🛑🏴 دخترکی با کاپشن صورتی و گوشواره‌های قلبی ، در تابوت... #ما_را_بکشید_زنده_تر_می_گردیم

🌹زن عفت شهادت🌹 دقت کردید صدایی از حلقوم کثیف مدعیان زن زندگی آزادی در برابر شهادت این همه زن و دختر بیگناه بلند نشد؟؟

🔞حاوی صحنه غم‌انگیز 🛑🎥 ریحانه همان دختر کاپشن صورتی هم به خاک سپرده شد

📱 آخرین توییت خانم معصومه بدرآبادی که به همراه دختر ۱۱ ساله اش در حادثه تروریستی دیروز به شهادت رسیدند: «حاضرم در راه دین از من جداگرددسرم من بمیرم باک نیست اما بماند رهبرم» شهید سلیمانی: 🔸شرط شهید شدن، شهید بودن است. اگر امروز بوی شهید از رفتار و اخلاق کسی استشمام شد، شهادت نصیبش می شود.

🛑📸 کاپشن صورتی با گوشواره قلبی این فرشته بوده… تصویری از «ریحانه سلطانی» شهید یک ساله حمله تروریستی کرمان

من سربازم می‌خوام الگو بگیرم عطر و بو بگیرم مثل تو واسه‌ی مهدی زهرا بمیرم #اللهم_عجل_لولیک_الفرج💔 #گلزار_شهدای_کرمان💔 #ایران_تسلیت💔

📸 کاپشن صورتی با گوشواره‌های قلبی به آغوش عمو قاسم رسید 😔

سلام بر تو ای پیمان محکم خدا که از مردم گرفت و سخت محکمش کرد. @payamhaeeazasman🌸🌼🌺

