#رفیق
#شهید_بابک_نوری_هریس
دلتنگی یک واژه نیست
دلتنگی شاید ظاهرش ساده باشد
اما باطنی خنجر گونه دارد
که مثل هند جگرخوار به شکار دل بی طاقتم می آید
دلتنگی یک آه عمیق از میان خراش های قلبم است که میپیچد در قفسه سینه ام
و می شود حسرت
یادت نرود من به این امید زنده ام که من را خواهی کشت
مرا به قتل گاه خواهی برد
جایی که خدا به تماشا بنشیند و شاهد مرگ عاشقانه ای که شهادت نام گرفته باشد
من قتل گاه میخوام
و پیکری با پهلوی شکسته بی سر و دست و استخوان های شکسته سینه
من را باخودت به قتلگاهی که رفتی ببر رفیق
@pelakkhakii 👈👈🌷🕊
🌹بهش گفتم:
«توی راه که بر میگردی،یه خورده کاهو و سبزی بخر.»
گفت:
«من سرم خیلی شلوغه،می ترسم یادم بره.روی یه تیکه کاغذ هر چی می خواهی بنویس بهم بده.»
همون موقع داشت جیبش را خالی میکرد.
یک دفتر چه یادداشت ویک خودکار در آورد گذاشت زمین
برداشتمشان تا چیزهایی که می خواستم،برایش بنویسم،یک دفعه بهم
گفت:
«ننویسی ها!»
جاخوردم،نگاهش که کردم،به نظرم عصبانی شده بود!گفتم:
«مگه چی شده؟!»
گفت:
«اون خودکاری که دستته،مال بیت الماله»
گفتم:
«من که نمی خواهم کتاب باهاش بنویسم!دو-سه تا کلمه که بیش تر نیست»
گفت:
«نه!!.»
خاطرا ای از سردار شهید مهدی باکری❤️
ای شهدا روحتان شاد،یادتان گرامی وراهتان پر رهرو باد.آمین
جهت سلامتی وتعجیل در ظهور مولا صاحب الزمان(عج)وشادی ارواح بزرگ ومطهر شهدا صلوات
@pelakkhakii 👈👈🌷🕊
فقط شهدا را که #تفحص نمی کنند!
گاهی باید آدم های زنده(#مرده) را هم
تفحص کرد و پیدا کرد!!
خود شان را...
#دل شان را...
عقل شان را...
.
گاهی در این #راه پر پیچ و خم!
مردانگی ، غیرت ، #دین ، عزت ، شرف ، #تقوا...
را گم می کنیم...
.
نمی گوییم نداریم!
داریم!
اما #گم می کنیم...
.
باید گشت و پیدا کرد...
نگردیم، وِل معطل هستیم!
باید بگردیم و در این #رمل زار دنیا!
که هر آن ممکنِ باد بیاد و قسمت دیگه وجودمان را زیر #رمل های #دنیا گم کند...
.
خودمان را پیدا کنیم...
ببینیم کجای قصه ایم...
کجای سپاه #مهدی عج هستیم...
کجا به درد #آقا خوردیم...
کجا #مثل آقا عمل کردیم...
.
کجا مثل #شهید دستواره؛
اینقدر کار کردیم تا از #خستگی خوابمان نبرد بلکه بیهوش بشیم!
.
کجا مثل #شهید ابراهیم هادی برای فرار از
گناه چهره مان را ژولیده کردیم...
.
.
حرف آخر!
به قول بچه های #تفحص؛
نقطه صفر صفر و #گرا دست مادرمان زهرا سلام الله علیها ست...
.
همون #مادری که وقتی #شهید برونسی؛
راه را در #عملیات گم کرد!
وقتی #توسل به مادرش حضرت زهرا کرد!
.
حضرت گفت چهار تا به راست پنج تا به چپ!!
رفتند و #مسیر را پیدا کردند...
.
پس #گرا و نقطه صفر صفر!
دست مادرمان حضرت زهرا سلام الله علیها ست...
🌹باشهدا رفیق شویم🌹
@pelakkhakii 👈👈🌷🕊
✍شهید حاج قاسم سلیمانی
🔰اغلب ما از یک حس مشترکی برخورداریم و آن، حس #مغمومیت است. وقتی انسان چیزی را از دست می دهد، یا برای چیز ارزشمندی✨ تلاش می کند اما قدرت وصول به آن را ندارد، احساس مغمومیت می کند.
🔰این مغمومیت #نشاط_آور است، پیروزی آور است، معنویت آور است👌
به من خیلی مراجعه می کنند. هرکسی دستش به من می رسد این را می گوید: دعاکن #شهید بشوم..
🔰من به آنها می گویم دعا کنید خداوند این #حال را در شما حفظ کند. وای به روزی که انسان این حالت غم را💔 این حالت باختن را، این حس #جاماندگی را درداثرددنیا ازدست بدهد! او "خاسر" است..
#شهید_قاسم_سلیمانی
📚کتاب ذوالفقار ص۱۴۶
@pelakkhakii 👈👈🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهـید ابـراهیـم صـدرزاده و دوسـتانـش🌷
حـرم شـده فکـر هـر روزم
ز داغ هجـر تـو مے سـوزم...
@pelakkhakii 👈👈🌷🕊
|••رفـاقت بـابعضے ها
پـربـرڪتہ
چــون براے خدا و بنام خداست🕊••|
#شہـدادستـمانرابگیـرید🍃
🌷|| @pelakkhakii
🌿ازش پرسیدن:
ابراهیم؟! چرا همراه بقیه رزمنده ها به دیدن امام نرفتی ؟
✨جواب داد:
ما رهبر را برای تماشا نمیخواهیم. ما رهبر را میخواهیم برای اطاعت کردن.
#شهید_ابراهیم_هادی🌷🦋
#تولدتمبارکایشهید
@pelakkhakii 👈👈🌷🕊
2_5467469917286563931.mp3
4.24M
👈 بچه تهرون يعنی #ابراهيم_هادی
🔊 پادكستی متفاوت از استاد پناهیان
✅ کتاب بسیار جذاب و پرفروش سلام بر ابراهیم را حتما بخونید
#تولدتمبارکایشهید
@pelakkhakii 👈👈🌷🕊
♥️(شهیدابراهیم هادی)
یک روز که فقیری به مسجد رفته بود 🕌و کفش مناسب نداشت👞 ابراهیم پیش او رفت و کفش خود را به آن فقیر صدقه داد😊♥️ و خودش در اوج گرمای تابستان با پای برهنه از مسجد تا خانه رفت.✨🚶🏻او واقعا مرد خدا بود.🌈
@pelakkhakii 👈👈🌷🕊
#تولدتمبارکایشهید
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
وقتی بهش میگفتیم
چرا گمـنام کار میکنی ..!
میگفت: ای بابا
همیشه کاری کن
که اگه خدا تو رو دید
خوشش بیاد نه مـردم ...
"شهید ابراهیم هادی"
❤️🌱
#تولدتمبارکایشهید
پلاک خاکی اینجاست 🌷🕊👇👇
@pelakkhakii
•↺خـاطره اے از شــهید ابراهیــم هـادے
❀°دریڪے از مغازه ها مشغوڸ ڪاربود
یڪ روز در وضعیٺے دیدمش ڪه خیلے ٺعجبڪردݥ 😳
دوڪارٺڹ بزرگ اجناس دوشش بود.جلوےیڪ مغازه کارٺڹ هارا روے زمیڹ گذاشٺ،
❀°وقٺے ڪار ٺحویڸ ٺمامشد جلورفٺم وسلام ڪردم،بعدگفٺم آقاابراهیم براےشما زشٺه،
ایڹ ڪارِ باربرهاسٺ نهڪارشما! 😱
❀°نگاهے بهمڹڪرد وگفٺ ڪارڪه عیب نیسٺ ،بیڪارے عیبه،ایڹ ڪارهم ڪه مڹ انجام میدم برایےخودم خوبه«مطمئڹ میشم ڪه هیچے نیسٺم ،جلوے غرورم رو میگیره!»،.☺️
❀°گفتم اگه کسے شمارو اینطور ببینه خوب نیسٺ!😢
شما ورزشکارے و... خیلے ها میشناسنٺ
ابراهیم خندید و گفٺ😅 اے بابا ،«همیشه ڪارےڪن ڪه اگه خدا ٺورو دید خوشش بیاد نه مردم!»😇
#تولدتمبارکایشهید
↴🕊♥️
@pelakkhakii
⭕️ #درس_اخلاق
🔹یکی از بزرگترین شاخصههای اخلاقیِ #شهید ابراهیم هادی این بود که بدون توجه به دارایاش، #انفاق میکرد.
👈چقدر مردم اینروزها راحت میتوانند با این ویژگی #شهید_هادی(انفاق به خلقِ خدا، در راه خدا)، عاقبتبخیری را برای خودشان راحت بخرند!
#رزمایش_همدلی
#تولدتمبارکایشهید
@pelakkhakii 👈👈🌷🕊
🌹 گمنامی؛ تنها برای شهدا نیست
می تونی زنده باشی و
سرباز حضرت زهرا(س) باشی...
اما یه شرط داره؛
باید فقط برای خدا کار کنی
نه ریا ...
((شهیدابراهیم هادی))
#تولدتمبارکایشهید
@pelakkhakii 👈👈🌷🕊
🍃🍂🍃#شهـیـدابــراهـیم_هادی❤
✍️...شهید #ابراهیم هادی مدتی در جنوب شهر #معلم بود؛
🔹مدیر مدرسه اش میگفت آقا #ابراهیم از #جیب_خودش پول میداد به یکی از شاگردان تا هر روز زنگ اول برای کلاس نان و پنیر بگیرد.
🌹چون آقای #هادی نظرش این بود که این ها بچه های #منطقه_محروم هستند و اکثرا سر کلاس گرسنه هستند و بچه گرسنه هم درس را نمیفهمد.
🌹ابراهیم هادی نه تنها معلم؛ بلکه الگوی #اخلاق و رفتار بچه ها بود.
#تولدتمبارکایشهید
@pelakkhakii 👈👈🌷🕊
4_5938389793980286262.mp3
2.92M
آمادگی برای ورود به ماه مبارک رمضان
🎤حجةالاسلام بندانی نیشابوری
💚اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج
@pelakkhakii 👈👈🌷🕊
پلاک خاکی
❤️ #دلنوشته
#ابراهیم هدایتگر
درست آخرین روزهای سال 96 بود. وقتی به خانه برگشتم به همه چیز و همه کس بد بین بودم. به انقلاب و مسئولین و... همه بد می گفتم.
من سالها در جبهه بودم و جانباز شدم. حالا چند وقتی بود که برای استخدام پسرم به همه ارگانها سر می زدم و کسی جواب درستی به من نمی داد. نمی دانستم چه باید کرد.
حتی توی اداره آخری گفتم: ای کاش داعش می آمد و بساط شما رو جمع می کرد.
✳️وقتی آمدم خانه، فرزندم پیش من آمد و برای اینکه من رو آروم کنه، یک کتاب به من داد و گفت: بابا این رو بخون. خیلی جالبه.
نگاهی به چهره روی جلد کردم و نام کتاب را خواندم: سلام بر ابراهیم
باعصبانیت کتاب را به گوشه ای پرت کردم و گفتم: اینا دروغه. مسئولین می خوان کاراشون رو خوب جلوه بدن از شهدا مایه می ذارن...
✅بلند شو... بلندشو...
از جا پریدم. دو نفر با هیکل ورزشکارها اما چهره نورانی بالای سرم بودند.
نفر اول گفت: اجر اعمال وجهاد خودت رو به خاطر کار پسرت از بین نبر.
هرآن کس که دندان دهد نان دهد. خدا خودش کارها رو به موقع درست می کنه.
بعد ادامه داد: شکر نعمت های خدا رو به جا بیار. یک آیه قرآن هم خواند که به من خیلی آرامش داد. چند جمله هم گفت که دوای همه دردهای من بود.
بعد خداحافظی کرد و از در بیرون رفت.
گفتم شما کی هستی؟
گفت ی بنده خدا
وقتی اصرار کردم. نفر پشت سری گفت: ایشون ابراهیم هادی هستند.
از خواب پریدم. مات و مبهوت بودم. سریع دنبال کتابی گشتم که دیشب فرزندم به من داده بود.
کتاب را پیدا کردم. چهره شهید با عکس روی جلد کمی فرق داشت. کتاب را که باز کردم تصویر مهمان چند دقیقه قبلم را دیدم. چهره ای زیبا و نورانی با محاسن بلند.
حالا در ایام عید کتاب را تا آخر خوانده ام. هر لحظه خدا را به خاطر نعمتهایش شکر میکنم و از حرفهایی که زدم استغفار میکنم. به راستی سلام خدا بر ابراهیم که مرا هدایت کرد.
التماس دعا. یک جانباز از روستاهای خراسان جنوبی.
@pelakkhakii 👈👈🌷🕊