eitaa logo
❤️پاتـــــوقِ‌عـاشِـقـــ♡ـــانـــِھツ
101 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
2هزار ویدیو
26 فایل
👈یک دور همی دوستانه با جوان و نوجوان های گل ༊࿐𖡹❤️𖡹࿐༊ کانال بزرگسال ما : 💚سه شنبـه هایِ عاشقـــ♡ـــی🌥 @seshanbehayeasheghi کانال کودک ما: 🐣غنچه های مهدوی🐣 @ghonchehayeasheghi ارتباط با ادمین @Ya_saheb_azaman_adrekni @Spahbood_solaymani
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
50.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
࿐✨ به این روش روسری عيدت رو جواهر دوزی کن💎 ༊࿐𖡹❤️𖡹࿐༊ ❤️پاتـــــوقِ‌عـاشِـقـــ♡ـــانـــِھツ @patogheasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
9.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
[°•💚☁️•°] 🇮🇷 🇮🇷 🇮🇷 این قسمت : کمک کردن داودطلبانه ༊࿐𖡹❤️𖡹࿐༊ ❤️پاتـــــوقِ‌عـاشِـقـــ♡ـــانـــِھツ @patogheasheghaneh
😂 بیگودی های خواهر کاتبی!😐 حدودا ۱۸-۱۹ ساله بودم که حاج آقای مسجدِ محل یه شب خانوما رو جمع کرد و گفت: رزمنده ها لباس ندارن و خلاصه یه سری کارای تدارکاتی رو خواست که ما انجام بدیم! من و چند تا از خواهرا که پزشکی می خوندیم، پیشنهاد دادیم برای جبران نیروی پرستاری بریم بیمارستانای صحرایی🏩 ما چمدونو بستیم و راهی 🚌 جنوب شدیم من تصور درستی از واقیعت جنگ 💣 نداشتم، کسی هم برای من توضیح نداده بود و این باعث شد که یه ساک دخترونه 🛍 ببندم شبیه مسافرت های دیگه و عضو جدانشدنی از خودم رو بذارم تو ساک؛ یعنی بیگودی هام 😶 و چند دست لباس و کرِم دست و کلی وسایل دیگه ... غافل از اینکه جنگ، خشن تر از اینه که به من فرصت بده موهامو تو بیگودی بپیچم 🤭 یا دستمو کرم بزنم... به منطقه جنگی و نزدیک بیمارستان رسیدیم... نمیدونم چطور شد که ساک من و بقیهٔ خواهرا از بالای ماشین افتاد و باز شد و به دلیل باد شدیدی 🌪 که تو منطقه بود، محتویاتش خارج شد و لباسا و بیگودی های من پخش شد تو منطقه 😰 ما مبهوت به لباسامون که با باد 🌬 این ور و اون ور میرفتن نگاه می کردیم؛ برادرا افتادن دنبال لباسا 😱 و ما هم این وسط خجالت زده 😥 برادرا بعد از جمع کردن یه کپه لباس اومدن به سمت ما، دلمون می خواست انکار کنیم😣 اما اونجا جنس مونثی نبود جز ما سه نفر که تو اون بیابون وایساده بودیم 😑 بیگودی هام دست یه برادر دیگه بود و خانما اشاره کردن که اینا بیگودی های خواهر کاتبیه 😂 از اون لحظه که بیگودی ها رو گرفتم، تصمیم گرفتم اونا رو منهدم کنم...❌😤 شب تو کیسه انداختم و پرت کردم پشت بیمارستان صبح یکی از برادرا اومد سمتم با کیسه بیگودی گفت در حال کشیک بودن که این بستهء مشکوک رو پیدا کردن یه کسایی گفتن بیگودی های خواهر کاتبیه 😮 شب که همه خوابیدن، تصمیم گرفتم چال کنم 🕳 پشت بیمارستان صحرایی چند روز بعد یکی از برادرا گفت: ما پشت بیمارستان خواستیم سنگر بسازیم زمین رو کندیم، اینا اومده بالا گفتن اینا بیگودی های خواهر کاتبیه 😐 و من هر جور این بیگودی های لعنتی رو سر به نیست میکردم، دوباره چند روز بعد دست یکی از برادرا می دیدم که داره میاد سمتم🏃‍♂️ خواهر کاتبی🗣 خواهر کاتبی🗣 بیگودی هاتون… 😂😂😂😂😂 ☢ داستان فوق بر اساس خاطرات بانو کاتبی یکی از امدادگران جهادگر ۸ سال دفاع مقدس 😂😂😂 ༊࿐𖡹❤️𖡹࿐༊ ❤️پاتـــــوقِ‌عـاشِـقـــ♡ـــانـــِھツ @patogheasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
😊یه لبخند میتونه شروع یه دوستی باشه ... 🗣یه حرف میتونه پایان جنگ باشه ... 👀 یه نگاه میتونه یه رابطه رو نجات بده ... 👤و یه نفر میتونه زندگیت رو تغییر بده... 💜روزتون پراز بهترینها ༊࿐𖡹❤️𖡹࿐༊ ❤️پاتـــــوقِ‌عـاشِـقـــ♡ـــانـــِھツ @patogheasheghaneh
برای وطن می آییم✌️ ༊࿐𖡹❤️𖡹࿐༊ ❤️پاتـــــوقِ‌عـاشِـقـــ♡ـــانـــِھツ @patogheasheghaneh
7.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
࿐🌸 ༊࿐𖡹❤️𖡹࿐༊ ❤️پاتـــــوقِ‌عـاشِـقـــ♡ـــانـــِھツ @patogheasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا