eitaa logo
کوثر
46 دنبال‌کننده
5.2هزار عکس
3.2هزار ویدیو
699 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از یا مهدی عج
🌴روایتی از امام هادی علیه السلام در اهمیت نقش علما و تبیین در زمان غیبت 🔹الإمامُ الهادیُّ علیه ‏السلام : لَولا مَن یَبقى بَعدَ غَیبَةِ قائمِنا علیه ‏السلام مِنَ العُلَماءِ الدّاعینَ إلَیهِ ، و الدالّینَ عَلَیهِ ، و الذابّینَ عَن دینِهِ بِحُجَجِ اللّه‏ ، و المُنقِذینَ لِضُعَفاءِ عِبادِ اللّه‏ مِن شِباکِ إبلیسَ و مَرَدَتِهِ ، و مِن فِخاخِ النَّواصِبِ ، لَما بَقِیَ أحَدٌ إلاّ ارتَدَّ عَن دینِ اللّه‏ و لکنهم الذین یمسکون ازمة قلوب ضعفآء الشیعة کما یمسک صاحب السفینة سکانها ، اولئک هم الأفضلون عند الله عزو جل . 🔹امام هادى علیه ‏السلام فرمودند: اگر بعد از غیبت قائم ما علیه ‏السلام نبود وجود علمایى که به سوى او مى‏‌خوانند و به وجود او رهنمون مى‏‌شوند و با حجت‌هاى الهى از دین او دفاع مى‏‌کنند و بندگان ناتوان خدا را از دام‌هاى ابلیس و پیروان او مى‏‌رهانند و از دام های ناصبی‌ها نجات بخشند کسی در دین خدا پا برجا نمی ماند و همه مرتد می‌شدند، ولی آنان رهبری دل‌های شیعیان ضعیف را با قدرت در دست می‌گیرند و حفظ می‌کنند، چنان که ناخدای کشتی، سکان و فرمان کشتی را نگاه می‌دارد؛ آنان نزد خدا والاترین انسان ها هستند. 🔹دوران غیبت دوران سختی است. دوران هجوم مشکلات، دوران شبیخون فرهنگی، فشار دشمن و... در این دوران چه کسانی هستند که از عقائد و ناموس و از سرزمین اسلامی پاسداری می کنند. امام هادی علیه السلام می فرماید در دوران غیبت علمایی از ما هستند با چهار ویژگی و مشخصه: یک. مردم را دعوت می کنند به سوی خدا. دو راهنمای مردم هستند. سه نجات دهنده مردم هستند. چهار. رهبری دل‌های مردم. 🔹دشمنان در زمان غیبت از نگاه امام هادی از دو جبهه وارد می شوند. جبهه کفر( شیطان و مرده اش) جبهه نواصب( دشمنان اهل بیت) 🔹یکی از مصادیق گفته امام هادی علیه السلام در دوران ما امام خمینی ره است. کی باور می کرد یک حکومتی که شرق و غرب از آن حمایت می کرد و هدف آن از بین بردن اسلام بود و... دیدید امام چه کرد. اعتقادات بود، منبر اهلبیت علیهم السلام و عشق به اهلبیت و ایران اسلامی بود که ایران عزیز را اینگونه پیش برد و همین ها است که مورد تهاجم قرار می گیرد. برداشت: از سخنرانی حجت الاسلام نجم الدین طبسی تدوین؛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از استوری قرآن و حدیث
🔹صفحه: 238 💠سوره يوسف: آیات 23 الی 30 @ahlolbait_story
هدایت شده از  شهید کمالی
4_5870912675189362261.mp3
3.09M
🤝 بر مدار عهد نکاتی پیرامون عهد با امام عصر علیه‌السلام 🎵قسمت هشتم 💚 اللّهمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّڪَ‌الفَرَج 💚 🆔 @Gole_Narges_emam_zaman
هدایت شده از  شهید کمالی
