eitaa logo
کانال پاتـــــوق دوستـــــان
2.5هزار دنبال‌کننده
119.9هزار عکس
85.5هزار ویدیو
264 فایل
سلام وعرض ادب واحترام خدمت شما سروران وبزرگواران کانال پاتوق بهترین جملات زیبا, مذهبی , واشعار وبهترین جملات ناب لینک کانال @Patoghedoostanha
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5884095338570057152.mp3
10.94M
باز داره بارون میـــزنـہ🌱 🎧 ꧁ℒℴνℯ🍃🌹• • •
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صبح یعنی طلوع هر روز"تُ" چون تنفس، همیشه بی تکرار صبح یعنی ڪه دوسـ♥️ــتت دارم حتا فراسوے شعر ، تا بســـیار صبحت بخیر عشقم
کانال پاتـــــوق دوستـــــان
صبح یعنی طلوع هر روز"تُ" چون تنفس، همیشه بی تکرار صبح یعنی ڪه دوسـ♥️ــتت دارم حتا فراسوے شع
صبح یعنی طلوع هر روز"تُ" چون تنفس، همیشه بی تکرار صبح یعنی ڪه دوسـ♥️ــتت دارم حتا فراسوے شعر ، تا بســـیار صبحت بخیر عشقم
⭕️ خوشبختی بر سه ستون استوار است👇 ♦️فراموش کردن تلخی های ⟨دیروز⟩ ♦️غنیمت شمردن شیرینی های ⟨امروز⟩ ♦️و امیدواری به فرصت های ⟨فردا⟩
🌹 دنیا چیزی جز پژواک نیست❗️یادمان باشد که زندگی انعکاس رفتار ماست 🌹 پس حواسمان راجمع کنیم که بهترین باشیم تابهترین‌ را دریافت کنیم نمیشود که خوب نبود اما انتظار خوبی داشت 💕🌾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨با افکار زیبا زندگی کن ... چون زندگی به اندازه افکارت زیباست ... ✨
چقدر خوبند آدمهایی که تخصص دارند در خوب کردن حال ادم ها....!!
❖ "صبح" آمده تا🍂 🍁 که عشق ابراز کنی لبخند زنان پنجره را باز کنی... هر روز تو یک منظره از زیبایی ست با "نام خدا" روز که آغاز کنی... . سلام صبح چهارشنبه☕️🍂 آذر ماهتون در پناه حق 🍁
‍ براى امروزتون زيباترين حسها رو خواهانم حس قشنگ آرامش، حس وجودخدا در قلبتون، حس لطافت گلها،🍂🌸 حس قشنگ بارش بارون حس ارامش در وجودتون، حس خوب زندگى🍂🌸 🍃🌸🌸🍃
گرد رخسار تو روح القدس آید به طواف...
عشق فقط سید علی..... 💫
زمان مرگ شهيد حسين يوسف اللهی پیش از تصرف پنجوین، برای شناسایی همراه با حسین یوسف اللهی زیر یک ارتفاعی رفته بودیم. (نزدیک گمرک عراق). عراقی ها مقاومت می کردند. نزدیک ارتفاع که شدیم، یک عراقی با کالیبر ۵۰ از بالای تپه ما را زیر آتش گرفت. شهید حسین یوسف اللهی بالای درختی رفت که میوه های کوچک قرمز و ترش مزه داشت، شروع به خوردن کرد. عراقی ها درخت را زیر آتش گرفتند، برگ های درخت روی حسین می ریخت. من که پایین درخت بودم هر چه التماس کردم که حسین پایین بیا، نیامد و همچنان از میوه ها می خورد و مقداری هم به من می داد. او گفت: عراقی ها نمی دانند که وقت شهادت من نیست!» با خیال راحت شناسایی کرد و پایین آمد، من وقتی فهمیدم که از زمان مرگش خبر دارد، هیچ نگفتم و خیالم راحت شد. رندان جرعه نوش ص113 و 114