💞معرفی شهید💞
🕊💫شهید مدافع حرم خلیل تختی نژاد
سومین فرزند خانواده ی محمد تختی نژاد متولد10 مرداد سال 72 در محله آیت الله غفاری بندرعباس(شهنازقدیم)
🌱شهید خلیل وقتی یکساله بود به دلیل شغل پدرش که نظامی بود به همراه خانواده تا سال ۷۴به کردستان می روند.
💫دبیرستان تا پیش دانشگاهی را در رشته تجربی در مدرسه شهید ذاکری بندرعباس ادامه داد
و بعد از آن وارد دانشگاه افسری و تربیت پاسداری امام حسین (ع) شد.
❇️ شهید تختی نژاد مقطعی را در شهرستان های خمیر و قشم خدمت می کرد.
🌺خلیل تختی نژاد یکی از جوان ترین شهیدان مدافع حرم حضرت زینب(س) است که در سه مرحله به سوریه عازم و آخرین مرحله ماه شعبان راهی سوریه شد
و درحالی که 24 ساله بود، 14 خرداد همزمان با 19 ماه مبارک رمضان در نبرد با تروریست های تکفیری در منطقه درعا در سوریه به شهادت رسید. 🕊🌷
🔆 خلیل تختی نژاد دومین شهید مدافع حرم از استان هرمزگان و فرمانده عملیاتی، در منطقه درعا سوریه به شهادت رسید.
#شهید_مدافع_حرم
#شهید_خلیل_تختینژاد
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
🥀#شهیدان سخت دلتنگ و غریبم...
خمار جرعه ای "امن یجیبم" ...
🌜#شهیدان خدایی بی قرارم...
خدایا طاقت ماندن ندارم...😔
#اللهم_ارزقنا_شهادت
فراموش نڪنیم ڪہ ،
از #شهدا شرمندہ ایم😭
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
🌷شهید ابراهیم هادی مدتی در جنوب شهر #معلم بود😊
🔹️مدیر مدرسه اش میگفت آقا ابراهیم از جیب خودش پول میداد به یکی از شاگردان تا هر روز زنگ اول برای کلاس نان و پنیر بگیرد.
🔸️چون آقای هادی نظرش این بود که این ها بچه های منطقه محروم هستند و اکثرا سر کلاس گرسنه هستند و بچه گرسنه هم درس را نمیفهمد.
🌷ابراهیم هادی نه تنها معلم ؛ بلکه الگوی اخلاق و رفتار بچه ها بود.
طاق ابروی تـو سرمشق کدام استاد است
که خرابات دلـم در پی آن آباد است
#شهید_ابراهیم_هادی
#شهادت
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
منطق عشق میگه :
خیلی ها کربلا رفتن ...
و کربلایی نشدن...
و خیلی ها کربلا نرفتند ...
و کربلایی شدند...
عملیات خیبر
سال ۱۳۶۲
منطقه مجنون
#ٱنس_با_شهداء 🌷
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
🌷شهید مدافع حرم ذوالفقار عزالدین🌷
♥️|#شهیدی که امام حسین به او مژده شهادتش را داد.
🌱|گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا, درست یکسال پس از شهادت شهید بیسر مدافع حرم «محسن حججی», حال پیکر شهید بیسر مدافع حرم حزب الله لبنان شهید«ذوالفقار حسن عزالدین» به آغوش خانواده باز میگردد. شهید هجده سالهای که در آبان سال 92 به اسارت تروریستهای تکفیری داعش در میآید و تروریستها پس از اسارت دقیقاً مانند شهید حججی سر از تنش جدا میکنند و او را به شهادت میرسانند.
🚩ذوالفقار عزالدین از اهالی منطقه صور لبنان و متولد یازدهم اردیبهشت ماه سال 1374 بود که در اولین روزهای درگیریهای منطقه غوطه سوریه توسط اصابت مین مجروح شد و به اسارت تکفیریها درآمد و تروریست ها او را به شهادت میرسانند. تروریستهای تکفیری قبل از به شهادت رساندن ذوالفقار چندین سؤال از او میپرسند و پس از آن, ذوالفقار را مانند سرور و سالار شهیدان امام حسین(علیهالسلام), سر از تنش جدا کرده و او را به شهادت میرساندند.
