🍀 پیامبر اکرم(ص) :
#زیتون غذای خوبی است،
دهان را خوشبو میکند،
بلغم را از بین میبرد،
چهره را باز،
اعصاب را محکم میکند،
مرض را میبرد ،
خشم را خاموش می کند.
📗 بحار الانوار ، ج۶۳ ، ص۱۸۳
❗️ شش داوطلب پس از آزمایشات واکسن فایزر جان باختند
🔹به گزارش اسپوتنیک سازمان غذا و داروی امریکا اعلام نمود که 6 نفر هنگام آزمایش واکسنی که به طور مشترک توسط شرکت امریکایی پی فایرز و بیوان تک آلمانی ساخته شده، جان خود را از دست داده اند.
🔹در این گزارش آمده است که دو نفر از آنها، هنگام واکسیناسیون جان خود را از دست داند، و 4 نفر دیگر پس از استفاده از واکسن فوق فوت نمودند.
🔹ازسوی دیگر یک داوطلب مبتلا به تصلب شرایین و چاقی بیش از حد، سه روز پس از اولین دوز واکسین درگذشت. داوطلب دوم تزریق واکسن کرونا 60 روز پس از واکسیناسیون دچار ایست قلبی شد و سه روز بعد جان خود را از دست داد.
🔹در گروه دیگر از داوطلبان، دو نفر دیگر بر اثر سکته مغزی و حمله قلبی بعد از تزریق واکسن فوت کردند.
🔹همچنین در گزارشی دیگر از روزنامه دیلی میل، یک پرستار بسیار سالم که مورد آزمایش واکسن شرکت آمریکایی_صهیونیستی فایزر PFIZER برای کرونا قرار گرفته است، از عوارض شدید آن از جمله تب بالای 40 درجه خبر میدهد. او میگوید عوارض وحشتناکی را تجربه کرده است که دکترها در حال کتمان عمدی این عوارض جانبی ترسناک هستند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
انتقاد شدید حجت الاسلام عالی از دولت
🔸 مدیریت فشل و اشرافی درد مردم را نمی فهمد.
🔸 مشکل از انقلاب نیست ، از انتخاب است.
12 joorinow zan& ejtema 3.mp3
11.35M
❓سوال: خانمها بیرون بیان یا نه؟!
🌻هنوزم میشه زندگیها رو ساخت.
این فایل رو وقت بذارید و بشنوید.
و برای اونی که باید، بفرستین.
🔸با جورینو،
یه جوری نو به زندگی نگاه کنیم!
گوینده: علی زکریائی
گوینده کارشناس: خانومش
✨﷽✨
💠یک شب برای خدا💠
✍دزدی به خانه احمد خضرویه رفت و بسیار بگشت، اما چیزی نیافت که قابل دزدی باشد. خواست که نومید بازگردد که ناگهان احمد، او را صدا زد و گفت ای جوان، سطل را بردار و از چاه، آب بکش و وضو بساز و به نماز مشغول شو تا اگر چیزی از راه رسید به تو بدهم، مباد که تو از این خانه با دستان خالی بیرون روی.دزد جوان، آبی از چاه بیرون در آورد، وضو ساخت و نماز خواند.
روز شد، کسی در خانه احمد را زد. داخل آمد و 150 دینار نزد شیخ گذاشت و گفت این هدیه، به جناب شیخ است. احمد رو به دزد کرد و گفت دینارها را بردار و برو، این پاداش یک شبی است که در آن نماز خواندی. حال دزد دگرگون شد و لرزه بر اعضایش افتاد.
💢گریان به شیخ نزدیک تر شد و گفت تاکنون به راه خطا می رفتم، یک شب را برای خدا گذراندم و نماز خواندم، خداوند مرا این چنین اکرام کرد و بی نیاز ساخت، مرا بپذیر تا نزد تو باشم و راه صواب را بیاموزم.
⚡️کیسه زر را برگرداند و از مریدان شیخ احمد گشت.
↶【به ما بپیوندید 】↷
________________________
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✨﷽✨
#حکایت
🌴میگویند که دو برادر بودند پس از مرگ پدر یکی جای پدر به زرگری نشسته دیگری تا از وسوسه نفس شیطانی به دور ماند از مردم کناره گرفته و غار نشین گردید. روزی قافلهای از جلو غار گذشته و چون به شهر برادر میرفتند، برادر غارنشین غربالی پر از آب کرده به قافله سالار میدهد تا در شهر به برادرش برساند. منظورش این بود که از ریاضت و دوری از خلایق به این مقام رسیده که غربال سوراخ سوراخ را پر از آب میتواند کرد بی آنکه بریزد.
🐪چون قافله سالار به شهر و بازار محل کسب برادر میرسد و امانتی را میدهد، برادر آن را نخ بسته و از سقف دکان آویزان میکند و در عوض گلوله آتشی از کوره در آورده میان پنبه گذاشته و به قافله سالار میدهد تا آن را در جواب به برادرش بدهد. چون برادر غارنشین برادر کاسب خود را کمتر از خود نمیبیند عزم دیدارش کرده و به شهر و دکان وی میرود. در گوشه دکان چشم به برادر داشت و دید که برادر زرگرش دستبندی از طلا را روی دست زنی امتحان میکند، دیدن این منظره همان و دگرگون شدن حالت نفسانی همان و در همین لحظه آبی که در غربال بود از سوراخ غربال رد شده و از سقف دکان به زمین میریزد.
✨چون زرگر این را میبیند میگوید:
«ای برادر اگر به دکان نشستی و هنگام کسب و کار و دیدن زنان آب از غربالت نریخت زاهد میباشی، وگرنه دور از اجتماع و عدم دسترس همه زاهد هستند!»
__________________
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•