دختر_شینا قسمت:3⃣3⃣1⃣ دوست نداشتم دِینی به گردنم باشد. یا اینکه فکر کنند حالا که شوهرم نیست، به دیگران محتاجم. به همین خاطر بیشتر از توانم از خودم کار می کشیدم. سرما به چهل و دو سه درجه زیر صفر رسیده بود. نفت کافی برای گرم کردن خانه ها نبود. برای اینکه بچه ها سرما نخورند، توی خانه کاپشن و کلاه تنشان می کردم. یک روز صبح وقتی رفتم سراغ نفت، دیدم پیت تقریباً خالی شده. بچه ها خوابیده بودند. پیت های بیست لیتری نفت را برداشتم و رفتم شعبه نفت که سر خیابان بود و با خانه ما فاصله زیادی داشت. مردم جلوی مغازه صف کشیده بودند؛ پیت های نفت را با طناب به هم وصل کرده بودند؛ تا کسی نوبتش جا به جا نشود. پیت های نفتم را گذاشتم آخر صف و ایستادم. هنوز برای مغازه نفت نیامده بود. نیم ساعتی که ایستادم، سرما از نوک انگشت های پایم شروع کرد به بالا آمدن. طوری شد که دندان هایم به هم می خورد. دیدم این طور نمی شود. برگشتم خانه و تا می توانستم جوراب و ژاکت پوشیدم و برگشتم. بچه ها را گذاشته بودم خانه و کسی پیششان نبود تا ظهر چهار پنج دفعه تا خانه رفتم و برگشتم. بعدازظهر بود که نفت به شعبه آمد. یک ساعت بعد نوبتم شد. آن وقت ها توی شعبه های نفت چرخی هایی بودند که پیت های نفت مردم را تا در خانه ها می آوردند. شانس من هیچ کدام از چرخی ها نبودند. یکی از پیت ها را توی شعبه گذاشتم و آن یکی را با هزار مکافات دودستی بلند کردم و هنّ و هن کنان راه افتادم طرف خانه. قسمت :4⃣3⃣1⃣ اولش هر ده بیست قدم یک بار پیت نفت را زمین می گذاشتم و نفس تازه می کردم؛ اما آخرهای کار هر پنج قدم می ایستادم. انگشت هایم که بی حس شده بود را ماساژ می دادم و دستم را کاسه می کردم جلوی دهانم. ها می کردم تا گرم شوم. با چه مکافاتی اولین پیت نفت را بردم و زیر پله های طبقه اول گذاشتم. وقتی می خواستم بروم و پیت دومی را بیاورم، عزا گرفتم. پیت را که از شعبه بیرون آوردم، دیگر نه نفسی برایم مانده بود، نه رمقی. از سرما داشتم یخ می زدم؛ اما باید هر طور بود پیت نفت را به خانه می رساندم. از یک طرف حواسم پیش بچه ها بود و از طرف دیگر قدرت راه رفتن نداشتم. بالاخره با هر سختی بود، خودم را به خانه رساندم. مکافات بعدی بالا بردن پیت های نفت بود. دلم نمی خواست صاحب خانه متوجه شود و بیاید کمکم. به همین خاطر آرام آرام و بی صدا پیت اولی را از پله ها بالا بردم و نیم ساعت بعد آمدم و پیت دومی را بردم. دیگر داشتم از هوش می رفتم. از خستگی افتادم وسط هال. خدیجه و معصومه با شادی از سر و کولم بالا می رفتند؛ اما آن قدر خسته بودم و دست و پا و کمرم درد می کرد، که نمی توانستم حتی به رویشان بخندم. خداخدا می کردم بچه ها بخوابند تا من هم استراحت بکنم ادامه دارد....
هدایت شده از  شهید کمالی
سلام در زمینه ساخت کلیپ عفاف و حجاب چنانچه حوزه های بجنورد کلیپی ساخته اند یا توانایی ساخت دارند در پی وی اعلام نمایند.با تشکر
هدایت شده از  شهید کمالی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 گل‌آرایی حرم مطهر امیرالمؤمنین در آستانه عید غدیر 🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
هدایت شده از  شهید کمالی