eitaa logo
پیامهایی از آسمان
221 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
2.5هزار ویدیو
6 فایل
پیامهایی که از طرف خالق برای مخلوق آمده است... ارتباط با مدیر @hamsafar_asmani
مشاهده در ایتا
دانلود
مداحی_آنلاین_چشمات_که_بسته_میشه_محمود_کریمی.mp3
8.72M
چشمات که بسته میشه میلرزه تن زینب مادر ببین کنارت پرپر زدن زینب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 صحبت های مهم مرحوم آیت الله فاطمی نیا در ایام فاطمیه
سلام_الله_علیها 📌صلوات خواجه نصیرالدین طوسی ▪️اللَّهُمَّ صَلِّ وَ سَلِّمْ وَ زِدْ وَ بَارِکْ عَلَى السَّیِّدَةِ الْجَلیلَةِ الْمَعْصُومَةِ:  بار خدايا! سلام و درود و افزون بر آن، بركتت را بر بانوی بزرگوارِ بی‌گناه بفرست؛ ▪️الْکَرِیمَةِ الْمَظْلُومَةِ: بانوی خوبی که  مورد ستم قرار گرفته، ▪️النَّبِیلَةِ الْمَکْرُوبَةِ:شریفه‌ای که دل شکسته است، ▪️ذَاتِ الْأَحْزَانِ الطَّوِیلَةِ، فِی الْمُدَّةِ الْقَلِیلَةِ:در اندك زمانى، طولانى‏‌ترين غصّه‏‌ها و مصيبت‏ها را تحمّل نمود، ▪️الْعَفِیفَةِ الرَّضِیَّةِ الْحَلِیمَةِ:بانوى پاكدامنِ پسنديدۀ بردبار، ▪️التَّقِیَّةِ النَّقِیَّةِ الْمُطَهَّرَةِ:بانوی پرهیزکارِ بی گناهِ پاک، ▪️الْمَغْصُوبَةِ حقُّها جَهْراً:بانویی که آشكارا حقّش غصب گرديد ▪️الْمَدْفُونَةِ سِرّاً:بانویی که بطور پنهانى مدفون گرديد ▪️الْمَجْهُولَةِ قَدْراً:بانویی که قدر و مقامش ناشناخته مانده ▪️المُعَفّاةِ قَبْراً:بانویی که قبر شناخته شده‌ای ندارد ▪️سَیِّدَةِ النِّسَاءِ:سرور زنان ▪️الْإِنْسِیَّةِ الْحَوْرَاءِ: حوريّه ‏اى در قالب انسان ▪️اُمِّ الْأَئِمَّةِ النُّقَبَاءِ:مادر امامان بزرگوار ▪️السَّادَةِ النُّجَبَاءِ:آقایان بزرگ زاده ▪️زوجةِ سِیِّدِ الأوصیاءِ:همسر سرور اوصیا(امیرالمؤمنین (علیه السلام) ▪️بِنْتِ خَیْرِ الْأَنْبِیَاءِ:دختر بهترين پيامبران، ▪️فَاطِمَةَ الطَّاهِرَةِ الزَّهْرَاءِ:بانویی كه از تعلّقات دنيوى بريده، پاك و پاكيزه، درخشان   📖مجلسی محمدباقر، زاد المعاد، مفتاح الجنان، ص: 400 ، از خواجه نصیرالدین طوسی
فردی درباره‌ی پدرش می‌گوید: پدرم وقتی وارد اتاقم می‌شد و می‌دید لامپ اضافه روشن است می‌گفت: چرا لامپ را خاموش نمی‌کنی؟ چرا در مصرف برق را اسراف می‌کنی؟ وقتی وارد دستشویی می‌شد و می‌دید شیر چکه می‌کند با صدای بلند می‌گفت: چرا پیش از خروج شیر را محکم نبستی و این همه آب را به هدر دادی؟ همیشه از من انتقاد می‌کرد و مرا به منفی‌بافی متهم می‌کرد. برای هر کار ریز و درشتی گیر می‌داد و سرزنشم می‌کرد حتی زمانی که در بستر بیماری بود. تا این که کار مهمی را که مدت‌ها در انتظارش بودم پیدا کردم. آن روز قرار بود اولین مصاحبه‌ی شخصی زندگی‌ام را انجام دهم تا بتوانم به شغل معتبری در یکی از شرکت‌های بزرگ دست یابم. با خود گفتم اگر پذیرفته شوم این خانه را ترک خواهم کرد و از پدر و سرزنش‌های همیشگی او آسوده خواهم شد.  صبح زود از خواب برخاستم و شیک‌ترین لباس‌ها را پوشیدم و به خود عطر زدم. وقتی خواستم بیرون بروم ناگهان جلوی در دستی به شانه‌ام خورد برگشتم و پدرم را دیدم که با وجود چین و چروک‌های چهره و چشم‌ها و ظاهر شدن علائم بیماری لبخند می‌زند... مقداری پول به من داد و گفت می‌خواهم مثبت‌اندیش باشی و اعتماد به نفست را حفظ کنی و در مورد هیچ سوالی تردید به دل راه ندهی. با اکراه نصیحتش را پذیرفتم و در حالی که رنجیده خاطر بودم لبخندی زدم؛ با خود گفتم حتی در این لحظات هم از نصیحت دست بر نمی‌دارد. انگار در شادترین لحظات زندگی‌ام می‌خواهد عمدا حالم را بگیرد. با عجله از خانه خارج شدم، تاکسی گرفتم و به سمت شرکت حرکت کردم. به محض ورود به محوطه‌ی شرکت، با صحنه‌های عجیبی روبرو شدم! به جز تابلوهای راهنما که به محل مصاحبه منتهی می‌شد، هیچ نگهبانی دم در نبود و هیچ مسئول پذیرشی دیده نمی‌شد. وارد محوطه که شدم دیدم که دستگیره‌ی در کنده شده است و با یک فشار از جایش خواهد افتاد. به یاد نصیحت پدر افتادم  که وقتی از خانه بیرون آمدم، به من گفت مثبت‌اندیش باشم، بلافاصله دستگیره در را سر جایش گذاشتم و آن را به خوبی سفت کردم. سپس به دنبال تابلوهای راهنما از باغچه‌ی جلوی شرکت گذشتم و دیدم مسیرها خیس آب است؛ بیشتر که نگاه کردم دیدم یکی از حوضچه‌ها پر شده است و آب از آن سرریز می‌شود. پارکبان انگار حواسش نبود به یاد آوردم که پدرم مرا به خاطر هدر دادن آب سرزنش می‌کرد، بنابراین شلنگ آب را از داخل حوض پر بیرون کشیدم و در حوض بعدی گذاشتم. فشار شیر آب را کم کردم تا هنگام آمدن پارکبان لبریز نشود. سپس با کمک تابلوهای راهنما وارد ساختمان شرکت شدم و در حالی که از پله‌ها بالا می‌رفتم متوجه شدم تعداد زیادی لامپ‌ روشن است. از ترس فریادهای پدر که در گوشم طنین‌انداز بود، بی اختیار هر جا که می‌رفتم آنها را خاموش می‌کردم.  وقتی به طبقه‌ی بالا رسیدم از شمار زیاد متقاضیان این شغل شگفت زده شدم. نامم را در لیست متقاضیان ثبت کردم و در نوبت ایستادم. با نگاه به چهره و آراستگی حاضران، از لباس و ظاهرم احساس حقارت کردم. برخی از آنها به مدارک تحصیلی خود از دانشگاه‌های آمریکا پوز می‌دادند. بعدا متوجه شدم همه کسانی که وارد مصاحبه می‌شوند فقط در کمتر از یک دقیقه خارج می‌شوند. با خود گفتم: وقتی اینها با این ظواهر مرتب و مدارک عالی رد می‌شوند آیا من پذیرفته خواهم شد؟! تصمیم گرفتم قبل از این که عذرم را بخواهند، با عزت از این رقابت بازنده کنار بکشم. از جایم بلند شدم و خواستم بیرون بروم که منشی نامم را صدا زد. گفتم چاره‌ای نیست توکل بر خدا می‌روم. وارد اتاق مصاحبه شدم و روی صندلی نشستم؛ سه نفر مصاحبه‌گر بودند نگاهی به من کردند و لبخندی زدند. بعد یکی از آنها گفت چه وقت می‌خواهی سر کارت بروی؟؟؟!!! لحظاتی مات و مبهوت شدم و فکر کردم مسخره‌ام می‌کنند یا یکی از سؤالات مصاحبه است و بعد از آن سوالات مهم‌تری است. بیدرنگ به یاد نصیحت پدر افتادم که به من گفت هیچ وقت خودم را نبازم و اعتماد به نفسم را از دست ندهم. با آرامش گفتم: بعد از این که ان شاء الله امتحان را با موفقیت پشت سر گذاشتم. نفر بعدی گفت تو امتحان را با موفقیت پشت سر گذاشتی و قبول شدی. گفتم ولی شما از من سوالی نپرسیدید!!! نفر سوم گفت: ما به خوبی می‌دانیم که تنها با طرح سوال نمی‌توانیم مهارت هیچ یک از متقاضیان را ارزیابی کنیم. بنابراین تصمیم گرفتیم افراد را به صورت عملی ارزیابی کنیم...  ما مجموعه‌ای از تست‌های عملی را طراحی کردیم که رفتار متقاضی، میزان مثبت‌اندیشی او و میزان علاقه‌ی او به کارهای شرکت را برای ما مشخص می‌کند. شما تنها کسی بودید که تلاش کردید هر نقصی را که ما عمداً سر راه متقاضیان قرار داده بودیم رفع کنید. ما از طریق دوربین‌های مداربسته که در تمامی سالن‌های شرکت نصب شده است مسیر ورود شما را کنترل می‌کردیم.
در این هنگام تمام چهره‌ها از جلوی چشمانم محو شدند و شغل و مصاحبه و همه چیز را فراموش کردم... فقط چهره‌ی پدرم را می‌دیدم! این در بزرگی است که در بیرون خشن به نظر می‌رسد، اما درون آن سرشار از رحمت، محبت، عشق، لطافت و آرامش است. خیلی علاقمند بودم که هر چه زودتر به خانه باز گردم و دست و پای پدرم را ببوسم. دم در خانه دیدم اقوام و همسایه ها جمع شده‌ بودند و با ناامیدی و دلسردی به من نگاه می‌کردند همه چیز را فهمیدم دیر رسیدم و فرصت از دست رفته بود. مشتاق شنیدن صدایش بودم؛ هنوز فریادهایش در گوشم طنین‌انداز بود. چرا تا حالا پدرم را ندیده بودم؟ چگونه چشمانم از دیدنش نابینا بود؟ دلم برایش تنگ شده بود برای بخشش‌های بلا عوض او... برای دلسوزی‌های بی‌پایانش ... برای پاسخ‌های بدون سؤالش... برای نصیحت‌های بدون مشورتش..
🛑🎥 چند روز قبل نماینده مطلعِ مجلس! از پشت تریبونِ پارلمان، خبر هلاکت الجولانی، فرمانده‌ی "تحریر الشام" را در حلبِ سوریه، اعلام کرد. اما امروز، ابومحمد الجولانی فرمانده‌ی هیئت تحریر الشام در قلعه‌ی تاریخی حلب دیده شد😐 🔹پی‌نوشت: دستکم گرفتن دشمن بر خلافِ واقعیتِ صحنه، شرایط امروز را برای ما رقم زده؛ تصمیم‌گیرانِ ما اگر همینقدر مطلع و سوارِ بر امور اقدام می‌کنند، وای به حال کشور و منطقه!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛑🎥صحبت‌های جالب رحیم‌پور ازغدی درباره ویژگی‌های افراد مُشرک: سیاستمدار مُشرک کسی است که میگه یه کاری کنم که هم خدا راضی باشی هم آمریکا . یه کاری کنم هم این‌وری‌ها خوششون بیاد هم اون‌وری‌ها .مُشرک کسی است که به آمریکا باج میده ولی از خدا حساب نمیبره .
🛑📸 چه ایمانی، چه غم و نجابتی تو این چهره‌هاست... تاریخ دقیق این عکسو نمیدونم... ولی کلی غصه خوردم
🔴 «در اسلام مرزهای جغرافیایی معنایی ندارد و ما هر جا که مسلمان و مظلومی مورد ظلم قرار گیرد، آنجا از مظلوم دفاع خواهیم کرد » 📌سردار شهید علیرضا توسلی (ابو حامد) فرمانده لشکر فاطمیون
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛑 خدایا تو تنها گوش شنوایی برای حرف‌هایی که نمی‌شود به کسی گفت...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بمیرم برای مظلومیتش😭😭😭 دیشب گفتگوی آقای پزشکیان، عیارت را بیشتر مشخص کرد، سید عزیز هر وقت در قالب تلویزیون و رو در روی مردم قرار می‌گرفتی سر سوزنی احساس ضعف، وادادگی، القای یأس و نداریم و نمی‌شود و نمی‌توانیم در کلامت نبود. سر سوزنی پای دولت‌های قبل را وسط نمی‌کشیدی با اینکه به حق میراث‌ شوم خیانت‌ها و کم‌کاری‌هایشان را تحویل گرفته بودی. اگر از مردم می‌گفتی عمیقا و قلبا به حرفت باور داشتی و با عمل این اعتقاد را امضاء می‌کردی. هیچ وقت از خزانه خالی نگفتی با اینکه خزانه‌ای منفی تحویل گرفته بودی. تو قاری نهج‌البلاغه نبودی بل‌که عامل بودی. ریاست و حکومت در نظر تو همچون مولایت از آب بینی بز بی‌ارزش‌تر بود. ما لایق تو نبودیم. ┅┅┅┅🍃🇵🇸❤🇮🇷🍃┅┅┅┅
