eitaa logo
عشـ∞ـق‌ یـعـنے یـه‌ پـلاڪ
8.9هزار دنبال‌کننده
12.5هزار عکس
7.1هزار ویدیو
149 فایل
آسمونی شدن نه بال میخواد و نه پر. دلی میخواد به وسعت خود آسمون. مردان آسمونی بال پرواز نداشتن، تنها به ندای دلشون لبیک گفتندوپریدن تبلیغ وتبادل👇 https://eitaa.com/joinchat/2836856857C847106613b 🤝
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸 بسم الله الرحمن الرحیم 🌸 👕 پوشش خواهر- برادر 👕 🔅سوال: ❓... من دختر سه ساله و پسر یک ساله ای دارم ... وقتی دخترم می‌خواهد ... گل‌بازی و رنگ‌بازی کند، لباس رویش را در می‌آورم که کثیف نشود. الان که پسرم به تدریج بزرگ می‌شود، تا چه سنی می‌تواند این‌طور باشد؟... 🔅پاسخ: 🔘 ... خواهر و برادر باید مقابل هم پوشش حیاگونه داشته باشند، با حیا باشند... . گفتند «لباسش را در می‌آورم» شما این کار را نکنید! بلکه پوششی روی آن لباس قرار دهید ... 🔘 باید به رفتارهای بچه‌ها در خانه دقت کرد، مثلاً ... مادر جلوی تلویزیون نشسته و حوصله ندارد برود جلوی توالت ... لباس بچه را در بیاورد و لذا در همان‌جا شلوار بچه را در می‌آورد و می‌گوید «بدو برو توالت برگرد شلوارت را پایت کنم! ». این خوب نیست. 🔘 ما باید به این نوع پوشش‌های بچه‌ها حساسیت‌هایی نشان دهیم. مثلاً «برو حمام بیا، هوا هم که خوب است، بیا من لباستو بیرون می‌پوشونم». اینگونه نباید باشد. بلکه باید حریم کار همان‌جا حفظ شود، لباس‌ها در حمام در جایگاه خودش، در توالت در جایگاه خودش تعویض شود... ✨ استاد تراشیون - پرسمان تربیتی کودک و نوجوان @banomahtab به مابپیوندین👆(درایتا)
دستانم را بر آستانت بلند میکنم وازتو ،خدای خوبم یاری میخواهم من بنده ای ضعیفم توان مقابله با نفس را ندارم این نفس سرکش امانم را بریده خدایا یاریم کن آنی شوم که تو میخواهی🙏🙏 #از_لاک_جیغ_تا_خدا @banomahtab
عشـ∞ـق‌ یـعـنے یـه‌ پـلاڪ
سلام همراهان عزیز اگه خدا کمک کنه از امروز قسمت هایی از کتاب سلام بر ابراهیم را در کانال خواهم گذاشت صحبت های استاد پناهیان را در مورد این کتاب ببنید👆
عشـ∞ـق‌ یـعـنے یـه‌ پـلاڪ
سلام همراهان عزیز اگه خدا کمک کنه از امروز قسمت هایی از کتاب سلام بر ابراهیم را در کانال خواهم گذاش
✨✨ ﴾﷽﴿✨✨ ✋🌞🍃 قسمت اول زندگی‌نامه و خاطرات پهلوان بی‌مزار " " ✅ چرا ابراهیم هادی؟ 💥 تابستان سال 1386بود. در مسجد امین‌الدوله تهران مشغول نماز جماعت مغرب و عشاء بودم. حالت عجیبی بود! تمام نمازگزاران از علماء و بزرگان بودند. من در گوشه سمت راست صف دوم جماعت ایستاده بودم. بعد از نماز مغرب، وقتی به اطراف خود نگاه کردم، با کمال تعجب دیدم اطراف محل نماز جماعت را آب فرا گرفته! درست مثل این‌که مسجد، جزیره‌ای در میان دریاست! 💥 امام جماعت پیرمردی نورانی با عمامه‌ای سفید بود. از جا برخاست و رو به سمت جمعیت شروع به صحبت کرد. از پیرمردی که در کنارم بود پرسیدم: امام جماعت را می‌شناسی؟ جواب داد : حاج‌شیخ محمدحسین زاهد هستند. استادِ حاج‌آقا حق‌شناس و حاج‌آقا مجتهدی. 💥 من که از عظمت روحی و بزرگواری شیخ حسین زاهد بسیار شنیده بودم با دقت تمام به سخنانش گوش ‌می‌کردم. سکوت عجیبی بود. همه به ایشان نگاه می‌کردند. ایشان ضمن بیان مطالبی در مورد عرفان و اخلاق فرمودند: «دوستان، رفقا، مردم ما را بزرگان عرفان و اخلاق می‌دانند و... اما رفقای عزیز، بزرگان اخلاق و عرفان عملی این‌ها هستند.» بعد تصویر بزرگی را در دست گرفت. از جای خود نیم‌خیز شدم تا بتوانم خوب نگاه کنم. تصویر، چهره‌ی مردی با محاسن بلند را نشان می‌داد که بلوز قهوه‌ای بر تنش بود. خوب به عکس خیره شدم. کاملاً او را ‌شناختم. من چهره‌ی او را بارها دیده بودم. شک نداشتم که خودش است. ابراهیم بود، ابراهیم‌هادی!! سخنان او برای من بسیار عجیب بود. شیخ حسین زاهد، استاد عرفان و اخلاق که علمای بسیاری در محضرش شاگردی کرده‌اند چنین سخنی می‌گوید !؟ او ابراهیم را استاد اخلاق معرفی کرد؟! در همین حال با خودم گفتم: «شیخ حسین زاهد که... او که سال‌ها قبل از دنیا رفته!!» 💥 هیجان‌زده ازخواب پریدم. ساعت سه بامداد روز بیستم مرداد 1386 مطابق با بیست و هفتم رجب و مبعث حضرت رسول اکرم(ص) بود. این خواب رویای صادقه‌ای بود که لرزه بر اندامم انداخت. کاغذی برداشتم و به سرعت آنچه را دیده و شنیده بودم نوشتم. دیگر خواب به چشمانم نمی‌آمد. در ذهن، خاطراتی را که از ابراهیم‌ هادی شنیده بودم مرور کردم. 💥 فراموش نمی‌کنم. آخرین شب ماه رمضان سال 1373 در مسجد الشهداء بودم. به همراه بچه‌های قدیمی‌جنگ به منزل شهید ابراهیم ‌هادی رفتیم. حاج حسین‌الله‌کرم در مورد شهید ‌هادی شروع به صحبت کرد. خاطرات ایشان عجیب بود. من تا آن زمان از هیچکس شبیه آن را نشنیده بودم! آن شب لطف خدا شامل حال من شد. من که جنگ را ندیده بودم. من که در زمان شهادت ایشان فقط هفت سال داشتم، اما خدا خواست در آن جلسه حضور داشته باشم تا یکی از بندگان خالصش را بشناسم. 💥 این صحبت‌ها، سال‌ها ذهن مرا به خود مشغول کرد. باورم نمی‌شد یک رزمنده این‌قدر حماسه آفریده و تا این اندازه گمنام باشد! عجیب‌تر آن‌که خودش از خدا خواسته بود که گمنام بماند! و با گذشت سال‌ها هنوز هم پیکرش پیدا نشده و مطلبی هم از او نقل نگردیده! 💥 هنوز تا اذان صبح فرصت باقی است. خواب از چشمانم پریده. خیلی دوست دارم بدانم چرا شیخ زاهد، ابراهیم را الگوی اخلاق عملی معرفی کرده؟ 💥 فردای آن روز بر سر مزار شیخ حسین زاهد در قبرستان ابن‌بابویه رفتم. با دیدن چهره‌ی او کاملاً بر صدق رویائی که دیده بودم اطمینان پیدا کردم. دیگر شک نداشتم که عارفان را نه درکوه‌ها و نه در پستوخانه‌های خانقاه باید جست بلکه آنان در کنار ما و از ما هستند. 💥 همان روز به سراغ یکی از رفقای شهید‌ هادی رفتم. آدرس و تلفن دوستان نزدیک شهید را از او گرفتم. تصمیم خودم را گرفتم. باید بهتر و کامل‌تر از قبل ابراهیم را بشناسم. از خدا هم توفیق خواستم. شاید این رسالتی است که حضرت حق برای شناخته شدن بندگان مخلصش بر عهده‌ی ما نهاده است 🍃🌹🍃پایان قسمت اول 🍃🌹🍃 https://eitaa.com/salam_bar_adrahim کانال سلام بر ابراهیم ارائه قسمت هایی از کتاب
عشـ∞ـق‌ یـعـنے یـه‌ پـلاڪ
✨✨ ﴾﷽﴿✨✨ #سلام_‌بر_‌ابراهیم ✋🌞🍃 قسمت اول زندگی‌نامه و خاطرات پهلوان بی‌مزار " #شهید_ابراه
عزیزان برای اینکه کل قسمت ها یکجا جمع آوری شه کانال جدا گانه راه اندازی کردم هر کس دوست داره عضو شه لینکش پایین متن هست در ضمن توی اون کانال جدید روایت صوتی وتصویری هم میگذارم حس معنویتونو اگه میخواین تقویت کنید این یه راه خوبه توجه توجه👆👆👆🍃
https://eitaa.com/salam_bar_adrahim کانال سلام بر ابراهیم ارائه قسمت هایی از کتاب
عشـ∞ـق‌ یـعـنے یـه‌ پـلاڪ
سلام رفقا همراهان 🌸🌸🌸 بیاین چهله بگیریم از امروز 🍃 چهله خوش اخلاقی با پدر ومادر 🍃 با همسر وفرزندان
سلام عزیزان چندروزه اعلام نکردم چهله خوش اخلاقی را فراموش نکنیم از امروز دوباره تمرین خواهیم کرد به امید خدا🙏✨✨✨
بانو... قدر حریم آســــمانیت را بدان وقتی قامت ایستاده در غبار روزگار به مردم شهر میفهماند که تو خدایی داری وبرای خدایت بهترین پوشش ها را برگزیدی آنگاه بدان که دردانه خدا از گزند هیچ بادی قامت خم نمیکند #از_لاک_جیغ_تا_خدا @banomahtab
عشـ∞ـق‌ یـعـنے یـه‌ پـلاڪ
✨✨ ﴾﷽﴿✨✨ #سلام_‌بر_‌ابراهیم ✋🌞🍃 قسمت اول زندگی‌نامه و خاطرات پهلوان بی‌مزار " #شهید_ابراه
عزیزانی که تازه به ما ملحق شدند خوش آمدین🌹🌸🌹 از دیروز تصمیم گرفته شد بخش هایی از کتاب عالی سلام برابراهیم را در کانال بگذاریم اگه دنبال بالا رفتن حس معنویتون هستین دنبال کنید برای اینکه مطالب یکجا جمع آوری شود کانال جدیدی راه اندازی شد که اونجا روایتگر صوتی وتصویری هم خواهیم گذاشت اگه دوست دارید به اون کانال ملحق شوید
✅تهش اینجاست! 👈شیفتگان غرب ، مدافعان پوشالی حقوق زنان ، سینه چاکان ۲۰۳۰ ، خوب ببینند ته قصه ی آزادی جنسی و الگوی غربی همینجاست... #از_لاک_جیغ_تا_خدا @banomahtab
عشـ∞ـق‌ یـعـنے یـه‌ پـلاڪ
سلام همراهان عزیز اگه خدا کمک کنه از امروز قسمت هایی از کتاب سلام بر ابراهیم را در کانال خواهم گذاش
