نه البته در رحمت خدا بازه، بعید نیست ما درب‌داغون‌ها رو هم راه بده ولی خب یه حرکتی هم باید به‌سمت در بکنیم؛ گاهی اعتماد به نفسِ ماها زیادی زیاده، مثلاً بدون تغییر در شنیده‌ها و دیده‌ها، یهو تصمیم می‌گیریم حضور قلبمون توی نماز زیاد بشه یا ارتباطمون با غیب گسترش پیدا کنه، آخه مگه می‌شه...🚶‍♀

خیلی زود فهمیدم که در زندگی، چاره عشق است. اگر حتی رگه‌هایی از عشق در زندگی نباشد، روزها همه رنگ می‌بازند و حال خوبی باقی نمی‌ماند. اما عشق... نه چندان زود، دانستم عشق‌ها دست روی دست بسیار دارند! هر عشق ظرفیتی دارد و تا جایی می‌تواند تو را برساند... عشق به آدم دیگری تا یک جا، عشق به مال و ثروت تا یک جا، حتی بگذار بگویم که عشق به علم هم تا یک جا! از آنجا به بعد دیگر نمی‌تواند، او هم رنگ می‌بازد. آن عشقی که تا بی‌نهایت می‌تواند تو را زنده و روزهایت را خوش‌رنگ نگه دارد، عشق به معبود است. و گمان نکن که فقط با آن عشق ناب و خالصی که اولیائش تجربه‌اش می‌کنند، می‌شود جلو رفت. نه! همین محبت دست‌وپاشکسته‌ای که گوشهٔ دل ماست هم، اگر به آن بها بدهیم، کار می‌کند، کارستان. آری عزیز من... صحبتِ بها دادن است. @pelak13

- یک شعبه از بهشت؟ + آغوش رفیق. 🌱 @pelak13

داشت دربارهٔ مشغولیت‌هاش صحبت می‌کرد، می‌گفت فلان کار رو می‌کنم، فلان کار، فلان کار... خب، همه مثبت بودن. یهو گفت: «اینا خیلی وقتمو می‌گیرن الحمدلله» 🥲❤️ ببین چقد شیرین؟ دلم می‌خواد از این به بعد همین جمله رو برای کارای خوبی که وقتمو به خودشون اختصاص می‌دن به کار ببرم. فلان کار خیلی وقتمو گرفت الحمدلله. وای 🥺 @pelak13

البته من یه بار یه تعبیر مشابه هم از استاد پاکتچی عزیز شنیده‌م... ایشون می‌خواست بگه دنبال یه سری از احادیث می‌گشته، این‌طور گفت: «من توفیق داشتم یک ماه مدام حدیث مطالعه کنم تا احادیث مد نظرم رو پیدا کنم.» 🧡🥺 @pelak13

منم تو نگاه اول شاید بدم نمی‌اومد راجع به فوت پاپ بعد از سفر دکتر عراقچی به ایتالیا مطلب طنز بگذارم؛ یا حتی این سفر رو با سفر دیروز معاون اول دولت ایالات متحده مقایسه کنم. ولی احترام کسی که به نمایندگی از جمهوری اسلامی پشت میز مذاکره می‌شینه و حداقل فعلا رهبر انقلاب بهش اعتماد دارن، خیلی بالاتر از اینه که بخواد دستخوش این حرفا بشه...چه برسه به مقایسه، اونم با معاونِ ترامپِ قاتلِ قمارباز...! ولو بین من و اون مسئول، یک دریا اختلاف نظر وجود داشته باشه. @m_a_tavallaie | #حکایت

البته من با همون بخش اول هم موافق نیستم. اصلاً چرا باید همه‌چی رو به هم ربط بدیم یا ازش طنز بسازیم؟! @pelak13

خاله امروز عمل کمر دارد، التماس دعا. طبقهٔ پایینِ بیمارستان نشسته‌ام. یک طرف خانواده‌ای منتظر مسافر کوچکشان هستند، یک طرف خانواده‌ای بی‌تاب حال بزرگ خاندانشان. دلم می‌رود به‌سمت اینکه برای این غم سراپا همدردی شود و برای آن شادی سراپا ذوق، اما منطقم می‌گوید به‌جای این‌ها، فکر کن. فکر کن و ببین فاصلهٔ این اتاق تا آن اتاق چقدر است. ببین که تو داری دقیقاً در همین فاصله نفس می‌کشی. توشه‌ات چیست، مشغولِ چه هستی؟ @pelak13

دیروز توی بیمارستان، پرستارها، خدماتی‌ها، پذیرش، فروشنده و غیره، همه خوش‌اخلاق و مهربون بودن. راستش طبق بعضی از تجربه‌های قبلی، هرجا چیزی رو نمی‌دونستم و می‌خواستم بپرسم، آماده بودم که شاید بی‌حوصله جواب بدن و مجبور باشم از حرف‌هاشون رمزگشایی کنم؛ ولی خیلی دقیق و با محبت جواب می‌دادن. 🌿 و من به این فکر کردم که مهربونی عین مرهم می‌مونه... مرهم برای غم، مرهم برای خستگی، برای نگرانی... به قول پروین اعتصامی، خرّم آن‌ کس که در این محنت‌گاه | خاطری را سبب تسکین است... ❤️🍃 @pelak13

🖤 دو تا اباعبدالله ~ کنیهٔ امام حسین و امام صادق (علیهماالسلام) هر دو «اباعبدالله» است. @pelak13

صادقانه بگم، اوایل که اومده بودم واحد ریحانه، گاهی کلافه می‌شدم! با خودم می‌گفتم انگار باید خودمون رو بکوبیم و از نو بسازیم، اون‌قدر که همهٔ ابعاد زندگی‌مون جا برای تغییر داره... برای آدمی مثل من که دوست داره ساختارهای قبلی‌ش رو حفظ کنه، دائم به‌سمت تغییر رفتن واقعاً سخته. کم‌کم که نتیجهٔ تغییر بعضی چیزا رو دیدم و شیرینی‌ش رو چشیدم، تونستم با قضیه کنار بیام. می‌دونی؟ مسئله اصلاً ریحانه و غیر ریحانه نیست. مسئله توحیده، حالا اسم قالب پیاده‌سازی‌ش هرچی که می‌خواد باشه. زندگی‌ت توحیدی هست یا نه؟ زندگی‌ توحیدی چی هست اصلاً؟ نماز بخونی و روزه بگیری؟ منم همین فکرو می‌کردم. 🥶 چه دلیلی برای تغییر نکردن دارم وقتی مبنای تغییرات قرآن و حدیثه؟ می‌خوام تغییر نکنم و بعداً به خدا بگم تغییر کردن سخت بود؟ بهم نمی‌گه من که گفته بودم: «إنَّ مع العسر یُسراً»، من که قول داده بودم توی این ویرانه‌های دلت، آبادی بسازم...؟ حالا الان؟ هرچند وقت (که زیاد هم دیر به دیر نیست!) ریحانه روی یکی از پیش‌فرض‌های بدیهی ذهنم یه خط می‌کشه. هنوزم گاهی حس می‌کنم این‌همه تغییر برام سخته، این‌همه ویرانیِ تصوراتِ قبلی تلخه. ولی با خودم می‌گم اگه قبلی شد، پس اینم می‌شه لابد! من نمی‌دونم چطوری، خدا که می‌دونه‌. بعدم یه گوشه مچاله می‌شم ببینم برای این موضوع چیکار می‌تونم بکنم. 🚶‍♀ @pelak13

چه کاری از ما برمیاد؟ جز حمد خوندن... جز مدام و پی‌درپی حمد خوندن... + پی‌نوشت: سامانه ختم قرآن گروهی | ختم قرآن کریم هدیه به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف https://dorkhani.ir/k19 @pelak13