🚩ذوالفقار قبل از شهادتش در خواب دیده بود که سرش بریده میشود.او بیدار میشود و مجدداً به خواب میرود که این بار امام حسین(علیه السلام) را در خواب می بیند که ایشان به ذوالفقار میفرماید: «عزیز من! سر تو را خواهند برید همانطور که بر سر من در واقعه کربلا گذشت. اما دردی حس نخواهی کرد، چون فرشتگان از هر طرف تو را دربر خواهند گرفت». چندی بعد, خوابش تعبیر شد و همانگونه که در خواب دیده بود به دیدار مولایش امام حسین(علیهالسلام) شتافت.
#اللهم_ارزقنا_شهادت
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
ای ڪه گفتی عشــق را
درمان به هجران میڪند
ڪاش میگفتی ڪه هجران را
چه درمان میڪند؟
#ٱنس_با_شهداء 🌷
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
•مادرشهید
بابڪجوانامروزیبوداماغیرتدینیداشت همینغیرتدینیبودکہاورابہزینبیہوڪربلای
امامحسینیرساند.
ازآندستجوانانهایامروزیکہغیرتدینی
دارند.
میگفت:خانمحضرتزینب(س)منراطلبیده،
بایدبروم،تابماندنندارم
بلہ،بابڪمتیپامروزیداشت
پسرمهمیشہمیخندید،خوشتیپبودوزیبا
بابڪپرازشادیبودوپرازشورزندگیامافرزندم
بہخاطراعتقاداتشوبرایپیوستنبہخدا
ازهمہاینهاگذشتوعاشقانہپرکشید.
بابڪفرزندنسلسوموچهارماینانقلاببود.
دلبستگیهایزیادیبہزندگیداشت،امروزیبود
وتمامیاینهارابہخاطردفاعازحریمآلالله
ومادرشخانمزینب(س)رهاکرد•
#شهیدبابکنوری♥️🕊
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
ده ماه بود ازش خبری نداشتیم.
مادرش میگفت: خرازی! پاشو برو ببین چی شد ای بچه؟ زندهاس؟ مردهاس؟
میگفتم: کجا برم دنبالش آخه؟ کار و زندگی دارم خانوم. جبهه یه وجب دو وجب نیست. از کجا پیداش کنم؟
رفته بودیم نماز جمعه حاج آقا آخر خطبه ها گفت: حسین خرازی را دعا کنید.
آمدم خانه.
به مادرش گفتم.
گفت: حسین ما رو میگفت؟
گفتم: چی شده امام جمعه هم میشناسدش؟
نمیدانستیم فرمانده لشکر اصفهان است.
#شهید_حسین_خرازی 🕊🌱
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
هر آمدنی رفتنی دارد..
جز شهــ🌷ــادت...
شهید که شدی میمانی؛
یعنی خدا نگهت میدارد برای همیشه...
#ٱنس_با_شهداء 🌷
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
؛،࿐࿇﷽࿇࿐᪥،؛
✨|#شهیدانه
#شهید_محمدعلی_خدادادی
💌 فرازی از وصیت نامه شهید محمدعلی خدادادی از شهدای والامقام روستای عباسآباد حاجی رفسنجان:
💠 از جانب من #زیارت_امام_حسین علیه السلام کنید و عذر خواهی کنید که نتوانستم در این دنیا مرقد مطهرش را زیارت کنم.
❣کسانی که این روزها به مناسبت اربعین به زیارت نجف وکربلا و عتبات عالیات در کشور عراق مشرف می شوید، زیاد از شهدا خصوصاً شهدای دفاع مقدس که موفق به #زیارت_کربلا نشدند یاد کنید و بدانید این زیارات در امنیت را مدیون همه شهدا خصوصاً #شهدای_دفاع_مقدس هستیم که راه را برای ما باز کردند و #شهدای_مدافع_حرم که این عتبات را از شر #دواعش و #بنی_امیه های زمانه حفظ کردند...
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
『💚| خاطره ای ازشهید حاج حسین خرازی』
🖋|وﻗﺘﯽ تو جبهه ﻫﺪﺍﯾﺎﯼ ﻣﺮﺩﻣﯽ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻣﯽﮐﺮﺩﯾﻢ، ﺩﺭ ﻧﺎﯾﻠﻮﻥ ﺭﻭ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩﻡ و ﺩﯾﺪﻡ ﮐﻪ ﯾﮏ ﻗﻮﻃﯽ خالی ﮐﻤﭙﻮﺗﻪ ﮐﻪ ﺩﺍﺧﻠﺶ ﯾﮏ ﻧﺎﻣﻪ ﺍﺳﺖ. ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩ: «ﺑﺮﺍﺩﺭ ﺭﺯﻣﻨﺪﻩ ﺳﻼﻡ، ﻣﻦ ﯾﮏ ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯ ﺩﺑﺴﺘﺎﻧﯽ ﻫﺴﺘﻢ. ﺧﺎﻧﻢ ﻣﻌﻠﻢ ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﻤﮏ ﺑﻪ ﺭﺯﻣﻨﺪﮔﺎﻥ ﺟﺒﻬﻪﻫﺎﯼ ﺣﻖ ﻋﻠﯿﻪ ﺑﺎﻃﻞ ﻧﻔﺮﯼ ﯾﮏ ﮐﻤﭙﻮﺕ ﻫﺪﯾﻪ ﺑﻔﺮﺳﺘﯿﻢ. ﺑﺎ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﺭﻓﺘﻢ ﺍﺯ ﻣﻐﺎﺯﻩ ﺑﻘﺎﻟﯽ ﮐﻤﭙﻮﺕ ﺑﺨﺮﻡ. ﻗﯿﻤﺖ ﻫﺮ ﮐﺪﺍﻡ ﺍﺯ ﮐﻤﭙﻮﺕﻫﺎ ﺭﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪﻡ ﺍﻣﺎ ﻗﯿﻤﺖ ﺁﻧﻬﺎ ﺧﯿﻠﯽ ﮔﺮﺍﻥ ﺑﻮﺩ. ﺣﺘﯽ ﮐﻤﭙﻮﺕ ﮔﻼﺑﯽ ﮐﻪ ﻗﯿﻤﺘﺶ ۲۵ ﺗﻮﻣﺎﻥ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﺍﺭﺯﺍﻥ ﺗﺮ ﺑﻮﺩ ﺭﺍ ﻧﻤﯽﺗﻮﺍﻧﺴﺘﻢ ﺑﺨﺮﻡ. ﺁﺧﺮ ﭘﻮﻝ ﻣﺎ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﺳﯿﺮﮐﺮﺩﻥ ﺷﮑﻢ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﻫﻢ ﻧﯿﺴﺖ. ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺑﺮﮔﺸﺖ ﮐﻨﺎﺭ ﺧﯿﺎﺑﺎﻥ ﺍﯾﻦ ﻗﻮﻃﯽ ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻤﭙﻮﺕ ﺭﺍ ﺩﯾﺪﻡ و ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻢ ﻭ ﭼﻨﺪ ﺑﺎﺭ ﺑﺎ ﺩﻗﺖ آﻥ ﺭﺍ ﺷﺴﺘﻢ ﺗﺎ ﺗﻤﯿﺰ ﺗﻤﯿﺰ ﺷﺪ. ﺣﺎﻻ ﯾﮏ ﺧﻮﺍﻫﺶ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﺭﺯﻣﻨﺪﻩ ﺩﺍﺭﻡ، ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﮐﻪ ﺗﺸﻨﻪ ﺷﺪﯾﺪ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﻗﻮﻃﯽ ﺁﺏ ﺑﺨﻮﺭﯾﺪ ﺗﺎ ﻣﻦ ﻫﻢ ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﺑﺸﻮﻡ ﻭ ﻓﮑﺮ ﮐﻨﻢ ﮐﻪ ﺗﻮﺍﻧﺴﺘﻢ ﺑﻪ ﺟﺒﻬﻪﻫﺎ ﮐﻤﮑﯽ ﮐﻨﻢ.»
ﺑﭽﻪﻫﺎ ﺗﻮ ﺳﻨﮕﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺁﺏ ﺗﻮﯼ ﺍﯾﻦ ﻗﻮﻃﯽ ﻧﻮﺑﺖ ﻣﯽﮔﺮﻓﺘﻨﺪ، ﺁﺏ ﺧﻮﺭﺩﻧﯽ ﮐﻪ ﻫﻤﺮﺍﻫﺶ ﺭﯾﺨﺘﻦ ﭼﻨﺪ ﻗﻄﺮﻩ ﺍﺷﮏ ﺑﻮﺩ.
💚|#صلوات_میفرستیم_هدیه_به_روح_شهدا
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
#زندگی_به_سبک_شهدا ✨
یکی از دوستان میگفت:
در صحن جامع رضوی دیدم حاجی تشت قرمز دستشان است و دارد می رود،
کنجکاو شدم و دنبالش رفتم؛
دیدم رسید به پیرمردی و پای او را در تشت گذاشت و ماساژ می داد؛
رفتم نزدیک و گفتم حاجی این چه کاری است؟
گفتند "ایشان پدرم هستند"
حاج قاسم اینطوری حاج قاسم شد.
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی🌹
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa