با سلام و عرض ادب و احترام
پخش زنده و رایگان مراسم اختتامیه دوازدهمین جشنواره علامه حلی از طریق:
http://heyatonline.ir/heyat/3017
همچنین پخش زنده از طریق: live.whc.ir
امروز دوشنبه ۲۷ اردیبهشت - ساعت ۹ صبح
بسم الله الرحمن الرحیم
جناب مستطاب آقای رامین(رضا) مهیمنی دام عزه العالی
بدینوسیله وفات والد گرامیتان مرحوم حاج عبدالکریم مهیمنی را تسلیت می گویم.
از خدای سبحان رحمت و مغفرت برای آن مرحوم و صبر جمیل برای شما، اخوان ارجمند و سایر وابستگان مسئلت دارم.
محمد صدرا مازنی
@masaelepazuheshi
🔻 دبیر جشنواره علامه حلّی امروز در نشست با اصحاب رسانه خبر داد:
✅ ارائه ۱۵ هزار و ۸۲۱ اثر پژوهشی از سوی طلاب به دوازدهمین دوره جشنواره علامه حلّی
◻️ آیین اختتامیه جشنواره علامه حلّی فردا رأس ساعت ۱۰ فقط با حضور برگزیدگان برگزار خواهد شد.
◻️ ۱۲۲۹۲ طلبه جوان از حوزه های علمیه برادران و خواهران در این جشنواره شرکت کردند که ۶۴۶۰ نفر از آن ها طلبه برادر و ۵۸۳۲ نفر هم از خواهران طلبه بودند.
◻️از میان استان ها قم بیشترین تعداد آثار برگزیده را دارد و بعد از آن اصفهان حائز رتبه دوم بوده است.
◻️ آدرس پخش زنده:
heyatonline.ir/heyat/3017
بیشتر بخوانید:👇
https://hawzahnews.com/xb9nS
@HawzahNews | حوزهنیوز
🔰 اختتامیه دوازدهمین جشنواره علامه حلی امروز برگزار شد
➖➖➖
🔻آیتاللهالعظمی مظاهری رئیس حوزه علمیه اصفهان:
◻️ پژوهشگران حوزوی از شتابزدگی و تحریف در تحقیقات خودداری کنند
hawzahnews.com/xb9sR
🔻آیت الله حسینی بوشهری:
◻️بوی بداخلاقی از رفتار نامزدهای انتخاباتی به مشام میرسد
◻️موفقیتهای حوزه برای حوزویان هم ناشناخته است
hawzahnews.com/xb9rx
🔻مدیر مرکز مدیریت حوزههای علمیه خواهران:
◻️ بزرگترین افتخار حوزههای علمیه شناسایی استعدادهاست
hawzahnews.com/xb9sN
📸 گزارش تصویری:
hawzahnews.com/xb9rX
ویژهنامه دوازدهمین جشنواره علامه حلی.pdf
6.46M
فایل PDF ویژهنامه دوازدهمین جشنواره علامه حلی(ره)
رهبر معظم انقلاب:
اگر ما بخواهیم فشارهای اقتصادی دشمنان مثل تحریم از بین برود یا کاهش پیدا کند، راهش این است که حضور مردم در کشور افزایش یابد و پشتوانه مردمی به رخ دشمنان کشیده شود.
رئيسجمهوری که روز جمعه انتخاب خواهد شد اگر با رأی بالا انتخاب شود، رئیس جمهور قوی و قدرتمندی خواهد بود و کارهای بزرگی میتواند انجام دهد.
@masaelepazuheshi
حجتالاسلام والمسلمین مازنی به عنوان دبیر سیزدهمین دوره جشنواره ابقاء شد
با تأیید اعضای شورای سیاستگذاری جشنواره علامه حلی(ره)، حجتالاسلام والمسلمین دکتر محمدصالح مازنی، دبیر دوازدهمین جشنواره علامه حلی(ره) به عنوان دبیر سیزدهمین دوره این جشنواره ابقاء شد.
به گزارش روابط عمومی جشنواره علامه حلی(ره)، در جلسه روز چهارشنبه ۱۶ تیر ۱۴۰۰ شورای سیاستگذاری این جشنواره که به ریاست حجتالاسلام والمسلمین مقیمیحاجی، معاون پژوهش حوزههای علمیه در سالن جلسات آیتالله حائری مرکز مدیریت حوزههای علمیه برگزار شد، دبیر دوره سیزدهم جشنواره تعیین شد.
