eitaa logo
کانال ره توشه جنت پاکدشت
163 دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
2.8هزار ویدیو
33 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام دوستان گلم دوتا خواهر عزیز مشهد اولی نیازمند داریم که می خواهیم ببریم مشهد اگر کسی می تونه کمک کنه زودت اعلام کنه هزینه دونفر دومیلیون ودویست هست لطفا کمک کنید از سفر جانمونند
♦️ به بهانه ی تعرض جنسی مخالفین حکومت ایران به مخالفین حکومت ایران 🔸 همه چیز را برای مردم ایران آزاد اما این بیماران جنسی را در بند کنید... 🔸 آیا وقتش رسیده "زن زندگی آزادی" را با رفتار جبهه ی بیماران جنسی قضاوت کنیم؟ ۱۴۰۲/۳/۲ 🔺 بیش از 8 ماه از اعتراضات براندازانه-تجزیه طلبانه در ایران میگذرد. اعتراضاتی که در ابتدا به بهانه ی مسئله ی "قوانین مربوط به پوشش زنان" شکل گرفته اما رفته رفته به شکل عجیب و غریبی ماهیت واقعی وطن فروشهای ضد وطن را به نمایش گذاشت. 8 ماه پس از این آشوب ها حالا خبری از تعرض به یکی از مخالفین سر سخت جمهوری اسلامی در لندن در جمع همفکرانش منتشر شده است. اتفاقی عجیب که با واکنش های مختلفی همراه بوده است... 🔺 ماجرایی که این ابهام را مطرح کرده که آیا ما با کسانی که معترض هستند یا حتی با کسانی که به دنبال براندازی هستند رو به رو هستیم یا با بیمارانی جنسی که به خود آسیب میزنند و باید هرگونه حقِ آزادی را از آنها گرفت تا امکان آسیب زدن به جامعه را از دست بدهند؟ واقعیت این است که در ابتدای ماجرای مهسا ژینا امینی، برخی در اظهار نظرهایی به این پرداختند که هرکسی که به دنبال جریانِ شکل گرفته و پیگیر مسئله ی براندازی ست را باید حامی فحشا و توحش جنسی دانست. 🔺 برخی آن موقع پا را فراتر گذاشته و میگفتند : اینهایی که امروز مسئله ی "قانون پوشش" در ایران را مورد حمله قرار داده اند در نهایت به برهنگی و چیزهایی فراتر خواهند رسید. همان ابتدا که این بحث ها مطرح میشد برخی دیگر گویندگان جملات فوق را سرزنش کرده و میگفتند: این یک توهم، یک توهین و یک نگاه احمقانه به کسانی است که به "قانون پوشش" در ایران معترض هستند و کسانی که این حرف‌ها را میزنند دارند اثبات میکنند که هیچ درکی از معترضین ندارند... 🔺 آن روزها شاید نمیشد جملات فوق را تایید یا رد کرد و یا حتی به قضاوت گذاشت. امروز اما ماجرا کمی متفاوت تر است. ما امروز با جریانی رو به رو هستیم که در بدوِ تولد با فیلمی از لخت شدن مریم نمازی و نیلوفر فولادی در برلین همه را به خود خیره کرد. جریانی که البته در بین خودش هم افرادی را داشت که اگرچه با بدن برهنه ی مریم نمازی و نیلوفر فولادی و بقیه ی آنها کنار نیامده بودند اما گویا با پرچم های تجزیه طلبی که در همان مکان حضور داشتند مشکلی نداشتند و حق تجزیه ی ایران از نظرشان کاملا پذیرفته شده بود.... 🔺 سوال ؟ آیا میتوان گفت هرکسی که به "قانون پوشش" در ایران اعتراض دارد نهایتِ مسیرش به برهنگی یا چیزی فراتر خواهد رسید؟ پاسخ : قطعا نه ! سوال؟ آیا میتوان گفت : هرکسی که به "قانون پوشش" در ایران معترض است به دنبال فحشا و توحش جنسی است؟ قطعا نه؟ سوال ؟ آیا میتوان گفت : هرکسی که به "قانون پوشش" در ایران معترض است میتواند به سوار شدنِ توحشِ جنسی بر متنِ جامعه کمک کند؟ پاسخ : اگر مرزبندی با "جریانِ بی پدر و مادرِ زن زندگی آزادی" نداشته باشد، صد در صد بله .... 🔺 8 ماه پس از شورش زن زندگی آزادی و بررسی ده ها نمونه از رفتار شرم آور جماعت وطن فروش (علیه یکدیگر) که یک نمونه ی کوچکش تعرض اخیر به عالی پیام بوده نشان میدهد ما با جریانی طرفیم که بیشتر از آنکه حتی دغدغه ی براندازی یا هرچیزی دیگر داشته باشند، نمودِ عینیِ مُشتیِ عقده ایِ بیمار جنسی هستند که هر کجا دور هم جمع میشوند اول از خجالت یکدیگر در می آیند و سپس آبروی ایران را میبرند. 🔺 جریانی که نمیداند چه میخواهد ! جریانی که هر روز با رفتاری شرم آور تر دیگران را حیرت زده تر میکند. جریانی که نه وطن سرش میشود، نه اخلاق و نه شرافت و خجالت هم نمیکشد از این که فریاد بزند و بگوید: ما بی ناموس هستیم و کلمه ی ناموس را به ما نچسبانید... مادامی که چنین جریانی که پیروانش عقیمِ فکری اند در این سرزمین باشد، دشمنان مُشتی احمق را می بینند که به جهت خیانت به ایران می توانند رویشان حساب کنند. شاید بتوان 8 ماه بعد از ماجرای مهسا ژینا امینی، جریانی که دور این نام علیه ایران شکل گرفت را "مکتبِ بی پدر و مادر" نامید. مکتبی که پیروانش حتی به یکدیگر هم رحم نمیکنند... 🔺 8 ماه پیش قرار بود وطن فروشها کشور را فتح کرده و با تجزیه طلبانی که با آنها در تجمعات هم قسم شده اند تقسیم کنند. حالا اما دارد صریح تر و روشن تر از قبل به همه اثبات میشود: هرکجا که جمهوری اسلامی نباشد، خیانت به میهن، خیانت به انسانیت، خیانت به شرافت و خیانتِ به خود به شکلی واضح خود را عیان خواهد کرد... در این جمله شک دارید؟ آنچه در این مدت رخ داد را مرور کنید... @mrtahlilgar1
🍃🍃🍃🍃 🍃 این ۵ نفر آخرین نفراتی هستند که از پُل خرمشهر گذشتند تا در برابر تانک‌های عراقی بایستند. نامشان در جایی ثبت نیست اما تکاوران شهید؛ داریوش باقری، منصور پوراحمد، جهانریز دهقان، علی‌اکبر رجبی، علیرضا صناعی سده، سیدمصطفی طباطبایی، محمدباقر ارجمند و محمد علی سیدمومنی؛ روی همین خاک افتادند. امروز روز آزادی خرمشهر است چنین روزی بود که رسانه ها اعلام کردند : خونین شهر ، شهر خون ، شهر خدا آزاد شد.... تبریک به همه آزادی پاره ی جگر ایران بر همه مبارک با امید بازگشت دیگر پاره های جگرِ ایران به وطن ✍️ آقای تحلیلگر @mrtahlilgar1
♦️ ایران در اندونزی دقیقا به دنبال چیست؟ 🔸 گام های مهم برای پیدا کردن دوستان جدید در جهان جدید 🔸 از آفریقا تا شرق آسیا، زمینه برای حضور در نظم جدید در حال فراهم شدن... ۱۴۰۲/۳/۳ 🔺 کمتر از دو سال، هجده ماه، نهایتا پنج سال اینها زمان هایی است که چهره های مطرح در غرب برای مدیریت خود برای جلوگیری از وقوع یک فاجعه برای خود در حوزه ی حکومت داری مطرح کرده اند. فارغ از اینکه چقدر با ریل گذاریی جدیدی در دنیا فاصله داشته باشیم و تا چه حد به نظم جدید جهان نزدیک باشیم یک واقعیت برای همه عیان شده است: باید فکری کرد... این روزها هرکشوری که در حال زندگی کند و برای نظم جدید فکری نداشته باشد قطعا با مشکلاتی اساسی رو به رو خواهد شد. 🔺 با در نظر گرفتن همین مهم و با توجه به جهانی چند قطبی که پیش روی ماست؛ ایران خیلی وقت است حضور در آفریقا، حضور در شرق آسیا بررسی همکاری های مشترک با کشورهای مختلف و همچنین ترمیم برخی روابط سابق را در دستور کار قرار داده است. همه ی اینها یک ضرورت است تا در جهان بعدی بتوان با در نظر گرفتن کشورهایی که میتوانند قدرت های نو ظهور باشند، با همه توان ظاهر شد. حضور ایران در اندونزی و استقبال فوق العاده گرم مردم و مسئولان از رئیس جمهور این کشور نشان میدهد که میتوان این کشور را از جمله ظرفیت هایی دانست که باید به باز تعریف همکاری با آن فکر کرد. 🔺 اندونزی از جهاتی یک کشور ضد صهونیستی است که اخیرا با پرداختن هزینه در قالب از دست دادن حق بازی های جام جهانی زیر 20 سال آن را به اثبات رسانده است. این کشور از جهاتی دیگر کشوری است که حداقل از سال 2000 به بعد به عنوان کشوری نزدیک به آمریکا محسوب شده است. کشوری که ارتباطش با آمریکا در دوره اوباما اوج گرفته، در دوره ترامپ تا حدودی محدود شد و همچنان ادامه دارد. بدیهی است که همکاری مشترک با کشوری مسلمان که حدود 300 میلیون جمعیت دارد با این مواردی که مرور شد ظرافت های خاص خود را دارد. 🔺 اندونزی به دلیل پیشرفت های ویژه در حوزه ساخت هواپیماهای مسافر بری و نظامی و همکاری مشترک در پروژه های مشابه با کره جنوبی میتواند کشوری جذاب برای ایران باشد. ایران نیز در حوزه ساخت نیروگاه، ساخت برخی تسلیحات نظامی خاص، مبارزه با تروریست های تکفیری (که اندونزی در آستانه ی رو به رو شدن با تهدیدِ آنهاست) میتواند برای این کشور جذاب باشد. علاوه بر صد ها حوزه که دو کشور میتوانند در آن با یکدیگر همکاری کنند، این کشور میتواند دریچه حضور ایران در شرق آسیا به جهت همکاری مشترک با دیگر کشورها نیز باشد... 🔺 اندونزی را میتوان از قدرت های نو ظهوری دانست که به بر اساس شواهد و اعتراف کارشناسان در آینده ی پیش رو میتواند وزن قابل ملاحظه ای در نظم پیش روی جهان داشته باشد... در تمام طول این سالها تلاش های ویژه ای صورت گرفت تا ایران در حوزه بین الملل سرخورده و منزوی شود. حضور در اندونزی و کشورهای مشابه و تعریف همکاری های مشترک اثبات کرد، فرصت های بسیاری وجود دارد که با تمرکز بر آنها میتوان آینده را بیش از سطح تصور مثبت دیده و در جهت محقق کردن آن تلاش کرد... @mrtahlilgar1
آقای تحلیلگر ✍️ چهل سال گذشت و ما حالا از یکی بی نظیر ترین موشک های دنیا رونمایی کردیم تا دوستان بفهمند که در کنار یک قدرت ایستاده اند و دشمنان بفهمند با یک قدرت شوخی نکنند.... 🔗 دریافت توییت 🔗 صفحات ما در شبکه های اجتماعی @mrtahlilgar1
8.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
. ♻️ چوب خدا اینطوری صدا داره محمدرضا عالی‌پیام (هالو) شاعر هتاک ضدانقلاب، سال ۹۰ جمهوری اسلامی را متهم می‌کرد که به زندانی‌ها تجاوز می‌کند، حالا در تجمع صدانقلاب، ۷ بار مورد آزار جنسی قرار گرفت! این پست‌ها را ببینید: https://eitaa.com/rasaee/8887 https://eitaa.com/rasaee/8913 🔺برای دیدن یادداشت‌های حمید رسایی عضو کانال شوید🔻 https://eitaa.com/joinchat/389677056C798a6dc5a1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. ♻️ هر روز که می‌گذرد، باطن جنبش خودش را بهتر و بیشتر نشان می‌دهد ... الگوی این جماعت یزید است این هم یک یزید کوچولو برانداز بدبخت خبر ندارد که اگر یزیدی بودن نتیجه‌ای داشت، امروز از از گور یزید اصلی اثری باقی مانده بود. تعبیر امام خمینی(ره) هم برای این جماعت تعبیر دقیقی است! 🔺برای دیدن یادداشت‌های حمید رسایی عضو کانال شوید🔻 https://eitaa.com/joinchat/389677056C798a6dc5a1
15.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
، معروف به الکس و سفارش مادرش از آمریکا🇺🇸: با دختران شیعه تجارت کن! ‼️الگوسازی از روسپی‌ها در اینستاگرام؛ ایجاد شبکه تن‌فروشی با ۲۶۰۰ مشتری ثابت در خارج؛ همکاری با مافیای قاچاق انسان و توزیع موادمخدر! ✔️بالاخره شهروز سخنوری به ایران منتقل و در ۳۱ اردیبهشت ۴۰۲ اعدام شد؛ البته مورد حمایت زنانی که کارفرمایشان بود هم، قرار نگرفت و در ، بالای چوبه‌دار رفت! ➕و اما چگونه یک‌شبکه درهم تنیده مخوف مافیایی در روزگار مدرن ما ساختارسازی می‌شود؟ در حالی‌که چه‌بسا بخش‌های مرتبط با آن، از مأموریت یکدیگر غافل یا بی‌اطلاع باشند؟ 📌ارائه اطلاعات زنان مطلقه و بدکاره و دختران بی‌سرپرست به مجامع بین‌المللی در دولت روحانی؛ شاید برای اعتمادسازی با غرب! 📌طرح مباحث و توسط بعضی از رسانه‌نگاران و روشنفکرنمایان؛ شاید فقط برای کسب شهرت! 📌اصرار برای حضور زنان در ورزشگاه‌های مردانه؛ ظاهراً برای حمایت از نشاط زنانه و احساس آزادی آنان! 📌طرح شعار ؛ ظاهراً برای مقابله با احساس خفقان القاءشده در شبکه‌های مجازی در مخالفت با گشت ارشاد! 📌کشف حجاب علنی و هماهنگ تعدادی از ، در حمایت از ! 🎯 مرحله آخر: کشف_عورت و عفت_فروشی، بخواست مافیای بین‌المللی قاچاق‌زنان برای مردان هرزه‌ی کشورهای مختلف (مالزی، امارات، اوکراین..) توسط شبکه شهروز_سخنوری! سهمش از ارائه خدمات هرزگی برای هرقربانی ۵۰۰دلار بودکه جمعا ۷۳۳.۰۰۰دلار درآمد از فحشا داشت! eitaa.com/maramin splus.ir/mohammadali_ramin ble.ir/join/ZDA1ODBlZD