🌷بسم الله الرحمن الرحیم🌷 👈 کار خود رژیم‌های کودک کشه!! 🔷 خانواده ای بزرگ را تصور کنید که تمام اعضای آن برای پیشرفت و اعتلای خانواده، در کنار هم ، همدل و همراه ، با تمام وجود مشغول تلاش و فعالیت هستند. 🔶 پدر خانواده که آینده را بسیار روشن و فتح قله های افتخار را با توکل بر خدا نزدیک می بیند، آنان را از هرگونه توقف منع نموده و با تزریق روحیه امید ، حرکت به سمت جلو و فائق آمدن بر مشکلات پیش روی را متذکر می گردد. 🔷 دشمن که از درد و رنج این خانواده ، خرسند و خشنود می شود ، مترصد ضربه زدن بر پیکر این خانواده است. 🔶 تعدادی از اعضای این خانواده در مناسبتی خاص، کنار یکدیگر جمع شده و خاطرات شور و اشتیاق ، محبت و مهربانی ، جانفشانی و فداکاری ، ایثار و از خود گذشتگی را با هم مرور نموده، یکبار دیگر بر همیاری و همفکری ، وحدت و یکپارچگی ، یکدلی و یکرنگی تاکید نموده و هم قسم شدند. 🔷 دشمن که بسیاری از نقشه های شیطانی و توطئه های پلیدش ، توسط فرزندان این خانواده خنثی شده بود ، تاب تحمل این همه شکوه و عظمت و وفاداری به آرمانها را نداشت، از اینرو با عملیاتی کورکورانه و ناجوانمردانه، به آن اجتماع بی ریا و بیگناه حمله ور شده و عده ای را که در میان آنان دخترکی با کاپشنی صورتی و گوشواره‌های قلبی بود، به خاک و خون کشاند. 🔶 مصیبت بسیار سخت و جانکاه بود؛ از داغ این عزیزان ، قلب‌ها محزون ، چهره ها غمگین و چشم ها گریان و شانه ها لرزان شده بود. 🔷 پدر خانواده که در دشمن شناسی و مبارزه با ظالمین سابقه دیرینه داشت بر دشمنان جانی و مفسد نعره زده گفتند: جنایتکاران سنگدلی که نتوانستند عشق و شور فرزندانم را تحمل کنند ، بدانند که ما هم رذالت و جنایت آنان را تحمل نخواهیم کرد. 🔶 انگشتهای اتهام به سمت دشمن نشانه رفته بود که او برای تبرئه خود و اختلاف افکنی بین اعضای خانواده داغدار ، با نیرنگی موزیانه و خبیثانه شروع به لجن پراکنی و شایعه سازی نمود که « کار خودشونه!» 🔷 بازماندگان که بر زخم تازه آنان نمک شور نامردی و ناعدالتی‌ پاشیده شده بود ، با تعجب و تحیر همدیگه را نظاره کردند و هر کدام پاسخی سنجیده در جواب سخن ناسنجیده دشمن بر زبان راندند. 🔶 یکی گفت : ما مسلمانیم و کشتن کودکان و بیگناهان با آموزه های دینی ما همخوانی ندارد؛ بعلاوه هیچ انسان با مروت و با مرامی به روی خانواده خود تیغ نمی کشد. 🔷 دیگری بیان کرد: ما که در حوادث طبیعی و غیرطبیعی در کنار خانواده خود هستیم، چگونه ممکنه خانواده خود را مورد حمله قرار دهیم!؟ 🔶 سومی که از شدت عصبانیت دندانهایش را به هم می سایید ، عنوان کرد: قبل از پارس کردن پیشینه خود را ببینید؛ سوء پیشینه شما در کشتار کودکان و زنان عراق، سوریه ، افغانستان و اکنون در غزه پیش چشم ماست؛ کودک کشی مرام و مسلک شماست، عملیات تروریستی کار خود رژیم‌های کودک کشه، این وصله ها به ما نمی چسبد. 🔷 چهارمی گفت: ما که برای حفاظت از خانواده و کودکان خود ، و همچنین دفاع از کودکان مظلوم عالم، سر از پا نمی شناسیم و پیکرهای ما در خارج از وطن مظلومانه به خاک می افتد ، ما کودک کشیم!؟ 🔶 پنجمی عنوان کرد : وجدانهای بیدار می دانند که شما داعش کودک کش را به وجود آوردید و تجهیز کردید، ولی ما آن را نابود ساختیم؛ حال شما کودک کشید یا ما!؟ 🔷 ششمی گفت: ما که شبانه روز از مرزهای هوایی ، دریایی و زمینی مراقبت می کنیم و بسیاری از حملات را بدون اطلاع رسانی دفع می کنیم تا آب در دل کودکانمان تکان نخورد، ما خانواده خود را کشته یا مجروح می سازیم!؟ 🔶 هفتمی گفت: ما که داغدار عزیزانمان هستیم ؛ شما چرا از مرگ آنان خوشحالید!؟ آیا این شادی و سرور و پایکوبی شما ،نشان از اقدام ضد بشری و شوم شما ندارد!؟ 🔷 هشتمی بیان کرد: نابودی خانواده خود چه دست آوردی برای ما دارد جز اینکه بر طبل رسوایی خود زده ایم و علنی اعلام کرده ایم که ما توانایی حفظ امنیت خانواده خود را نداریم! این که برای ما ننگ است! 🔶 نهمی گفت: به نظرم کافی است ؛ اگر کسی حقیقت پذیر باشد ، با این سخنان آگاه و هوشیار می شود و اگر لجاجت و تعصب بیجا داشته باشد، ادامه سخن بیفایده است؛ بهتر است تمرکز خود را به روی پاسخ سخت بگذاریم تا حرف پدر بر زمین نماند. و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته لرستانی ۱۴۰۲/۱۰/۱۶ @payamhaeeazasman🌸🌼🌺

سلام بر تو ای وعده خدا که تضمینش کرده @payamhaeeazasman🌸🌼🌺

🛑 ترس اسرائیل از انتقام به دلیل پرچم یالثارات الحسین(ع)! 🔹 در روز مراسم تشییع شهدای کرمان ، پرچم گنبد مسجد جمکران به پرچمی سرخ با نوشته «یالثارات الحسین» تغییر یافت. در گذشته نیز، در پی وقایعی مهم این پرچم به اهتزاز در آمده بود. به عنوان مثال، در پی شهادت حاج قاسم سلیمانی، این پرچم بر گنبد مسجد جمکران نصب شد که واکنش‌های بین‌المللی را به خود جلب کرد. 🔹در موارد پیشین که پرچم سرخ یالثارات الحسین برافراشته شد، ایران عملیاتی را در پاسخ به اقدامات تروریستی دشمنان انجام داد. در واکنش به برافراشتن این پرچم در روز گذشته و در پی جنایت کرمان، رسانه صهیونیستی اسرائیل هیوم(Israel Hayom) در گزارشی نوشت: «انتقام برای حمله کرمان، در راه است؟» در ادامه این گزارش آمده است: «ایران یک پرچم قرمز را در مسجد اصلی قم بالا برد که نشان می‌دهد انتقام در حال ظهور است.»

🎥تشییع پیکر یک شهید در روستایی که‌ شهید ‌نداشت‌ ŸŸمردم روستای کهنوج معزآباد در حالی که آرزوی حضور شهید گمنام را داشتند پیکر مطهر شهیده یعقوبی نخستین شهید این روستا را بر روی دستان خود تشییع کردند. 🔹شهیده زینب یعقوبی، ۱۶ سال بیشتر نداشت. این شهیده ۱۳ دی‌ماه امسال همزمان با چهارمین سالگرد شهادت سردار سلیمانی برای زیارت مرقد مطهر این شهید بزرگوار راهی کرمان شد که متاسفانه در این انفجار تروریستی به شهادت رسید. #ایران_تسلیت🔹 #شهدا_را_یاد_کنیم_با_ذکر_صلوات💔

👌پاسخ جالب آیت الله کاشانی به درخواست پهلوی برای کشف #حجاب همسرش

این کلیپ استاد شجاعی رو ببینید تا خستگی از تنتون بیرون بره 😍 آیا انقلاب اسلامی ایران به این زودی به ظهور امام زمان علیه السلام می‌رسد!؟

📷مزار دختر کاپشن صورتی غرق در گل 🔹تصویری از مزار ریحانه سلطانی نژاد؛ دختر کاپشن صورتی با گوشواره قلبی که در انفجار تروریستی کرمان شهید شد.

سلام بر تو ای پرچم برافراشته @payamhaeeazasman🌺🌸🌼

شهادت لباس تک سایز پسرانه نیست! مراسم خاکسپاری که تمام می‌شود، عکس فائزه را می‌گذارند روی مزار. همان عکس است. کنارش هم نوشته «شهیده فائزه رحیمی». چشم‌هایم می‌ماند روی زیباترین پیشوند دنیا. شهیده! فائزه یادت می‌آید همیشه کنار گوش دوستانت غر می‌زدی «کاش پسر بودیم ما هم می‌رفتیم سوریه یه کاری می‌کردیم. بعدش هم شهید می‌شدیم!» فائزه تو به همه دخترها ثابت کردی شهادت فقط یک لباس تک‌سایز پسرانه نیست. دختر هم که باشی شهید می‌شوی اگر فائزه باشی! کم‌کم مهمان‌هایت می‌روند. مادرت از همه زودتر دل ماندن و دیدن ندارد. فائزه! مهدیه این پا و آن پا می‌کند. بدون تو پای رفتن ندارد. همیشه این مسیر را با هم آمده بودید و با هم برمی‌گشتید. یادت می‌آید دست مهدیه و ریحانه را می‌گرفتی و اولین جا می‌رفتید مزار شهید آرمان علی‌وردی. می‌گفتی: آرمان غریب است! ذوق می‌کردی وقتی روی مزارش می‌خواندی که دهه هشتادی است. یادت می‌آید همیشه قطعه به قطعه، ردیف به ردیف که به دیدار شهدا می‌رفتی می‌گفتی:« تنها آرزوم اینه یه جوری از شهدا روایت کنم که همه بدونند شهادت دست‌نیافتنی نیست.» فائزه، خیالت راحت تو واژه به واژه با پیکرت برایمان روایت کردی. حالا همه دخترها دلشان قرص است به تو! ما همه باور کردیم شهید می‌شوی حتی اگر دختر باشی! و أَنَّهُمْ هُمُ الْفَائِزُونَ.

🍃🍂 چهار حکایت کوتاه اما تاثیر گذار: ۱-از کاسبی پرسیدند: چگونه در این کوچه پرت و بی عابر کسب روزی میکنی؟! گفت: آن خدایی که فرشته مرگش مرا در هر سوراخی که باشم پیدامیکند چگونه فرشته روزیش مرا گم میکند. ۲-پسری بااخلاق و نیک سیرت اما فقیر به خواستگاری دختری میرود، پدردخترگفت: تو فقیری و دخترم طاقت رنج و سختی ندارد، پس من به تو دخترنمیدهم! پسری پولدار اما بدکردار به خواستگاری همان دختر میرود، پدر دختر با ازدواج موافقت میکند و در مورد اخلاق پسرمیگوید: ان شاءالله خدا او را هدایت میکند! دخترگفت: پدرجان مگر خــــــدایی که هدایت میکند با خـــــدایی که روزی میدهد فرق دارد؟!🧐✅ ۳-ازحاتم پرسیدند: بخشنده تر از خود دیده ای؟ گفت: آری مردی که دارایی اش تنها دو گوسفند بود، یکی را شب برایم ذبح کرد. از طعم جگرش تعریف کردم، صبح فردا جگر گوسفند دوم را نیز برایم کباب کرد. گفتند: توچه کردی؟ گفت: پانصد گوسفند به او هدیه دادم. گفتند: پس تو بخشنده تری؟ گفت: نه! چون او هرچه داشت به من داد اما من اندکی از آنچه داشتم به او دادم.👌 ۴-عارفی را گفتند: خـــــداوند را چگونه میبینی؟ گفت: آنگونه که همیشه می تواند مچم را بگیرد اما دستم را می گیرد🖐🥰 ‎ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

