🏵در عملیات خیبر زمانی که برادرش حمید، به درجه رفیع شهات نایل آمد🕊
با وجود علاقه خاصی که به او داشت، بدون ابراز اندوه با خانوادهاش تماس گرفت و چنین گفت:
شهادت حمید یکی از الطاف الهی است که شامل حال خانواده ما شده است؛ در نامهای خطاب به خانوادهاش نوشت:
✨من به وصیت و آرزوی حمید که باز کردن راه کربلا میباشد همچنان در جبههها میمانم و به خواست و راه شهید ادامه میدهم تا اسلام پیروز شود.
#ستاره ها
#شهید_مهدی_باکری
@payame_kosar
💍مهریه همسرش یک جلد قرآن، و اسلحه کلت او بود.
❤️همسر شهید باکری در مورد اخلاق او در خانه میگوید که باوجود همه خستگیها، بیخوابیها و دویدنها، همیشه با حالتی شاد بدون ابراز خستگی به خانه وارد میشد و اگر مقدور بود در کارهای خانه به من کمک میکرد؛
لباس میشست، ظرف میشست و خودش کارهای خودش را انجام میداد. اگر از مسئلهای عصبانی و ناراحت بودم، با صبر و حوصله سعی میکرد با خونسردی و با دلایل مکتبی مرا قانع کند.💗💗💗
#ستاره ها
#شهید_مهدی_باکری
@payame_kosar
🔴ابلاغیه سرلشکر شهید مهدی باکری به فرماندهان زیر دستش!
🔹بعد از همه نیروها غذا بگیرید، کمتر و دقیقا هم نوع آنها باشد، در داشتن مواد غذایی، چادر و پتو فرقی با بقیه نداشته باشید.
🔹مدیریت انقلابی اینگونه است. و جا دارد یادی کنیم از این نامه شهید والامقام مهدی باکری. شاید تلنگری باشد...
#ستاره ها
#شهید_مهدی_باکری
@payame_kosar
🌟بعد از شهادت برادرش حمید و برخی از یارانش، روح در کالبد ناآرامش قرار نداشت و معلوم بود که به زودی به جمع آنان خواهد
پیوست.
⚜ پانزده روز قبل از عملیات بدر به مشهد مشرف شد و با تضرع از آقاعلیبن موسیالرضا (ع) خواسته بود که خداوند توفیق شهادت را نصیبش نماید. سپس خدمت حضرت امام خمینی (ره) و حضرت آیتالله خامنهای رسید و با گریه و اصرار و التماس درخواست کرد که برای شهادتش دعا کنند.🤲
🍂سرانجام این فرمانده دلاور در عملیات بدر در تاریخ ۲۵ بهمن ۶۳، به خاطر شرایط حساس عملیات، طبق معمول، به خطرناکترین صحنههای کارزار وارد شد و در حالی که رزمندگان لشکر را در شرق دجله از نزدیک هدایت میکرد، تلاش مینمود تا مواضع تصرف شده را در مقابل پاتکهای دشمن تثبیت نماید، که در نبردی دلیرانه، براثر اصابت تیر مستقیم مزدوران عراقی، ندای حق را لبیک گفت و به لقای معشوق نایل گردید.🕊
🍂🍂هنگامی که پیکر مطهرش را از طریق آبهای هورالعظیم انتقال میدادند، قایق حامل پیکر وی، مورد هدف آرپیجی دشمن قرار گرفت و قطره ناب وجودش به خلیج فارس پیوست و هیچ وقت پیدا نشد.
#ستاره ها
#شهید_مهدی_باکری
@payame_kosar
📝بخشی از وصیت نامه
🖌بسم الله الرّحمن الرّحیم
یا الله، یا محمّد، یا علی یا فاطمه زهرا یا حسن یا حسین
یا علی یا محمّد یا جعفر یا موسی یا علی یا محمّد یا علی
یا حسن یا مهدی (عج) و تو ای، ولی مان یا روح الله!
و شماای پیروان صادق شهیدان.
خدایا!
چگونه وصیت نامه بنویسم در حالی که سراپا گناه و معصیت، و سراپا تقصیر و نافرمانیم؛ گرچه از رحمت و بخشش تو ناامید نیستم، ولی ترسم از این است که نیامرزیده از دنیا بروم؛ رفتنم خالص نباشد و پذیرفته درگاهت نشوم.
یا رب! العفو.
خدایا! نمیرم در حالی که از ما راضی نباشی.ای وای که سیه روی خواهم بود.
خدایا! چقدر دوست داشتنی و پرستیدنی هستی!
هیهات که نفهمیدم!
یا اباعبدالله شفاعت.
آه چقدر لذّت بخش است انسان آماده باشد برای دیدار ربّش! ولی چه کنم که تهیدستم. خدایا! تو قبولم کن!
🖋وصیت به مادرم و خواهران و برادران و اهل فامیل.
بدانید اسلام تنها راه نجات و سعادت ماست، همیشه به یاد خدا باشید و فرامین خدا را عمل کنید. پشتیبان و از ته قلب، مقلّد امام باشید، اهمیت زیاد به دعاها و مجالس یاد اباعبدالله و شهدا بدهید که راه سعادت و توشه آخرت است. همواره تربیت حسینی و زینبی بیابید و رسالت آنها را رسالت خود بدانید و فرزندان خود را نیز همانگونه تربیت دهید که سربازانی با ایمان و عاشق شهادت و علمدارانی صالح، وارث حضرت ابوالفضل (ع) برای اسلام به بار آیند. از همه کسانی که از من رنجیده اند و حقی بر گردن من دارند، طلب بخشش دارم و امیدوارم خداوند مرا با گناهان بسیار، بیامرزد.
خدایا!مرا پاکیزه بپذیر.
#ستاره ها
#شهید_مهدی_باکری
@payame_kosar
📖کتاب نمی توانست زنده بماند، به بیان خاطراتی از شهید مهدی باکری از زبان دوستان و هم رزمان وی می پردازد.
📖کتاب فرمانده نجیب: نگاهی به نقش شهید مهدی باکری در امنیت استان آذربایجان غربی به قلم مجید مظهر صفاری، الگویی تاریخی و معاصر، از رشادت و جانفشانیهای مهدی باکری است که در مسیر مبارزه با نفس، تا حد اولیاء الهی پیش رفت.
#معرفی_کتاب
#ستاره ها
#شهید_مهدی_باکری
@payame_kosar
🍀شهید منوچهر پلارک معروف به سید احمد فرزند سید عباس پلارک متولد ۱۳۴۴ و اصالتاً تبریزی بود.
🍃در ۶ سالگی پدر را از دست داد و چون تک پسر خانواده بود، علاوه بر تحصیل، بار مسئولیت خانواده نیز بر عهده او افتاد و تن به کار داد و توانست خواهرانش را در ازدواج یاری دهد.
او در خیابان ایران میدان شهدا و در محلهای مذهبی زندگی میکرد. مسجد حاج آقا ضیاء آبادی علی بن موسی الرضا(ع) مأمن همیشگیاش بود. او فرمانده آرپی چی زن های گردان عمار در لشکر ۲۷ حضرت رسول (ص) بود. احمد مثل خیلی از شهدای دیگه بود اما....
برای آشنایی بیشتر با شهید بزرگوار، در روزهای آینده همراهمان باشید.
#آشنایی_باشهید
#شهید_سیداحمد_پلارک
#ستاره ها
@payame_kosar
3.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
علی پورعبداللهی
رضا حکیمی خلیل آباد
محمد شاکر اردکانی
سید موسی شاه میری
ابوالقاسم ملاحسینی
علی پرنیان
به بهانه سالگرد شهادت شهدایی که ۳۷ سال پیش، در ۲۲ مهرماه در درگیری با ضدانقلاب، شکنجه شدند و به شهادت رسیدند.
خاطرهای از مادر #شهید_ابوالقاسم_ملاحسینی که با جنازه سرجدای پسرش دیدار کرد.
#قهرمان_من_مادرم
#ستاره ها
🥀با این ستاره ها راه را میتوان پیدا کرد.🥀
@payame_kosar
⚜احمد ویژگی های داشت که او را از دیگران متمایز تر کرده بود. از جمله اینکه بعد از خواندن هر دو رکعت نماز شب می خوابید و بیدار میشد تا دو رکعت دیگر بخواند🤲.
از او سوال شد چرا این کار رو میکنی؟ می گفت نفس را باید رنج داد تا پاک شد!
#ستاره ها
#شهید_سیداحمد_پلارک
@payame_kosar
✨آخرین مسئولیت شهید پلارک، فرمانده دسته بود. در عملیات والفجر 8 از ناحیه دست و شکم مجروح شد، اما کمتر کسی می دانست که او مجروح شده است.
🌟🌟🌟اگر کسی درباره حضورش در جبهه از او سوال می کرد، طفره می رفت و چیزی نمی گفت. یک دفعه در جبهه خواستیم از یک رودخانه رد شویم، زمستان بود و هوا به شدت سرد. پلارک رو به بقیه کرد و گفت: «اگر یک نفر مریض بشه، بهتر از اینه که همه مریض بشن.» یکی یکی بچه ها را به دوش کشید و به طرف دیگر رودخانه برد. آخر کار متوجه شلوار او شدیم که یخ زده بود و پاهایش خونی شده بود.
#ستاره ها
#شهید_سیداحمد_پلارک
@payame_kosar
🌹وقتی بر اثر مجروحیت در بیمارستان بستری شده بود، رفتم کنارش و به او گفتم: «احمدً آخر به ما حلوا ندادی.» در جوابم گفت: «آن قدر می روم و می آیم که یک آدم حسابی بشم.»
🌷هم رزمانش تعریف می کردند: قبل از محرم، بیرق ها را می شست، تمیز می کرد، بعد پاهایش را روی سنگ های داغ می گذاشت و می گفت: «لذت می برم! می خواهم این عذاب را تحمل کنم تا بفهمم مسئولیت چیه، نمی توانم جواب خدا را بدهم اگر کوتاهی کنم، میخواهم بفهمم یک ذره از عذاب جهنم را!»
#ستاره ها
#شهید_سیداحمد_پلارک
@payame_kosar
🥀قبل از عملیات کربلای 8، با گردان رفته بودیم مشهد. یک روز صبح دیدم سید احمد از خواب بیدار شده، ولی تمام بدنش می لرزید. گفتم:«چی شده؟» گفت: «فک می کنم تب و لرز کردم.»
🌻بعد از یکی دوساعت، به من گفت: «امروز حتماً باید بریم بهشت رضا.» اتفاقا برنامه آن روز گردان هم بهشت رضا علیه السلام بود. از احمد پرسیدم:«چی شده که حتما باید بریم بهشت رضا؟» با اصرار من، تعریف کرد: «دیشب خواب یک شهید را دیدم که به من گفت: «تو در بهشت همسایه منی! من خیلی تعجب کردم، تا به حال او را ندیده بودم. گفتم: تو کی هستی و الان کجایی؟ گفت: من در بهشت رضا هستم.»
🌴احمد آن روز آن قدر گشت تا آن شهید را که حتی نام او را نمی دانست، پیدا کرد و بالای مزار آن شهید با او حرف ها زد.
#ستاره ها
#شهید_سیداحمد_پلارک
@payame_kosar