23.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴نماهنگ شنیدنی و جذاب «بیعت آبها»
▪️در آستانه آغاز ماه محرم، روایتی متفاوت از برکهٔ غدیر تا کوچههای مدینه و صحرای کربلا ...
∞ 𝒋𝒐𝒊𝒏•• ↻♥️🌸
⇨ @patoghe_fereshteha
پاتوق فرشته ها
یه روز دیگه ماه عزای پسرش شروع میشه ،
ازش بخواه دعوتت کنه مجلس پسرش .
حواست هست محرم نزدیڪہ؟
ڪجاے ڪاریم؟
چجورے رفتۍ استقبال آقا؟
میخوای وقتۍ شب اول محرم
بہ آقا سلام دادی همون لحظہ
جوابتو بده و بگہ علیڪسلام؟
رفیق!
طورے بہ استقبال محرم برو ڪہ
آقا بہت خوشآمد بگہ
رفیق!
آدم گناهڪار هرچقدرم سینہ بزنہ
براے امامحسین بازهم اون حس ناب
نوڪرے رو تجربہ نمیڪنہ
رفیق!
سینہزدنات باید خالص باشہ
طورے نباشہ چشات اونقدرے
ناپاڪ باشہ ڪہ با روضہ آقا چشات تَر نشہ
رفیق!
گناه قلب رو سیاه میڪنہ(:
از همین الان بسمالله بگو و شروع ڪن
یڪ گناهت رو تا محرم ترڪ ڪن
حتما آقا ڪمڪت میڪنہ،شڪ نڪن
#محرم
∞ 𝒋𝒐𝒊𝒏•• ↻♥️🌸
⇨ @patoghe_fereshteha
پاتوق فرشته ها
✍🏽 #قصه_شب!!!
یک پزشک می گفت:
یک بار وارد اتاق مراقبتهای ویژه شدم، جوانی بیست و پنج ساله توجه من را به خودش جلب نمود، که او مبتلا به ایدز و وضعیتش وخیم بود، با نرمی با او صحبت کردم اما حرفهایی که می زد واضح نبود.
»با خانوادهاش تماس گرفتم!
مادرش به بیمارستان آمد.
»از او دربارهی پسرش پرسیدم؟
گفت: حالش خوب بود
تا آنکه با آن دختری آشنا شد.
گفتم: نماز میخواند؟
گفت: نه، اما نیت کرده بود که در پایان عمرش توبه کند و به حج برود!!
»نزدیک آن جوان بیچاره شدم
در حالی که داشت جان میداد
نزدیک گوشش گفتم:
لا اله الا الله، بگو لا الله الا الله
»متوجه من شد و نگاهم کرد
بیچاره با همهی توانش سعی میکرد و اشک از چشمانش سرازیر بود، چهرهاش داشت تیره میشد و من همچنان تکرار میکردم، بگو:
”لا اله الا الله“
»به زور شروع به حرف زدن کرد
و ناله کنان گفت:
خیلی درد دارم،مُسکن میخواهم.
»نمیتوانستم جلوی اشکهایم را بگیرم، میگفتم، بگو: لا اله الا الله
»لبهایش را به سختی تکان داد، خوشحال شدم، اما گفت:
نمیتوانم...نمیتوانم...
مادرش گریه میکرد و پسرش را نگاه میکرد.ضربان نبض فرزندش ضعیف میشد و داشت می مُرد.
»نتوانستم خودم را کنترل کنم به شدت گریه میکردم، دستش را گرفتم و دوباره سعی کردم، گفتم خواهش میکنم، بگو: لا اله الا الله
»ولی او فقط تکرار میکرد:
نمیتوانم... نمیتوانم...
به سختی نفس نفس میزد و ناگهان، نبضش ایستاد و چهرهاش کبود شد و فوت کرد، مادرش نتوانست طاقت بیاورد و خود را به روی پسرش انداخت و شروع کرد به ناله و شیون اما دیگر شیون و غصهی او چه فایدهای دشت؟
»برادر و خواهر مسلمانم:
آن جوان به سوی پروردگارش رفت
اما نه شهوت به او سودی بخشید و نه لذتها ، زیرافریب جوانیاش را خورد، فریب اتوموبیل و لباسهای زیبایش را خورد، و الان تنها اعمالی که انجام داده بوده در قبر همنشین اوست و آنچه به دست آورده بود،سودی برایش نداشت
”می خواست در پیری توبه کند“
اما به پیری نرسید!!
📚برگرفته شده از کتاب داستان زیبای توبه
∞ 𝒋𝒐𝒊𝒏•• ↻♥️🌸
⇨ @patoghe_fereshteha
پاتوق فرشته ها
8.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥جرعهای از زلال قرآن
📖سوره مبارکه آل عمران،۴۰
💠 قَالَ رَبِّ أَنَّىٰ يَكُونُ لِي غُلَامٌ وَ قَدْ بَلَغَنِيَ الْكِبَرُ وَ امْرَأَتِي عَاقِرٌ قَالَ كَذَٰلِكَ اللَّهُ يَفْعَلُ مَا يَشَاءُ
💠ﮔﻔﺖ: ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺍ! ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺑﺮﺍﻱ ﻣﻦ ﭘﺴﺮﻱ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻲ ﻛﻪ ﭘﻴﺮﻱ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺭﺳﻴﺪﻩ ﻭ ﻫﻤﺴﺮم ﻧﺎﺯﺍﺳﺖ؟ ﺧﺪﺍ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﭼﻨﻴﻦ ﺍﺳﺖ [ﻛﻪ ﻣﻰﮔﻮﻳﻲ ﻭﻟﻲ ﻛﺎﺭ ﺧﺪﺍ ﻣُﻘﻴّﺪ ﺑﻪ ﻋﻠﻞ ﻭ ﺍﺳﺒﺎﺏ ﻧﻴﺴﺖ] ﺧﺪﺍ ﻫﺮ ﭼﻪ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ [ﺑﺎ ﻣﺸﻴّﺖ ﻣﻄﻠﻘﻪ ﺧﻮﺩ] ﺍﻧﺠﺎم ﻣﻰﺩﻫﺪ.(٤٠)
پاتوقِ فرشته ها
🆔 https://eitaa.com/patoghe_fereshteha