اعضای این شورا، ضمن تجلیل از خدمات اثربخش حجتالاسلام والمسلمین مازنی در دوره گذشته، دبیری ایشان را تا پایان دوره سیزدهم این جشنواره تمدید کردند.
@jhelli_ir
بدنبال برگزاری جشنواره در تمام مدارس علمیه کشور هستیم
حجتالاسلام والمسلمین محمدصالح مازنی، دبیر جشنواره علامه حلی در جلسه روز چهارشنبه شورای سیاستگذاری این جشنواره که به منظور تقدیر از دبیرخانههای برتر دوازدهمین دوره آن برگزار شد، گفت: در دوره دوازدهم سعی کردیم آییننامهها را بصورت دقیقتر اجرا کنیم و علیرغم شیوع بیماری کرونا توانستیم جلسات گروههای ارزیابی را به صورت جدی و با استفاده مناسب از فضای مجازی برگزار نماییم.
وی افزود: جشنواره علامه حلی در دورههای ابتدایی تنها با همکاری چند استان محدود در قالب مرحله استانی برگزار میشد؛ اما در سالهای اخیر در تمامی استانها این جشنواره در حال برگزاری است و تلاش ما این است که این رویداد علمی را در تمام مدارس علمیه کشور نیز شاهد باشیم.
وی گفت: از دوره دوازدهم توانستیم طرح دبیرخانه برتر را به تصویب و اجرا در آوریم؛ بدینوسیله تلاش شد از دبیرخانههای استانی برتر در چنین جلسهای تقدیر به عمل آید و این اقدام در دوره سیزدهم در مراسم اختتامیه جشنواره صورت میگیرد.
حجتالاسلام والمسلمین مازنی اظهار کرد: برای شناسایی دبیرخانههای برتر، ده شاخص، از جمله سرانه آثار دریافتی استان، سرانه آثار راهیافته به ارزیابی تفصیلی، سرانه برگزیدگی در استان، کسب رتبه کشوری، فاصله معدل نمره استان با نمره کشوری، حضور دبیر در مدارس، رعایت دستورالعملها، برگزاری مراسم پایانی و... تعریف شد و بر اساس این ده شاخص و به طور مجموع سه دبیرخانه استانی قزوین، هرمزگان و اصفهان به ترتیب حائز رتبههای اول تا سوم و به عنوان دبیرخانههای برتر انتخاب شدند.
@jhelli_ir
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
تبیین اندیشه های آلن دوباتن(فیلسوف اخلاق) درباره روح زمانه ، از زبان دکتر ایمان فانی .
نقدانه(درباره پادکست فوق👆):
تسلط آقای دکتر فانی به مبانی فیلسوف جوان قابل توجه بود.🌹
زمانی شیفته آثارش بودم. تقریبا تمام آثار ترجمه شده جناب آلن دو باتن را مطالعه کردم، در دسته کتابهای خودیاری(که طرفداران و منتقدین جدی داره) تعریف میشه.
راهکارهای فلسفی ایشان برای زندگی قابل استفاده است، اگرچه این اواخر تالیفاتشون برایم جذابیت نداشت. به نظرم کتابهایش زرد و گیشه ای شده، آلن دو باتن را با احترام کاسب یافتم. با ایشان درباره آینده نیز موافق نیستم. من هم مانند رقبای مناظره ای اش به آینده خوشبینم.
درباره پاندومی کرونا هم کافیه به قدرت علم مدرن در مقابله با کرونا توجه بشه. در مقایسه با نسل کشی پاندومی های قرون پیشین کارستان شده، (با همه نقدهایی که به نحوه مدیریت این پاندومی میشه، اما در مقایسه با استیصال گذشته، محشره).
بنابراین ضمن اینکه نقدفراوانی به سه گانه ی آقای هراری وارده، اما خوشبینی صاحب کتاب انسان خردمند را مستدل تر می دانم. البته آقای آلن دو باتن و هراری هردو اطلاعات کاریکاتوری از دین ارائه می دهند. یا حداقل شاخصشان از فهم دین، ادیان تحریف شده یا حتی ادیان فلسفی و بدویه. درست اشکالی که به نیچه، فروید، آگوست کنت، مارکس، دورکیم و مانند آنها وارد بود. تبیین تسلیم گونه هم کیشان مسلمان ما در تبیین نظرات امثال ایشان درباره اسلام نیز جای تأسف داره.