✋🌻🌹 قسمت دوم 🍀 زندگی‌نامه و خاطرات پهلوان بی‌مزار " " ✅ زندگی‌نامه؟ 💥 ابراهیم در اول اردیبهشت سال 1336 در محله شهید آیت‌الله سعیدی حوالی میدان خراسان دیده به هستی گشود. او چهارمین فرزند خانواده بشمار می‌رفت. با این حال پدرش، مشهدی محمدحسین، به او علاقه‌ی خاصی داشت. او نیز منزلت پدر خویش را به درستی شناخته بود. پدری که با شغل بقالی توانسته بود فرزندانش را به بهترین نحو تربیت نماید. 💥 ابراهیم نوجوان بود که طعم تلخ یتیمی ‌را چشید. از آن‌جا بود که همچون مردان بزرگ، زندگی را به پیش برد. دوران دبستان را به مدرسه‌ی طالقانی رفت و دبیرستان را نیز در مدارس ابوریحان و کریم‌خان زند. سال 1355 توانست به دریافت دیپلم ادبی نائل شود. از همان سال‌های پایانی دبیرستان مطالعات غیر درسی را نیز شروع کرد. حضور در هیئت جوانان وحدت اسلامی ‌و همراهی و شاگردی استادی نظیر علامه محمد تقی جعفری بسیار در رشد شخصیتی ابراهیم موثر بود. 💥 در دوران پیروزی انقلاب، شجاعت‌های بسیاری از خود نشان داد. او همزمان با تحصیل علم به کار در بازار تهران مشغول بود. پس از انقلاب در سازمان تربیت بدنی و بعد از آن به آموزش و پرورش منتقل شد. ابراهیم در آن دوران همچون معلمی ‌فداکار به تربیت فرزندان این مرز و بوم مشغول شد. او اهل ورزش بود. با ورزش پهلوانان یعنی ورزش باستانی شروع کرد. در والیبال و کشتی بی‌نظیر بود. هرگز در هیچ میدانی پا پس نکشید و مردانه می‌ایستاد. مردانگی او را می‌توان در ارتفاعات سر به فلک کشیده‌ی بازی‌دراز و گیلان‌غرب تا دشت‌های سوزان جنوب مشاهده کرد. حماسه‌های او در این مناطق هنوز در اذهان یاران قدیمی جنگ تداعی می‌کند. 💥 در والفجر مقدماتی، پنج روز به همراه بچه‌های گردان‌های کمیل و حنظله در کانال‌های فکه مقاومت کردند اما تسلیم نشدند. سرانجام در 22 بهمن سال 1361 بعد از فرستادن بچه‌های باقی‌مانده به عقب، تنهای تنها با خدا همراه شد. دیگر کسی او را ندید. او همیشه از خدا می‌خواست گمنام بماند، چرا که گمنامی ‌صفت یاران محبوب خداست. خدا هم دعایش را مستجاب کرد. ابراهیم سال‌هاست که گمنام و غریب در فکه مانده تا خورشیدی باشد برای راهیان نور. 🍃🌹🍃 پایان قسمت دوم https://eitaa.com/salam_bar_adrahim کانال سلام بر ابراهیم ارائه قسمت هایی از کتاب
حجاب زیبای من - دانلود | نصب برنامه اندروید | کافه بازار https://cafebazaar.ir/app/com.allbaloo.kids.HijabGame/?l=fa دانلود بازی حجاب زیبای من🐾👆👆👆🌞💐🌸 @banomahtab
عمر من هم پاییزی دارد...🍁🍁🍁 وقتی همه ی رنگ هایم را از دست می دهم ... حال که به اختیار طبیعت پاییزی در راه است،🍂🍂🍂🍂 چرا بهار روحم را نابود کنم ... ؟🍃🌿🍃 ··ﺤﺠﺎﺏ ﻣﻦ··🌻🌹🌺 دست درازی به روحم را محدود می کند  و بهاری ابدی برایم به ارمغان می آورد ...🌸🌼🌷🌹🌻🌺 #از_لاک_جیغ_تا_خدا @banomahtab
تمام رنگها ... در حیرت سیاهی چادرت✨🌸 سر فرود آورده اند بانو...🌸😊 #از_لاک_جیغ_تا_خدا @banomahtab
توصیه خداوند در قرآن به مردان .... @banomahtab
✋🌹🌸 قسمت سوم 🍀 زندگی‌نامه و خاطرات پهلوان بی‌مزار " " ✅ محبت پدر (راوی: رضا هادی) 💥 درخانه‌اي کوچک و مستأجري در حوالي ميدان خراسان تهران زندگي مي‌كردیم. اولين روزهاي ارديبهشت سال1336 بود. پدر چند روزی است كه خيلي خوشحال است. خدا در اولین روز این ماه، پسری به او عطا کرد. او دائماً از خدا تشكر مي‌كرد . هر چند حالا در خانه سه پسر و يك دختر هستیم ولي پدر براي اين پسر تازه متولد شده خيلي ذوق مي‌كند. البته حق هم دارد. پسر خيلي با نمكي است. اسم بچه را هم انتخاب كرد: "ابراهيم". پدرمان نام پيامبري را بر او نهاد كه مظهر صبر و قهرمان توكل و توحيد بود و اين اسم واقعاً برازنده‌ی او بود. بستگان و دوستان هر وقت او را می‌دیدند با تعجب مي‌گفتند: « حسين آقا، تو سه تا فرزند ديگه هم داري، چرا برای اين پسر اين‌قدر خوشحالي مي‌كني؟!» پدر با آرامش خاصي جواب مي‌داد: «اين پسر حالت عجيبي دارد! من مطمئن هستم که ابراهیم من، بنده‌ی خوب خدا مي‌شود، این پسر نام من را هم زنده مي‌كند!» راست مي‌گفت. محبت پدرمان به ابراهيم، محبت عجيبي بود. هر چند بعد از او، خدا يك پسر و يك دختر ديگر به خانواده‌ی ما عطا كرد اما از محبت پدرم به ابراهيم چيزي كم نشد. 💥 ابراهیم دوران دستان را به مدرسه‌ی طالقانی در خیابان زیبا رفت. اخلاق خاصی داشت. توی همان دوران دبستان نمازش ترک نمی‌شد. یک‌بار هم در همان سال‌های دبستان به دوستش گفته بود: «بابای من آدم خیلی خوبیه. تا حالا چند بار امام زمان(عج) را توی خواب دیده. وقتی هم که خیلی آرزوی زیارت کربلا داشته، حضرت عباس(ع) را در خواب دیده که به دیدنش آمده و با او حرف زده.» زمانی هم که سال آخر دبستان بود به دوستانش گفته بود: «پدرم می‌گه آقای خمینی که شاه، چند ساله تبعیدش کرده آدم خیلی خوبیه. حتی بابام می‌گه: همه باید به دستورات اون آقا عمل کنند. چون مثل دستورات امام زمان(عج) می‌مونه.» دوستانش هم گفته بودند: «ابراهیم! دیگه این حرف‌ها رو نزن. آقای ناظم بفهمه اخراجت می‌کنه.» شاید برای دوستان ابراهیم، شنیدن این حرف‌ها عجیب بود ولی او به حرف‌های پدر خیلی اعتقاد داشت. 🍃🌹🍃 پایان قسمت سوم 🍃🌹🍃 https://eitaa.com/salam_bar_adrahim کانال سلام بر ابراهیم ارائه قسمت هایی از کتاب
تاریخ برهنگی با تاریخ سلطه ی صهیونست ها برجوامع مسیحی همگام است! مروجان بی حجابی در تمام جهان، بنگاههای رسانه ای و هنری صهیونیست ها هستند. ❌اگر بدانیم چه رابطه ای بین نظام سلطه وترویج فرهنگ #بی_حجابی است، آن گاه از 🍃حجاب به عنوان #سلاحی در برابر #بردگی دفاع خواهیم کرد #از_لاک_جیغ_تا_خدا @banomahtab