🌷بِسْـمِـ الّلهِ النُّور
🍁رمان هیجانی و فانتزی
🌷 #مثل_هیچکس
🍁قسمت #بیست_ونه
به حرف فاطمه گوش کردم...
چند ماهی گذشت، بهار رو به پایان بود. هر روز منتظر پیامی از طرف او بودم اما خبری نشد.🙁
در طول این مدت رابطه ام با محمد مثل سابق بود و هیچ کدام درباره ی فاطمه حرفی نمی زدیم...
تعطیلات تابستانی آغاز شد.
یک روز مشغول مرتب کردن کتابخانه ی📚📚 اتاقم بودم که مادرم وارد اتاق شد و گفت :
_ بیا دو دقیقه بشین باهات کار دارم.
کتابها📚 را روی میز گذاشتم و نشستم.
_ رضا من با پدرت درباره ی زن گرفتنت صحبت کردم. بهش گفتم اون خونه ی 80 متری که تو کوچه ی مامان بزرگ اینا دادیم اجاره رو خالی کنه. تو شرکت «مهندس قرایی» هم یه کار نیمه وقت دست و پا کنه تا یه درآمدی برات بشه. ولی #به_شرطی که به حرف من گوش بدی.😐☝️
+ یعنی چیکار کنم؟😊
از لای مجله ای📰 که در دستش بود یک عکس بیرون آورد و نشانم داد و گفت :
_ اینو ببین. اسمش مهسا ست. تک دخترم هست. خانواده ی با اصل و نسبی هستن. تو جشن تولد شهلا باهاشون آشنا شدم. همکلاسی شهلاست. تازه دیپلمشو گرفته. باباشم مهندسه. به زنداییت گفتم غیر مستقیم بپرسه ببینه دخترشون اصلا قصد ازدواج داره یا نه. حالا قراره بهم خبر بده. بیا ببین از قیافش خوشت میاد؟
عکس را گرفتم و نگاه کردم. دختری بور با چشم های عسلی.
❤️چهره ی فاطمه❤️ جلوی چشمانم آمد. با خودم گفتم با اینکه همیشه خودش را می پوشاند👑 اما چقدر از این دختر زیباتر است.
❤️نگاه فاطمه❤️ آنقدر دلنشین بود که دیگر #هیچ_دختری برایم جذابیت نداشت. چیزی نگفتم و عکس را به مادرم دادم. پرسید :
_ چی شد؟ نظرت چیه؟
+ از قیافش خوشم نیومد.😊
_ وااا! چرا؟؟؟😐
+ خوشم نیومد دیگه. نمیدونم.
_ خب از چه جور قیافه ای خوشت میاد؟ بگو تو همون مایه ها بگردم برات پیدا کنم؟
هنوز جواب مشخصی از فاطمه نگرفته بودم. بلاتکلیف بودم. می دانستم اگر هم بگویم #هیچکس_بجزفاطمه را نمیخواهم دوباره جنجال به پا می شود. به ناچار بهانه تراشیدم و گفتم :
+ قدش بلند تر باشه. چشم و ابروشم مشکی باشه.😕
مادر که دید حرفی از فاطمه در میان نیست خیالش راحت شد. با خوشحالی بغلم کرد و گفت :
_ باشه عزیزدلم. میگردم خشکل ترین دختر قد بلند و چشم و ابرو مشکی شهرو برات پیدا می کنم.
از اتاقم رفت و من دوباره مشغول مرتب کردن کتابخانه شدم...
چشمم به گوی موزیکالی🔮 افتاد که سال قبل از ترکیه خریده بودم. با دستمال گرد و خاکش را پاک کردم و کوکش را چرخاندم. می چرخید و برگ های پاییزی🍂 بالا و پایین می رفتند.
دلم گرفته بود...
از انتظار کشیدن خسته شده بودم. چشمم را بستم، قطره اشکی از گوشه ی چشمم ریخت...😔😢
ادامه دارد....
🦋
🦋 🦋
🦋@payame_kosar🦋
🦋 🦋
🦋
4_5791935884542609352.mp3
21.06M
💬 قرائت دعای "عهــــد"
🎧 با نوای علی فانی
هدیه میڪنیــم به امام زمــان ارواحنافداه ❤️🌹
•┈••••✾•☘️🌸☘️•✾•••┈•
@payame_kosar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حاج حسین یکتا: خون کودکان مظلوم همانطور که فرعون را غرق کرد اسرائیل را هم به زودی غرق خواهد کرد
#القدس_لنا
#کودکان_غزه
#کربلا_حسینی
#مقدمات_ظهور
#امام_زمان
✾࿐༅•••{🌼🦋🌼}•••༅࿐✾
@payame_kosar
✅ اعمال روز #اربعین
❶ «زیارت امام حسین(علیهالسلام)
و زیارت #اربعین»
در این روز، زیارت امام حسین
#مستحب است!
و این زیارت...
همانا خواندن زیارت اربعین است
که از امام عسکری(ع)
روایت شده که فرمودند:
علامت مؤمن پنج چیز است!
۱. پنجاه و یک رکعت نماز فریضه
و نافله در شب و روز خواندن
۲. زیارت اربعین کردن
۳. انگشتر بر دست راست کردن
۴. جَبین(پیشانی) را در سجده بر خاک گذاشتن
۵. و بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ را
بلند گفتن است.
❷ «غسل اربعین و توبه»
❸ بعد از نماز صبح ۱۰۰مرتبه
(لاحول ولا قوة الا بالله العلی العظیم)
❹ ۷۰مرتبه تسبیحات اربعه
❺ بعد از نماز ظهر سوره والعصر و سپس ۷۰مرتبه استغفار
❻ غروب اربعین ۴۰مرتبه لاالهالاالله
❼ بعد از نماز عشاء سوره یاسین هدیه به سیدالشهدا حضرت اباعبدالله الحسین (علیهالسلام)
📚 وسائل الشیعه ج۱۰ ص۳۷۳
🏴@payame_kosar
#مطالبه_اثر_دارد
🔴 ساترا: «جوکر۲» و سریال «غربت» مجوز انتشار ندارند
🔸 ساترا اعلام کرد که سریال «غربت» در نماوا و برنامه «جوکر ۲» در فیلیمو، بدون طی فرآیندهای قانونی منتشر شدهاند و محتوای آنها مورد تایید این سازمان نیست.
🔸 به همین دلیل، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مجوز تبلیغات محیطی این برنامهها را به دلیل عدم صدور مجوز از ساترا، صادر نکرده است.
🔸 با وجود تذکرات کتبی به مدیران نماوا و فیلیمو، انتشار این محتواها برخلاف قانون صورت گرفته و ساترا به مراجع قضایی شکایت کرده است.
🔸 ساترا از مراجع قضایی انتظار دارد بر اساس مصوبه «تعیین الزامات ساماندهی حوزه صوت و تصویر فراگیر» از تکرار این اقدامات خلاف قانون جلوگیری کنند.
پ.ن: اگر مطالبه مردم نبود خبری از این اقدامات هم نبود
مردم مطالبه گری را زمین نگذارید ، کلیپهای مطالبه گری را با قدرت نور منتشر کنید فقط با مطالبه مردم این انقلاب سرپا می مانه.
#مطالبه_گری
#دین_فرهنگ
#آرمان_انقلاب
┄═❁๑๑👒๑๑❁═┄
@payame_kosar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔮قراره نتیجه جای دیگه #جبران بشه تو خبر نداری...😉
🎙 #دکتر_سعید_عزیزی
#حکمت_خدا
#رحمت_خدا
#نتیجه_صبر
✾࿐༅•••{🌼🦋🌼}•••༅࿐✾
@payame_kosar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برای موکبش خونه شو فروخت ....
دم عراقی ها گرم ...❤️
نوحه زیبا😭
✾࿐༅•••{🌼🦋🌼}•••༅࿐✾
@payame_kosar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚨⛔️ جنایتی که بایکوت رسانههای جهان شد؛
⚠️ روز گذشته دولت هند تعمدا سد را باز کرده و زندگی مناطق وسیعی از بخش مسلماننشین بنگلادش را سیل برد!
برای اینکه
❌مردم مسلمان بنگلادش نخست وزیر غرب زده رو بیرون کردن چون نخست وزیرشون دنبال عادی سازی روابط با اسرائیل بود.
👌 حتما رسانه باشید..
#مسلمانان_کفار
#بنگلادش
#مظلوم
✾࿐༅•••{🌼🦋🌼}•••༅࿐✾
@payame_kosar
🔴رئیس سازمان فضایی ایران: در دولت سیزدهم ۱۲ پرتاب داشتیم که این تعداد با ۱۲ سال قبل برابری میکند!
🔹همچنین در سه سال دولت سیزدهم ۸ تزریق موفق ماهواره داشتیم که معادل سه دولت پیش از این است!
🔹اکنون ۱۴ماهواره در صف پرتاب قرار دارد،
۳۰ ماهواره نیز در حال ساخت است.
~•~🌿꧁🌹꧂🌿~•~
@payame_kosar
🌐خبرهای مهم امروز
🎥 رهبر انقلاب: جنگ و مبارزه همیشه ادامه دارد؛ در #زمان تیغ و شمشیر یک جور است، در زمان اتم و فضای مجازی و هوش مصنوعی جور دیگر.
☑️مقاومت عراق به «حیفا» حمله پهپادی کرد
💢مقاومت اسلامی عراق اعلام کرد یک هدف حیاتی را در شهر حیفا واقع در فلسطین اشغالی هدف حمله پهپادی قرار داده است.
🔴کانال ۱۲ رژیم صهیونیستی: از جمله اهداف حزب الله لبنان مقر موساد و واحد ۸۲۰۰ اطلاعات ارتش اسرائیل بوده است.
⚪️المیادین به نقل از رسانه های اسرائیلی: انتظار میرود حزبالله در ساعات آینده تلآویو را هدف حمله قرار دهد.
🔺 انصارالله #یمن: پاسخ یمن بزودی خواهد آمد.
#القدس_لنا
#الموت_اسرائیل
#نابودی_ظالم
#وعده_حق
#زمینه_سازی_ظهور
╭━⊰• 🇮🇷✊🇮🇷 •⊱━╮
@payame_kosar
╰━━━━━🌺━━━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هشدار سعیدیسم به مسئولین و اصحاب رسانه:
ضعف در رسانه میتونه پیروزی در میدان رو تبدیل به شکست در اذهان عمومی کنه.
لطفا برای روزهای آینده فکری کنید و با برنامه ریزی دقیق رسانه ای وارد نبرد نظامی و عرصه جنگ روانی شوید .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
~•~🌿꧁🌹꧂🌿~•~
@payame_kosar
#گزارش_تصویری
🔷 به همت گروه جهادی شهید حیدرپور، نظافت و غبار روبی حسینیه فاطمیه خرانق و آماده سازی حسینیه جهت مراسم روضه خوانی
#اربعین
#پایگاه_فردوس_خرانق
#حوزه_مقاومت_بسیج_کوثر_اردکان
#گروه_جهادی_شهید_حیدرپور_خرانق
╭┅─•❀♡❀♡•─┅╮
@payame_kosar
╰┅─•❀♡❀♡•─┅╯
#گزارش_تصویری
🏴 به مناسبت فرارسیدن اربعین حسینی
مراسم عزاداری باسخنرانی سرگروه حلقه صالحین خانم صحرایی و با روضه خوانی و مداحی خانم ابراهیمیان در منزل یکی از بسیجیان پایگاه برگزارشد .
#اربعین
#پایگاهحضرتعلیبنابیطالبع
#حوزهمقاومتبسیجکوثراردکان
𖠇𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═┅───
@payame_kosar
🌷بِسْـمِـ الّلهِ النُّور
🍁رمان هیجانی و فانتزی
🌷 #مثل_هیچکس
🍁قسمت #سی
«مهندس قرایی» یکی از دوستان قدیمی پدرم بود...
یک دفتر بزرگ فنی مهندسی داشت و بیشتر پروژه های مهم عمرانی شهر را انجام می داد. البته تنها نبود، شریک هم داشت. برای #کسب_تجربه و #درآمدی مختصر به وساطت پدر در دفترش مشغول شدم...
آن روزها بلاتکلیفی بدجور آزارم می داد. سعی کردم در این مدت خودم را به چیزی سرگرم کنم تا انتظار کشیدن کمتر اذیتم کند. درنتیجه حسابی خودم را مشغول کار کردم. تمام انرژیم را متمرکز می کردم و در مدت کمی پروژه ها را تحویل می دادم.
مهندس قرایی تحت تاثر سرعت عمل و دقت کارهایم قرار گرفته بود و از خلاقیتی که در پروژه ها به خرج میدادم خوشش می آمد.☺️😊
هربار که حضوری یا تلفنی با پدرم حرف می زد از من تعریف و تمجید می کرد. حضور من بعنوان یک دانشجوی تازه کاری که هنوز درسش هم تمام نشده در شرکت معتبر آنها فقط به واسطه ی آشنایی پدرم با مهندس قرایی بود.
به همین دلیل پدرم برای تشکر و قدردانی یک شب او و خانواده اش را به منزلمان دعوت کرد.