@masaelepazuheshi
نکته(درباره نوشته فوق):
۱.تحلیل من دفاع از علم بود، نگاه ایمانی ما به آینده ناظر به آرمان مهدوی جای خود دارد. آن روز بدون تردید واقع می شود،
۲.من همانقدر با آلدوس هاکسلی در ترسیم آینده پژوهانه اش در کتاب دنیای قشنگ نو مخالفم. که با اورول در کتاب ۱۹۸۴, این دو دانشمند دنیای آینده را با توجه به وقایع زمان خویش تحلیل کردند. یعنی بدبینی شوکران مانند هاکسلی در دنیایی بدون خدا ناظر به اتفاقات تاریخی زمان حیاتش خلق شده، کمااینکه اورول هم متاثر از زمان خویش بود. من حیث المجموع حتی با همین نحوه مدیریت بر طبق مبانی لیبرال دموکراسی به نظرم واقع بینی هراری دقیق تر و به آینده نزدیک تره.
به امید ظهور حضرت بقیه الله و گسترانیده شدن عدالت در پهنه هستی.
💠 طلبه باید کتاب بخواند، همه جورش را بخواند...
🔸 طلبه باید دستش از کتاب رها نشود؛ کتاب بخواند، همه جورش را بخواند، در دورهی جوانی بخواند. این ذخیرهی حافظه را که بینهایت دارای ظرفیت است، هرچه میتوانید، در دورهی جوانی پر کنید. ما هرچه در جوانی در حافظه انباشتیم، امروز موجود است؛ هرچه در دوران پیری - که بنده همین حالا هم با همهی گرفتاریها، بیش از جوانها مطالعه میکنم - به دست میآوریم، ماندگاری ندارد. الان شما جوانید. این منبع قیمتىِ ارزشمند را از اطلاعات ارزشمند، از آگاهیهای مفید و لازم در زمینههای مختلفی که برای تبلیغ به آنها احتیاج دارید، هرچه میتوانید، انباشته کنید؛ از این استفاده خواهید کرد.
🖊 آیت الله العظمی خامنه ای ١٣٩١/٧/٩
@masaelepazuheshi
الَّذینَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِیبَهٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ
بدینوسیله بهاطلاع میرساند بانوی مومنه و پارسا هاجر(صدیقه)مازنی فرزند مرحوم حاجکربلایی، همشیره شهیدانِطلبه محمدمهدی و علیاکبر مازنی و حجج اسلام احمد و محمد صالح مازنی و حاج محمد باقر مازنی و والده آقا روح الله ریاحی بهجوار رحمت حق پیوست و خانواده و وابستگان را سوگوار کرد.
بهخاطر شیوع ویروس کرونا و بهجهت رعایت دستورالعملهای بهداشتی مراسم ترحیم مرحومه صرفاً به صورت مجازی برگذار خواهد شد.
همچنین هزینههای این مراسم، خرج امور خیریه میشود.
خانواده های مازنی و ریاحی
بسم الله الرحمن الرحیم
روزگذشته همشیرهام را به خاک سپردم. من داغدار پرکشیدن عزیزی هستم. چقدر دشوار است تحمل این رنج! چگونه میتوان جای خالی مهربانیهای عزیزان ازدست رفته را تحمل کرد! اینک با شنیدن صدای کلمه استرجاعِ سیدمصطفای عزیز جراحتی دیگر بر قلبم نشسته است. دوباره داغدار شدم. تحمل بار این مصیبت سنگین است.
همسر و فرزندان حسینی کاشانی، اخوان و خاندان محترم؛ من و دیگر همکارانمان در معاونت پژوهش حوزه شریک شما در مصیبت هجران سیدجواد عزیز هستیم. او که جانباز پرافتخار جنگ تحمیلی بود، اینک شهادتگونه بهجوار رحمت حق شتافت. انشاءالله میهمان ضیافت جدش باشد. بر شما تسلیت و بر او رضوان و رحمت الهی.
محمد صدرا مازنی
🔰 سپاس و قدردانی بابت ابراز همدردی فقدان خواهر شهیدان مازنی
▫️بسم الله الرحمن الرحیم
تقدیرالهی هرچه باشد زیبا است؛ این زیبایی گاهی بهوصل است و نوبتی بههجران!
اینک که در آستانه محرم حسینی(ع) در مصیبت فقدان بانوی مؤمنه و محبّ اهل بیت(ع) مرحومه هاجر(صدیقه) مازنی نشسته ایم به تقدیر الهی راضی و از او صبوری می طلبیم و از عموم ارجمندان، به ویژه خانواده های معظم شهدا و ایثارگران، حضرات آیات و حجج اسلام، اساتید محترم حوزه و دانشگاه، طلاب و دانشجویان، فرهنگیان عزیز، مقامات و مسئولین گرامی و نمایندگان محترم ادوار مجلس شورای اسلامی و خدمت گزاران شهدا و ایثارگران بالاخص مردم شریف استانهای گلستان، مازندران، قم و تهران و مردم قدر شناس نوکنده که بهصورت حضوری، تلفنی و یا ارسال پیام تسلی خاطر بازماندگان را فراهم کردند، تشکر و قدردانی میکنیم و عاقبت خیر برای همگان از خداوند متعال خواستاریم.
خانوادههای مازنی، ریاحی، رمضانی، توسلی، میرویسی و طاهری
@masaelepazuheshi
مجلس روضه مجازی. با سخنرانی حجت الاسلام مجتبی زارعی. ۲۵ مرداد.( شب هشتم محرم). ساعت۲۳.
با موضوع حق محوری در قیام امام حسین علیه السلام.
#روضه
#روضه_مجازی
#روضه_مجازی_آل_الله_
https://www.instagram.com/p/CSmobw-Kpv7/?utm_medium=share_sheet
📝نقدی بر یادداشت روسفیدیهای یزید روسیاه
بسم الله الرحمن الرحیم
باسلام و احترام
شب گذشته دوم شهریور۱۴۰۰ در یکی از گروههای فضای مجازی نوشتهای با عنوان روسفیدیهای یزید روسیاه منتشر شد که نظر اینجانب خواسته شد، پاسخ به آن ناخواسته تبدیل به یادداشتی مفصل در نقد آن مطلب شد که اینجا درج میشود.
1. اولاً دیدگاه اینجانب مصون از خطا نیست. ممکن است در مواردی به دلیل مطالعات ناکافی نتوانسته باشم تحلیل مناسبی ارائه کنم. ضمن اینکه ممکن است دیدگاهم با بعضی از مطالب ارائه شده توسط حضرات آقایان و سرکارخانمها منطبق نباشد، برمن ببخشایند. نظرات همه محترم است. اختلاف نظر طبیعی است و ارادت حقیر به به اعضای محترم نیز قرص و محکم!
2. درباره آقای بابایی؛ شخصیتی که در زمان حیاتش توفیق معاشرت باایشان را نداشتم؛ اگرچه مراودات علمی و اداری مختصری از طریق مکاتبه با جناب ایشان -در زمان تصدیاش در مسئولیت ریاست انجمن قلم حوزه-، داشتهام و به مقام علمیاش تا حدودی واقف بودم. اما شناخت تفصیلیترم از ایشان برمیگردد به زمانی که کتاب عقلانیت و معنویت را مطالعه کردم. کتابی متاملانه و برانگیزاننده که نگاه متفاوت و روشنبینانهاش را میتوان با مطالعه این کتاب شناخت. اگرچه در بعضی از موارد با ایشان موافق نباشم.
3. دربارۀ مطلب منتسب به ایشان با عنوان روسفیدیهای یزید روسیاه دو نکته قابل عرض است:
اول انتساب مطلب به مرحوم آقای بابایی و دوم خود مطلب مندرج در یادداشت.
دربارۀ انتساب مطلب، اینجانب به وبلاگ آقای بابایی و نیز کانالی که در تلگرام منتسب به ایشان است مراجعه کردم و این یادداشت را نیافتم. حتی در کانالی بهنام حقیقت که این نوشته درج شده بود نیز مراجعه کردم و از ادمینش درخواست کردم تا استنادش به آقای بابایی را به اینجانب ارائه دهد. تا زمان نگارش این سطور پاسخی داده نشد._علیالظاهر نوشته مربوط به چندسال قبل از وفات آن مرحوم است.
4.این نکته آخر یادداشت منتسب به آقای بابایی هم جالب توجهه:《آنچه در بالا گفتم، اولا بر پایۀ گزارشها و دانستههای مشهور دربارۀ تاریخ عاشورا است؛ وگرنه امور قطعی و مستند در داستان کربلا انگشتشمار است. ثانیا کارنامۀ یزید و بهویژه ابن زیاد چندان سیاه است که این سفیدیها تغییری در رنگ آن نمیدهد؛ اما دریغا که برخی حکومتها و حاکمان همین مقدار را هم دریغ کردهاند.》
دربارۀ محتوا نیز چند نکته به عرض رسانده میشود.
اول اینکه: دهها آیه و روایت درباره فکرورزی و تعقل ازجمله این روایت زیبا از امام محمد باقر(ع) برایم نصبالعین است که: تفکر عالیترین مراتب عبادت است و این نکته نیز قابل توجه است که: از پرسیدن پرسشهای بهظاهر عجیب، تردید در پاسخهای موجود و تلاش برای پاسخ بهتر نترسید. بنابراین باید دست کسی که با پرسشهایش ما را به چالش میکشد بوسید. افلاطون در کتاب دفاعیه، سقراط را به خرمگسی تشبیه میکند که با پرسشهایش نظریات غالب را به چالش میکشید. نیاز به گفتن نیست که چالش کشیدن نیز برای خود اصول و آداب و زمان و مکان و ظرفیت افراد نیز میشناسد. بدانم که چه چیزی را از چه کسی بپرسم و رشته باورهای چه کسی را بگسلم، تا نه تنها به او آسیبی وارد نشود، بلکه بر اندیشهورزیاش افزوده شود. شاید در بعضی از امور مانند عامه مردم رفتار کنیم، مناسبتر باشد. (اگر امکان تحقیق نداریم یا تحقیق ناکافی ما را به فرایند شکگرایی ناقص میکشاند). اگر چون سقراط نیستیم که به مصاف سلطۀ عرف عام و غلبۀ باورهای خرافی برویم؛ بهتر است احتیاط کنیم و خرده ایمانمان را به حراج نگذاریم! داستان پیرزنی که وقتی پیامبر از او میپرسد خدا را چگونه اثبات میکنی؟ را شنیدهاید، او دست از چرخ نخ ریسندگی خود کشید و گفت چرخ به این کوچکی و سادگی، نیاز به گرداننده دارد، چگونه جهان با این عظمت نیاز به اداره کننده ندارد؟! اگرچه بعضی با استفاه از این حدیث خواستند به مصاف خردورزی بروند؛ اما روشن است که پیرزن با سادهترین روش استدلال منطقی کرد. با دمدستیترین امکانات بداهت وجود خدا را استدلال کرد. بله، استدلالها و چالشهای فلسفی در آکادمی و کلاس درس حوزه و بین جوانان و اساتید یک امر لازم و ضروری است؛ اما در میان عموم مردم از کارگر، کارمند و بازاری که کمتر فرصت مطالعه دارند، یا تمایلی به مطالعه ندارند یا ظرفیت بحثهای دشوار فلسفی و کلامی را ندارند، اگر متناسب با اقتضائات و ظرفیت نباشد، سم است. (البته به نظرمن همه باید درزندگی روزمره جایی برای مطالعه و تفکرورزی داشته باشند. گرفتاری جامعه ما این است که مردم چنان سرگرم معیشتاند و برای تأمین آن گاه ناچار به کارشبانهروزی با مزد اندک، که فرصت و دل و دماغی برای مطالعه ندارند.
دولتمردان ما نیز در امر مطالعه ما را با کشورهای پیشرفته مقایسه میکنند در حالی که هرگز نگفتهاند که نُرم زندگی آنان چگونه است و چطور فرصت مطالعه و تفریح و کذا وکذا
دارند و اما مردم ما نایی برای مطالعه و مانند آن ندارند.
دوم اینکه هنوز اخلاق و آداب فضای مجازی چندان قاعدهمند نشده است. (سواد رسانه)؛ اگرچه همه میدانیم که ساحت فضای مجازی با ساحت کلاس درس، گفتوگو و حضور در جمع و ارائه کنفرانس و مانند آنها تفاوت دارد- هیچکس نگفته که چه مطالبی را در این گروه درج کنیم و از درج چه مطالبی خودداری ورزیم-، این به عهده من و شما است که تشخیص دهیم کدام مطالب برای فلان گروه مفید است و کدام نامناسب. لذا از این منظر اگرکسی مطلبی را که مناسب تشخیص داد، در گروهی درج کرد، جای ملامت نیست؛ اگرچه ممکن است زیباترین کلمات در فضای مجازی با سوءتفاهم همراه باشد. یا با مقاومت متعصبانه و یا مؤمنانه و دلسوزانه همراه شود. خلاصه اینکه طرح دیدگاه در یک گروه لزوماً بهمنزله تأیید صددرصد آن نیست. میتوان برای دریافت نظرات دیگران، رفع اشکال و انعکاس صداهای متفاوت، مطالبی را در بعضی از گروهها درج کرد. روشن است برای فهم بیشتر مطلب از نظرات دیگران در آن بحث استفاده میشود. ضمن اینکه این امر موجب تضارب آراء و تعاطی اندیشه میشود. بهقول امام علی(ع): اضربوا بَعض الرأی بِبَعضٍ یتولد منه الصواب. باهم گفتگو کنید تا- از بسترآن- بهترین نظر تولید شود(البته خوب است در چنین مواقعی توضیح کوتاهی نیز درج کنیم تا برخی سوءبرداشتها برطرف شود. مثلا ذیل مطلب نوشته شود: نظر شما چیست یا صرفاً جهت اطلاع و ....)
اما درباره متن منتسب به مرحوم آقای بابایی:
1) اگرچه اعراب انحطاط فکری داشتند؛ مثلا مشرک بودند و سنگ و چوب میپرستیدند، و حتی برخی از اخلاقیاتشان قابل دفاع نبود؛ اما پارهای از منشهای اخلاقی آنها مورد تأیید اسلام بود. به این معنی که اسلام با آمدنش آنها را اصلاح کرد. مثلاً اگر کسی به آنها پناه میبرد حتماً پناه میدادند و حتی به قیمت از دستدادن جان خویش هم از او حفاظت میکردند. لذا وقتی ابنزیاد از هانی میپرسد چرا مسلمابن عقیل را مخفی کردید، پاسخ داد: به من پناه برد و من پناهش دادم. ابن زیاد نیز مجازات هانی را به مقولۀ 《پناه دادن》 گره نزد؛ بلکه شاهد محکمهپسندتری آورد. لذا دلیل مجازات را 《شهادت جاسوس خویش معقل مبنی بر همکاری هانی با مسلم علیه خلیفه》 عنوان کرد.
یا اکرام میهمان که عربی بادیه نشین گاهی برای احترام به میهمان همۀ ثروتش که یک بز یا گوسفندی بود که از شیرش استفاده میکرد ذبح میکرد. مانند اینها چون سخاوت و شجاعت اعراب نیز مثال زدنی است. بنابراین تعبیر مروت عربی یا اصولگرایی در جنگ که در نوشته منتسب به مرحوم بابایی آمده است، نمیتواند خلاف باشد. بویژه آنکه به عدالت و انصاف دربارۀ دشمن به آیه قرآن نیز استناد شده است. در ماجرای عاشورا نیز آنگاه به دشمن به سمت خیمهها حملهور میشوند، امام حسین(ع) آنها را به خلق و خوی عربیشان توجه میدهد: «واى بر شما! اى پيروان آل ابى سفيان! اگر دين نداريد و از حسابرسى روز قيامت نمى ترسيد لااقل در دنياى خود آزاده باشيد، و اگر خود را عرب مىدانيد به خلق و خوى عربى خويش پايبند باشيد.»
2) دربارۀ این نوشته که: «سپاه کوفه بهرغم همۀ سختگیری و سنگدلی علیه امام(ع) و خاندان و یارانش، به روی زنان و کودکان و بیماران شمشیر نکشید و حتی ابن زیاد، شفاعت زینب(س) را در حق امام سجاد(ع) پذیرفت و او را نکشت.»؛ اولاً درباره قساوت و سنگدلی سپاه عمرسعد در هنگام غارت نقلهایی در مقاتل شده است که من از ذکر آنها پرهیز میکنم؛ اما نمیتوانم بپذیرم که آنها به کشتن امام حسین(ع)افتخارنکردند! زیرا نقل شده است اولین تیر را عمر سعد به سمت سپاه حضرت(ع) پرتاب کرد و گفت نزد یزید شهادت دهند که اولین کسی که به سوی حسین تیر انداخت من بودم. آیا این اعلام افتخار نیست؟ سبقت گرفتن سپاه عمرسعد برای پرتاب کردن سنگ به سمت امام و اصحاب آن حضرت نوعی کسب افتخار نیست؟ آیا اینکه امام حسین را به قصد تقرب به شهادت رساندند نوعی اعلام افتخار نیست؟ بله! بعدها که فشارهای مردمی مثل قیام سلیمان ابن صرد، قیام مختار و قیامهای ریز و درشتی که به خونخواهی از امام حسین(ع) شکل گرفته بود، باعث شد که بعضیها از خودشان سلب مسئولیت کنند. بعید نیست که این هم نوعی تاکتیک بود. از همین مرحوم بابایی در کتاب 《عقلانیت و معنویت》آنگاه که مقالۀ «چگونه شمر، شمر شد؟» را مینویسد دیدم که دربارۀ مسلم ابنعقبه- همان شخص سفاکی که به شهر مدینه لشکرکشی کرد و مال و جان و ناموس مسلمانان را برسپاه خویش مباح دانست-، بهنقل از تاریخ طبری مینویسد: در بستر مرگ میگفت: خدایا! پس از شهادت بهیگانگی تو و نبوت محمد، هیچ یک از کارهایی را که کردهام بهاندازۀ کشتار مردم مدینه دوست نمیدارم و در آخرت به پاداش هیچ
عملی چون این کار امید نبستهام» در این نوشته منسوب به آقای بابایی نیز تصریح شده که فشار افکار و عواطف عمومی موجب شد که یزید در شام تغییر روش بدهد و رفتاری مهربانانه با
امام سجاد(ع) و اسیران در پیش گیرد و در ماجرای کشتار بیرحمانۀ مردم مدینه(واقعۀ حره)، به امام سجاد(ع) و همۀ نانخواران ایشان امان دهد. آری؛ این نیز میتواند ناشی از نوعی تاکتیک باشد. یعنی یزید از این طریق خواسته تا فشار افکار عمومی را علیه خویش کم کند؛ اگرچه عبارت بعدی این نوشته حرف درستی است که: مگر ما قدرتهایی را نمیشناسیم که هرگز تسلیم افکار عمومی نمیشوند و سرانجام آن میکنند که دوست دارند؟ بالاخره سیاست است دیگر! اخلاق خاص خودش را دارد. الملک عقیم! گاهی بیپدرومادر است. گاهی به روش ماکیاولی عمل میکند و...
3) درباره رفتار امویان با امام سجاد(ع) نیز به نظرم نقد جدی وارد است؛ بله، بعد از شهادت امام حسین(ع) چرا میبایست با امام سجاد (ع) سخت گرفته شود؟ چهخطری از سوی امام(ع) متوجه امویان بود؟ امام که مبارزه منفی را در پوشش دعا شروع کرده بود. آن حضرت حتی قیام مردم مدینه موسوم به حره را تأیید نکرد. این چه جوانمردی از سپاه مسلم ابن عقبه است که به ذکر آید، در حالی که اگرچه بر امام سجاد(ع) سخت نگرفت اما به تعداد زیادی از جمله 80 تن از صحابه پیامبر و 700تن از حافظان قران رحم نکرد و اموال و نوامیس مردم را به یغما برد؟ تاریخ از تعرض به نوامیس در همین زمان یاد میکند تا جایی که یعقوبی مینویسد: پس از آن، شماری از زنان، فرزندان زنا زادند که ایشان را اولادالحره نامیدند!
4) اینکه گفته شد یزید امام(ع) را به همراهی با کشور بیگانه و کمک به دشمن متهم نکرد، درست. اما موضوعی که در بستر آن زمان شکلگرفته و اساساً حنای اتهام به همراهی با بیگانه –چهبسا- رنگی نداشت، چرا باید به این سفاهت متهم میشد؟ چند نقل تاریخی سراغ داریم که معترضی در تاریخ امویان و عباسیان بههمراهی با بیگانه متهم شده باشد؟ ضمن اینکه نیازی به توسل به این نوع اتهامات نبود، شیوع این خبر که اسرای خارجی وارد شام شدند، و اتهام خروج و شورش بر خلیفه برای مردم شام که دینشان را از معاویه گرفته بودند، مدینه و مکه و صحابی و حافظان و آدابدانانی که پیامبر را درک کرده بوند، نمیشناختند. دربارۀ فرزند رسول خدا(ص) چیزی نشنیده بودند و چشم و گوش بسته از معاویه و یزید پیروی میکردند، کافی بود.
5) دربارۀ علت مخفی نکردن قبر نیز معلوم نیست که آیا ناشی از سلوک اخلاقی سپاه عمرسعد بود یا غلفت از آیندهای که در انتظارشان است. لذا قبوری که بعدها توسط حکام عباسی خطرآفرین میشود، تاکتیک سیاسی تغییر میکند و منصور، هارون و متوکل هر یک در دورههای مختلف به تخریب بارگاه امام حسین(ع) اقدام میکنند.
6) اجازه دادن گفتوگو به امام سجاد نیز نه از شعور اخلاقی، که از ناشیگری سیاسی یزید بود کما اینکه پدر سیاستمدارش که تاریخ او را به ماکیاولی تشبیه میکند در وصیتش به یزید(به نقل طبری) سفارش میکند: امّا حسینبن علی، اهل عراق، او را رها نمیکنند تا اینکه او را وادار به قیام کنند؛ اما اگر قیام کرد و تو بر او چیره شدی، از او بگذر....اما یزید راهی دیگر برگزید.
7) این نکته قابل ذکر است که تخطی از هنجارهای اجتماعی با واکنشهای عمومی مواجه میشود. به این معنی وقتی یک هنجار اجتماعی در بین جمعیتی جا میافتد، تخطی از آن گاهی با تبعات سنگینی همراه میشود. لذا افراد اجتماع سعی میکند مطابق با هنجارها عمل کنند. حکومتها نیز به افکار عمومی توجه دارند، گاهی یک ناشیگری منجر به یک جنبش اجتماعی میشود. کافی است به علل شکلگیری اعتراضات بویژه در کشورهای عربی_ موسوم بهبهار عربی_ توجه شود. لذا ای بسا یزید و ابن زیاد و عمر سعد برخی از ناهنجاریها را مرتکب نمیشدند، اگرچه بعد از شهادت طفل شیرخوار و تاختن با نعل تازه اسبان بر بدن شهدای بیجان دیگر جایی برای بیحرمتی باقی نمیماند که ما اجازه دادن برای دفن شهدا را به حساب روسفیدی سپاه عمرسعد بنویسیم.
8) بهنظر میرسد محتوای ارائه شده حاوی یک سری مطالب صحیح و پارهای مطالب ناراست است. همچنین بعضی از مطالبش ضرورتی به گفتن نیست ضمن اینکه بخشی از آنها را باید «در موقعیت» خاصی ارزیابی کرد. مثلاً ممکن است کسی از رفتار ناشایست شخصی که به او ظلم کرده ناراضی باشد. و در مصاحبه، توئیت، شکوائیه و مویهاش بگوید حتی سپاه عمرسعد نیز با اصحاب امام حسین چنین و چنان نکرد. بنابراین بعضی از این نوشته میتواند در موقعیت خاص قابل طرح- اگرچه از نظر من عمدۀ آنها غیر قابل دفاع- باشد ضمن اینکه به قول معروف جز راست نباید گفت، هر راست نشاید گفت. سیاهی و پلیدی یزید و جنایت هولناکش چنان بهچشم میآید که تمام صفحات تاریخ زندگیاش را سیاه کرده. بهقول محتشم جن و ملک بر آدمیان نوحه میکنند.
چگونه میتوانیم از چنین جرثومهای را روسفید بدانیم، در حالی که بیش از 1300 سال است که بر جنایتش نوحه میکنیم؟
درخاتمه مجددا آخر یادداشت مزبور را درج میکنیم تا خواننده محترم انزجار نویسنده یادداشت را از یزید
روسیاه ملاحظه نماید.《آنچه در بالا گفتم، اولا بر پایۀ گزارشها و دانستههای مشهور دربارۀ تاریخ عاشورا است؛ وگرنه امور قطعی و مستند در داستان کربلا انگشتشمار است. ثانیا کارنامۀ یزید و بهویژه ابن زیاد چندان سیاه است که این سفیدیها تغییری در رنگ آن نمیدهد...》
گفتنی است بهدلیل قابل دسترس بودن یادداشت گفته شده از طریق جستجو در اینترنت، از درج آن در این کانال پرهیز شده است.
@masaelepazuheshi