دیگه نمیاد رو دستت دیگه تنهایی بسه‌ ‌ انتخابت کردم ، چون کارِت درسته دیگه نمیاد رو دستِ اون چشمایِ مستت بلدی عشق‌و برو کارِت درسته دیگه نمیاد رو دستت واسه این قلبِ خسته انتخابت کردم ، چون کارِت درسته دیگه نمیاد رو دستِ اون چشمایِ مستت بلدی عشق‌و برو کارِت درسته عیدتون مبارک پاتوقیا 🤍 همیشه شاد باشید 🙂✨

دنیا به ما یه کربلا آقا ، بدهکارهه🥲

سلام گرم خدمت کاربرای وفادار و قدیمی👤 قراره با پاتوق و ساختار جدیدش برگردیم به دوران شکوهمون🪴 منتظر یه تحول باشید👌

_ در سایه‌ی او هیچ‌کسی کافرِدین نیست اصلاً تو بگو چیست اگر عشق همین نیست واللهِ که نزدیک‌تراز او به یقین نیست در دینِ علی پینه فقط رویِ جبین نیست آن‌شاه که عمری به یتیمان پدری کرد در مُلکِ سلیمانی خود کارگری کرد _ یا مولا ، علی یا مولا عید سعید غدیر خم مبارک همه‌مون باشه🙂🤍

_

به کجاها بَرَد این امید ما را . .

‌ 🖤_ ایـن زخـم‌هاے بـے‌عـدد أَحـلـےٰ مِـنَ العَـسَـلْ _🖤 ‌ ‌

و ما دلمان روشن است به اشکِ شوقِ بعد از اندوه ها′🌱..

| تِکه‌ای از حالِ خوب🪄 |

من دلم میخواد ، یک بار که میخوام بشه همون موقع که ذوقشو دارم بشه همون وقتی که منتظرشم بشه نه دیگه وقتی که بیخیالش شدم .

‌ _ هر روز اینجا عذابم میدن گریه کردم ، به‌من خندیدن دورِ نیزت همه رقصیدن عذابم میدن🥲🖤 _ ‌‌

♡

علاج درد مشتاقان، طبیب عام نشناسد مگر لیلی کند درمان، غمِ مجنونِ شیدا را...🌱

سلام لیلیِ قلبم ‌ ‌ رسیده وقتِ جنونم ‌ ‌ ‌‌ که گوشِ‌دل بِسِپارَم به ‌ ‌ حُسِینِ‌دَرونَم...؛ ‌ ‌ ‌ ‌

مادربزرگم همیشه میگه: «زمانِ ما دوستت دارم حرفی نبود که دوتا عاشق بهم بزنن!» نهایتا من وقتی می‌خواستم به پدربزرگت بگم دوسش دارم، ناهار یا شام براش ته‌چین مرغ با زرشک فراوان و سالاد فصل درست می‌کردم. برای وقتی هم که از بیرون میومد چای نعنا دم می‌کردم و خودمم برای دلبری یکم سرخاب سفیداب می‌کردم. پدر‌بزرگتم تا حالا که عمر کردم هیچ‌وقت نشده مستقیم بهم بگه دوستت دارم... اصلا از این مردا نبود که بگه زن باید فلان چیز رو انجام بده یا نده. به جاش می‌گفت: «زنه و موهای بلندش... زن باید موهاش بلند باشه و بیاد تا کمرش.» من هم موهام بلند بود... راست می‌گفت، اون زمان گیسو کمندی بود برای خودش. بهش گفتم پس از کجا می‌دونی دوستت داشت؟ لبخندی زد و گفت: وقتی غذایی که براش پخته بودم رو می‌خورد نگاهش از روی من کنار نمیرفت، یک دل سیر نگاهم می‌کرد. وقت‌هایی هم که می‌رفتیم بیرون یک کاست میذاشت داخل ماشین... که میخوند: «وقتی که از تو دورم، آب واسه من میمیره؛ دلم میون سینه، پرنده ای اسیره؛ هزار و یک حرف تو دلم برات نگفته دارم، وقتی نگام بهت میفته، زبونم می‌گیره.» بعد می‌گفت: «کاست‌ها نباشن آدم دلش میترکه‌ها؛ مگه نه خانم؟!» من هم لبخندی میزدم و می‌گفتم: «خانم موافقه!» ما خیلی بلد نبودیم بگیم دوستت دارم اما همین کارها تاثیرش از گفتن دوستت دارم بیشتر بود. شما جوونید و امروزی؛ نمیگم نگید... اما خب آدم باید کاری کنه واسه دوست داشتنش :))!🔓'🌸 - آقــازادھ

‌ < بی سَر و سامونتم بیا ببر ، سامون بده لیلایِ‌من یک خبری به مجنون بده من که مُردم کرب و بلا‌‌تو نشون بده سامون بده >

مجبور نیستی از تصمیماتت دفاع کنی یا به کسی در موردشون توضیح بدی . زندگی خودته . بدون عذر و بهونه زندگی کن .♥️

:)

• عـمـه بیا گمشد‌ه پـیـدا شــده کـنـجِ خـرابـه شـبِ یـلدا شـده ‌ ‌ ‌‌ آمده بـابـا از پِـےِ دُخـتَـر اَللّٰهُ اَکـبَر ، اَللّٰهُ اَکـبَر •‌ ‌ ‌

-🤎-

آقای‌ابا‌عبدﷲ ! چرا به یادِ لب تشنه‌ات نمی‌میرم ، مرا ببخش عزیزم که آب مینوشم . .

🖤پیغامِ‌کربلا به نجف برد جبرئیل یا مرتضی‌علی پسری داشتی چه‌شد؟🖤