش: آیا درست است که پیامبر (ص) فرموده اند: «ماه صفر نحس است و باید تخم مرغ شکسته شود، صدقه داده شود، خون گوسفند ریخته شود و دعای یا فارج الهمّ ... خوانده شود تا نحسی آن از بین برود» آیا پیامبر (ص) فرموده اند که هرکس دیگران را از روایتِ بالا باخبر کند حاجتش برآورده شود و اهل بهشت خواهد بود؟ پاسخ: مطالب بالا نامعتبر و آمیخته با چندین دروغ است. واقعیت اینست که: 1- هیچ حدیثی درباره نحس بودن ماه صفر نداریم و اعتقاد به نحوست این ماه، صرفا یک نتیجه گیری ذوقی یا عامیانه و ناشی از توجه به مصائب اسیران کربلا در این ماه است. 2- دعا کردن و صدقه دادن در همه روزها و ماههای سال خوب است و اختصاص به ماه صفر ندارد. 3- تخم مرغ شکستن از آداب خرافی و عامیانه است و توصیه اسلام نیست. 4- دعای یا فارج الهمّ ... گرچه دعای بامحتوایی است ولی در هر زمانی میشود آن را خواند و ربطی به نحس بودن یا نبودنِ ماه صفر ندارد. 5- هیچ حدیثی در کتب معتبر نداریم که پیامبر (ص) فرموده باشند که هرکس مردم را از آداب ادعایی ماه صفر باخبر کند، گشایش در کارش ایجاد خواهد شد یا اهل بهشت می شود. برای گشایش در کارها باید به تلاش، تدبیر، مشورت و دعا روی آورد و راه دستیابی به بهشت هم ایمان، عمل صالح، تقوا و دوری از گناهان به ویژه حق الناس است. اینگونه احادیث، از جعلیات فضای مجازی هستند و نشر آنها مصداق نشر اکاذیب و افترا زدن به معصومان(ع) است هرچند که غالبا با نیت خیر و از روی عجله برای دیگران ارسال می شود. عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇 @pasokhvoice @pasokhtext @shenakhtehadis عضویت در کانال واتساپ:👇 https://chat.whatsapp.com/Bey1d0OTb0SEA6CVUpVMs0
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آیت‌الله خامنه‌ای: تا می‌گوییم ، فوراً در ذهن مجسم می‌شود که اگر یک نفر در خیابان رفتار و لباسش خوب نبود، یکی باید بیاید و او را نهی از منکر کند. فقط این نیست؛ این جزء دهم است! 🌍 🌐 کانال دیـــــــده بــــــان @GgaroGhati https://eitaa.com/GgaroGhati
💢 سگ بازوی نوجوون رو کَنده بود و حسابی تو شوک بود نه بخاطر این یه زخم میگفت ۲۰ ثانیه تو قفسه سینه ام تو بغلم گرفته بودمش با آرامش.. 💢 سگ ذات و طبیعتش وحشی و درنده بودنه!! مشکل از بی شعوری و بی عقلی انسان هاست که اینو نمی‌فهمن و نمیخوان بفهمن !! 😏😎😐 🔴 کانال منو درسام  سروش @s_mano_darsam ایتا @manodarsam
نیمه دیگر لیوان در موضوع حقوق زن در اسلام و غرب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آیا در صدسال اخیر اختراع شده است؟ تاریخچه زیارت اربعین به روایت ابوریحان بیرونی ابوریحان بیرونی(اندیشمند بزرگ شیعه) که در سال 440 هجری یعنی حدود هزارسال پیش وفات کرده در کتاب الآثار الباقیه، صفحه 422 درباره روز بیستم ماه صفر (اربعين) می‌گوید: " و فی العشرین رُدَّ رأسُ الحسین الی مجثمه {جثته} حتی دَفِنَ مع جُثَّتِه و فیه زیارةُ الأربعین و هُم حُرَمُهُ بَعدَ انصِرافِهِم مِنَ الشامِ" ترجمه: "و در روز بیستم (از ماه صفر)، سر حسین {علیه السلام} به آرامگاهش باز گردانده شد تا در کنار بدنش دفن شود و در این روز زیارت اربعین انجام شد و آنان (زائران)، خانواده اش بودند که پس از بازگشت از شام {به زیارت آمدند} " مشخصات کتابشناختی: ابوریحان بیرونی، الآثار الباقیة عن القرون الخالیة(تحقیق و تعلیق پرویز اذکائی)، تهران، مرکز نشر میراث مکتوب، سال 2001م/1379هـ ش. عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇 @pasokhvoice @pasokhtext @shenakhtehadis عضویت در کانال واتساپ👇 https://chat.whatsapp.com/KXT1MbWtDTJ10clN97hAt2
استفتا از اميرالمؤمنين علیه السلام کلینی با سند موثق از امام صادق (علیه السلام) نقل کرده است که فرمود: "زنی در مدینه بود که نزد او رفت و آمد می‌شد{یعنی مردان برای فحشاء به خانه‌اش می‌رفتند}. خبر به عُمَر (خلیفه دوم) رسید. عمر افرادی را نزد آن زن فرستاد و او را ترساند و دستور داد تا او را بیاورند. زن {که باردار بود}، ترسید و درد زایمانش شروع شد، {در بین راه} به خانه‌ای رفت و نوزاد پسری به دنیا آورد. صدای گریه‌ی نوزاد، بلند شد {یعنی زنده به دنیا آمد} اما اندکی بعد، {چون زودهنگام و نارَس متولد شده بود} فوت کرد. عُمَر به خاطر ترساندنِ آن زن و مرگ نوزاد، بسیار نگران شد. برخی از مشاورانش به او گفتند: «ای امیر مؤمنان! شما هیچ تقصیری نداشته‌اید و تکلیفی ندارید». برخی نیز گفتند: «مگر چه شده است؟!»{یعنی حادثه‌ی مهمی رخ نداده و نیاز نیست خودتان را ناراحت کنید}. عمر گفت: از ابوالحسن(علي بن ابی‌طالب علیه السلام) بپرسید {که تکلیفِ شرعیِ من چیست؟}. ابوالحسن(علیه السلام) فرمود: «اگر خودتان {طبقِ دانسته‌های دینیِ ناقصتان} اجتهاد می‌کردید، به حکم شرعی نمی‌رسیدید و اگر {صرفاً} بر اساس سلیقه‌ی شخصی، نظر می‌دادید، {باز هم} به خطا رفته بودید.» سپس فرمود: «پرداختنِ دیه‌ی پسربچه بر تو لازم است»" ملاحظات: 1 - اینکه امام صادق(علیه السلام) فرموده باشند: «عُمَر به خاطر ترسیدنِ آن زن و مرگ نوزاد، بسیار نگران شد» به دو گونه قابل تفسیر است: نخست اینکه «خلیفه واقعاً عذاب وجدان گرفت» دوم اینکه «برای آبرو و مشروعیت خود در افکار عمومی دچار نگرانی شد». 2 - علامه مجلسی درباره سند این حدیث می گوید: «مُوَثَّقٌ عَلَی الظاهر» (مرآة العقول، ج‏24، ص: 209) 3 - عموم فقهای شیعه، بر اساس همین حدیث فتوا داده‌اند که در موارد مشابه، دیه‌ی مقتول باید پرداخت شود ولی درباره اینکه آیا دیه باید از جیب حاکم و عاقله‌ی او داده شود یا از بیت‌المال پرداخت گردد، اختلاف نظر دارند. متن عربی حدیث: 11- أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْعَاصِمِيُّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَسَنِ الْمِيثَمِيِّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَسْبَاطٍ عَنْ عَمِّهِ يَعْقُوبَ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: كَانَتِ امْرَأَةٌ بِالْمَدِينَةِ تُؤْتَى‏ فَبَلَغَ ذَلِكَ عُمَرَ فَبَعَثَ إِلَيْهَا فَرَوَّعَهَا وَ أَمَرَ أَنْ يُجَاءَ بِهَا إِلَيْهِ فَفَزِعَتِ الْمَرْأَةُ فَأَخَذَهَا الطَّلْقُ فَانْطَلَقَتْ إِلَى بَعْضِ الدُّورِ فَوَلَدَتْ غُلَاماً فَاسْتَهَلَّ الْغُلَامُ ثُمَّ مَاتَ فَدَخَلَ عَلَيْهِ مِنْ رَوْعَةِ الْمَرْأَةِ وَ مِنْ مَوْتِ الْغُلَامِ مَا شَاءَ اللَّهُ فَقَالَ لَهُ بَعْضُ جُلَسَائِهِ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ مَا عَلَيْكَ مِنْ هَذَا شَيْ‏ءٌ وَ قَالَ بَعْضُهُمْ وَ مَا هَذَا قَالَ سَلُوا أَبَا الْحَسَنِ فَقَالَ لَهُمْ أَبُو الْحَسَنِ ع لَئِنْ كُنْتُمُ اجْتَهَدْتُمْ مَا أَصَبْتُمْ وَ لَئِنْ كُنْتُمْ قُلْتُمْ بِرَأْيِكُمْ لَقَدْ أَخْطَأْتُمْ ثُمَّ قَالَ عَلَيْكَ دِيَةُ الصَّبِيِّ. برخی از منابع حدیث: کلینی، الكافي (چاپ الإسلامية)، ج‏7، ص: 374 شیخ طوسی، تهذيب الأحكام (تحقيق خرسان)، ج‏10، ص: 312 محمدتقی مجلسی، روضة المتقين في شرح من لا يحضره الفقيه (چاپ قديم)، ج‏10، ص: 302 فیض کاشانی، الوافي، ج‏16، ص: 821 و شیخ حر عاملی، وسائل الشيعة(چاپ مؤسسه ال البیت ع)، ج‏29، ص: 268 علامه محمدباقر مجلسی، ملاذ الأخيار في فهم تهذيب الأخبار، ج‏16، ص: 682 همو، مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول، ج‏24، ص: 209 . علیه السلام عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇 @pasokhvoice @pasokhtext @shenakhtehadis عضویت در کانال واتساپ👇 https://chat.whatsapp.com/KXT1MbWtDTJ10clN97hAt2