‏هَلْ هَذِهِ الزَّهْرَاءُ يَنْعَى فَقْدَهَا حَيْدَر ؟ أَمْ أنَّهُ الْقُرْآنُ يَنْعَى سُورَةَ الْكَوْثَر ..! آیا این حیدر است که در سوگ فقدانِ زهرا ناله می‌کند؟ یا اینکه قرآن است که در سوگ از دست دادن سوره کوثر می‌گرید؟
مادر هر کاری بکند اهل خانه هم یاد می‌گیرند مثلاً اگر شهید شود...💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👈🏼👈🏼 امام اهل‌سنت، جوینی_شافعی که استاد ذهبی و متوفای ۷۳۰هـ است، از رسول‌خدا صلّی‌الله‌علیه‌وآله چنین نقل می‌کند: ➖ روزی پیامبرخدا صلی‌الله‌علیه‌وآله نشسته بود، که حسن‌بن‌علی [عليهماالسلام] بر او وارد شد، نگاه پیامبر که بر حسن افتاد، اشک از چشمانش سرازیر شد. سپس حسین‌بن‌علی [عليهماالسلام] وارد شد، و پیامبراکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله مجدداً گریه کرد. در پی آن دو، فاطمه و علی [علیهماالسلام] وارد شدند، نبی مکرم اسلام [صلی‌الله‌علیه‌وآله] با دیدن آن‌ها هم به‌گریه افتاد. وقتی از پیامبر پرسیدند که چرا بر فاطمه [عليهاالسلام] گریه کردی؟ فرمود: «وَأَنِّی لَمَّا رَأَیْتُهَا ذَکَرْتُ مَا یُصْنَعُ بِهَا بَعْدِی! کَأَنِّی بِهَا وَقَدْ دَخَلَ الذُّلُّ فی بَیْتَهَا، وَانْتُهِکَتْ حُرْمَتُهَا، وَغُصِبَتْ حَقَّهَا، وَمُنِعَتْ‏ إِرْثَهَا، وَکُسِرَ جَنْبُهَا [وَکُسِرَتْ جَنْبَتُهَا]، وَأَسْقَطَتْ جَنِینَهَا. فَتَکُونُ أَوَّلَ مَنْ یَلْحَقُنِی مِنْ أَهْلِ بَیْتِی فَتَقْدَمُ عَلَیَّ مَحْزُونَةً مَکْرُوبَةً مَغْمُومَةً مَغْصُوبَةً مَقْتُولَة. وَهِیَ تُنَادِی یَا مُحَمَّدَاهْ فَلَا تُجَابُ وَتَسْتَغِیثُ فَلَاتُغَاثُ…». 📝 زمانی که فاطمه را دیدم، به‌یاد صحنه‌ای افتادم که بعد از من برای وی رخ خواهد داد، هم اینکه او را می‌بینم درحالی‌که ذلّت وارد خانه‌ی او شده، حرمتش شکسته شده، حقش غصب شده، از ارث خود منع شده، پهلویش شکسته شده و فرزند داخل رحمش سقط شده. فریاد سر می‌دهد و ندای وا محمدا سر می‌دهد، اما کسی جوابش را نمی‌دهد. از مردم طلب کمک می‌کند، امّا کسی به‌یاریش نمی‌شتابد. او اوّلین شخصی از اهل‌بیت من است که به‌من ملحق می‌شود، و درحالی مرا می‌بیند که محزون، گرفتار، غمگین و شهید است. و من در اینجا می‌گویم: خدایا، لعنت کن هر که به‌او ظلم کرده، کیفر ده هرکه حقش را غصب کرده، خوار کن هر که خوارش کرده و در دوزخ مخلد کن هر که به‌پهلویش زده تا فرزندش را سقط کرده و ملائکه آمین گویند. 😭😭 📚 فرائد السمطین، جوینی، ج۲، ص۳۴و۳۵
🖼 🏴 ام‌الشهدا (س) دوباره مهمان دارد ▫️يَا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَكِ اللّٰهُ الَّذِي خَلَقَكِ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَكِ فَوَجَدَكِ لِمَا امْتَحَنَكِ صابِرَةً
زیارت امین الله با شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها ، امیر المؤمنین حضرت علی بن ابی طالب سلام الله علیهما غریب شد! محمد بن إسماعيل بُخاری (۱۹۴-۲۵۶ هـ) برجسته ترین عالِم اهل سنت در جامع الصحیح حدیث ۴۲۴۰ آورده که عائشه گفت: أَنَّ ‌فَاطِمَةَ عليها السلام، بِنْتَ النَّبِيِّ صلى الله عليه وسلم، أَرْسَلَتْ إِلَى أَبِي بَكْرٍ تَسْأَلُهُ مِيرَاثَهَا مِنْ رَسُولِ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم فاطمه سلام الله علیها مطالبه میراث خود کرد... فَأَبَى أَبُو بَكْرٍ .. ولی ابو بکر نداد فَوَجَدَتْ ‌فَاطِمَةُ عَلَى أَبِي بَكْرٍ فِي ذَلِكَ فاطمه س از ابو بکر غضبناک شد ‌فَهَجَرَتْهُ فَلَمْ تُكَلِّمْهُ حَتَّى تُوُفِّيَتْپس حضرت از او دوری کرد و تا آخر عُمرش با ابو بکر سخن نگفت! وَعَاشَتْ بَعْدَ النَّبِيِّ صلى الله عليه وسلم سِتَّةَ أَشْهُرٍ و بعد از حضرت رسول صلوات الله علیه و آله ۶ ماه زندگی کرد فَلَمَّا تُوُفِّيَتْ دَفَنَهَا زَوْجُهَا عَلِيٌّ لَيْلًا زمانی که فاطمه س از دنیا رفت شوهرش علی بن ابی طالب ع شبانه او را دفن کرد وَلَمْ يُؤْذِنْ بِهَا أَبَا بَكْرٍ و به ابو بکر هم اطلاع نداد وَصَلَّى عَلَيْهَا و حضرت امیر ع بر جنازه ی مُطَهَّر حضرت فاطمه س نماز خواند وَكَانَ لِعَلِيٍّ مِنَ النَّاسِ وَجْهٌ حَيَاةَ ‌فَاطِمَةَ، تا فاطمه س زنده بود امیر المؤمنین حضرت علی بن ابی طالب ع عزت و آبرویی داشت فَلَمَّا تُوُفِّيَتِ اسْتَنْكَرَ عَلِيٌّ وُجُوهَ النَّاسِ وقتی فاطمه س از دنیا رفت مردم چنان از حضرت روی گردان شدند که گویا تا حال حضرت را ندیدند!!! مظلوم روزگار علی!
💠تباکی در عزاداری 🔴سؤال: کسی که در مراسم عزاداری اهل بیت(علیهم السلام)نمی تواند گریه کند و اشکش هم جاری نمی شود ولی خود را به حالت گریه در می آورد (تباکی)، آیا این حالت از مصادیق دروغ و دورویی محسوب می شود؟ ✅پاسخ: تباکی نسبت به کسی که محزون و ناراحت می باشد، دروغ و دورویی محسوب نمی شود.
💠چهار نكته درباره عكس نامحرم‏ 💬1. اگر خانمى بداند چنانچه بدون حجاب‏ كامل عكس بگيرد، عكس او در بين فاميل پخش مى‏ شود (مانند مجلس عروسى، جشن تولد) و نامحرم او را مى‏ بيند، جايز نيست بدون حجاب، عكس بيندازد. (1) 🔹2. نصب عكس‏هاى زنان نامحرم نيمه عريان در خانه كه ديدن آن بر ديگران حرام است، جايز نيست. (2) 🔹3. اگر عكس بى حجاب توسط محرم گرفته شود، كردن آن توسط نامحرمى كه صاحب عكس را مى ‏شناسد حرام است. (3) 🔹4. نگاه كردن به آلبوم‏هاى عكس خانوادگى كه در آن عكس فاميل بدون حجاب قرار دارد جايز نيست. (4) 📚پی‌نوشت: 1. احكام روابط زن و مرد، ص 258. 2. همان، ص 46. 3. استفتائات امام‏خمينى( ره)، ج 3، حجاب، س 15؛ اجوبة الاستفتائات، س 1188؛ استفتائات جديد مكارم، ج 1، س 798. 4. توضيح المسائل مراجع، م 2453
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌️ما نمی‌توانیم ابوموسی اشعری را انتخاب کنیم ،اما به امیرالمومنین گیر بدهیم چرا وضعیت اینگونه است!!! پ.ن : مردم کسی را انتخاب کردند که صریحا گفت : نمی دانم ، نمی شود ، نمی توانم ؛ حال توپ در زمین انتخاب شده مردم است نه در زمین علی زمان!!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جمله‌ای مهم در خطبه فدکیه ♨️ مهمترین عامل تنهایی جبهه حق در طول تاریخ!