📌 شهادت سردار غلامحسین افشردی معروف به حسن باقری
🔹 غلامحسین افشردی معروف به حسن باقری، در ۲۵ اسفند ۱۳۳۴ در تهران به دنیا آمد. این شهید گرانقدر در نوجوانی در کلاسهای مذهبی که زیر نظر آیتاللّه دکتر بهشتی برگزار میشد شرکت میکرد و شدیدا تحت تأثیر وی قرار گرفت. ایشان پس از گذراندن دروس ابتدایی و دبیرستان وارد دانشگاه ارومیه شد ولی به دلیل فعالیتهای سیاسی، پس از دو سال از دانشگاه اخراج شد.
🔸 سپس به سربازی رفت و در لبیک به فرمان امام خمینی (ره)، از پادگان گریخت. شهید باقری در جریان انقلاب، در تصرف یک کلانتری و نیز پادگان عشرت آباد تهران مشارکت کرد و با پیروزی انقلاب به کمیته انقلاب اسلامی پیوست. وی همچنین مدتی به روزنامه نگاری پرداخت و در سال ۵۸ در رشته حقوق قضایی دانشگاه تهران پذیرفته شد.
🔸️ او با شروع جنگ تحمیلی، به سوی جبهههای جنوب شتافت و به سرعت، استعدادهایش شکفته شد و در مناصب فرماندهی نظامی سپاه و بسیج رشد کرد تا جایی که فرماندهی چندین عملیات نظامی و موفق از جمله ثامنُ الحُجَج، طریق القُدس، فتح المبین، بیت المقدَّس، رمضان و محرَّم را در برخی محورهای مهم بر عهده گرفت.
🔹️شهید باقری همچنین در آزادسازی شلمچه و خرمشهر نقش مهمی داشت. وی در حالی که سمت جانشین فرماندهی نیروی زمینی سپاه را به عهده داشت، در حین یک عملیات اکتشافی و اطلاعاتی در جبهه فکه حضور یافت و بر اثر اصابت گلوله توپ دشمن، در ۲۷ سالگی شربت شهادت نوشید.
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❁﷽❁
🎥 کلیپ #روایتگری
📌 حاج حسین بصیر
🍃 نگران نباش،تَهِ کارت باماست...
#شیخ_داوود_هاشم_پور
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
شهید آوینی:
نمــازِ #عشــق دو رکعت است،
رکعتِ اول در دنیــا
رکعتِ دوم در جنتِ لقاءالله
وضوی آن صحیح نیست
مگــر با خون...
#شهادت
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدایا به آن جوان های
عاشقی که در این سنگر ها و کنار
این نهرها شهید شدند
قَسَمَت میدهیم
عاقبت مارا ختم به شهادت کن..💔
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
37.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ | #معرفی_شهید
🕊«شهید احمد کرمی»
ولادت:۱۳۴۵
شهادت:۱۳۶۵/۷/۲۱
محل شهادت:ارتفاعات مهران
نحوۀ شهادت:بر اثر برخورد با تله انفجاری گروهک های تروریستی تجزیه طلب، مجروح شد.
محل دفن:گلزار شهدای سریش آباد
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
شهادت قلبِ ما را بو کشید
و گفت: نه مشتی!
این خونهای که ساختی روا نیست
ما در آن زندگی کنیم!
خرابه که هست،خراب ترش کن
از اول عینِ آدم بسازش :)♥🙃
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
8.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آسمان فرصت پرواز بلند است ولی
قصه این است، چه اندازه کبوتر باشی🕊!
#شهیدمصطفیصدرزاده
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
📎 بیت المال
بهش گفتم:.«توی راه که بر میگردی، یه خورده کاهو و سبزی بخر»
گفت:«من سرم خیلی شلوغه،می ترسم یادم بره، روی یه تیکه کاغذ هر چی می خواهی بنویس بهم بده» همون موقع داشت جیبش را خالی میکرد، یک دفترچه یادداشت و یک خودکار در آورد گذاشت زمین برداشتمشان تا چیزهایی که می خواستم، برایش بنویسم، یک دفعه بهم گفت: «ننویسی ها!»
جاخوردم، نگاهش که کردم، به نظرم عصبانی شده بود! گفتم: «مگه چی شده؟!» گفت: «اون خودکاری که دستته، مال بیت الماله.» گفتم:«من که نمی خواهم کتاب باهاش بنویسم! دو سه تا کلمه که بیش تر نیست.»
گفت:« نه!!. »
🌷شادی روح #شهیدمهدیباکری صلوات 🌷
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
به خانمی که
عکسش رو نقاشی کرده بود میگفت:
تصویر ِ#حضرتآقا رو میکشیدید؛
منکه #طلبه هستم کسی نیستم!
اتفاقا شما همه کسِ مایید..♡(:
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
7.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹
#شهید_والامقام_مصطفی_ملکی
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹
#خاطرات_شهدا
#وزیر_مکتبی
#شهید_والامقام
#محمدجواد_تندگویان
به خاطر آنكه قاب عكس صدام را شكسته بودم، مرا به گودالی كه هشتاد و یك پله از زمین فاصله داشت، بردند. آنجا شبیه یك مرغدانی بود.
وقتی مرا در سلولم حبس كردند، از بس كوچك بود، میبایست به حالت خمیده در آن قرار میگرفتم. آن سلول درست به اندازه ابعاد یك میز تحریر بود. شب فرا رسید و كلیههایم از شدت سرما به درد آمده بود. به هر طریق كه بود، شب را به صبح رساندم. تحملم تمام شده بود. با پا محكم به در سلول كوبیدم. نگهبان كه فارسی بلد بود، گفت: چیه؟ چرا داد میزنی؟ گفتم: یا مرا بكشید یا از اینجا بیرون بیاورید كه كلیهام درد میكند. اگر دوایی هست برایم بیاورید! دارم میمیرم. او در سلول را باز كرد و چند متر جلوتر در یك محوطه بازتر كشاند و گفت: همین جا بمان تا برگردم.
در آنجا متوجه یك پیرمرد ناتوان شدم. او در حالی كه سكوت كرده بود، به چشمانم زل زد. بیمقدمه پرسید: ایرانی هستی؟ جوابش را ندادم. دوباره تكرار كرد. گفتم: آره، چه كار داری؟ پرسید: مرا میشناسی؟ گفتم: نه از كجا بشناسم؟ گفت: اگر ایرانی باشی، حتما مرا میشناسی. گفتم: اتفاقا ایرانیام؛ ولی تو را نمیشناسم. پرسید: وزیر نفت ایران كیست؟ گفتم: نمیدانم. گفت: نام محمد جواد تندگویان را نشنیدهای؟
گفتم: آری، شنیدهام. پرسید: كجاست؟ گفتم: احتمالاً شهید شده. سری تكان داد و گفت: تندگویان شهید نشده و كاش شهید میشد.
دیگر همه چیز را فهمیدم. بغض گلویم را گرفته بود. فقط نگاهش میكردم. نگاه به بدنی كه از بس با اتوی داغ به آن كشیده بودند، مثل دیگ سیاه شده بود...،
گفتم: اگر پیامی داری بهم بگو. گفت: این سیاه چال، طبقه زیرین پادگان هوانیروز الرشید است...
گفت: پیــــــــــام من مرزداری از وطن است، صبوری من است. نگذارید وطن به دست نااهلان بیفتد. نگذارید دشمن به خاك ما تعرض كند. استقامت تنها راه نجات ملت ماست. بگذارید كشته شویم، اسیر شویم ولی سرافرازی ملت به اسارت نیفتد.
گفتم: به خدا قسم پیامت را به ایرانیان میرسانم، خم شدم دستش را ببوسم كه نگذاشت...
✅ منبع : کتاب ساعت به وقت بغداد ، جلد 1، صفحات 89 – 86
راوی : عیسی عبدی
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
🕊🌹🌴🥀🌴🌹🕊
#عاشقانه_های_شهدا
#شهیده_والامقام
#امیرناصر_سلیمانی
پیکرش را با دو #شهید دیگر، تحویل بنیاد #شهید داده و گذاشته بودند سردخانه.
نگهبان سردخانه می گفت: یکی شان آمد به خوابم و گفت : جنازه ی من رو فعلاً تحویل خانواده ام ندید !
از خواب بیدار شدم. هر چه فکر می کردم کدام یک از این دو نفر بوده ، نفهمیدم ؛ گفتم ولش کن ، خواب بوده .
فردا قرار بود پیکرها رو تحویل بدیم که شب دوباره خواب #شهید رو دیدم. دوباره همون جمله رو بهم گفت . این بار فوراً اسمش رو پرسیدم.
گفت: #امیرناصر_سلیمانی.
از خواب پریدم ، رفتم سراغ جنازه ها
روی سینه یکی شان نوشته بود: #شهید_امیرناصر_سلیمانی
بعدها متوجه شدم توی اون تاریخ، خانواده اش در تدارک مراسم ازدوج پسرشان بوده اند ؛ #شهید خواسته بود مراسم برادرش بهم نخورد.
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa