کنج گوهرشاد4_5926999845653976906.mp3
زمان:
حجم:
5M
همچو باران،
چو ابر بهاران...
@pelak13
هنگامی که یکی از شما بخواهد از پرودگارش درخواستی داشته باشد و به او عطا شود، باید از مردم مأیوس شود و امیدی جز به خدا نداشته باشد. زمانی که خدای عزّوجل این را از دلش بداند، هر چه از خدا بخواهد به او عطا کند.
~ امام صادق علیهالسلام
~ ما چون ز دری پای کشیدیم، کشیدیم
امید ز هرکس که بریدیم، بریدیم! 🌿
@pelak13
قبلاً فکر میکردم چطوریه که آدمهایی که دوستشون دارم، اینقدر عطرهاشون خوشبوئه؟
اخیراً متوجه شدم اینکه اون عطرها رو دوست دارم دقیقاً بهخاطر خود آدمهاست. چون وقتی عطرشون رو عوض میکنن، عطر جدید رو هم مثل قبلی دوست دارم!
ترسناکه، نیست؟
دل اینطور میتونه ما رو به یه سمت بکشه، بدون اینکه دقیق متوجه بشیم چرا داریم به اون سمت میریم.
واقعاً ترسناکه.
~ حُبُّکَ لِلشَّیْ ءِ یُعْمِی وَ یُصِمُ
~ علاقهٔ تو به چیزی، (تو را) کور و کر میکند.
• رسول اکرم(ص) | من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۳۸۰
~ قضیه وقتی ترسناکتر میشه که: کلیک
@pelak13
داشتم فکر میکردم خوشحال کردن من کار سختی نیست! میتونی یه شعر از حافظ (یا اگه سخته، سعدی! 😂) برام بخونی و خوشحالم کنی، میتونی برام قلب زرد بذاری و خوشحالم کنی، میتونی وقتی حرف میزنم به چشمام نگاه کنی و خوشحالم کنی.
بعد با خودم گفتم چی باعث شده فکر کنی مردم رسالت دارن تو رو خوشحال کنن، که حالا به شیوهش فکر میکنی؟! 👀🥶 و با اینکه خورد توی پرم، به این سؤال، جدی فکر کردم... چرا ما باید از آدمها توقع داشته باشیم خوشحالمون کنن؟ چرا خودمون پیشفرض خوشحال نباشیم؟ اینطوری زندگی خیلی راحتتره، حتی اگه کسی موقع حرف زدن بهت نگاه نکنه، ایموجیهاش فقط گیاه (🍀☘🌿🌱🤣) باشه و اهل شعر هم نباشه.
جدی میگم.
@pelak13
یک/ بابت بعضی از کارهایی که بر عهده دارم، نگرانم. آیا میتوانم خوب انجامشان بدهم؟ این سؤال مثل یک عینک جلوی چشمم را گرفته و نمیگذارد گلهای مسیر را خوب ببینم. اگر نمیتوانم عینک را دور بیاندازم، کاش حداقل بتوانم گاهی آن را از روی چشمم بردارم...
دو/ خوب شد کسی از حسهایی که دارم خبر ندارد. دلم میخواست مثل دختربچهای گریه کنم، بهانه بگیرم، خواستهام را بلندبلند بگویم و از تو چه پنهان، پا پس نکشم و بجنگم. اما مثل خانمی بزرگسال، لبخند زدم، سکوت کردم، باران را تماشا کردم و نجنگیده سلاح انداختم و رفتم... نمیدانم اسمش غرور است یا نه، ولی بگو چه سود از جنگیدن برای چیزی که صلح در آن اصالت دارد؟ به فرض برنده هم بشوی...
سه/ گنگ نوشتن هم مزایای خودش را دارد. هم سکوت نکردهای و از حرفهای نگفته فرو نپاشیدهای، هم کسی نمیداند بر دلت چه گذشته است و چرا. شاید روزی برگردی و ببینی خودت هم به خاطر نمیآوری ماجرا چه بوده است. خدا کند.
#الحمدلله_علی_کل_حال ❤️
@pelak13
هفتاد سالگان بیشاز بیست سالگان سزاوار به مراقبه و احتیاط نیستند؛ زیرا مرگی که این دو را میطلبد یکیست و مرگ از طلب باز ننشسته است.
~ مرحوم شیخ ابراهیم بن علی کفعمی
~ یعنی اون آدم بیستساله باید مثل آدم هفتادساله نگران قبر و قیامتش باشه. اصلاً شاید آدم هفتادساله هنوز بیست سال دیگه فرصت داشته باشه، ولی شخص بیستساله نه...
@pelak13
پلاک ۱۳
💚 امام کاظم (علیهالسلام) 💚 كانَ يُعْرَفُ مَوْضِعُ سُجُودِ أَبي عَبْدِاللّه ِعليه السلام بِطيـبِ ري
اخیراً یه نکته به نظرم جالب توجه میاد و اون تأثیر رفتار بر قلبه. مثلاً توی روایات این مضمون اومده که ساده پوشیدن، باعث خشوع دل میشه. یعنی لزوماً نباید برعکس باشه و دلت اونقدر خاشع باشه که لباس ساده بپوشی، بلکه شاید لازم باشه با انتخاب سبک پوششت، دلت رو خاشع کنی.
توی این حدیث هم این نکته به ذهنم رسید که شاید اونقدرا هم از نظر دلی، آدم نماز رو بزرگ نشماره. یکی از راههاش همین اهمیت دادنه، همین که مثلاً نه تنها محل نماز مشخص باشه، بلکه اون محل اینقدر معطر باشه که با عطرش شناخته بشه. نمیشه هرطور خواستی، هر وقت خواستی و با هر شکلی که خواستی نماز بخونی، بعد انتظار داشته باشی دلت نماز رو بزرگ بشمره.
ما معمولاً فکر میکنیم این دل هست که باید پیشقدم بشه تا رفتار دنبالش بیاد، ولی انگار واقعاً یه وقتهایی رفتاره که باید کار رو شروع کنه، تا دل به راه بیاد.
این قضیه کار رو خیلی راحتتر میکنه... چون دل ظاهراً از دسترس ما دوره، اما رفتار دست خودمونه.
@pelak13
3.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌱 جان میروم که در قدم اندازمش ز شوق
درماندهام هنوز که نزْلی محقّر است...
@pelak13
امروز حدود یه ساعت داشتم یه عکس رو ویرایش میکردم... وقتی آماده شد، فرستادم برای مسئول مربوطه و ایشون گفتند خوب نیست. خندیدم و گفتم باشه... بعد با خودم گفتم عجب! چرا من ذرهای هم ناراحت نشدم؟!
ببینید، واقعاً عجیب بود، چون من از نظر روحیه آدم حساسی هستم متأسفانه 🚶♀ اگر نقد منصفانه باشه، از شخصی که نقد کرده ناراحت نمیشم، ولی از اینکه کاری کردهم که قابل نقد باشه، چرا! اما اینجا همون ناراحتی هم نبود، هیچیِ هیچی!
بهش فکر کردم...
به این نتیجه رسیدم که یه دلیلش صمیمیت و شیوهٔ صحیح انتقاده، یه دلیل دیگهش اجازهٔ اشتباه کردن و کامل نبودن. بله، من اگر تلاشمو کردهم، اجازه دارم کارم خوب نباشه، بدون اینکه حس کنم از ارزشهام چیزی کم شده 😅، بدون اینکه رفتار این شخص باهام عوض بشه، حتی در این حد که تعجب کنه!
اجازهٔ اشتباه کردن... اگه معلمیم، اگه پدر یا مادریم، اگه هرکسی هستیم... به کسی که باهاش در ارتباطیم، اجازهٔ اشتباه کردن بدیم، بدون اینکه حتی تعجبی بروز بدیم، تحقیر و سرزنش که جای خود... آدما فقط باید جایی ناراحت بشن که کوتاهی کردهن... اگه تلاششونو کردهن و نشده، چرا طوری رفتار نکنیم که از نقدمون حتی بهقدر یه خراش هم رنجیدهخاطر نشن؟
سخته البته، ولی میبینید که، بعضی آدما بلدن! 🧡🌱
قرار نیست برای اینکه بقیه ناراحت نشن نقد نکنیم، اگه خوب رفتار کنیم، آدمهای حساس هم میتونن با نقد دوست بشن... البته آدمهای حساس هم یکم باید روی خودشون کار کنن، ولی بههرحال! 😂
#چرا_ریحانه_رو_دوست_دارم_جلد_دهم
@pelak13