سه چیز است که خداوند برای هیچ‌کس در آن‌ها راه فراری مقرر نکرده است: «خوش‌رفتاری با پدر و مادر»؛ چه خوب باشند و چه بد، «وفای به عهد» برای اشخاص؛ چه خوب باشند و چه بد، و «پس دادن امانت» از هر که گرفته شده؛ چه خوب باشند و چه بد.

چرا پویشی برای فائزه راه نیفتاد؟😔😭 #فائزه_رحیمی🏴 #دختران_انقلاب

احیاناً مدعیان حجاب اختیاری در مورد کشف حجاب اجباری رضاخان نظری ندارن؟!!!! #دختران_انقلاب

🔞 حاوی محتوای دلخراش 🔞 بدون اینکه بدونن گوشت بچه‌هاشون رو خوردن اگه حاج قاسم نبود ...

سلام بر تو ای دانش ریزان و فریاد رس خلق @payamhaeeazasman🌺🌸🌼

استاد فاطمي نيا فرمودند: يکي از علما - که از دنيا رفته است- از يکي از صلحا برايم تعريف مي کرد که: يک نفر گفته بود: 🔖«من در قسمت بايگاني اداره اي کار مي کردم و پرونده هاي متعدد و بعضا بسيار مهم مي آمد و ما در قسمت بايگاني قرار مي داديم. 🔖يک روز پرونده بسيار مهمي به دستم رسيد. چند روزي که گذشت متوجه شدم آن پرونده گم شده است. هر چه گشتم پيدا نشد. در آن گير و دار که کاملا نااميد شده بودم، به بنده خبر دادند: چون شما مسئول پرونده ها هستيد اگر تا چند روز ديگر پيدا نشود، حکمي که در آن مورد شما اجرا مي شود يا اعدام است يا حبس ابد! 🔖از اين رو نزد يک نفر اهل دل رفتم، ايشان دستور ختمي فرمودند که انجام بده. همان توسل را انجام دادم. 🔖روزي که قرار بود نتيجه بگيريم از پرونده خبري نبود با ناراحتي از منزل بيرون آمدم تا نزديکي خيابان مولوي رفتم. ديدم پيرمردي جلو آمد و گفت: آقا! مشکل تو به دست آن شخص – که عرق چين به سر دارد و در حال رفتن است – حل مي شود. 🔖بدون توجه به اين شخص با شنيدن اين کلمات دويدم و دامن آقا را گرفتم و گفتم: آقا جان! به دادم برس، گفته اند مشکلم به دست شما حل مي شود. پير مرد نگاهي به من کرد و گفت: خجالت نمي کشي؟ حالتي بهت زده و متعجب داشتم. ايشان فرمودند: 🔖چهار سال است شوهر خواهرت از دنيا رفته، يک مرتبه هم به خواهرت و بچه هايش سر نزده اي، انتظار داري کارت هم پيچ نخورد؟! تا نروي و رضايت آنها را جلب نکني، مشکلت حل نمي شود. بعد از شنيدن صحبت پيرمرد بلافاصله به منزل خواهرم رفتم. وقتي در زدم و خواهر همراه چند فرزند رنجورش در را باز کرد ، متوجه شد من هستم، گفت: چطور است بعد از چهار سال آمده اي؟! 🔖گفتم: خواهر! از من راضي شو. بچه هايت را از من راضي کن. بعدا برايت تعريف مي کنم، غلط کردم. 🔖آن گاه رفتم مقداري هديه گرفتم و آوردم و آنها را راضي کردم. فردا که به اداره برگشتم، به من خبر دادند که پرونده پيدا شده است. ⭕️اين پير مرد عرق چين به سر، کسي نبود جز عارف بزرگ مرحوم شيخ رجبعلي خياط.» 📚کتاب هزار و يک حکايت اخلاقي