حتما لازم نیست شیطان شما را
به یک کانال مستهجن بکشاند
برای او همین که نماز اول وقت را
" پای چت و بازی موبایل بگذرانی کافیست..❗️
#از_لاک_جیغ_تا_خدا
@banomahtab
به مابپیوندین👆(درایتا)
♻️ #حامی_ایتا
🔵 از این ببعد هر وقت #سلبریتی ها برای فقرا و کولبر ها و کارتن_خواب ها و.. ناله نوله کردن، بهشون بگید👆
با مالیاتی که نمیدین، میشه به بیش از 10 هزار کولبر ماهانه 2.5 میلیون تومان حقوق داد!!
این غیر از مالیات میلیاردیه که از پزشک ها و وکلا و دلال های مسکن و خودرو و صاحبان ماشینهای لوکس و.. نمیگیرن و شماها ساکتین!
پس انقدر اشک تمساح نریز.. #سلبریتی_مالیات_بده
برای همه #سلبریتی_های_سیاه کامنت بذارین👌
بعضیاشون بی حاشیه و صرفا دنبال کار هنری خودشونن. ولی #سلبریتی_سیاه یه مزدوره.. پول میگیره تا اکت سیاسی به نفع بیگانه داشته باشه
#از_لاک_جیغ_تا_خدا
@banomahtab
به مابپیوندین👆(درایتا)
♻️ #حامی_ایتا
عشـ∞ـق یـعـنے یـه پـلاڪ
#رمـــــان_دایرکتی #قسمت4 ✍ #فاطمه_قاف کم کم داشت افشین و حرفاش یادم میرفت اما باز طاقت نیاوردم
#رمـــــان_دایرکتی
#قسمت5
✍ #فاطمه_قاف
کم کم داشتم بهش عادت میکردم
مدام برام نحوه استفاده داروهای گیاهی رو میفرستاد..
🌱
اوایل با اکراه قبول میکردم
اما بعدش با شوق و ذوق استقبال میکردم..
دیر اومدن های کیوان هم تقریبا دائمی شده بود
چند باری باهاش بحث کردم..
گفتم خسته شدم از این وضعیت؛
تنهایی کلافه ام میکنه...
اونم مدام میگفت خب چیکار کنم تو این اوضاع بیکاری و اقتصاد خراب..
توقع داری کارمو از دست بدم بیام بشینم تو خونه کنار تو؟!
صد بار بهت گفتم بچه دار بشیم قبول نکردی..
گفتم چرا هر چی میشه پای بچه رو میکشی وسط؟!
مگه برا فرار از تنهایی باید مادر بشم!!!
😕
همین بحثای بیخود و بی جهت من با کیوان،جرقه راحت حرف زدن با افشین رو روشن و روشن تر کرد!
انگار مجوز درد و دل با افشین برام امضا شد!
بحثایی که بین من و کیوان پیش میومد؛همه رو برا افشین تعریف میکردم
اونم با حوصله تمام گوش میکرد..
و با حرفاش آرومم میکرد!
این اولین بار بود با جنس مخالف به غیر از همسرم صحبت میکردم و انقدر راحت سبک میشدم!
نه بحثی در کار بود..
نه تشری..
نه حرف بچه ای که من بهش آلرژی پیدا کرده بودم!
متاسفانه ارتباطمون بیشتر شد..
🔥📵ساعت ورود و خروج کیوان رو بهش گفته بودم،تا توی اون زمان پیام نده..!
اونم زمانی که سرکار بود و بیرون از خونه بهم پی ام میداد..
همه چت ها رو هم قبل اومدن کیوان پاک میکردم.
پیام خاصی بینمون نبود،اما خودم خوب میدونستم که کارم اشتباهه!
😔😞
برا همین چندین بار از ترسم چک میکردم تا خیالم راحت باشه که پیاما پاک شده..!
رفته رفته پیامهای افشین از درد و دل و کمک فراتر رفت..
😞😞
ادامه دارد..
🌷-----*~*💗*~*---
#از_لاک_جیغ_تا_خدا
@banomahtab
به مابپیوندین👆(درایتا)
♻️ حامی #حجاب
عشـ∞ـق یـعـنے یـه پـلاڪ
#رمـــــان_دایرکتی #قسمت5 ✍ #فاطمه_قاف کم کم داشتم بهش عادت میکردم مدام برام نحوه استفاده داروه
#رمـــــان_دایرکتی
#قسمت6
✍ #فاطمه_قاف
افشین به من علاقه مند شده بود،چند باری بهم گفت.
حتی اگه نمیگفتم با اون همه قربون صدقه رفتن و دلبری مشخص بود دوسم داره!
هر چی بهش میگفتم قرارمون این نبود!
میگفت گور بابای قرار و مدار..
دل که این حرفا رو نمیفهمه!!!❤️💔
من آدم محکمی بودم،همه سعیمو کرده بودم که دلم نلرزه؛
اما بشدت وابسته شده بودم به کسی که بی چون و چرا گوش شنوا بود..!
به افشین گفتم:دست از عشق و علاقه بردار،چون من کیوان رو دوست دارم!
اگرم باهات حرف زدم فقط و فقط بخاطر داروهای گیاهی بود و بعدشم شاید فرار از تنهایی..
الانم پشیمونم چون نمیخوام بهت وابسته تر بشم و زندگیمو از دست بدم!
حرفامو که دید؛به غلط کردن افتاد..
گفت باشه فرشته خانوم!
من غلط کردم!
دیگه حرفی نمیزنم؛
فقط تنهام نذار!
باشه؟!....
قول میدم دیگه هیچ حرفی از حسم نزنم.....
سخت بود برام دل کندن از مجازی و چت بیهوده...
انگار معتاد شده بودم؛معتاد یه آدم مجازی که حتی چهرشو ندیده بودم...
برام شده بود دایه دلسوز تر از مادر!
گفتم باشه و خداحافظی کردم!
گفت دمت گرم😍بعدشم استیکر خنده و خوشحالی فرستاد و خداحافظی کرد!
توی این مدت دست و دلم به زندگی نمیرفت...
مدام بهانه های الکی میگرفتم،سر مسائل جزئی و بی اهمیت با کیوان بحثم میشد...
کیوان میگفت چته؟!
چرا عوض شدی؟
کو اون فرشته ای که ورد زبونش قربونت برم وفدات شم بود؟!
همش دعوا راه میندازی؛
اعصاب خودتو منو بهم میریزی!
خب چته لعنتی..
بگو بذار بفهمم..؟!
میگفت بگو بذار بفهمم!!!
اما من خودم نمیدونیستم دقیقا چه مرگم شده!
چی رو به کیوان میگفتم!
من حرفی برا گفتن نداشتم..😭
کیوانم گاهی عصبی میشد و سمتم نمی اومد..
بعد از مشاجره ای که داشتیم،کیوانم کمی تغییر کرد..
دیگه به اندازه قبل قربون صدقه ام نمیرفت؛
برام وقت نمیذاشت..
البته بیشتر من مقصر بودم؛
چون بیخود و بی جهت دعوا راه مینداختم!
از اون طرف افشین سنگ صبورم بود و آرومم میکرد!
و من از لحاظ روحی و روانی تا حدودی از جانب افشین تامین میشدم!
اگر کیوان باهام بدخلقی میکرد دیگه مهم نبود،چون یکی دیگه جاشو پر کرده بود..
ادامه دارد.
🌷-----*~*💗*~*-----🌷
#از_لاک_جیغ_تا_خدا
@banomahtab
به مابپیوندین👆(درایتا)
♻️ حامی #حجاب
ما #زنده به آنیم که آرام نگیریم🌸✨
موجیم که آسودگی ما عدم ماست
لبیک یا زینب✋🌸🌺🌼
عشـ∞ـق یـعـنے یـه پـلاڪ
#رمـــــان_دایرکتی #قسمت6 ✍ #فاطمه_قاف افشین به من علاقه مند شده بود،چند باری بهم گفت. حتی اگه ن
#رمـــــان_دایرکتی
#قسمت7
✍ #فاطمه_قاف
روز به روز از کیوان فاصله میگرفتم
و به افشین نزدیکتر میشدم..
🔥❤️🔥❤️🔥
چند وقت بعد افشین دوباره ابراز علاقه کرد؛توقع داشت منم هم متقابلا اینکارو انجام بدم!!!
نمیدونم چرا،اما اینبار ترسی وجودم روفراگرفت...
ترسیدم از این دوستت دارم های تایپ شده توی صفحه ی گوشی...
ترسیدم از اینکه دلم بی هوا بلرزه...
ترسیدم از اینکه کسی بهم میگه دوستت دارم که نامحرمه و همسرم نیست!!!
😞😞💔
ترسیدم و لرزیدم...
تمام تنم می لرزید...
تا ساعات ها جواب افشین رو ندادم
اون مدام پیام میفرستاد
اما من گوشه خونه کز کرده بودم و
زل زده بودم به نقطه ای نامعلوم...
حس کردم سقوط کردم
سقوط آزاد....
😭
اما چطور نفهمیده بودم؟!
تمام مکالمه روزای اول یادم بود
همش گفته بودم
درست نیست!
یعنی چی درد و دل....
من همسر دارم!!
وای من همسر ،د ... ا... ر... م😢
به اسم همسر که رسیدم بغضم ترکید
های های گریه کردم😭
انقدر گریه کردم تا کمی آروم شدم
توی آینه خودمو نگاه کردم،چشمام قرمز شده بود
😭😔
همش تو فکر بودم شب کیوان منو با این چشمهابینه،چی بهم میگه...
به افشین گفتم اگر یه کلمه دیگه حرف از علاقه بزنه؛دیگه تو اینستا نمی مونم
بزور قبول کرد!
میخواستم همون شب از دنیای مجازی بیام بیرون....
اما وابستگی کار دستم داده بود!!!
😞
سخت بود یهو از کسی که 3ماه تمام برا درد و دلام وقت گذاشته بود و گاهی کمکم کرده بود دل کند!
مثل معتادی شده بودم که هی میگفتم از فردا، از فردا دیگه ترک میکنم.
اما حس گناه باعث شد که کمتر چت کنم
کمتر استرس و اضطراب سراغم می اومد....
ترس چک شدن گوشیمو نداشتم....
حس میکردم یه پرنده ام...
پرنده ای که از قفس آزاد شده..
ادامه دارد...
🌷-----*~*💗*~*---
#از_لاک_جیغ_تا_خدا
@banomahtab
به مابپیوندین👆(درایتا)
♻️ حامی #حجاب
╔═════ ೋღ
بِسْمِ رَبِّ الزَّهراءِعَلَيْها السَّلام❤️🌸
آغازمی ڪنيم 🌸
لَبَّیڪ ِ یا زینب🙏🌺🍃
🌸ღೋ ═════╗
5.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 دل بریده باش!
➕معنای صحیح زهد
#از_لاک_جیغ_تا_خدا
@banomahtab
به مابپیوندین👆(درایتا)
♻️ حامی ایتا
عشـ∞ـق یـعـنے یـه پـلاڪ
#رمـــــان_دایرکتی #قسمت7 ✍ #فاطمه_قاف روز به روز از کیوان فاصله میگرفتم و به افشین نزدیکتر می
#رمـــــان_دایرکتی
#قسمت8
✍ #فاطمه_قاف
افشین شاکی شده بود،میگفت:گفتی ازعلاقه حرف نزن گفتم چشم!
اما الان تا میخوام حرفی بزنم،خداحافظی میکنی میری..!
هر سری یه بهانه می آوردم براش..
بهش نگفتم میخوام برای همیشه از مجازی برم،چون میترسیدم با حرفاش وسوسه ام کنه..!
بالاخره موفق شدم تایم رو به یک ربع برسونم.
اما با خودم اتمام حجت کردم که فردای اون روز همه حرفام رو برا افشین تایپ کنم و تمام...
شروع کردم به تایپ کردن..!
افشین خان از اول هم گفته بودم اینکار غلطه اما شما به حرفام گوش نکردی!
من خام حرفای شما شدم،در واقع ببخشیدا نمیدونم چرا خر شدم!
هم من اشتباه کردم هم شما...
ما یه جورایی از اعتماد همسرامون سواستفاده کردیم!
هر چند حرف خاصی بینمون نبود،تا اینکه این اواخراحساسی شدن شما باعث شد من کمی به خودم بیام!
ما خطا کردیم،امیدوارم خدا از سرتقصیرات هر دومون بگذره..
من که دارم دیوونه میشم....😭
نمیدونم چطوری قراره تاوان این گناه رو پس بدم!!!
حرفای روزای آخر شما باعث شد بفهمم چه گندی به زندگیم زدم.....
جای شکرش باقیه جز وابستگی کاذب، علاقه ای به شما پیدا نکردم!
بین من و شما یه موجود زرنگ بود!
موجودی به اسم شیطان..🔥
نفر سوم رابطه ما بیکار ننشسته بود!
نفسمونم قلقلک داد و ما هم از خدا خواسته افتادیم تو چاه..!
سقوط کردیم میفهمید سقوط😭
اما من میخوام دوباره به زندگی برگردم
حتی اگه کیوان دیر بیاد خونه..
حتی اگه مدام گیر بده و بچه بخواد!
برای همیشه از مجازی میرم
چون جنبه بودن تو این فضا رو نداشتم
و پام بدجور لیز خورد
خداحافظ برای همیشه..
منتظر جوابش نموندم،سریع همه چی رو حذف کردم..
📵📵📵
ادامه دارد...
🌷-----*~*💗*~*-----🌷
#از_لاک_جیغ_تا_خدا
@banomahtab
به مابپیوندین👆(درایتا)
♻️ حامی ایتا