آقای زیبایی درباره نظر آقای قربانی توضیح زیر را نگاشته اند. حجت الاسلام جناب آقای قربانی گفته بودند: این هم مثل خیلی از مطالب دیگر خودشکن است. بالاخره خودش حقیقت است یا کمی تا قسمتی حقیقت است؟ وقتی مفید بودن در مقابل حقیقت مطرح می شود؛یعنی جانشین کردن پارادايمی به جای پارادايم دیگر که مستلزم نفی و به حاشیه راندن پارادايم اول است، بررسی پارادايم ها منطق خودش را دارد نمی توان با این پارادايم یا عناصر داخلی این پارادايم، پارادايم رقیب را نقد کرد، یعنی با پارادايم حقیقت گرایی نمی توان پارادايم مفیدترین را نقد کرد چون همان طور که شما می گویی مفید، حقیقت نیست، پیرو آن پارادايم هم می گوید، حقیقت مفید نیست، چیزی شبیه تنقیح مناط. مثلا با تناقض درونی یک پارادايم می شود آن را نقد کرد می توان با نقض کردن نقد کرد. زیبایی @masaelepazuheshi

📚معرفی کتاب 🔹️کتاب پشت دیوارهای بلند نوشته ی آذر آرین پور را امروز مطالعه کردم. خانم آرین پور همسر شجاع الدین شیخ الاسلام زاده وزیر بهداری دولت هویدا است. نشیب و فرازها و تلاشهای این زن برای اثبات بی گناهی همسرش خواندنی است. به گفته او همسرش در پی اصلاحات نمایشی شاه و دولت شریف امامی برای خاموش کردن اعتراضات مردم و به خاطر کینه ساواک به زندان می افتد و چندبار تا مرز اعدام پیش می رود، پس از پیروزی انقلاب از طریق اسماعیل یزدی برادر ابراهیم یزدی به انقلابیون معرفی می شود. و نهایتا پس از ۵ سال زندان با تجدید نظر آیت الله محمدی گیلانی و اطلاع امام خمینی آزاد می شود. روایت او از قبل و پس از انقلاب خواندنی است. درباره این کتاب می خوانیم: آن چه در این كتاب آمده سرگذشت خانواده‌ای است كه در جریان انقلاب اسلامی، از پایگاه نسبتا رفیع خود فرو افتاده و برای رهایی از سقوط نهایی، بی پروا به آب و آتش زدند" .آذر آریان‌پور "(راوی سرگذشت) در تهران زاده شد پس از اتمام موفقیت‌آمیز دوره دبیرستان، با دكتر "شیخ الاسلام زاده"، پزشكی جوان ازدواج كرد و به همراه وی برای ادامه تحصیل راهی آمریكا شد .پس از دریافت مدرك فوق لیسانس به همراه همسر و دو فرزندش به ایران بازگشت .در سال‌های پایانی رژیم پهلوی، این رژیم در هراس از انقلاب، با اقدامی نمایشی گروهی از مهره‌های خود را زندانی نمود كه دكتر شیخ نیز جزو آنها بود .سقوط رژیم پهلوی و زندانی شدن همسر، تلاطمی وحشتناك در زندگی او ایجاد نمود .محكومیت حبس ابد باعث ایجاد حوادثی عظیم در زندگی وی گشت و او به ناچار به اتفاق فرزند سومش بابك، برای نظارت و پیگیری وضعیت تحصیلی جدایی این زوج گردید. @masaelepazuheshi

📚معرفی کتاب کتاب تصرف عدوانی داستانی درباره عشق است. نوشته نویسنده ای سوئدی به نام لنا آندرشون، ترجمه ی سعید مقدم که نشر مرکز آن را منتشر کرده است. چاپ چهلمش را تهیه کردم. داستان درباره عشق ویرانگری است که شخصیت و اندیشه های یک زن را تحت تاثیر قرار می دهد و با او کاری می کند که اعتماد به نفسش را از دست بدهد. این کتاب صرفاً عاشقانه نیست و در خلال نوشته‌ جریان‌های روشنفکری معاصر نیز به خواننده ارائه می شود. شخصیت اصلی داستان زنی روزنامه‌نگار و مقاله‌نویس است و مرد اصلی داستان مستندساز است و دیدگاه‌های فکری متفاوت از اطرافیان‌اش دارد. کتاب به موضوع‌های مختلفی چون سیاست، اقتصاد، فلسفه، تروریسم، انقلاب پرداخته می شود. در این داستان از اخلاق فایده باور و حق بنیاد سخن گفته می شود. اندیشه های نویسنده درباره امید، عشق، شرم، غم، درد و مانند آنها را می توان در این نوشته دید. علاوه بر این، موضوع روانشناسی زبان و رابطه بین واقعیت، زبان، و پیچیدگی ذهن انسان در این کتاب مشهود است. تصرف عدوانی اگرچه ممکن است برای کسی که به عنوان ناظر و از بیرون آن را می خواند مضحک و بطالت باشد؛ اما برای کسی که در شرایط استر قرار گرفته باشد می فهماند چگونه عشق یک‌طرفه‌ می تواند فریبنده و توهم زا باشد. نویسنده قصد ندارد مردِ داستان را محکوم کند بلکه به طور مستقیم اعلام می‌کند این زن داستان است که درگیر تفسیرهای غلط  از واقعیت شده است. در بخشی از کتاب می‌خوانیم: «وقتی آدم عاشق است و عشقش پذیرفته شده، تنش احساس راحتی می‌کند. برعکس وقتی عشق بی‌پاسخ می‌ماند، تَن احساس می‌کند وزنش سه برابر شده است. عشق نوپا روی لبه باریکی می‌رقصد. ممکن است آدم دوباره وزن واقعیش را احساس نکند، که این خود می‌تواند در آدم‌های مضطرب، باتجربه، و آینده‌نگر، یا در آن‌هایی که مثل «استر» این قدر امیدوار و خوش‌باور نیستند، میزانی از تردید پدید آورد.» نکته دیگری که از داستانهایی از این دست برداشت می شود این است که؛ استر در بین اقوام بدوی سومالی و یا در بین عشایر عرب عراق و عربستان زندگی نمی کند. او دست پرورده فرهنگ لیبرالی غرب امروزی در سوئد است. او را به زور شوهر نمی دهند؛ بلکه آزادانه از زندگی با مردی به توهم عشق با دیگری دست می شوید. خواندن کتابهایی از این دست روایتی صادقانه از سبک زندگی غربی را به خواننده هدیه می دهد. @masaelepazuheshi

#نشست_علمی معرفی 🔷🔷#آموزش_پژوهش‌محور🔷🔷 ✅ سخنران: حجت الاسلام و المسلمین دکتر مازنی مدیر ترویج پژوهش حوزه علمیه و دبیر جشنواره علامه حلی کشور ✅ همراه با ارائه مقاله: بایسته های علمی طلبه عصر انقلاب با تاکید بر عرصه تولید علم توسط استاد قربانی همدانی 📢 یکشنبه 19 بهمن ماه ساعت 15 عصر نمازخانه مدرسه علمیه شهید صدوقی 2 📲لینک شرکت مجازی در نشست: https://engage.shatel.com/b/gho-fyl-syv-vrf 📑دانلود مقاله و توضیحات بیشتر در کانال تأمّلات طلبگی: https://eitaa.com/ghorbani_hamedani @masaelepazuheshi

💠خرده یادداشتهایی از کتاب تصرف عدوانی ۱. دوران سطحی گری معاصر ۲‌. شورمندی اخلاقی اش ۳. در زندگی لحظه هایی هست که حضور ذهن برای آینده تعیین کننده است؛ لحظه هایی سنگین که یک آن بیشتر دوام نمی آورند.‌ پس از آن همه چیز خیلی دیر است. ۴. هر دو درباره هستی و ابدیت بحث می کردن. به چیزهای کوچک و روزمره اهمیت نمی دادند. ۵. پرسید: هدفت از شعر گفتن چیست؟ گفتم: می خواهم آنچه را دیده ام ببینند. ۶. تقلید طبیعی بودن دشوارترین کار است. در طبیعی بودن، نوعی بی خیالی تقلید نکردنی هست. ادا و اطوارهای زیادی به وضوح دیده می شوند و احمقانه به نظر می رسند، اما تلاش برای سرپوش نهادن بر احساسات این مزیت را دارد که ناظر نمی تواند با اطمینان بداند که در ذهنت چه می گذرد. زندگی در مواقع حساس نوعی جهت گیری است. ۷. مغز انسان درک دقیقی از زمان ندارد‌. ۸. بهترین راه یافتن دانش، چه در علم چه در هنر، این است که آدم خودش را مجبور کند چیزها را از نو ببیند، صورتها را پس بزند و به بُن مایه ها ی آن ها نگاه کند و هرگز ظاهر آنها و ظاهرِ آشکارشان را به منزله ی پدیده های بدیهی نپذیرد. ص۲۳ ۹. همه به یک معنا فایده باورند؛ یعنی به اخلاق پیامدگرا باور دارند، هرچند بگویند اخلاقشان بر اصول ارزشی استوار است. ص۲۳ ۱۰.‌ کسی که به اخلاق پیامدگرا باور دارد، موظف است دموکراسی را رد کند اگر روشن شود دموکراسی پیامدهایی بدتر از دیکتاتوری دارد. برای چنین کسی، به جز رفاه حداکثر بیشترین افراد، در هیچ چیز ارزش ذاتی وجود ندارد. در حالی که برای فرد معتقد به اخلاق حق بنیاد، فقط ارزشهایند که باید سمت و سوی اعمال را تعیین کنند. آزادی و اختیار انسان، به خودی خود، ارزش دارند. چیزی که فرد معتقد به اخلاق حق بنیاد باید با آن بسازد، این فکر است که رویکرد او ممکن است پیامدهای بدتری از نگرش های دیگر داشته باشد و در عین حال، باید بتواند در رویکرد خود پایدار باشد و نیز بتواند از اصل آزادی و اختیار فرد دفاع کند. ص۲۳و ۲۴ص ۱۱. بی احساسی نیز خودش نوعی بیان است. ۱۲. وقتی نزدیک به دویست سال پس از انقلاب فرانسه، از چوئن لای(نخست وزیر چین) پرسیدند این اتقلاب چه نتایجی داشته؟ پاسخ داد هنوز خیلی زود است که بگویم چه نتایجی داشته! ص۲۴ و ۲۵ ۱۳. همیشه از ملال و خستگی روحی بیزار بود عذاب کشیدن را راحت تر تحمل می کرد تا ملالت را. تنهایی را بر وراجی با دیگران ترجیح می داد. ص۳۱ ۱۴. حتی هوایی که تنفس می کند به طرز ترسناکی غمزده است. ص۳۲ ۱۵. دروغ _دست کم در لحظه_ صفات انسانی را از بین می برد. ۱۶. از نظر رفتارشناختی، انسانی مختار، اما از نظر پدیدارشناسی سگی مطیع! ص۴۳ ۱۷. نظرش را درباره سخنرانی اش پرسید. می خواست تایید بگیرد همزمان نگران بود مبادا کارش ضعیف بوده باشد. ص۴۴ ۱۸. شده تو هیچ وقت استراحت کنی؟ تمام وقت در حال استراحتم‌‌. پاسخ داد: همیشه هم کار می کنم! ۱۹. زندگی عاطفی اش در حالت نارضیاتی ناشی از افزایش اتتظارات بود. ص۵۵ ۲۰. عشق به کلمه نیاز دارد. مدتی کوتاه می توان به حس بی کلام اعتماد کرد، اما در دراز مدت، عشق بی کلام و کلام بی عشق دوام نخواهد آورد. عشق جانوری است گرسنه؛ خوراکش ارتباط، اطمینان دادن های پی در پی و چشم به چشم هم دوختن است. وقتی چشم ها به هم بسیار نزدیک می شوند، چشم هیچکدامشان چیز دیگری نمی بیند. ص۶۲ ۲۱. زندگی فرسودن است و فرسایش تنها با مرگ ناپدید می شود. زندگی از لحظه های کوتاه حال تشکیل شده است و این تا ابد ادامه دارد. هیچ بَعدی وجود ندارد. چون بعد هم نوعی لحظه حال است، بدون توان انجام دادن کار مورد علاقه. ص۷۰ ۲۲.‌ برای پنهان کردن ضعفش، می کوشید هنرش را وارسته بنمایاند‌. این استعداد بزرگ او بود که با آن، جهان را فریب می داد. از این راه، نیرو و توان هنری او تداوم می یافت. ص ۷۲ ۲۳. کسانی که پیامک و ایمیل را ساخته اند، نمی توانند اضطراب و پشیمانی ناشی از پیامک های بی پاسخ را در ذهنشان تصور کنند. ص۷۶ ۲۴. باید سرش را به کاری بند می کرد و منتظر می ماند تا زندگی روال عادی خود را آغاز کند. ص ۷۷ ۲۵.‌ معضلها: معضل فیزیک: آنچه را که هنوز رخ نداده، به یاد نداریم. فلسفه: فقط چیزی را به یاد داریم که رخ داده است. روانشناسی: آنچه را به یاد می آوریم که برایمان مناسب باشد. سیاست: مردم حافظه دارند. پزشکی: مردم حافظه شان را از دست می دهند. ص۷۸ ۲۵. بحث با آدمی که در جهان دیگری، با هنجارهایی متفاوت به سر می برد بی معنی است. ص ۸۷ ۲۶. استر متوهمانه خطاب به هوگو: تو مرا تصرف کردی، وارد حریم من شدی. ص ۸۹ ۲۷. مردم اغلب با کسانی که در فاصله ی دور قرار دارند، مهربانند. آنها ادای مهربانی را در می آورند. ۲۸. فرسودگی هولناک حرف های کلیشه ای. ص۱۰۰ ۲۹. واقعا که مردم آفریده شده اند تا همدیگر را عذاب دهند. ص۱۶۴ @masaelepazuheshi

🔹️چندی قبل آماری در فضای مجازی از منبعی نامعلوم  منتشر شد که در سال ۲۰۲۰  تعداد ۱۰.۵ میلیون نفر بر اثر گرسنگی مردند. این آمار که به نظر می رسد برای نشان دادن حقیقت کووید ۱۹ و با هدف کم کردن بار روانی تبعات کرونا در بین مردم منتشر شده است، تعداد فوتی های کرونا را بسیار کمتر از رقم مرگ ناشی از گرسنگی بر شمرد. لیستی از مرگ و میر ناشی از عوامل مختلف در این نوشته به شرح ذیل است. 🔻 گرسنگی: 10.5 میلیون نفر 🔻 سرطان: 7.7 میلیون نفر 🔻 سیگار: 4.7 میلیون نفر 🔻 الکل: 2.3 میلیون نفر 🔻 ایدز: 1.6 میلیون نفر 🔻 کووید: 1.6 میلیون نفر 🔻 تصادفات رانندگی: 1.3 میلیون نفر 🔻 خودکشی: 1 میلیون نفر 🔻 آب آلوده: 0.8 میلیون نفر 🔻 آنفولانزای فصلی: 0.5 میلیون نفر 🔹️شب گدشته نیز عبارت ذیل را از کتابی درباره تاریخ انسان خواندم؛ َپولی که جمعیت آمریکا هر ساله صرف برنامه های لاغری می کند بیشتر از پولی است که برای سیر کردن تمام گرسنگان دنیا لازم است. ص ۴۷۷ 🔹️شرکت های تولید خوراکی، فست فودها و تنقلات مردم را به خوردن تشویق می کنند. خوراکی هایی برای لذت بیشتر. تبلیغات شرکت ها با هدف سود بیشتر به اضافه وزن شهروندان کمک می کند. 🔹️در گرسنه نگه داشتن مردم، تشویق به خوردن در جوامع صنعتی و صرف هزینه های لاغری و کروناهراسی سرمایه داری تصمیم می گیرد. @masaelepazuheshi

همايش مجازي تقدير از برگزيدگان هفتمين جشنواره علامه حلي حوزه علميه استان قم با حضور مديران حوزه هاي علميه برادران و خواهران چهارشنبه 29/11/1399 ساعت 10 صبح لينك مشاهده با ترافيك "رايگان" http://heyatonline.ir/heyat/3017

بسم الله الرحمن الرحیم امروز سیزدهم رجب است، ولادت امیرمومنان امام علی علیه السلام و بزرگداشت روز پدر بر همه به ویژه پدران سرزمینم مبارک باشد. در مدت کم‌کاری‌ام در فضای مجازی دلتنگ روزهایی بودم که روزنوشته‌هایم را با اشتیاق به دوستانم هدیه می‌دادم، برگ سبزی بود تحفه درویش! اما چندان غافل نبودم، خاطرات روزانه‌ام را مثل همیشه نوشتم. برخی را با جزئیات و برخی نیز به کلیات بسنده کردم. یادداشت‌هایی تهیه کردم و کتاب‌هایی را تا آخرخواندم و از ادامه مطالعه برخی از کتاب‌ها صرف‌نظر کردم که آنها را بطالتی ملال یافتم و بر پول ریخته شده به پای آن‌ها تأسف خوردم! با خانواده فیلم دیدم. از دیدن فیلمی در تلویزیون درباره‌ی تاریخ انقلاب رنج بردم چرا که هم تحریف بود و هم بسیار سطحی و غیرحرفه‌ای و متعجب شدم چگونه تلویزیون اعتبار خویش را با پخش سریال‌های بی‌سرو ته حراج می‌کند. و البته از دیدن فیلم طنز باخانمان لذت بردم. به همراه خانواده تقریباً تمام قسمت‌هایش را دیدم. این یکی امیدبخش بود و برای اعتبار سیمای ملی آبروآفرین! رخدادهای کاری‌ام نیزجالب بود. بیم بود و امید، غم بود و شادی و زشت و زیبا. مگر زندگی جز بیم و امید و غم و شادی و زشت و زیبا است؟ سخت‌ و ناگوارش ضایعه‌ی درگذشت دوست و همکار نازنینم حجت الاسلام آقایی بود. همکاری که بر اثر سانحه تصادف به دیار حق شتافت. وفاتش بر من گران آمد! از وفاتش متأثر شدم و هنوز حرارت فراقش را حس می کنم در حالی که از زمان درگذشتش تا کنون که مشغول نگارش این سطور هستم 28 روز گذشته است. در بخشی از خاطرات مربوط به روز جمعه 10 بهمن ماه اینچنین نوشتم: امروز جمعه است. دهم بهمن ماه. برای انجام بخشی از کارهای عقب افتاده آمدم اداره. اتوماسیون اداری را باز کردم، یکی از نامه‌ها مصوبات جلسه مدیریت ترویج پژوهش با جناب آقای مقیمی معاون محترم پژوهش است. از جمله‌ی مصوبات مربوط به آقای آقایی است که به عنوان کارشناس مسئول ترویج پژوهش‌های فقهی نوپدید همکاری می‌کرده. به کارتابلش ارجاع دادم. ساعتی بعد آقای اسحاقی قائم مقام محترم امور استان‌های معاونت پژوهش آمد. خبر را از او شنیدم. ناگوار و ناباورانه بود. به سوگ نشستم. آقایی صرفا یک کارمند نبود، یک بسیجی با روحیه کار جهادی بود، فعال اجتماعی و جهادی. روزهای دشوار کرونایی و پیشتر نیز روزهایی که برخی از استانها گرفتار سیل شده بودند را یادم هست که به کمک مردم در استان‌های سیل زده رفته بود. همین یکی دو ماه پیش بود که تماس گرفت و از قصدش برای رفتن به سوریه خبر داد. اسباب سفر را نیز فراهم کرده بود، به دلیل شیوع ویروس جدید کرونای انگلیسی سفرش به تأخیر افتاد. بنابود بیست و پنجم بهمن ماه عزیمت کند. دیشب هم که این سانحه رخ داد در پی آماده شدن برای شرکت در یک فعالیت اجتماعی بود.... روحش شاد». مهمترین اتفاق این روزها دیدار مدیر محترم حوزه‌های علمیه از معاونت پژوهش بود. تقریباً سابقه نداشت. چنین برنامه ای را از مدیران پیشین به یاد ندارم. 27 بهمن ماه. حدود 2ساعت طول کشید. به همه اتاق‌ها سر زد و همدل و بانشاط و امیدوار به آینده به حرف‌های همکاران گوش داد. پرسش های بجایی مطرح و از همکاران نیز بابت تلاشهایشان تشکر می کرد. از این دیدار برای پژوهش حوزه مصوبات خوبی نیز به یادگار ماند. اگر وقایع اتفاقیه‌ی روزهای کاری‌ام را اینجا به اشتراک می‌گذاشتم دست کم روزی یک یادداشت خوب از جنس تجربه‌های مدیریتی، اخلاقی یا روانشناختی را می توانستم هدیه کنم! اما نشد. شاید رزق نبود! امیدوارم فرصتی دیگر برخی از آنها را به اشتراک بگذارم. @masaelepazuheshi

نظر شما درباره این جمله ی منسوب به آقای یوسفعلی میرشکاک چیست؟ در جهانی که طرف می تواند الکسیس (بازيگر فيلم هاي مستهجن ) را توی گوشی اش ۲۴ ساعت داشته باشد، این خریت نیست که خسرو و شیرین نظامی گنجوی را ممیزی کنی؟ @masaelepazuheshi

پاسخ یکی از خوانندگان: آقا! حرف خیلی دقیقه! تفکر لیبرال در مورد میزان خودش که فرد محوره کولاک(البته تو اهداف خودش)کرده, الان طوریه که هر کی بخواد راه درست بره یا نادرست تصمیم با خودشه; درسته که شاهین ترازو میلش بیشتر به طرف هواوهوسه اما در راستای اهداف خودش واقعا غوغا کرده الان تفکر اسلامی و دینی بایستی نقاط قوت و ضعف این مکتب رو در بیاره و روش کار کنه, و روی بیداری وجدانها کار کنه اونم با منطق قرآنی(و نه یونانی) @masaelepazuheshi

خرده یادداشتهایی از کتاب چرا فیلسوفها نمی خندند. ۱. نهیلیسم از این مساله ناشی می شود که جهان آن طور که باید باشد و آن طور که هست همانند نیستند. ص۱۹ ۲. می توانیم از امکان های تازه لذت ببریم. ص۱۹ ۳. میان طنز و کمدی تمایز قائلم. ص۲۰ ۴. طنز پرداز(به قول کگارد) چهره ای اصیل است، بر خلاف[برخی از] زاهدنمایان دین فیلسوف گرانقدر. ص۲۰ ۵. به قول کگارد: طنز پرداز بُعد تراژیک زندگی را نفی نمی کند و نسبت به تجربه رنج مشترک و نیز نارسایی های جهان حساس است. ص ۲۰ ۶. برخورداری از حس طنز یعنی پذیرفتن انسانیت این جهانی مان با همه ی نارسایی ها و نقصان هایش. ص۲۰ ۷.  طنز مستلزم آن است که اندیشه مقام شامخ خود را وانهد....طنز تهدیدی برای فلسفه به شمار می آید.  ص ۲۱ ۸. افلاطون در تته توس: طالس چنان مشتاق بود بداند در آسمان چه خبر است که پیش پای خود را نمی دید. و در چاه افتاد. این مزاح درباره همه حکیمان صادق است. حکیم از همسایه دیوار به دیوارش بی خبر است. ص۲۱ ۹. به باور افلاطون فیلسوف زندگی خردمندانه را پیشنهاد می کند که عاری از لذت و الم، خدای گونه ترین زندگی است. با این حال خدای گونه ترین زندگی از طرفی ‌کمدی ترین زندگی در ساحت دنیوی است. ص ۲۲ ۱۰. جان موریل می گوید افلاطون قدرتمندترین منتقد خنده است. ص۲۲ ۱۱. دولت از آن رو خنده را ممنوع می کند که خنده سلسله مراتب را به چالش می کشد. سلسله مراتب پیش بینی شده بر مبنای پیش فرضهای نادرست فرادستی را. ص۲۴ @masaelepazuheshi