eitaa logo
پیام کوثر
730 دنبال‌کننده
14.3هزار عکس
8.3هزار ویدیو
174 فایل
برنامه های ثابت کانال پیام کوثر : #امام_زمانم ، #یاران_آسمانی، #سبک_زندگی_اسلامی ، #جهاد_تبیین ، #فرزندآوری ، #تربیت_فرزند ، #داستانک ، #مسابقه ، #تلنگر ، #پندانه ، #گزارش و... ارتباط با ما : @Hkosar
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🧚‍♂️آموزش ساخت کاردستی کاربردی بابطری💕 ✾࿐༅•••{🌼🦋🌼}•••༅࿐✾ @payame_kosar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍑🍑🍦🍦 وقتی فصل هلو میشود،هیچ جایگزینی برای طعم هلو در این بستنی وجود ندارد. خیلی آسان ارزان ميان وعده سالم اول بايد بگم كه بهتره پوست هلو ها رو بكنيد. 1 لیوان هلو تازه یا هلو خرد شده یخ زده عسل خيلي كم آب ليمو ترش تازه ماست پروبيوتيک ✾࿐༅•••{🌼🦋🌼}•••༅࿐✾ @payame_kosar
بزرگ‌ترین پیروز ‎ ۱۴۰۳ اول مردم ‎ و بعد جمهوری اسلامی است. این پیروزی بزرگ و تاریخی است.؛ اینکه در کمتر از ۵۰ روز دو دور انتخابات برگزار شود و در این مدت ۵۰ درصد مردم و البته منتقدان داخلی پای صندوق رای حاضر شوند، کار بزرگی است. بیرونی‌ها باید دیوانه شوند. بیش باد... × جعفری ✾࿐༅•••{ 🌸✨🌸 }•••༅࿐✾ @payame_kosar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚫️ اعمال شب اول محرم فرا رسیدن ایام محرم را خدمت همه اعضای محترم کانال تسلیت عرض میکنم 🖤 🔹سیّدبن طاووس در کتاب «اقبال» برای این شب، چند نماز ذکر کرده است: 1⃣ صد رکعت که در هر رکعت سوره‌های «حمد» و «توحید» خوانده می‌شود. 2⃣ دو رکعت که در رکعت اول سوره‌های «حمد» و «انعام»، و در رکعت دوم سوره‌های «حمد» و «یس» خوانده می‌شود. 3⃣ دو رکعت که در هر رکعت سوره «حمد» و یازده بار سوره «توحید» خوانده می‌شود. از رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله روایت شده: هرکه این دو رکعت نماز را در این شب به‌جا آورد، و فردایش را که اول سال است روزه بدارد، مانند کسی است که همه طول سال را همواره کار خیر کرده، و در آن سال محفوظ باشد، و اگر بمیرد به بهشت می‌رود. 4⃣ احیای این شب. 5⃣ نیایش و دعا ------------🍃🌹🇮🇷 @payame_kosar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1_12406666720.mp3
2.71M
شب تعویض پرچمت منو عوض کن حُر بساز از من و حظ کن اگه گذشته ها گذشته منو آدم شده فرض کن روح_الله_رحیمیان 🏴 @payame_kosar
روزه‌ی اول محرم برای فرزنددار شدن❤️ روزه ی روز اول محرم‌برای حاجت روایی خیلی سفارش شده و مخصوصا توصیه شده کسانی که چشم انتظار فرزندن این روز رو روزه بگیرن و از خدا طلب فرزند کنند،چون که در این روز دعای حضرت زکریا برای داشتن فرزند به استجابت رسید🥰پس بااعتقاد کامل به فضل ومهربونی خدا روزه بگیرید و مطمئن باشید حاجتتون رو میگیرید. 👈در روایت «رَیان بن شبیب» از حضرت امام رضا(ع) روایت است که هر که در این روز روزه بدارد و خدا را بخواند خداوند دعاى او را مستجاب کند چنانکه دعاى زکریا را مستجاب نمود. 👈بنا به روایتی معتبر و صحیح از امام رضا علیه السلام که ایشان فرمودند: «روز ، روزی است که حضرت زکریا دعا کردند که خدواند به او فرزندانی عنایت فرماید، خدواند نیز به او یحیی را بشارت داد. 👈بعد حضرت فرمودند: «پس هر کس این روز را روزه بگیرد و سپس دعا کند، خداوند همان طور که دعاى زکریّا را مستجاب کرد، دعاى او را نیز مستجاب خواهد کرد.» ✅کتاب امالی و کتاب من لا يحضره الفقيه ؛ شیخ صدوق ج۲ ؛ ص۹۱   @payame_kosar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یک ماه بعد صمد آمد. این بار می خواست دو هفته ای همدان بماند. بر خلاف همیشه این بار خودش فهمید باردارم. ناراحتی ام را که دید، گفت: «این چیزها ناراحتی ندارد. خیلی هم خوشحالی دارد. خدا که دور از جون، درد بی درمان نداده، نعمت داده. باید شکرانه اش را به جا بیاوریم. زود باشید حاضر شوید، می خواهیم جشن بگیریم.» خودش لباس بچه ها را پوشاند. حتی سمیه را هم آماده کرد و گفت: «تو هم حاضر شو. می خواهیم برویم بازار.» اصلاً باورکردنی نبود. صمدی که هیچ وقت دست بچه هایش را نمی گرفت تا سر کوچه ببرد، حالا خودش اصرار می کرد با هم برویم بازار. هر چند بی حوصله بودم، اما از اینکه بچه ها خوشحال بودند، راضی بودم. رفتیم بازار مظفریه همدان. برای بچه ها اسباب بازی و لباس خرید؛ آن هم به سلیقة خود بچه ها. هر چه می گفتم این خوب نیست یا دوام ندارد، می گفت: کارت نباشد، بگذار بچه ها شاد باشند. می خواهیم جشن بگیریم.» آخر سر هم رفتیم مغازه ای و برای من چادر و روسری خرید. یک پیراهن بلند و گشاد هم خرید که گل های ریز و صورتی داشت با پس زمینة نخودی و سفید. وقتی رسیدیم خانه، دیگر ظهر شده بود. رفت از بیرون ناهار خرید و آورد. بچه ها با خوشحالی می آمدند لباس هایشان را به ما نشان می دادند. با اسباب بازی هایشان بازی می کردند. بعد از ناهار هم آن قدر که خسته شده بودند، همان طور که اسباب بازی ها دستشان بود و لباس ها بالای سرشان، خوابشان برد. فردا صبح وقتی صمد به سپاه رفت، حس قشنگی داشتم. فکر می کردم چقدر خوشبختم. زندگی چقدر خوب است. اصلاً دیگر ناراحت نبودم. به همین خاطر بعد از یکی دو ماه بی حوصلگی و ناراحتی بلند شدم و خانه را از آن بالا جارو کردم و دستمال کشیدم. آبگوشتم را بار گذاشتم. بچه ها را بردم و شستم. حیاط را آب و جارو کردم. آشپزخانه را شستم و کابینت ها را دستمال کشیدم. خانه بوی گل گرفته بود. برای ناهار صمد آمد. از همان جلوی در می خندید و می آمد. بچه ها دوره اش کردند و ریختند روی سر و کولش. توی هال که رسید، نشست، بچه ها را بغل کرد و بوسید و گفت: «به به قدم خانم! چه بوی خوبی راه انداخته ای.» خندیدم و گفتم: «آبگوشت لیمو است، که خیلی دوست داری.» بلند شد و گفت: «این قدر خوبی که امام رضا(ع) می طلبدت دیگر.» با تعجب نگاهش کردم. با ناباوری پرسیدم: «می خواهیم برویم مشهد؟!» همان طور که بچه ها را ناز و نوازش می کرد. گفت: «می خواهید بروید مشهد؟!» آمدم توی هال و گفتم: «تو را به خدا! اذیت نکن راستش را بگو.» سمیه را بغل کرد و ایستاد و گفت: «امروز اتفاقی از یکی از همکارها شنیدم برای خواهرها تور مشهد گذاشته اند. رفتم ته و توی قضیه را درآوردم. دیدم فرصت خوبی است. اسم تو را هم نوشتم.» گفتم: «پس تو چی؟!» موهای سمیه را بوسید و گفت: «نه دیگه مامانی، این مسافرت فقط مخصوص خانم هاست. باباها باید بمانند خانه.» گفتم: «نمی روم. یا با هم برویم، یا اصلاً ولش کن. من چطور با این بچه ها بروم.» سمیه را زمین گذاشت و گفت: «اول آبگوشتمان را بیاور که گرسنه ام. اسمت را نوشته ام، باید بروی. برای روحیه ات خوب است. خدیجه و معصومه را من نگه می دارم. تو هم مهدی و سمیه را ببر. اسم شینا را هم نوشتم.» گفتم: «شینا که نمی تواند بیاید. خودت که می دانی از وقتی سکته کرده، مسافرت برایش سخت شده. به زور تا همدان می آید. آن وقت این همه راه! نه، شینا نه.» گفت: «پس می گویم مادرم باهات بیاید. این طوری دست تنها هم نیستی.» گفتم: «ولی چه خوب می شد خودت می آمدی.» گفت: «زیارت سعادت و لیاقت می خواهد که من ندارم. خوش به حالت. برو سفارش ما را هم به امام رضا(ع) بکن. بگو امام رضا(ع) شوهرم را آدم کن.» گفتم: «شانس ما را می بینی، حالا هم که تو همدانی، من باید بروم.» یک دفعه از خنده ریسه رفت. گفت: «راست می گویی ها! اصلاً یا تو باید توی این خانه باشی یا من... ✾࿐༅•••{🌼🦋🌼}•••༅࿐✾ @payame_kosar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 آزادِگانِ عالَم،دَر خیمه حُسین اند ◾ویژه برنامه عزاداری دهه اول محرم‌ ▫️سخنران : حجت الاسلام محسن شریعتی(دکترای مهدویت ) ◻ مداح : کربلایی ملاحسینی 💠از شنبه ۱۶ تیرماه بلافاصله بعد از نماز مغرب و عشا بمدت ۱۳ شب 🕌 مکان : بلوار خاتمی کوچه ۸۶ ، مسجد امام رضا علیه السلام مزرعه سیف @MasjedEmam_Reza 𖠇𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎┅─── @payame_kosar
🖤به همت خانم های جهادگر پوست کندن و سرخ کردن بادمجان برای نذری شبهای ماه محرم تکیه حضرت ابوالفضل علیه السلام انجام شد. 🌷گروه جهادی شهیدمحمدعلی دهستانی🌷 (ع) ╭┅─•❀♡❀♡•─┅╮ ‌    @payame_kosar ╰┅─•❀♡❀♡•─┅╯
🌱 اعضای گروه جهادی شهید محمدعلی دهستانی در راستای تشویق فرزندآوری و افزایش جمعیت ،از بانوی بسیجی که به تازگی صاحب فرزند شدند دیدار و تقدیر کردند🌺 (ع) ࿐჻ᭂ🌸💚🌸჻ᭂ࿐   ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@payame_kosar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5791935884542609352.mp3
21.06M
💬 قرائت دعای "عهــــد" 🎧 با نوای علی فانی هدیه میڪنیــم به امام زمــان ارواحنافداه ❤️🌹 •┈••••✾•☘️🌸☘️•✾•••┈• @payame_kosar
✨🌺هرصبح یک حدیث زیبا وکاربردی در سبد احادیث🌺✨ ✾࿐༅•••{🌼🦋🌼}•••༅࿐✾ @payame_kosar
کوفه خشکسالی شده بود رفتند پیش علی(علیه السلام )، گفتند چه کنیم؟ گفت: بروید پیش حسین(علیه السلام )، بگویید دعا کند. حسین(علیه السلام ) دعا کرد. باران آمد... گفتند جبران می کنیم جبران کردند آن هم چه جبرانی‌...! 🏴 ✾࿐༅•••{🌼🖤🌼}•••༅࿐✾ @payame_kosar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دختران آفتاب 56-53.mp3
36.81M
📗کتاب صوتی بخش ۵۳ تا ۵۶ آشنایی با داستان : داستان این کتاب با روایت مریم، دختر یکی از بازیگران مطرح سینما آغاز می‌‌شود. مریم از زندگی شخصی خود ناراضی است و در تصمیمی ناگهانی و بدون اطلاع خانواده‌‌اش، همراه با دوستان هم‌‌دانشگاهی‌‌اش در قالب اردوی زیارتی، راهی مشهد می‌‌شود.... سایر شخصیت ها ؛ فاطمه : مسئول اردو و بزرگ بچه ها ثریا : دختر محجبه ای نیست راحله : دارای گرایش های فمینیستی فهیمه : مدت کوتاهی در غرب زندگی کرده سمیه : دختر تند مزاج و حزب الهی عاطفه : دختر اصفهانی و شوخ ~•~🌿꧁🌹꧂🌿~•~ @payame_kosar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا