پلاک ۱۳
لابهلای این ذوق و غرور ملی، باید حواسمون باشه، اونی که توفیق میده، اونی که کمک میکنه، اونی که موفق میکنه، خداست. ✨
ما تکیه به موشکهامون و هوشیاری و کاربلدی نیروها نداریم.
ما تکیه به خدا داریم.
به قول شاعر:
تکیه بر تقوا و دانش در طریقت کافریست
راهرو گر صد هنر دارد، توکل بایدش
البته که تلاشها مهمه، ولی اگه این نظر لطف نباشه، تلاش ثمر نمیده.
یا رب نظر تو برنگردد، برگشتن روزگار سهل است. 🤲🏻🧡
#الحمدللهربالعالمین
@pelak13
پلاک ۱۳
🔸 ترامپ: تهران را ترک کنید! @pelak13
البته این شخص برای ما بینهایت عزیزه...
ولی متوجه هستید که وقتی صحبت از تأثیر «ولایت فقیه» میشه، بیشتر از شخص، منظور جایگاهه.
جایگاه و عقیدهٔ «ولایت فقیه» که از ائمه(علیهمالسلام) به ما رسیده، حفظکننده در زمان غیبته.
@pelak13
با توجه به ملی شدن اینترنت، موتورهای جستوجوگر داخلی (بهجای گوگل):
Gerdoo.me
Jasjoo.com
Rismoon.ir
Zarebin.ir
من خودم تا حالا از همون اولی، گردو، استفاده کردهم، خوب بوده. بقیهشو چک نکردهم.
اگه دانشجو توی رشتههای علوم انسانی هستید و مقاله لازم دارین، این سایت شاید کارتون رو راه بندازه:
ensani.ir
✨
@pelak13
رسانهها منتظر بودن ببینن ترامپ قراره چی بگه،
رهبر عزیزتر از جان ما پیغام داد و موضعمون رو مشخصتر از قبل کرد. حالا دیگه ترامپ هرچی بگه، ذرهای ارزش نداره. 😌
نه جنگ تحمیلی،
نه صلح تحمیلی،
هیچ تحمیلی رو نمیپذیریم. ❤️👌
انسان باخردی که ملت ایران رو بشناسه، میدونه که نباید با زبان تهدید باهاش حرف بزنه. ✌️
الحمدلله رب العالمین بابت این عزت، این رهبر، این ملت. 🇮🇷
@pelak13
حقیقتاً تا امروز خیلی نگران بودم که الان باید چیکار کنم و وظیفهٔ من چیه.
رهبر عزیزمون امروز دو تا کار رو ازمون خواست:
۱. تبیین: نذاریم دشمن حقیقت رو وارونه جلوه بده.
۲. زندگی عادی: نترسیم.
امروز استادم هم میگفت که احساس درونی ترس طبیعیه، توی قرآن بعضی جاها ترس رو برای انبیاء علیهمالسلام هم داریم حتی، ما که نبی هم نیستیم. ولی مسئله اینه نذاریم این ترس زندگیمون رو مختل کنه. بهش مجال ندیم. دعا کنیم، حرز بخونیم و زندگی عادی رو ادامه بدیم.
امیدوارم بتونم این دو تا وظیفهٔ محولشدهٔ آسون رو خوب انجام بدم. 🥲❤️
@pelak13
قند خاله افتاده بود. نمیدانم تابهحال دیدهاید حال کسی که قندش روی ۵۰ باشد، چطور است؟ خیلی بد. حرکاتش کند بود، حرکات دستانش، چشمانش، لبهایش.
قدری آبعسل حالش را تغییر داد. حرفهایش مفهوم شد. دستانش آرام گرفت. وقتی مطمئن شدیم حالش خوب است، گذاشتیم بخوابد.
وقتی از آنجا آمدیم، برای لحظاتی، مسئلهٔ جنگ در ذهنم نبود و هیچ مسئلهٔ دیگری هم. بهجز آنچه دیده بودم. آن حال بد، بهعلت افت قند، آن تغییر حال، با کمی آبعسل...
بهراستی آدمیزاد به چه تکیه دارد؟ میترسیم موشک اینجا بخورد؟ احتمال موشک خوردن بیشتر است یا افت قند یا پریدن قطرهٔ آبی در گلو یا زمین خوردن و بلند نشدن یا...؟ اگر خوب نگاه کنیم، ما در میانِ بینهایت بلا زندگی میکنیم و خدا در هر لحظه از انواع بلاها نجاتمان میدهد. حالا یک موشک به این بینهایت اضافه یا از آن کم شود، چه فرقی دارد؟ بینهایت بهاضافهٔ یک، معنا ندارد!
از سویی، باید باور کنیم که میتواند ما را از موشکها نجات بدهد، چنانکه از انواع بلاها نجات داده است. البته دعا لازم است. صدقه لازم است.
از سوی دیگر اما، مسئله این است که مرگباوری و مرگاندیشی در میان ما کمرنگ بوده، حالا کمی رنگ گرفته. حالا یکی از این احتمالات خطر، برایمان پررنگ است. اما فقط یکی! هنوز حقیقت مرگ را نشناختهایم.
شاید اولش افسردهکننده باشد، خصوصاً اگر تکبعدی به آن نگاه کنیم. ولی کمکم یک حال خوشی به آدم میدهد که نگو. مثل کلیدی، بسیاری از زنجیرهایی که دور خود بستهایم را باز میکند. من که ماندنی نیستم. نگران چه باشم؟ من که ماندنی نیستم. چرا این کار را بکنم؟
با مرگاندیشی، هرآنچه در دنیا هست شوخی میشود و آخرت جدی. آنجا عین یک کبوتر، میتوانی پر باز کنی. نهجالبلاغه را ببین! چقدر آهنگ مرگ دارد. این بهمعنای افسردگی نیست. با مرگاندیشی میتوان در زندگی بهراستی زیست.
@pelak13