۴۶۶ دقیقا پارسال اول محرم بود که فهمیدم باردارم، یه بارداری ناخواسته یعنی همون خداخواسته، خیلی شوکه شده بودم وقتی به همسرم گفتم خیلی ناراحت و عصبانی شد و گفت سقطش کن، الان که تازه آزمایش دادی و هنوز کوچیکه بهتره.... من اون زمان ۵ تا فرزند داشتم،۳تا دختر و ۲تا پسر، یکی از دخترام هم ازدواج کرده بود و داماد داشتم، تو این شرایط به فکر حرف مردم، یه لحظه خودم هم با همسرم موافق بودم که، زشته من داماد دارم، بچه هام بزرگن و... ولی واقعا ترسیدم و به همسرم گفتم من هیچ کاری نمیکنم و از خدا میترسم. چند روز گذشت ولی همسرم هنوز مصمم بود و پافشاری میکرد و گفت باید سقط کنی تا بچه بزرگ نشده، اقدام کن چون بچه هام بزرگ بودن بیرون میرفتیم و در این مورد حرف میزدیم ولی به نتیجه ای نمیرسیدیم، و من نمیتونستم همسرم را قانع کنم که نمیتونم اینکار را بکنم و اصلا این کار هم از نظر شرعی و هم از نظر قانونی اشتباهه... کارم شده بود گریه و التماس ولی فایده نداشت، به زور من رو برد پیش متخصص زنان و باهاش صحبت کرد، خانم دکتر گفتن که اینکار غیرقانونی هستش ولی میتونید برید سونوگرافی انجام بدید اگه قلب جنین تشکیل نشده باشه به صورت قانونی سقط میکنی، من پیش ماما هم کلی گریه کردم و بهش گفتم راضی نیستم بچه را سقط کنم، این بچه هم مثل بچه های دیگم هستش و نمیتونم بلایی سرش بیارم، دکتر با همسرم صحبت کرد و گفت شما وقتی خانمت راضی نیست و بچه را میخواد نمیتونی برای سقط مجبورش کنی، ولی همسرم بهش گفت پیش یه دکتر دیگه میریم، خانم دکتر برام سونوگرافی نوشت، روز بعد سونوگرافی را انجام دادم البته قبل از رفتن برای سونوگرافی زیارت عاشورا خوندم و کلی گریه کردم و توسل کردم به امام حسین علیه السلام، نوبتم رسید و منشی اسمم را صدا کرد، رفتم و روی تخت خوابیدم. دکتر وقتی سونو را داشت انجام میداد، ازم پرسید چندتا بچه داری بهش گفتم ۵تا گفت ماشاءالله الان شدن ۷تا، اینها دوقلو هستن و به منشی گفت دوتا ساک حاملگی... من واقعا دیگه چیزی نمیشنیدم و فقط گریه میکردم و به این فکر میکردم که چطور به همسرم بگم، سریع از روی تخت بلند شدم و به همسرم زنگ زدم چون سرکار بود خیلی شوکه شد و بهم گفت بعدازظهر آماده شو دوباره بریم دکتر، باید سقط کنی... تا همسرم از سرکار بیاد کلی گریه کردم، بچه هام تعجب کردن مامان چی شده؟ چرا اینقدر گریه میکنی؟! اتفاقی افتاده؟... چیزی بهشون نگفتم، همسرم که اومد، دوباره باهاش حرف زدم التماسش کردم، به دست و پاش افتادم ولی فایده ای نداشت وقتی دیدم فایده ای نداره، با پدرومادرم صحبت کردم اومدن خونه مون و با همسرم حرف زدن ولی فایده نداشت، همش میگفت خدا رو شکر ۵تا بچه داریم دیگه نمیخواهیم. وقتی دیدم فایده ای نداره حرف زدن، لباسهام رو جمع کردم و رفتم خونه پدرم. 👈 ادامه در پست بعدی کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
۴۶۶ وقتی دیدم فایده ای نداره حرف زدن، لباسهام روجمع کردم و رفتم خونه پدرم، تصورش رابکنید دختر بزرگم ۲۱ ساله، پسرم ۲۰ ساله، یکی از دخترام ازدواج کرده، من لباسام رو جمع کنم و برم خونه پدرم، واقعا برام خیلی سخت بود. از طریق تلفن با همسرم در ارتباط بودم و باهاش حرف میزدم و او همچنان پافشاری میکرد تا اینکه برام پیام فرستاد که اگه بچه ها‌ رو سقط نکنی طلاقت میدم، وقتی پیامک همسرم را دیدم واقعا دلم شکست و خیلی ناراحت شدم و گریه زیادی کردم، گوشیم رو خاموش کردم. دوباره زیارت عاشورا خوندم و توسل کردم به امام حسین علیه السلام، خونه پدرم روضه داشتن، چون ایام محرم بود به روضه خوان گفتیم روضه حضرت علی اصغر علیه السلام بخونه و به همه گفتیم دعا کنن، دیگه هیچ ارتباطی با همسرم نداشتم فقط بچه هام بهم سر میزدن. یک هفته گذشت و در کمال ناباوری دیدم که همسرم اومد دنبالم و بهم گفت واقعا نمیدونم چی بگم، من به خاطر خودت گفتم این بچه ها رو سقط کن ۳۹ سالته، بدنت ضعیفه، بارداری آخرت چقدر سخت بود و استراحت مطلق بودی... ولی واقعا نتونستم نظرت رو عوض کنم. بیا خونه ان شاءالله کمکت میکنم. خدا رو شکر کردم، از امام حسین علیه السلام و حضرت علی اصغرعلیه السلام تشکر کردم و نذر کردم که ان شاءالله هر سال تو خونه مون روضه باشه والحمدلله به خونه برگشتم. بعد از چند روز درد شکمم و کمرم شروع شد، رفتم دکتر گفت باید استراحت کنی و دارو برام نوشت، تا ۲۷ هفته استراحت مطلق بودم و دارو استفاده میکردم. هفته ۲۸ دردهای زیادی داشتم دقیقا مثل دردهای زایمان، بیمارستان که رفتم، گفتن احتمال زایمان زودرس هستش و بستری شدم. خدا‌ رو شکر دردها بهتر شد ولی دکتر گفت ما اینجا امکانات نداریم و بچه ها کوچیکن اگه باز درد داشتی باید بیمارستانی بری که nicu داشته باشه، چون شهری که من توش زندگی میکنم شهر کوچیکی هستش و تقریبا دو ساعت فاصله هست تاجایی که بیمارستان و امکانات بستری نوزاد نارس داشته باشه، مجبور شدم برم خونه خواهرم که تو مرکز استان بود و به بیمارستان نزدیک... تو این مدت که استراحت مطلق بودم، چقدر همسرم و بچه هام کمکم کردند، غذا میپختن کارهای خونه را انجام میدادن، و... خواهرم هم کوچیکتر از منه، وقتی خونه شون بودم خیلی به من محبت کرد و واقعا با تمام وجودش از من مراقبت کرد. خدا خیرش بده همیشه براش دعا میکنم. دوباره دردهام شروع شد ولی ایندفعه با تدابیر طب اسلامی، الحمدلله باز هم دردهام قطع شد و تونستم بچه ها رو تا ۳۳ هفته نگه دارم. خدا رو شکر بچه ها ۲۹ بهمن به دنیا اومدن و در بخش نوزادان دوهفته بستری شدن، و خدا رو شکر بچه هام الان وزن گرفتن و حالشون خوبه و همسرم خیلی خوشحاله و خیلی بچه ها رو دوست داره درسته که همسرم اولش راضی نبود و میخواست که بچه ها رو سقط کنم ولی بعد که دید من راضی نیستم، خیلی کمک کرد. حواسش به بچه ها بود، به خصوص پسر ۵ سالم که خیلی بهانه گیر شده بود، آشپزی میکرد، ظرف می شست و... خدا رو شکر وقتی دوقلوها بدنیا اومدن، یه پسر و یه دختر ناز و ریزه میزه، همه خیلی خوشحال شدیم بخصوص همسرم، درطول این دو هفته که بچه ها بستری بودن و من هم پیششون بودم در کنارم بود لحظه ای منو تنها نگذاشت، چقدر به من دلداری میداد، چون خیلی نگران بودم برای دوقلوها، الحمدلله وقتی مرخص شدن و به خونه رفتیم، بچه ها خیلی خوشحال بودن بلاخره مادرشون و دوقلوها بعد از تقریبا دوماه ونیم به خونه برگشتن. کلا خونه مون حال و هوای دیگه داشت، پسر کوچیکم خیلی خوشحال بود و مرتب بچه ها‌ رو میبوسد، همسرم و بچه ها خیلی کمکم کردند، دوقلوها خیلی کوچیک بودن و احتیاج به مراقبت بیشتری داشتن، خودم هم چون سزارین کرده بودم، زیاد حالم خوب نبود و بدنم خیلی ضعیف شده بود. الان همسرم اینقدر این بچه ها رو دوست داره و ازشون مراقبت میکنه، من که مادرشون هستم اینقدر حساس نیستم. من و همسرم خدا‌ را هزار مرتبه شکر میکنیم به خاطر نعمت فرزندآوری درپایان میخواستم بگم هیچوقت به خاطر حرف مردم و یا خرج و مخارج زیاد و یا فشار همسر، بچه تون رو سقط نکنید، امیدوار باشید‌ و با مشکلات بجنگید الان و در این زمان واقعا فرزندآوری جهاد است، وقتی یه عمریه برای ظهور امام زمان عجل الله فرجه دعا می کنیم خدای بزرگ و مهربان من و همسرم رو امتحان کرد که آیا میتونیم برای ظهور حضرت سرباز آماده کنیم و میتونیم سختی های این مسیر رو تحمل کنیم. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
✨ قَدْ خَسِرَ الَّذِینَ قَتَلُواْ أَوْلَدَهُمْ سَفَهاً بِغَیْرِ عِلْمٍ وَحَرَّمُواْ مَا رَزَقَهُمُ اللَّهُ افْتِرَاءً عَلَى اللَّهِ قَدْ ضَلُّواْ وَ مَا کَانُواْ مُهْتَدِینَ (سوره انعام، آیه ١۴۰) به یقین آنها که فرزندان خود را از روی جهل و نادانی کشتند، گرفتار خسران شدند؛ (زیرا) آنچه را خدا به آنها روزی داده بود، بر خود حرام کردند؛ و بر خدا افترا بستند. آنها گمراه شدند؛ و (هرگز) هدایت یافته نبودند. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
٧٢٩ بعد از چهار سال زندگی مشترک، طبق وعده ای که من و همسرم داشتیم، قرار بود تا خانه دار نشیم، بچه نیاریم. وقتی که خونه دار شدم، باردار شدم و اولین بچه ام که پسر بود را به دنیا آوردم. چهار سال بعد از پسرم، ناخواسته برای دومین بار باردار شدم. دو هفته از موقع من گذشته بود. شوهرم بچه دوست داشت و مرتب به من می گفت بچه ی دیگه ای بیار. از طرفی پسرم کوچیک بود، خودم هم شاغل و خونه را فروخته بودیم، ورشکست شده بودیم و دوباره مستاجر بودیم، واسه همین زیر بار نرفتم و سقطش کردیم. بعد از چند سال دوباره ناخواسته برای بار سوم باردار شدم. این دفعه شوهرم روی دنده چپ افتاده بود و می گفت اصلا حرفشم نزن. منم مقاومت زیادی نکردم و سقط کردم. چهارمین بار که باردار شدم اوایل کرونا بود که از همه چیز می ترسیدیم. ولی من مقاومت کردم که بچه را می خوام چون خانه داشتم و وضع مالیم خوب شده بود. بهش گفتم که نمی تونم سقط کنم، برام بده. خیلی التماسش کردم. گفت وسایلم را جمع می کنم و واسه ی همیشه از پیشتون میرم. منم تسلیم شدم و در خانه سقط کردم. بعد از اون شوهرم شدید بیمار شد. همیشه ی خدا مریض بود، خلاصه بد طوری تاوان پس داد، خیلی دکتر بردمش اما دکترا نمی دونستن چشه و خوب نمی شد، دو سال تمام مریض بود. بعد از کلی دعا و ثنا خوب شد. در کل هر باری که سقط می کردم از بار قبل خیلی بیشتر اذیت می شدم یعنی بد سقط بودم شدید. خلاصه بعد از سه سال که به خونه جدید رفتیم و وضع مالی ما روز به روز بهتر میشد، یک ماه بعد از اسباب کشی برای پنجمین بار باردار شدم. وقتی تست زدم مثبت شد یه عالمه گریه کردم. موضوع را به شوهرم گفتم، قیامتی شد و مثل همیشه دستور به سقط داد‌. از طرفی هم می گفت خودت می دونی بیارش اما همه چیزش پای خودت. موضوع را به خانواده ام گفتم و حسابی با شوهرم دعوا کردن اما زیر بار نمی رفت. میگفت من مسئولش نیستم و حوصله بچه ندارم. رفتم پیش دوست که ماما بود و کار سقط انجام می داد. شکمم خیلی جلو اومده بود کلا بچه هام چون درشت بودن سریع شکمم بالا می اومد. گفتم کمی درد دارم. گفت یک سونو انجام بده شاید خدایی نکرده توی لوله های رحم باشه. رفتم سونو وقتی وارد شدم خانمی قبل از من بود که قلب بچه تشکلیل نشده بود و داشت گریه می کرد. پیش خودم گفتم خدایا اون اینطور، منم اینطور که می خوام با دست خودم بچه را بکشم. خلاصه وقتی خوابیدم روی تخت دکتر صدای قلب بچه را برام گذاشت دنیا روی سرم خراب شد. گفت ۵ هفته است و بچه سالمه .با گریه تا خونه پیاده اومدم. زمستونی بود توی خیابون فقط و فقط گریه می کردم و از خدا می خواستم نظر شوهرم برگرده. وقتی رسیدم دم در خونه شوهرم عصبانی و حق به جانب ایستاده بود. وقتی خواست با من حرف بزنه منم عصبانی شدم و بهش گفتم بعد از سقط ببین چی کارت می کنم، شروع کردم به تهدید کردنش. شب بدی بود فردا رفت و برام قرص خرید. از خونه زدم بیرون و بلاکش کردم. شب برگشتم خونه. پسرم را گذاشتم خونه خواهرم که لحظات درد کشیدن من را نبینه. چون خیلی پسرم بچه دوست داشت. می خواستم نفهمه. قرص اولی را که زیر زبون گذاشتم دردهام شروع شد. وقتی شوهرم از خواب بلند شد گریه می کرد و میزد توی سرش و بهم گفت دیگه نخور. اما دیر شده بود. از حال رفتم و با آمبولانس من را بردن بیمارستان، خیلی درد کشیدم تمام راه در حد زایمان شاید هم بیشتر جیغ می کشیدم. هر بار از زور درد از حال می رفتم. خلاصه بچه بیچاره دوباره سقط شد. افسردگی گرفتم. خیلی شوهرم محبتم می کرد اما تمایلی به هیچی نداشتم. پسرم هر روز من را قسم می داد که چرا بچه مرد؟ نکنه خودت سقطش کردی. پسرم کلاس چهارم بود و بزرگ شده بود. بعد از چند ماه یک روز توی گوشی وقتی داشتم پیامک های بلاک شده را نگاه می کردم، پیام‌های همسرم را دیدم. پیام ها برای همون وقتی بود که بلاکش کرده بود پیام‌ها توی لیست بلاک شده ها مونده بود و به دستم نرسیده بود. نوشته بود اگر دوستش داری بذار بمونه، من نمی خوام مادر بودن را ازت بگیرم. تمام هزینه هاش را هم میدم اما اگر بهت توجه زیادی نکردم تحمل کن تا خوب بشم. اما دریغ که انگار خدا هم نخواسته بود پیام‌ها را اون شب ببینم. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075