eitaa logo
🇮🇷قرارگاه فرهنگی سربازان ولایت🇮🇷
199 دنبال‌کننده
5.6هزار عکس
3.2هزار ویدیو
161 فایل
‌ما در دوره‌هاى قبل از پیروزى انقلاب اسلامى و قبل از بیدارى اسلامى، دنیاى اسلام را در حال غفلت میدیدیم؛ امروز دنیاى اسلام در حال آگاهى است.🇮🇷🌱 #امام_خامنه‌ای پایگاه‌بسیج‌حضرت‌زهرا‌(سلام‌الله‌علیها)شهر‌سجزی @peiroo ارتباط با ادمین:👇 @golnarges
مشاهده در ایتا
دانلود
5.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حرم🌹 شهیدجوادمحمدی: روزقیامت یقه ی بی حجابارامی گیرم... ●🍃قرارگاه‌فرهنگی‌سربازان‌ولایت عضویت درکانال ↙️↙️↙️ ╭┅─────┅╮ 🌺@peiroo..........🍃🌹🍃 ╰┅─────┅╯
🔸 یمن را دریاب ... ! 🔸 📝 دکتر علی حائری شیرازی (فرزند مرحوم آیت الله حائری شیرازی) از پدر پدر داشت روزهای پایانی را می‌گذراند. دکترها برایش اصطلاحِ «سپسیس عفونی» را بکار می‌بردند. «سپسیس» یک بیماری خطرناک و مرگبار است که بر اثر واکنش شدید سیستم ایمنی بدن در برابر عفونت شدید ایجاد می شود. «سپسیس شدید» منجر به «شوک سپتیک» می شود. این شوک، فشار خون پدر را کمتر از ۷ کرده بود. بوسيله دارویی که دائم و به‌تدریج به بدن تزریق می‌شد، سعی در جلوگيری از اُفت شدید فشار داشتند. این حالات، پدر را در خوابی عمیق و متفاوت فرو می‌برد؛ حالتی اغماء گونه ... از شب، نوبت حضور من بالای سرشان است. حالتی رفت و برگشت دارند. بی‌هوش و هوشیار در نیمه‌های شب نگاهی به من کردند. «علی بیا !». بعد بلافاصله گفتند: «از یمن چه خبر؟!». متعجب نگاه می‌کنم. «با موشک کجا را زده؟». گویی نظاره‌گر واقعه‌‎ای بوده که من از آن بی خبرم. می‌گویم: «خواب دیدید؛ ما الآن در بیمارستان نمازی هستیم». رویش را برمی‌گرداند. «نه، خواب نبود! یمن را دریاب. اخبار یمن را پیگیر باش. آخرالزمان از یمن آغاز می‌شود. از شلیک اولین موشک‌ها !» بعد سکوتی طولانی کرد. دوباره می‌گوید «علی بیا!». اشاره می‌کند که «سرت را جلو بیار». سرم را می‌چسبانم به دهانش. باصدای بی‌جوهره‌ای می‌گوید: «ان شاء الله تو ظهور را درک میکنی!» مو به تنم سیخ می‌شود. می‌گویم «ان شاء الله» و در دل، همۀ این فضا را حمل بر حال اغماگونه او می‌کنم و عبور میکنم ... تا این‌روزها که اولین موشک‌ها با جسارتی وصف‌ناشدنی از یمن به سمت تمام منافع اسرائیل و آمریکا شلیک میشود ... و تنگه‌ای که لقب مهمترین آبراهۀ جهان را یدک می‌کشد برای همه کشتی‌های اسرائیل و آمریکا ناایمن شده. یمن یک تنه دارد صف‌آرایی و آبروداری می‌کند. باز صدای پدر را می‌شنوم: «یمن را دریاب ...!» (منبع) ●🍃قرارگاه‌فرهنگی‌سربازان‌ولایت عضویت درکانال ↙️↙️↙️ ╭┅─────┅╮ 🌺@peiroo..........🍃🌹🍃 ╰┅─────┅╯
