#گزارشی_تصویری
📕کلاس تقویتی ریاضی پایه هفتم
تعداد : 20 نفر
#گروه_جهادی_شهید_مهدی_باکری
#پایگاه_شهید_شرکایی
#حوزه_مقاومت_بسیج_کوثر_اردکان
࿐჻ᭂ🌸💚🌸჻ᭂ࿐
@payame_kosar
#احکام
پرسش:آیا با آب دارای کلر و املاح می توان وضو گرفت؟
پاسخ:مجرد تغییر رنگ به دلیل کلر یا املاح، مانع از صدق عنوان آب مطلق بر آن نمی شود و تا زمانی که عرفاً صدق آب بر آن می شود، وضو و غسل صحیح است.
(مقام معظم رهبری)
⚡️ @payame_kosar
#فرشته_ها_عاشق_می_شوند
#پارت۴۴
اشك تو چشمهاي خانم افتخاري جمع شده بود، با سر جواب مثبت داد. مادر رويا به
طرفش رفت، هر دو همديگر را در آغوش گرفتند و سر و روي همديگر را بوسيدند. مادر رويا كه انگار دختر خودش را بعد از سالها ديده باشد با لهجه ي جنوبي ميگفت :
- الهي قربونت بِرُم خانم ناجي. تو كجا اينجا كجا! قدم رو چشامون گذاشتي.
گريه امان نميداد، خانم افتخاري حرفي بزند. اولين بار بود كه گريه اش را ميديدم، آن هم آن طوري با سوز دل. هر دویشان پاهایشان سست شد و همان جا روي زمين وسط هال نشستند.
من و مريم و رويا هم که مات و مبهوت، به همديگر نگاه ميكرديم، يك گوشه، روي
زمين نشستيم .
خانم افتخاري با چشم هاي قرمز و پر از اشك، به عكس شهيد اشاره كرد و با بغض گفت :
-مجتبي؟!
مادر رويا هم كه پهناي صورتش خيس بود، با همان لهجه ي زيبایش گفت :
- ها! مجتبي مه. مجتبي مم رفت،پركشيد.
خودش را به حالت غم، به راست و چپ تكان ميداد و ميگفت :
-طاقت نِداشت. موندني نِبود. مو چيز نِشُدَني، ازش ميخواسُم. بيقرارياش، طاقِتِمو برد .
اجازشِه گرفت. دِسُ پامونه بوسيد و گفت:
- ننه! تا حالا هرچي ازت خواستُم ن به نِه نگفتي، اين يكي ام نه نِگو...
خانم افتخاري در حاليكه اشكهایش را پاك ميكرد گفت :
-سليمه بانو! پس اجازه دادي؟ راضي شدي؟ دل كندي؟
سليمه بانو گفت
-ها! دل كَندُم، مگه خودت نگفته بودي، آدم بايد بهترين چيزِش در راه خدا بده. مجتبي عزيزُم بود، رو زمين راه نم.يرفت، رو چشماي مو راه ميرفت، نِفِسُم بود، جونُم بود، مجتبي رو از امام حسن مجتبي(ع) گرفته بودُم. بعد از هشت سال نازايي و دوا درمون. مو خيلي سخت بچُم ميشد، بعد از مجتبي چهارده- پونزده سال طول كشيد، تا خدا رويايِ بهم داد.
بعد در حاليكه به سينه ميكوبيد گفت :
- مونَم دادُم، عزيزترينمو دادُم.
ميگفت: ننه، راضي نشي، نميرُم. ولي به مو بگو كه تو اسلام جهاد واجب نيس، مونم
نميرُم. ميگفت: مگه مو از علي اكبر حسين عزيزترُم؟ مگه از پسراي حضرت زينب(س) با ارزشترُم؟ ميگفتُم: عزيُزم. مو طاقتُم ِكمِه. قربون درد دل زينب(س) بِرُم، مو زينب(س) نيسُم .
ميگفت: خُو، مُنُم علي اكبر نيسُم؟
اجازه داده بودُم، ولي دِلُم راضي نميشد مجتبي مه پر پر ببينُم. اون اولها كه تو كمپ بوديم، خيلي چيزايِ ديدُم، خو بعدِ سقوط خرمشهر، ما تو كمپ زندگي ميكرديم. خبر شهادت خيلي جوونا رِ برا مادراشون مي آوردن. از اي صحنه ها اونجا زياد بود، از جِوون سيزده ساله بگير تا پيرمرد هفتاد- هشتاد ساله، تا دختراي ِجوون كه ميرفتن امدادگري، همه تو
جنگ يه سهمي داشتن. اصلا خيليا ميگفتن تحمل و صبر ما بِرا شهادت بِچامون كه هنر نيس ِوظيفه اس....
⚡️ @payame_kosar
#دلانه✨
یه قول خود حاجی :
یـــــقینـــــا کلـــــهُ خـــــیـــــر🙂
🇮🇷....
دشمن، هنوز ما را نشناخته
ما مِلَّتِ شَهادَتیم . . . :)!
ما با شهادت تمام نمی شویم!!
متولد می شویم، تکثیر می شویم، به توان می رسیم . . .!
- وَقُل جَاءَ الحَقُّ وَزَهَقَ البَاطِلُ
إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقًا . . !
⚡️ @payame_kosar
4_5791935884542609352.mp3
21.06M
💬 قرائت دعای "عهــــد"
🎧 با نوای علی فانی
هدیه میڪنیــم به امام زمــان ارواحنافداه ❤️🌹
•┈••••✾•☘️🌸☘️•✾•••┈•
@payame_kosar
🌺✨هرروز با یک #حدیث زیبا در سبد #احادیث✨🌺
❤️امام زمان ارواحنا له الفداء:
🍃إنّا غَيْرُ مُهْمِلينَ لِمُراعاتِكُمْ،
وَ لاناسينَ لِذِكْرِكُمْ، وَلَوْلا ذلِك لَنَزَلَ
بِكُمْ الْلَأواءُ وَاصْطَلَمَكُمْ
الْأعْداءُ فـَاتـَّقـُوااللّه َ جَلَّ جـَلالُهُ...
♥️ما در رعايت حال شما كوتاهى نمى كنيم
و شما را فراموش نمى كنيم،
اگر جز اين بود گرفتاريها بر شما فرود مى آمد
و دشمنان، شما را ريشه كن مى كردند
پس تقواى خداى بزرگ را پيشه خود سازيد...
📕بحارالانوار /ج۵۳
#الّلهُــمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَــــ_الْفَــرَج
#امام_زمان
#روز_جمعه
#انتظار_ظهور
~•~•~🍃🌺🍃~•~•~
@payame_kosar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌟فراز بسیار کوتاه،تاثیر گذار و دلنشینی از #دعای_ندبه با صدای زیبای استاد فرهمند..
#جمعه
🌺 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج🌺
┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈
@payame_kosar