VID_20201127_152542_273_a01.mp3
961.6K
💥⁐𝄞
«عِلـم و عَقـل»
#استاد_رائفی_پور
#پاسـڊارانبۍپلاڪ
°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°
ʝσɨŋ»http://eitaa.com/joinchat/4128309256Ceb3eab9e2f
عشـ∞ـق یـعـنے یـه پـلاڪ
♥️هوالمحبوب♥️ 💌#رمان_هدیهی_اجباری 🕗#قسمت_ششم يه كم يواشتر! من هنوز كلي اميد و آرزو دارم. - او
♥️هوالمحبوب♥️
💌#رمان_هدیهی_اجباری
🕗#قسمت_هفتم
وقتي مطمئن شدي كه عقلت هم حرف دلت رو ميزنه، پس راه درست رو داري
ميري. اما اگه عقلت بهت هشدار داد، بهش گوش بده و منتظر زمان مناسب باش.
خيلي وقتا قلبمون داره فرد اشتباهي رو وارد زندگيمون ميكنه؛ واسه همينه كه
عقلمون هم سر جنگ پيدا ميكنه!
- اما تو بهخاطر مهيار چهارسال صبر كردي. مگه نه اينكه به صداي قلبت گوش
دادي؟
- آره؛ اما عقلم بهم ميگفت كه مهيار چنين آدمي نيست. اونقدر مهيار رو ميشناختم
كه بدونم هيچوقت در حقم اين كار رو نميكنه.
صداي منشي ما رو از بحث سنگين فلسفي بيرون آورد.
- خانم رفيعي نوبت شماست. ميتونيد بريد داخل!
تشكري كردم و همراه هستي وارد اتاق شديم.
مثل هميشه خانمدكتر با خوشرويي تمام سلام و احوالپرسي كرد. بعد از اينكه هستي
رو به خانمدكتر معرفي كردم ازش خواست كه روي تخت دراز بكشه. هستي
چشمكي بهم زد و با تكون دادن لبهاش گفت:
- من رفتم براي سلاخي!
لبخندي بهش زدم و گفتم:
- هركه بچه خواهد جور سلاخي را هم ميكشد!
هستي روي تخت دراز كشيد. خانمدكتر پرده رو كشيد و مشغول معاينهي هستي
شد. توي اين فاصله نگاهم روي تصوير دختربچهي روي ديوار خيره موند؛
دختربچهاي با موهاي طلايي و چشمهاي آبي. هنر خدا چيزي كم نداره.
خانمدكتر روي صندليش نشست و چند ثانيهي بعد هم هستي روي مبل روبهرويي من
نشست.
خانمدكتر رو به هستي گفت:
- خب هستيجان، شما بايد همهي اين آزمايشايي رو كه برات مينويسم انجام بدي.
بعد از ديدن آزمايشا ميتونم تشخيص بدم كه براي باردار شدن چه موادي توي
بدنت كمه و چه مقداريش رو ميشه با دارو برطرف كرد. انشاءاالله بچه سالم و
خوشگلي به جمع خونوادهتون اضافه كني.
- ممنونم خانمدكتر. هرچند كه فكر ميكنم هنوز براي مادر شدن زوده؛ اما همسرم
فوقالعاده بچهدوسته!
- عزيزم! هرچي كه تفاوت سني بين شما و فرزندتون كمتر باشه در آينده
مشكلاتتون هم كمتر ميشه، روابطتون باهم بهتر ميشه و بهتر همديگه رو درك
ميكنيد.
- كمي هم استرس دارم بهخاطر دوران بارداري و زايمان، فكر ميكنم خيلي سخته!
- خب البته، اينكه ميگن بهشت زير پاي مادره بهخاطر فشار و سختياييه كه مادرا
موقع بارداري و زايمان متحمل ميشن. نميتونم بگم خيلي راحته؛ اما بهت ميگم كه از
پسش برمياي. فقط بايد توي دوران بارداريت حسابي مراقب خودت باشي.
شكلگيري فرزندت رو با تمام وجود احساس ميكني؛ اينكه يه موجود زنده توي
وجودت شكل ميگيره، اينكه همهي حرفا رو ميشنوه، غم و غصهت رو متوجه ميشه،
خوشحاليت رو ميفهمه و با استرست اذيت ميشه. پس توي اين دوران خيليخيلي
بيشتر بايد مراقب خودت باشي؛ چون از اين به بعد ديگه تنها نيستي و دو نفر حساب
ميشي.
- مطمئناً بايد حس فوقالعادهاي باشه!
- قطعاً همينطوره! البته بايد متوجه باشي كه توي اين دوران بايد مراقب خورد و
خوراكت باشي؛ چون بايد همهنوع موادغذايي به جنين برسه و اينكه به هوش
فرزندت توي اين دوران توجه كني.
با ذوق گفتم:
واي خدا دلم ميخواد همينالان بچهت اينجا بود و من بـ*ـوسش ميكردم!
هستي با لبخندگفت:
- اگه خدا بخواد تا يه سال ديگه ميبينيش.
خانمدكتر در جواب هستي گفت:
- به اميد خدا!
روي برگهاي تمامي آزمايشها رو نوشت و به هستي داد.
- خب مبيناخانم شما قرار بود بلافاصله بعد از گرفتن سونوگرافي بياي اينجا. چي شد
پس؟
- من سونوگرافي رو انجام دادم؛ اما همين كه ميخواستم بيام مطب شما تماس گرفتن
و مجبور شدم براي تحويل مقالهم برم دانشگاه. بعد از اون هم به كلي فراموشم شده
بود تا اينكه هستي باهام تماس گرفت.
- باشه، فعلاً جواب سونوگرافيت رو بده بهم ببينم تا بعداً باهات حسابي دعوا كنم.
✍نویسنده: مهسا عبدالله زاده
#ادامه_دارد
#پاسـڊارانبۍپلاڪ
°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•
ʝσɨŋ»http://eitaa.com/joinchat/4128309256Ceb3eab9e2f
❀#انتشاربادرج_لینک_مجازاست.👆
┆⊹ ༃🕊⊹┆
شهیدمیداندچهدردِدلیداری💔
شهیدازتمامغمهایتخبردارد(:
صدایشڪهڪنیجوابتمیدهد...
پس،بگو برایشتمامدردِدلهایترا🙃
منتظردلنوشتههایشهداییشماهستیم♥↯
https://harfeto.timefriend.net/793699172
محسن فخری زاده دانشمند راهبردۍ ڪشور بعدازظهر امروز در منطقہ آبسرد دماوند ترور و به شهادت رسید🥀
خوابند وڪیلان و خرابند وزیران
بردند به یغما همہ سرمایه ایران🖤
#ترور|#محسن_فخری_زاده
#پاسـڊرانبۍپلاڪ
•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°
ʝσɨŋ»http://eitaa.com/joinchat/4128309256Ceb3eab9e2f
عشـ∞ـق یـعـنے یـه پـلاڪ
محسن فخری زاده دانشمند راهبردۍ ڪشور بعدازظهر امروز در منطقہ آبسرد دماوند ترور و به شهادت رسید🥀 خواب
•❥🥀❥•
جایی ڪہ عراقچی نیش تا
بناگوش بازش را بہ جاسوس
صهیونیست تحویل میدهد ،
باید هم منتظر ماند تا پرپر شدن
سرمایه های انسانیمان را شاهد باشیم...
#محسن_فخری_زاده🖤
عشـ∞ـق یـعـنے یـه پـلاڪ
⃟ ♥ ⃟ الـۅعــدهۅفـــا🙌🏻 اعضـاۍمحتــࢪمسـلام🌿 ⇦بالاخـࢪهࢪوزشـࢪوع #چلهحـاجـتࢪوایۍ فـࢪا
✿⁐🦋
بـرآۍقـدرتخـداهیـٓـچ
حـدۅمـرز ۅ محـدودیتے
ۅجـود ندآرھ...!✨
پسبےحـدومرز
آرزوڪنهمینالان (:'🌿
✾روز بیست ویڪم #چلهحاجتروایی فراموش نشود ❌
#پاسـڊارانبۍپلاڪ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهادتت🥀
رویشێ دوباره خواهد بود🌱
بر درخـت انقـلاب....
✨ شهادتت مبارڪ ✨
#محسن_فخری_زاده
#ترور|#پاسـڊرانبۍپلاڪ
•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•
ʝσɨŋ»http://eitaa.com/joinchat/4128309256Ceb3eab9e2f
عشـ∞ـق یـعـنے یـه پـلاڪ
شهادتت🥀 رویشێ دوباره خواهد بود🌱 بر درخـت انقـلاب.... ✨ شهادتت مبارڪ ✨ #محسن_فخری_زاده #
°•❥🥀𖣔
باز هم جمعہ شد و قاسمِ دیڱر دادیم
باز هم یڪ خـبر تلخ به رهـبر دادیم
رفٺ از بین رفیقاݩ وطݩ یڪ سرباز
باز هم هدیہ به مهدۍ گلِ پرپر دادیم🥀
#شهید_محسن_فخری_زاده
✨ لحظه آخر به حمید گفتم: «حمید تو رو به همون حضرت زینب(س) هرکجا تونستی تماس بگیر». گفت: «جور باشه حتماً بهت زنگ میزنم، فقط یه چیزی، از سوریه که تماس گرفتم چطوری بگم دوستت دارم؟ اونجا بقیه هم کنارم هستن، اگه صدای منو بشنون از خجالت آب میشم»؛ به حمید گفتم: «پشت گوشی به جای دوستت دارم بگو یادت باشه!من منظورت رو میفهمم». از پیشنهادم خوشش آمده بود، پلهها را که پایین میرفت برایم دست تکان میداد و با همان صدای دلنشینش چندباری بلند بلند گفت: «یادت باشه! یادت باشه!» لبخندی زدم و گفتم: «یادم هست! یادم هست.»🌸
#یادت_باشد|#معرفی_کتاب
#پاسـڊرانبۍپلاڪ
•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•
ʝσɨŋ»http://eitaa.com/joinchat/4128309256Ceb3eab9e2f
°•✿ ⃟🕊
🚫«فیل جرالدی» افسرسابقسازمان سیابعداز عملیات ترور،طے یادداشتی اذعان ڪرد سازمانهاۍ جاسوسے آمریڪاو رژیم صهیونیستے با همڪارۍ گروهڪمنافقیناقدام بـہ ترور «مجید شهریاری» دانشمندهستهاۍایران ڪردند.
🌹هشتم آذر ماه سالروزشهادت دکتر مجید شهریاری،شهیدسنگرعلم و دانشگرامے باد
#شهید_ترور
#شهید_مجید_شهریاری
#پاسـڊارانبۍپلاڪ
°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°
ʝσɨŋ»http://eitaa.com/joinchat/4128309256Ceb3eab9e2f
عشـ∞ـق یـعـنے یـه پـلاڪ
°•✿ ⃟🕊 🚫«فیل جرالدی» افسرسابقسازمان سیابعداز عملیات ترور،طے یادداشتی اذعان ڪرد سازمانهاۍ جاسوس
『⋆✿⋆』
✾تنها آنهایےترورمیشوندڪہوجودشان دریچہۍتنفس استڪبار را میبندد، آنقدرڪہ مجبورشوند، آنهاراحذف فیزیڪے، یعنے#ترور ڪنند...
#شهید_مجید_شهریارۍ
⊱⋆🦋⋆⊰
بـراۍنَـبَـرد بـا دشـمـن
لشـڪرنیـازاست
شمـاسربازاناسـلام هستید
ایـنجنـگ بـدون سـلاح نمیشود
چـادرت را سَـرت ڪن
آمـادهرزم بـاش
ڪہبـزرگترینجنگجهانےآغـازشده
#حجاب
#پاسـڊارانبۍپلاڪ
°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°
ʝσɨŋ»http://eitaa.com/joinchat/4128309256Ceb3eab9e2f
°•❥⃟✨
••نمازدریچہاۍ است
برای رفتن به آغوش خدا••
#نماز_اول_وقت
عشـ∞ـق یـعـنے یـه پـلاڪ
♥️هوالمحبوب♥️ 💌#رمان_هدیهی_اجباری 🕗#قسمت_هفتم وقتي مطمئن شدي كه عقلت هم حرف دلت رو ميزنه، پس راه
♥️هوالمحبوب♥️
💌#رمان_هدیهی_اجباری
🕗#قسمت_هشتم
پاكت جواب سونوگرافي رو از كيفم بيرون آوردم و بهسمتش گرفتم. برگه رو ازداخل پاكت بيرون آورد و نگاهي سرسري بهش انداخت. انگار كه چيزي توجهش روجلب كرده باشه عينكش رو از روي ميز برداشت و روي بينيش قرار داد. برگه رو
بيشتر به چشمهاش نزديك كرد، ابروهاش رو به هم نزديكتر كرد و برگه رو روي
ميز گذاشت.
انگشتهاش رو در هم قفل كرد، عينكش رو از روي صورتش برداشت و به نگاه
كنجكاو من خيره شد. آب دهنش رو بهزور پايين داد و به پشتي صندلي تكيه زد.
- مبيناجان، ميشه با مادرت تماس بگيري كه همينالان بياد مطب؟
ته دلم آشوب شد، ضربان قلبم بالا رفت و نفسم بهزور از ريههام عبور ميكرد
.
- چيزي شده خانم دكتر؟
- يه موردي هست كه فكر ميكنم بايد خونوادهت در جريان باشن!
- خواهش ميكنم خانمدكتر، اگه اتفاقي افتاده بهم بگيد.
نميدونم كِي هستي از روي مبل روبهرويي من بلند شده بود كه الان كنارم نشسته و
دستهام رو توي دستهاش گرفته.
- اگه مادرت در جريان باشه بهتره.
بغضِ توي گلوم تن صدام رو تغيير داده بود. نميدونم دستهاي هستي اونقدر گرم
بود يا دستهاي من سرد شده بود كه حس ميكردم دستهام رو توي شعله آتش
فرو كردم.
توي دلم اسم خدا رو صدا ميزدم و فقط از اون كمك ميخواستم. دلم نداي بد ميداد
و نميتونستم مثبت فكر كنم.
- خانم دكتر خواهش ميكنم بهم بگين كه چه اتفاقي افتاده! خودتون كه بهتر
ميدونين مامان قلبش ضعيفه، استرس براش مثل سم ميمونه! نميتونم بذارم اتفاقي
براش بيفته.
هستي رو به خانمدكتر گفت:
- خانمدكتر اتفاق بدي افتاده؟
- بسيار خب؛ اما قبلش ميخوام كه آمادگي كامل نسبت به حرفي كه ميخوام بزنم
داشته باشي. بهتره اول از ديد علمي به قضيه نگاه كنيم. مبيناجان شما خودت
پرستاري و بهخوبي متوجه اين مسائل ميشي؛ پس اجازه بده كه باهات راحت صحبت
كنم.
اين بار ديگه مطمئن شدم كه اتفاق خوبي قرار نيست بيفته، اشكِ پاييناومده از
چشمم رو با پشت دست پاك كردم. بغضم رو فرو دادم و سرم رو به نشونهي تأييد
بالاوپايين كردم كه سـ*ـينهش رو صاف كرد و گفت:
- كيست تخمدان، تودههاي تخمدانيِ معمولاً خوشخيمي هستن كه اغلب از نسج
تخمدان توليد ميشن و در بسياري از موارد از فوليكولهاي سطح تخمدان سرچشمه
ميگيرن. درواقع كيست تخمدان از تودههاي كيسهمانندي كه شامل يه جداره و
مقداري مايع ساده داخل آن جمع شده، تشكيل ميشه. درضمن تخمدانهاي با
كيستهاي متعدد (پلي كيستيك) نسبتاً خوشخيم هستن؛ ولي درمانشون در بيماراي
مختلف برحسب شرايط بيمار، مثل وزن و اينكه ازدواج كرده يا نه و بچه ميخواد يا
نميخواد كاملاً متفاوته! به بررسيها و آزمايشاي دقيقتر و مراجعههاي متعدد به
پزشك نياز داره. علاوهبر اين افرادي كه هنوز ازدواج نكردن هم نبايد رها شن؛ چون
اختلالات و تغييرات هورموني ايجاد عوارض ميكنه و حتي ميتونه حالتي شبيه ديابت
تو بيمارا ايجاد كنه. اما اين غدهاي كه توي شكم تو تشكيل شده بهتره بگم كه خيلي
بزرگ شده و بيشتر شبيه به يه سرطان پيشرفته شده و از نوعيه كه با دارو برطرف
نميشه و نيازمند عمل جراحي سختيه. توي اين عمل جراحي بهطوركامل بايد ر ِحمت
برداشته بشه تا اين غده ديگه اجازه رشد نداشته باشه. متأسفانه اين نوع بيماري به
مرگ خاموش مشهوره؛ چون علائم خيلي آشكاري نداره و درصورتيكه سريع به
پزشك معالج مراجعه نشه وضعيت بدي رو به وجود مياره. هرچي زودتر بايد براي
عمل جراحي آماده بشي.
باورم نميشد. اي كاش همهي اينها يك خواب بود! دستم رو جلوي دهانم گذاشتم و
با نهايت وحشت و ترس گفتم:
واي خداي من!
هستي گفت:
- خانم دكتر مطمئنًا راه ديگهاي بايد وجود داشته باشه، عمل جراحي كه آخرين راه
نيست.
- متأسفانه تو وضعيت كنوني ايشون عمل آخرين راهه
.
- يعني بعد از اين عمل ديگه نميتونه بچهدار بشن؟
- متأسفانه بايد بگم علاوهبر اينكه نميتونه بچه دار بشه، بعد از عمل ازدواج هم
نميتونه بكنه.
گريهم گرفته بود. دلم به حال خودم سوخت. دستم روي قلب بيقرارم رفت و گريهم
شدت پيدا كرد. مثل ديوونهها شده بودم. هيچوقت به اين فكر نكرده بودم كه ممكنه
چنين بلايي سرم بياد. هيچوقت به نزديك شدن مرگم فكر نكرده بودم. قلب سوخته
و مچاله شدهم رو فشار دادم و ناباورانه به هستي كه با چشمهاي مضطرب من رو نگاه
ميكرد خيره شدم.
- هستي ... اينا واقعي نيستن... يعني من... بگو كه واقعي نيستن...
هستي چشمهاي اشكبارش رو بهم خيره كرد و دستهاي يخكردهم رو توي
دستهاش گرفت، با گريه اشك چكيده روي گونهم رو پاك كرد و گفت:
- قربون چشماي نازت برم، دنيا كه به آخر نرسيده. همهچيز درست ميشه، مگه نه؟!
✍نویسنده: مهسا عبدالله زاده
#ادامه_دارد
#پاسـڊارانبۍپلاڪ
°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•
ʝσɨŋ»http://eitaa.com/joinchat/4128309256Ceb3eab9e2f
❀#انتشاربادرج_لینک_مجازاست.👆
°•❥⃟⚘
•از پیرمرد دانایۍ پرسیدند
تا بھشتچقدر راه است ؟!
گفٺ یڪ قدم
گفتند چطور ؟!
گفٺ یڪ پایتان را
ڪہ روۍ نفسشیطانۍ
بگذاریدپاۍِ
دیگرتاندربھشٺاست🌸
#تلنگرانہ
#پاسـڊرانبۍپلاڪ
•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°
ʝσɨŋ»http://eitaa.com/joinchat/4128309256Ceb3eab9e2f
عشـ∞ـق یـعـنے یـه پـلاڪ
°•❥⃟⚘ •از پیرمرد دانایۍ پرسیدند تا بھشتچقدر راه است ؟! گفٺ یڪ قدم گفتند چطور ؟! گفٺ یڪ
❀🥀❀
﴿اللهمّ إنّی أعوذُ بِکَ مِن نفسٍ لاتَشبَع ﴾
خداوندا پناه مۍبرم
به سوۍ تۆ از نفسۍ
ڪہ سیرۍناپذیر اسٺ ...
#خدا
عشـ∞ـق یـعـنے یـه پـلاڪ
⃟ ♥ ⃟ الـۅعــدهۅفـــا🙌🏻 اعضـاۍمحتــࢪمسـلام🌿 ⇦بالاخـࢪهࢪوزشـࢪوع #چلهحـاجـتࢪوایۍ فـࢪا
✿⁐🦋
أَلَمْ یَأْنِ لِلَّذِینَ آمَنُوا
أَن تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِکْرِ اللَّهِ.
پـسڪِـیقلبـترابہمــنمیدهے؟
هنـوز وقـتـش نرسیده؟ ..
هنوزفڪرمیڪنےجـز مـن،ڪسے خریـدار دلـــت باشـد؟!
سوره حدید/ آیه۱۶
روز بیستودوم #چلهحاجتروایی فراموش نشود❌
#پاسـڊارانبۍپلاڪ
~🥀•͜͡~
در مسلخ عشــق جز نڪو را نڪشند
روبـہ صفتاڹ زشٺ خو را نڪشند
گر عاشق صادقی ز ڪشتن مـهراس
مردار بود هرانچہ اورا نڪشند
#ترور|#انتقام_سخت
#پاسـڊرانبۍپلاڪ
•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°
ʝσɨŋ»http://eitaa.com/joinchat/4128309256Ceb3eab9e2f
عشـ∞ـق یـعـنے یـه پـلاڪ
~🥀•͜͡~ در مسلخ عشــق جز نڪو را نڪشند روبـہ صفتاڹ زشٺ خو را نڪشند گر عاشق صادقی ز ڪشتن مـهراس مردا
•°🖤°•
اماڹ از روزۍ ڪہ دوباره
زخم🥀
سر بازڪند....
#شهیدانہ