💢#شرح_دعای_روز_دوازدهم💢
💢#آیت_اللہ_مجتهدی_تهرانی_ره
⬅️ «اَللّهُمَّ زَينّی فيهِ بِالسّتْرِ وَالعَفافِ»
خدايا روزی كن مرا در ماہ رمضان و بہ دو چيز زينت بدہ #ستر و #عفاف
↫ #ستر يعنی اينكہ گناهان مردم را مخفی كنم، بہ ما چہ ارتباطی دارد كہ فلانی عيب دارد؟
خوش بہ حال بندهای كہ بہ عيب خودش میپردازد و بہ عيب ديگران كاری ندارد
اگر رفيقت هم عيب دارد بہ كسی نگو
در ادامہ دعا عفاف آمدہ است...
↫ #عفاف يعنی اينكہ گناہ نكنيم و عفت نفس داشتہ باشيم كہ گناہ نكردن است.
پس بيان نكردن گناہ ديگران و داشتن عفاف اولين دعايی است كہ در اين روز از خدا میخواهيم.
⬅️ «وَاسْتُرنی فيهِ بِلباسِ القُنوعِ وَالكَفافِ»
خدايا من را بہ دو چيز مستور كن:
يكی لباس قناعت و ديگری كفاف
↫ #كفاف يعنی اينكہ زندگی را بگذرانيم، اگر مال و ثروت زياد داشتہ باشيم گرفتار میشويم و اگر دستمان پيش كسی دراز باشد ذليل میشويم پس از خدا بخواهيم كہ بہ اندازہ كفاف زندگی بہ ما بدهد.
↫ #قناعت هم بہ انسان عزت میدهد و كسی كہ قناعت دارد خدا او را عزيز میكند.
⬅️ «وَاحْمِلنی فيهِ عَلى العَدْلِ وَالإنْصافِ وامِنّی فيهِ مِن كلِّ ما أخافُ»
خدايا من را عادل كن و كاری كن انصاف داشتہ باشم و خدايا از هر چہ كہ من از آن میترسم من را امان دہ.
اگر كسی ما را تهديد میكند بہ ما ايمنی بدہ كہ كسی نتواند بہ ما تعرض كند.
⬅️ «بِعِصْمَتِكَ يا عِصْمَةَ الخائِفين»
بہ عصمت و حفظ و نگهبانی خودت ای كسی كہ خائفين و ترسناكان را نگهداری میكنی، ای كسی كہ هركہ بہ تو متوسل میشود از او نگهداری میكنی
✨خدايا دربارہ ما اين دعاها را مستجاب بفرما!
🔺تصاویر مهاجمان حمله تروریستی شب گذشته مسکو
🔸همه مهاجمان شهروندان تاجیکستان هستند.
@kayhan_online
🔰 دستگیری تروریستهای مهاجم در نزدیکی مرز اوکراین
🔸هر چهار تروریستی که در تالار شهر کروکوس مردم را کشتند در منطقه بریانسک نزدیک مرز اوکراین بازداشت شدند.
فراموش نکنید که شما از بازوهای توانمند ما هستید و با کمک شماست که ما این راه را طی خواهیم کرد و البته شما هم بهره ها خواهید برد.
حالا قبل از ورود به درس اگر کسی سوالی دارد بپرسد.
کلاس ساکت بود، انگار مغز متفکری نبود که سوال کند، پس استاد با قدم های کوتاه عرض کلاس را پیمود و دوباره به جای قبلی اش برگشت و ادامه داد..
ادامه دارد...
براساس واقعیت
📝 به قلم:ط_حسینی
🎞🎞🎞🎞🎞🎞
بسم رب المهدی به نیت سلامتی وفرج آقا امام زمان ۵شاخه گل صلوات ویک مرتبه آیه امن یجیب را قرائت میکنیم.
پیروان امام خامنه ای 🇵🇸:
سامری در فیسبوک
قسمت_پانزدهم
احمد همبوشی از پیش مایکل بیرون آمد اما اینبار بدون چشم بند، با محافظش راهی اقامتگاهش شد، لباس ها و کتاب هایی را که تحت اختیارش قرار داده بودند در چمدانی که به او دادند، گذاشت و راهی آپارتمانی شد که طبق گفتهٔ مایکل در مرکز شهر قرار داشت.
همبوشی در پوست خود نمی گنجید، احساسی به او می گفت که بالاخره به آرزویش خواهد رسید هم مال و منال فراوان خواهد داشت و هم در عراق که هیچ در کل دنیا مشهور خواهد شد.
حالا با استقلالی که به دست آورده بود، می توانست به گشت و گذار در شهر بپردازد، مردم اسرائیل و حتی فلسطین را ببیند و از این فرصت که ممکن بود در عمرش دیگر هیچ وقت پیش نیاید استفاده کند.
قبل از هر کاری، به توصیهٔ دوستان تازه اش نامه ای برای خانواده اش نوشت تا احیانا برای پیدا کردن او کنکاشی نکنند و در آن نامه تاکید کرد که برای کار به مکانی رفته و فعلا نمی خواهد جا و مکانش را بگوید و نامه ای بدون آدرس که در کمتر از یک هفته به دست خانواده اش رسید.
اولین روز کلاس درس همبوشی بود، به دنبال آدرسی که به او داده بودند از آپارتمانش که فضای دلنشین با انواع امکانات داشت، خارج شد و کمی جلوتر نام مؤسسه ای را که دنبالش بود پیدا کرد وارد ساختمان شد، سالن بزرگی که دور تا دورش اتاق های زیادی به چشم می خورد، مستقیم به طرف مردی رفت که سمت راست در ورودی پشت میز چوبی بزرگی نشسته بود و غرق در برگه های پیش رویش بود، جلوی میز ایستاد و همانطور که به او ابلاغ شده بود تا با نام مستعار در این کلاس ها شرکت کند عمل کرد و گفت: روزتان بخیر، برای شرکت در کلاس اسلام شناسی اومدم باید به کجا برم؟
مرد سرش را بالا گرفت و خیره در چشمان احمد همبوشی که برایش تازه وارد بود شد و با همان زبان عربی گفت: اسمتون چیه؟!
همبوشی دستش را روی میز گذاشت و نامی را که به او دیکته شده بود گفت: کمال عبد الناصر هستم.
مرد نگاهی به لیست جلویش کرد و همانطور که نام کمال عبدالناصر را پیدا می کرد، سری تکان داد و بعد به دری کمی آن طرف تر اشاره کرد و گفت: اتاق ۱۵ مراجعه کنید.
احمد همبوشی تشکری کرد و به سمت اتاق مورد نظر رفت، تقه ای به در زد و در را باز کرد و وارد اتاق شد.
با ورود احمد همبوشی تمام سرها به طرف او چرخید، انگار همبوشی دیر رسیده بود، مردی که بی شک حکم استاد را داشت روبه روی در پشت میز نشسته بود، سر تاسش را از روی کتاب بلند کرد و رو به او گفت: شما؟!
همبوشی که کمی هول شده بود گفت: م..من کمال عبدالناصر هستم.
مرد کتابش را روی میز گذاشت، سرتا پای او را از نظر گذراند و بعد اشاره کرد که روی یکی از صندلی های خالی کلاس بنشیند و در این لحظه، همبوشی تازه متوجه دانشجوهای دیگر شد، نزدیک به بیست نفر بودند که اکثرا مرد بودند اما دو سه تا خانم هم در بینشان بود، خانم هایی اسلام شناس که حجاب نداشتند.
همبوشی صندلی را در آخر کلاس کنار یکی از خانم ها بود، انتخاب کرد و به طرفش رفت، به محض نشستن، استاد از جا بلند شد و همانطور که به همه نگاه می انداخت گفت: می خواهیم گفته هایمان را مرور کنیم، ما در اینجا جمع شده ایم که دین اسلام را آنطور که در روایات مسلمانان آمده تجزیه و تحلیل نماییم و از تحلیل هایی که می کنیم در جهت رسیدن به مقصود استفاده کنیم، هر کدام از شما از طرف گروه یا فرقه ای خاص در اینجا جمع شده اید برخلاف اینکه ادعاهای هر فرقه با دیگری فرق می کند اما آموزش هایتان یکسان است، چرا که اهدافتان یکی ست.
همبوشی با شنیدن این حرف چهره کسانی را که مثل او در این کلاس شرکت کرده بودند نگاهی انداخت و با خود فکر می کرد که یعنی هر کدام از اینها مثل او قرار است مکتبی مستقل راه بیاندازند؟!
در همین افکار بود که با صدای استاد به خودش آمد.
ما به کمک ابرقدرتهای دنیا درصدد ایجاد نظمی نوین در جهان هستیم، نظمی که باعث می شود تمام دنیا تحت نظر ما به حیاتشان ادامه دهند، هر کس لایق خوشبختی باشد زندگیی ایده آل پیدا می کند و آنکس که نباشد از این دنیا محو خواهد شد و نکته بعدی اینکه هدف اصلی از ایجاد این کلاس، راه کارهایی برای رسیدن به این نظم نوین که مهم ترینش آموزش برای ایجاد شکاف در بین مسلمانانی ست که نام شیعه بر خود گذارده اند، این افراد از خطرناک ترین دشمنان ما قلمداد می شوند و با اعمال و اعتقاداتشان باعث می شوند تا این هدف بزرگ، این نقشهٔ عظیم این نظم نوین به وقوع نپیوندد و یا اختلالی در آن بوجود آید پس ما خیلی بی صدا قبل از آنکه آنها بخواهند در مقابل ما قد علم کنند، آنها را با ترفندی به خودشان مشغول می کنیم تا خودمان در کمال آرامش طی مسیر نماییم.
#یادداشت_تحلیلی1
✍ اشتباهات نتانیاهو
🔹هیمنه نظامی اسرائیل با عملیات "وعده صادق" فرو ریخت و این برای رژیم بی ریشه، یعنی مرگ.
🔹اسرائیل در ماجرای غافلگیری "طوفان الاقصی"، ظرف یک روز، ضربه عمیقی خورد و شش ماه بعد را به معنای واقعی کلمه دست و پا زد تا شاید هیبت از دست رفته را ترمیم کند.
🔹درماندگی سرویس های امنیتی و ارتش اسرائیل، به علاوه وضعیت بحرانی نتانیاهو در داخل، موجب شد که وی دست به قمار بزرگ تری بزند؛ حملات گاه و بیگاه به سوریه، و ترور برخی مستشاران نظامی ایران طی سه ماه گذشته.
🔹تلقی او این بود که به واسطه انفعال محتمل ایران، تحقیر شدگی در برابر غزه مظلوم را می پوشاند. شتابزده رفتار نکردن ایران، توهم نتانیاهو را غلیظ تر کرد، به ویژه این که آمریکا و برخی دولت های غربی هم به صف شده بودند تا با ترکیبی از فریب و تهدید، ایران را از مجازات اسرائیل منصرف کنند.
🔹ایران اما به جای انتقام و مجازات موردی، عملیاتی راهبردی را ترتیب داد؛ با اعلام قبلی که همه ببینند و قابل سانسور هم نباشد:
🔹با متوسط ترین توانمندی هایش و نه مدرن ترین آنها، از خاک خود و نه متحدان، با حداقلی از تسلیحات و نه به شکل حداکثری، و در حفاظت شده ترین مناطق نظامی رژیم صهیونیستی، با تحقیر سامانه راداری و پدافندی چند لایه غربی- عبری که ظاهرا آماده مهار آبشار ضربه ایران بود!
🔹رویداد مهم موازی که در این میان مغفول ماند، غنیمت گیری چند ساعت قبل ایران در تنگه هرمز بود. توقیف کشتی تجاری صهیونیست ها، ضربه عمیق و دردناکی بود که جای هیچ انکار یا واکنشی را باقی نمی گذاشت.
🔹صهیونیست ها هنوز از شوک این ضربت بیرون نیامده بودند که صاعقه موشک های ایران، بر دو پایگاه نظامی و یک پایگاه جاسوسی اسرائیل فرود آمد.
🔹مقامات صهیونیست چهار روز است نمی دانند درد شان را قورت بدهند و بلافند که "هیچی شان نشده"؛ یا عربده بکشند و بگویند اقدام ایران را تلافی می کنند، در حالی که می دانند ایران، رودربایستی را کنار گذاشته و سرش برای چکاندن ماشه بعدی -فراتر از قلق گیری و دست گرمی اخیر- درد می کند.
#وعده_صادق
#ثامن
#ثامن39