ما تشنه عشقیم و شنیدیم که گفتند رفعِ عطشِ عشق فقط نامِ است 🌺 ●🍃قرارگاه‌فرهنگی‌سربازان‌ولایت عضویت درکانال ↙️↙️↙️ ╭┅─────┅╮ 🌺@peiroo..........🍃🌹🍃 ╰┅─────┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔅 قُلْ أَرَأَيْتُمْ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ لَكُمْ مِنْ رِزْقٍ فَجَعَلْتُمْ مِنْهُ حَرَامًا وَحَلَالًا قُلْ آللَّهُ أَذِنَ لَكُمْ ۖ أَمْ عَلَى اللَّهِ تَفْتَرُونَ ﴿۵۹﴾ 🔸 باز (به مشرکان عرب) بگو: با من بگویید که آیا رزقی که خدا برای شما فرستاده (و حلال فرموده) و شما از پیش خود بعضی را حرام و بعضی را حلال می‌کنید، آیا این به دستور خداست یا بر خدا افترا می‌بندید؟ 💭 سوره: یونس ●🍃قرارگاه‌فرهنگی‌سربازان‌ولایت عضویت درکانال ↙️↙️↙️ ╭┅─────┅╮ 🌺@peiroo..........🍃🌹🍃 ╰┅─────┅╯
💠امام على عليه السلام: 🍃هركه اطمينان داشته باشد كه آنچه خدا برايش مقدّر كرده است به او مى رسد، دلش آرام گيرد 📕غررالحكم حدیث 8763 ●🍃قرارگاه‌فرهنگی‌سربازان‌ولایت عضویت درکانال ↙️↙️↙️ ╭┅─────┅╮ 🌺@peiroo..........🍃🌹🍃 ╰┅─────┅╯
7.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷🇵🇸 🎥 بُهت تحلیلگر شبکه عربی از جشن تولد گرفتن سرباز اسرائیلی با کشتن بچه‌های فلسطینی! 🍃🌹🍃 🔶 حتی جنگ‌ها در قوانین بین‌المللی قاعده و قانون دارند و اخلاق بر آنها حاکم است اما چیزی که امروز در غزه می‌بینیم فاقد ابتدایی‌ترین اخلاق است؛ چگونه ممکن است یک نظامی برای جشن تولد فرزندش با کشتن بچه‌های دیگر جشن بگیرد! | ●🍃قرارگاه‌فرهنگی‌سربازان‌ولایت عضویت درکانال ↙️↙️↙️ ╭┅─────┅╮ 🌺@peiroo..........🍃🌹🍃 ╰┅─────┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷 ویژه ساعت شهادت شهید سلیمانی و یاران 🔰 فرمانده‌ای برای شکستن همه محاصره‌ها ✊ روایت حضرت آیت‌الله خامنه‌ای درباره شهید حاج قاسم سلیمانی 🔻 کدام فرمانده دیگر قدرت داشت میتوانست کارهایی را که او انجام داد انجام بدهد؟ به یک منطقه‌ای که در محاصره‌ی ۳۶۰ درجه‌ای دشمن است، شهید سلیمانی با بالگرد وارد این منطقه میشود، در محاصره‌ی کامل دشمن جوانهای خوبی در آن منطقه هستند که دست‌تنها هستند، فرمانده‌‌ای ندارند، چشمشان که به حاج قاسم سلیمانی می‌افتد، جان پیدا میکنند، روحیه پیدا میکنند، انگیزه پیدا میکنند، محاصره را از بین میبرند و دشمن را متواری میکنند و فراری میکنند؛ چه کسی میتواند این کارها را انجام بدهد؟ فرمانده ضدّ تروریسم در کلّ منطقه قوی‌ترین و سرشناس‌ترین فرمانده، را ترور کردند. ●🍃قرارگاه‌فرهنگی‌سربازان‌ولایت عضویت درکانال ↙️↙️↙️ ╭┅─────┅╮ 🌺@peiroo..........🍃🌹🍃 ╰┅─────┅╯
🏝غفلت از ماست... دیدید بچه‌ها با پدرو مادر و بزرگتراشون میرن بازار برای خرید... بچه شيفته ويترين مغازه ها و ناغافل دست پدر و بزرگتر خودش رو ول می‌كنه و توی بازار گم میشه وقتی هم میفهمه شروع میکنه به گریه و زاری که وای پدرم گم شده... 💡 امام زمانمون مثل پدرمون هستند قراره دست ما رو بگیرن تا به سلامت از بازار دنيا عبور کنیم.... ❗️ولی بیشتر ما مردم، شيفته زرق و برق دنيا شدیم و دستمون رو از دست امام زمانمون جدا کردیم! بعد تازه گریه میکنیم که گرفتار شدیم و آقامون غایب شده و نیست و چرا به داد ما نمیرسه.. باباجون تو خودت دستت رو از دست امام زمانت جدا کردی     امام زمانمان که گم نشده! ما گم شدیم تو آشفته بازار دنیا ⚠️غفلت از یار گرفتارشدن هم دارد... ●🍃قرارگاه‌فرهنگی‌سربازان‌ولایت عضویت درکانال ↙️↙️↙️ ╭┅─────┅╮ 🌺@peiroo..........🍃🌹🍃 ╰┅─────┅╯
هر وقت بابام می‌دید لامپ اتاق یا پنکه روشنه و من بیرون اتاقم، می‌گفت چرا اسراف؟ چرا هدر دادن انرژی؟ 🤔 آب چکه می‌کرد، می‌گفت: اسراف حرامه!😔 اتاقم که بهم ریخته بود می‌گفت: تمیز و منظم باش؛ نظم اساس دینه..🙄 حتی درزمان بیماریش نیز تذکر می‌داد مدام حرفهای تکراری وعذاب‌آور،😤 تا اینکه روز خوشی فرا رسید؛ چون می‌بایست در شرکت بزرگی برای کار، مصاحبه بدم. با خود گفتم اگر قبول شدم، این خونه کسل کننده و پُر از توبیخ رو، ترک می‌کنم.😅 صبح زود حمام کردم، بهترین لباسمو پوشیدم و خواستم برم بیرون که پدرم بِهم‌ پول‌ داد و با لبخند گفت: فرزندم!😍 ۱-مُرَتب و منظم باش؛ ۲-همیشه خیرخواه دیگران‌ باش ۳-مثبت اندیش باش؛ ۴-خودت رو باور داشته باش؛ تو دلم غُرولُند کردم که در بهترین روز زندگیم هم از نصیحت دست بردار نیست و این لحظات شیرین رو زهرمارم می‌کنه!😔 با سرعت به شرکت رویایی‌ام رفتم، به در شرکت رسیدم، با تعجب دیدم هیچ نگهبان و تشریفاتی نبود، فقط چند تابلو راهنما بود! به محض ورود، دیدم آشغال زیادی در اطراف سطل زباله ریخته، یاد حرف بابام افتادم؛ آشغالا رو ریختم تو سطل زباله.. اومدم تو راهرو، دیدم دستگیره در کمی از جاش دراُومده، یاد پند پدرم افتادم که می‌گفت: خیرخواه باش؛ دستگیره رو سر جاش محکم کردم تا نیوفته! از کنار باغچه رد می‌شدم، دیدم آبِ سر ریز شده و داره میاد تو راهرو، یاد تذکر بابا افتادم که اسراف حرامه؛ لذا شیر آب رو هم بستم..‌ پله‌ها را بالا می‌رفتم، دیدم علیرغم روشنی هوا چراغ‌ها روشنه، نصیحت بابا هنوز توی گوشم زمزمه می‌شد، لذا اونا رو خاموش کردم! به بخش مرکزی رسیدم و دیدم افراد زیادی زودتر از من برای همان کار آمدن و منتظرند نوبتشون برسه چهره و لباسشون رو که دیدم، احساس خجالت کردم؛ خصوصاً اونایی که از مدرک دانشگاههای غربی‌شون تعریف می‌کردن! عجیب بود؛ هر کسی که می‌رفت تو اتاق مصاحبه، کمتر از یک دقیقه می‌امد بیرون! با خودم گفتم: اینا با این دَک و پوزشون رد شدن، مگر ممکنه من قبول بشم؟ عُمراً!! بهتره خودم محترمانه انصراف بدم تا عذرمو نخواستن! باز یاد پند پدر افتادم که مثبت اندیش باش، نشستم و منتظر نوبتم شدم🍃🌺 *اون‌روز حرفای بابام بهم انرژی می‌داد* توی این فکرا بودم که اسم‌مو صدا زدن. وارد اتاق مصاحبه‌ شدم، دیدم۳نفر نشستن و به من نگاه می‌کنند😳 یکی‌شون گفت: کِی می‌خواهی کارتو شروع کنی؟ لحظه‌ای فکر کردم، داره مسخره‌م می‌کنه یاد نصیحت آخر پدرم افتادم که خودت رو باور کن و اعتماد به نفس داشته باش! پس با اطمینان کامل بهشون جواب دادم: ِان شاءالله بعد از همین مصاحبه آماده‌ام یکی از اونا گفت: شما پذیرفته شدی!! باتعجب گفتم: هنوزکه سوالی نپرسیدید؟! گفت: چون با پرسش که نمی‌شه مهارت داوطلب رو فهمید، گزینش ما عملی بود. با دوربین مداربسته دیدیم، تنها شما بودی که تلاش کردی از درب ورود تا اینجا، نقصها رو اصلاح کنی.. در آن لحظه همه چی از ذهنم پاک شد، کار، مصاحبه، شغل و.. هیچ چیز جز صورت پدرم را ندیدم، کسی که ظاهرش سختگیر، اما درونش پر از محبت بود و آینده نگری.. عزیزانم! در ماوراء نصایح و توبیخهای‌ مادرها و پدرها، محبتی نهفته است که روزی حکمت آن را خواهید فهمید... اما شاید دیگر آنها در کنار ما نباشند: می‌گن قدیما حیاطها درب نداشت اگر درب داشت هیچوقت قفل نبود... می‌دونید چرا قدیمیا اینقدر مخلص بودند؟ چرا اينقدر شاد بودن؟ چرا اينقدر احساس تنهايی نمی‌كردند؟ چرا زندگی‌ها بركت داشت؟ چرا عمرشون طولانی بود؟... چون تو کتاب‌ها دنبال ثواب نمی‌گشتند که چی بخونند ثواب داره، دنبال عمل‌کردن بودند. فقط یک کلام می‌گفتند: خدایا به داده‌هایت شکر. نمی‌گفتند تشنه رو آب بدید ثواب داره می‌گفتند آب بدید به بچه که طاقت نداره موقعی که غذا می‌پختند، نمی‌گفتند بدیم ‌به همسایه ثواب داره، می‌گفتند بو بلند شده، همسایه میلش می‌کشه ببریم اونا هم بخورن. موقعی که یکی مریض می‌شد نمی‌گفتن این دعا رو بخونی خوب می‌شی، می‌رفتن خونه طرف ظرفاشو می‌شستن جارو می‌زدن، غذاشو می‌پختن که بچه‌هایش‌غصه نخورن اول و آخر کلامشون رحم و مهربانی بود. به بچه عیدی می‌دادند، می‌گفتن دلشون شاد می‌شه به همسایه می‌رسیدن می‌گفتن همسایه از خواهر و برادر به آدم نزدیکتره... خدایا قلب ما را جلا بده که تو کتاب‌ها دنبال ثواب نگردیم خودمان را اصلاح‌کنیم و با عمل کردن به ثواب برسیم‌ نه فقط با خواندن دعا... مهربان باشیم محبت کنیم بی‌منت... *پیشنهاد میکنم این متن تاثیر گذار رو برای دوستان ، عزیزان و بچه هاتون بفرستید.* نیکوکاری همیشه پول دادن نیست. همین هم میتونه نیکوکاری باشه. شاد باشید. 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 ●🍃قرارگاه‌فرهنگی‌سربازان‌ولایت عضویت درکانال ↙️↙️↙️ ╭┅─────┅╮ 🌺@peiroo..........🍃🌹🍃 ╰┅─────┅╯
❤️ تصدقت شوم؛ الهی قربانت بروم در این مدت که مبتلای به جدایی از آن نور چشم عزیز و قوّت قلبم گردیدم متذکر شما هستم و صورت زیبایت در آئینه قلبم منقوش است. عزیزم! امیدوارم خداوند شما را به سلامت و خوش در پناه خودش حفظ کند.❤️ 👆بخشی از نامه پر مهر و محبت امام خمینی(ره) به همسرشان. ●🍃قرارگاه‌فرهنگی‌سربازان‌ولایت عضویت درکانال ↙️↙️↙️ ╭┅─────┅╮ 🌺@peiroo..........🍃🌹🍃 ╰┅─────┅╯