#آنچه_گذشت
✨نتوان بست دگر راه سلیمانی را✨
🖤 داغی که نیمه شب سرد سه سال پیش بر دل ما نشست جز با حرارت و شور تلاش برای زنده نگه داشتن نام شما و مکتب شما التیام نمی یابد سردار!
🥀 تمام بغضها، اشکها و انگیزههای این سه سال را جمع کردهایم و توی دست تعارف میکنیم تا محبت شما در دل بچههایمان هم بنشیند. تا نوجوانهایمان هم راه شما را بشناسند و جوانهایمان بدانند برای شبیهتر شدن به شما باید کدام مسیر را بپیمایند. 😍
#حاج_قاسم #دورهمی_مادرانه
♦️کافه کتاب پاتوق اندیشه♦️
🆔 @patoghe_andishe
🔗 https://eitaa.com/joinchat/249495810Cf629980439
#آنچه_گذشت
جلسه مسیری مدیران مدارس نیروگاه
وقتی مدیران علاوه بر تحول در عرصه آموزش به فکر تغییر در فضای گفتمان ساز هم هستند 😍
#تحول_آموزشی #آموزش_پرورش #مدیران_خلاق
♦️کافه کتاب پاتوق اندیشه♦️
🆔 @patoghe_andishe
🔗 https://eitaa.com/joinchat/249495810Cf629980439
#نفس
من خودم چای شدم
چای پر از عطر شمال
میشود قند شــوی
آب شــوی در بـغلم؟!
♦️کافه کتاب پاتوق اندیشه♦️
🆔 @patoghe_andishe
🔗 https://eitaa.com/joinchat/249495810Cf629980439
محدودیت ها را در نوردیدیم ...
یا راهی خواهیم یافت👌
یا راهی خواهیم ساخت💪
پ.ن: استفاده از عصای پدربزرگ مجتمع به جای نشانگر در دورهمی خانواده نور 😁
#تهدید_فرصت #مامیتوانیم #دورهمی_خانواده_مجتمع_نور
♦️کافه کتاب پاتوق اندیشه♦️
🆔 @patoghe_andishe
🔗 https://eitaa.com/joinchat/249495810Cf629980439
#اطلاعیه
پاتوق اندیشه
به مناسبت دهه بصیرت
و روز مقاومت سالگرد سردار دلها
حاج قاسم سلیمانی برگزار می کند
💠 پخش مستند حوزه مقاومت 💠
و دعوت از بزرگ زنان جبهه مقاومت
⏰ شنبه تا پنج شنبه ۱۷ تا ۲۲ دی ماه ساعت ۱۵ تا ۱۷
📍کافه کتاب پاتوق اندیشه مجتمع نور
⛔️ ظرفیت محدود ⛔️
ثبت نام شنبه و یکشنبه ⬅️ @Zr3069
♦️کافه کتاب پاتوق اندیشه♦️
🆔 @patoghe_andishe
🔗 https://eitaa.com/joinchat/249495810Cf629980439
#آنچه_گذشت
وقتی یه مامان باتدبیر و باهوش میدونه یکی از بهترین خاطرات بچه ها چی باید باشه 😉
🌺 روز پیوستن به مخاطبین خاص خدا مبارک ریحانه جان 🌺
شیرین: مامان اگه داداش به سن تکلیف برسه نمیتونیم اینجا جشن تکلیفش رو بگیریم چون اینجا واسه خانوماس. 😁
پ.ن: ذوق ما خانوما وقتی یه جایی فقط واس ماس 😁😍
♦️کافه کتاب پاتوق اندیشه♦️
🆔 @patoghe_andishe
🔗 https://eitaa.com/joinchat/249495810Cf629980439
#آنچه_گذشت
همه ی دنیا برای دنیا خواهان
این کنج زرد دوست داشتنی برای ما
و رنج های مشترکمان...
چقدر خوب که این روزها را خدا برای ما خواست
روزهای قشنگِ خدا که با میزبانی از بنده های خوب خدا زیباتر شد...
امروز روز سوریه بود ...
سوریه ی عزیز ما که وجب به وجب بوی حاج قاسم را می دهد...
بشری راویِ سوریه بانویی جوان اهل نبل و الزهرا
حرف های امروز بشری هم تلخ بود هم شیرین...
تلخ بود چون روایت رنج مردمانی از بندگان خوب خدا بود...
شیرین بود چون به برکت قدم های حاج قاسم تومار ظالم در هم پیچید...
شیرین بود چون ایران عزیز لااقل ۴ دهه ست که این چنین بوی خون نمیدهد ...
شیرین بود چون نه تنها در ایران زیر سایه ی امنیت هستیم بلکه ایران تکیه گاه مظلومان عالم ست...
چه چیزی شیرین تر از این که همه با هم دست برادری(اخوت) بدهیم و منتظر قدم های مبارکش باشیم...
گفتم که...
همه ی دنیا برای دنیا خواهان
این کنج زرد دوست داشتنی برای ما امت واحده ی رسول الله...
♦️کافه کتاب پاتوق اندیشه♦️
🆔 @patoghe_andishe
🔗 https://eitaa.com/joinchat/249495810Cf629980439
May 11
#آنچه_گذشت
معنای مقاومت برای ما ایرانی ها اصلا شاید از لبنان شروع شد...
لبنان زیبا با مردمان صبور و غیور ...
دیروز مِلحَم ما را مهمان نقطه ای از جنوب لبنان کرد ...
بهشت زیبای خدا روی زمین...
منمیگویم بهشت اما مِلحَم می گفت که فکر کن روز اول یک عروس را چطور به خانه ی بخت می فرستند؟
لبنان همان عروس بود... اما حالا ...
مِلحَم یکزن است...
یک زن که تلخی و نا امنی را از نگاه نکته سنج و لطیف خودش نقل کرد...
از سالهایی گفت که حتی از در خانه هم نمیتوانستند خارج شوند...
ماه ها خانه نشینی مطلق همراه ترس و اضطراب...
حرفهایش اگرچه یک روایت تلخ بود اما این زن پر بود از شور زندگی...
پر از امید بود ...
ته حرفهایش بوی یک پایان خوش میداد...
پایانی شبیه ظهور....
ملحم برای من معنای واقعی انتظار بود...
♦️کافه کتاب پاتوق اندیشه♦️
🆔 @patoghe_andishe
🔗 https://eitaa.com/joinchat/249495810Cf629980439
#آنچه_گذشت
امروز برای پاتوق اندیشه روز خیلی خاصی بود.
یک روز که خیلی معمولی شروع شد...
مهمان ها آمدند نشستند، پذیرایی شدند.
تمام روتین های برنامه یکی یکی انجام شد تا اینکه خانم زرین فاطمه راوی کشور پاکستان آمد.
شروع کرد به روایت گری...
گفت و گفت ...
وقتی به خودمان آمدیم داشتیم به پهنای صورت پا به پای قصه هایش اشک می ریختیم.
شانه هایمان سنگین شد و بغض های به باران ننشسته مان شکست 😭
خانم زرین از تیپ زینبیون گفت
از شهرش که قلب شیعیان پاکستان است
از سختی های زندگی اش
از بزرگ شدن یک دختر بچه بین اسلحه و ادوات جنگی
و ما اشک شدیم و باریدیم
او تنها یک روز زندگی معمولی در کشورش را روایت کرد
از نگاه مادی شاید کسی دلش نخواهد لحظه ای جای خانم زرین باشد اما من در تمام لحظات روایتش به او غبطه خوردم.
ولی یک برگ از روایت هایش بیش از تمام صفحات دیگر:
آنجا که از ارتباط قلبی و خاطرات شیرینش با حاج قاسم گفت.
زرین فاطمه بند دلش بدجوری بند به دل حاج قاسم بود.
و حالا سه سال شده که دل توی دلش نیست.
مهمان عزیزم برایمان یک تبرکی ارزشمند هم آورد. انگشترهای حاج قاسم را که از خودشان هدیه گرفته بود.
دیدیم و بوسیدیم و بوییدیم
به جای همه دوستانی که نبودند ...
♦️کافه کتاب پاتوق اندیشه♦️
🆔 @patoghe_andishe
🔗 https://eitaa.com/joinchat/249495810Cf629980439
#آنچه_ گذشت
و اما افعانستان ...
روایت شنیدنیِ دوستِ شیرین زبان ما خانوم محقق از افغانستان خیلی تامل برانگیز بود
برای من که همیشه افغانستان را دوست داشتم و فرهنگش را لابه لای کتاب ها جست و جو می کردم دیدن یک بانوی موفق و تحصیل کرده و نشستن پای روایت هایش خیلی منحصر به فرد بود ...
فکر میکردیم چمدانمان را بسته ایم و وارد خاکافغانستان شده ایم.
راوی روایت میکرد و ما انگار پا به پای او در کوچه پس کوچه های شهر قدم می زدیم...
او از لالایی مادران افغانستانی که برای فرزندان شهیدشان میخواندند گفت...
از انتحار های گاه و بیگاه افغانستان...
از فقدان چیزی به اسم امنیت ...
تاریخ افغانستان پر از درد است...
اما مردمانی دارد مثل کوه محکم، قوی، راسخ....
دیدنشان هم به آدم قوت قلب می دهد.
♦️کافه کتاب پاتوق اندیشه♦️
🆔 @patoghe_andishe
🔗 https://eitaa.com/joinchat/249495810Cf629980439
میخواست عشق را بچشاند به کام خلق
با طعم شیر و شَهد و شکر، مادر آفرید
♦️کافه کتاب پاتوق اندیشه♦️
🆔 @patoghe_andishe
🔗 https://eitaa.com/joinchat/249495810Cf629980439