پسر مهندس قرایی خارج از ایران درس میخواند و برای تعطیلات آمده بود. بعد از شام همسر مهندس همراه مادرم در آشپزخانه مشغول شدند و ما هم سرگرم بحث کار و درس شدیم. مهندس قرایی به «نیما» گفت :
_ این آقا رضا واقعا کارش حرف نداره. بچه هایی که برای کارآموزی و پروژه های عملی میان شرکت ما خیلی طول میدن تا یه کار رو به ثمر برسونن. کاری که اونا در عرض یک هفته انجام میدن این آقا رضای ما سه چهار روزه تحویل میده. واقعا کیف میکنم از دقت و سرعتی که داره.😊
پدرم نگاه غرور آمیزی😌 به من کرد و گفت :
+ این پسر ما خیلی استعداد داره ولی حیف که قدر خودشو نمیدونه.
نیما چند سالی از من بزرگتر بود...
یک پسر عینکی و مودب که در حوزه ی تخصصش اطلاعات و مطالعات جامعی داشت. بعد از گرفتن دیپلم در آزمون ورودی یکی از دانشگاهای خوب انگلستان شرکت کرده بود و چند سالی می شد که برای ادامه تحصیل آنجا زندگی می کرد. نیما رو به من کرد و گفت :
_ من میدونم پدر مشکل پسندم از کسی تعریف بیهوده نمی کنه. اگه واقعا به رشته ت علاقه مندی و آینده ی کاریت برات مهمه شاید بتونم کمکت کنم برای #ادامه_تحصیل بیای اونجا.
پدرم که هیجان زده شده بود فورا گفت :
+ واقعا این امکان وجود داره؟ اگه بشه فرصت خیلی خوبیه.
_ بله امکانش وجود داره، فقط دوتا مساله ی مهم هست. یکی اینکه حتما باید #مدرک_تافل داشته باشه و دیگری اینکه باید توی #آزمون_ورودی شرکت کنه و درصورتی که قبول بشه میتونه اونجا ادامه تحصیل بده.
+ اونوقت درسی که اینجا داشت میخوند چی میشه؟ باید از اول شروع کنه؟
_ البته بستگی به دانشگاه مقصد داره اما چون دانشگاه تهران جزو دانشگاه های معتبر ایران بشمار میاد ممکنه اونجا واحدها رو تطبیق بدن. بهرحال اگه تمایل دارین من میتونم وقتی برگشتم انگلیس🇬🇧 با یکی از اساتیدم درباره ی پذیرشش صحبت کنم.
پدرم بدون اینکه نظر مرا بپرسد گفت :
+ بله حتما. چی بهتر از این! نباید این فرصت طلایی رو از دست داد.
به تمام این مکالمات به چشم یک شوخی نگاه می کردم😕 و حرفی برای گفتن نداشتم.
حتی اگر همه چیز هم جور می شد چطور میتوانستم در امتحان ورودی قبول شوم؟ بعد از رفتن مهمان ها پدرم موضوع را با مادرم در میان گذاشت و حسابی خوشحالی کردند.
پدرم پیشنهاد داد طی دو ماه باقی مانده از تابستان در کلاس های فشرده تافل که آزمونش در شهریورماه برگزار می شد، شرکت کنم. برای من فرقی نداشت خودم را مشغول چه چیزی می کنم. پروژه های عمران، درس و کتاب، یا زبان انگلیسی! پیشنهادش را پذیرفتم. هر روز هفته از صبح تا عصر کلاس می رفتم و بعد از کلاس هم با تمرینات حسابی خسته می شدم.
به دلیل مشغله های کلاس کمتر فرصت می کردم همراه محمد به بهشت زهرا بروم. اما ناراحت نبودم چون برای من که سعی می کردم تا زمان خبر دادن فاطمه خودم را از فکر او خارج کنم، دیدار محمد یادآور فاطمه و بلاتکلیفی هایم بود.
بعد از گذراندن یک دوره ی فشرده در آزمون تافل قبول شدم☺️ و بعد از مدت ها توانستم #دل_پدرومادرم را شاد کنم. تمایلی به ادامه ی این ماجرا نداشتم.
اما پدرم بدون اینکه مرا در جریان قرار بدهد با نیما حرف زده بود😐
و از او خواسته بود بورسیه شدنم را پیگیری کند...😕
ادامه دارد....
~•~•~🍃🌸🍃~•~•~
@payame_kosar