4_5879752207510799670.mp3
5.25M
#اربعین شلوغه؛ نَــریم....
یه وقت بریم خلوت باشه، قشنگ زیارت کنیم!!!
❌سخت در اشتباهی❌
#حب_حسین_یجمعنا
#پیشنهاد_دانلود👌👌
🌹🍃🌹🍃
@pelakkhakii
#حتما_بخوانید👇👇
🌸یه شب حسین به #خوابم اومد. #مُهری جهت مَمهور کردن نامه های مردم دستش بود.مهر دقیقا شبیه #سنگ مزارش بود.
🌸فقط کوچکتر و در اندازه مُهر بود. حتی #رنگ متن های موجود در مهر شبیه رنگ موجود در سنگ مزارش بود.
رنگ متنِ
پاسدار شهید مدافع حرم در مهر مثل سنگ مزارش به رنگ #قرمز بود.
🌸دیدم بعضی ها #نامه میدن و حسین همون جا پای نامه ها مهر می زنه. حسین گفت من #پنجشنبه ها نامه خیلی ها رو مهر می زنم.
🌸همون پنجشنبه خانمی رو سر مزار حسین دیدم. که خیلی هم #محجبه نبود.داشت #گریه می کرد.
🌸از من پرسید شما خانواده شهید رو نمی شناسید؟ گفتم من #خواهرش هستم. من رو در #آغوش گرفت و گفت، راستش من خیلی #بدحجاب بودم. اصلا اهل دین و مذهب نبودم. یک روز که داشتم در شبکه های مجازی جستجو می کردم، #تصادفا با شهید معز غلامی آشنا شدم.
🌸خیلی منقلب شدم.در مورد شهید #تحقیق کردم. بعدها شهید رو در #خواب دیدم.این شهید در زندگی من تاثیر بسیاری گذاشت.
🌸باعث شد روز به روز حجابم بهتر بشه. سالها بود که اصلا نماز #نمی_خوندم. ولی از وقتی که با شهید آشنا شدم نماز خوون شدم.من هم خوابی رو که دیده بودم برای اون خانم تعریف کردم...
#من_پنجشنبه_ها_نامه_خیلیا_رو_مهر_میزنم😍
📚کتاب سرو قمحانه، ص 132
#شهید_حسین_معزغلامی🌷
#شهید_مدافع_حرم
🍃🌹🍃🌹
@pelakkhakii
هدایت شده از هیئت موکب الزهرا(س)
به سالِ بی محرم فکر کردی؟؟....
به اینکه بی #حسین از دست میری...
.
به اینکه روضه رو ازت بگیرن...
کجا داری بری آروم بگیری...
دعوتید به
هیئت موکب الزهراء
خواهران شمال شرق تهران 👇👇👇
@heyatalzahra
يَا دَائِمَ الْفَضْلِ عَلَى الْبَرِيَّةِ
يَا بَاسِطَ الْيَدَيْنِ بِالْعَطِيَّةِ
يَا صَاحِبَ الْمَوَاهِبِ السَّنِيَّةِ
صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ خَيْرِ الْوَرَى سَجِيَّةً وَ اغْفِرْ لَنَا يَا ذَا الْعُلَى فِي هَذِهِ الْعَشِيَّةِ.
شب جمعه است..
بیا حال مرا بهتر کن،،
فکرِ دلواپسیِ قلب منه مضطر کن...💔
#ای_نگاهت_دلگشاتر_از_بهشت...
@pelakkhakii 👈👈🌹
محسن همیشه میگفت :
«مقام معظم رهبری وقتی که فرمودهاند :
"جواب کار فرهنگی باطل، کار فرهنگی حق است"،
✅ تکلیف ما را در انجام کار فرهنگی روشن کردهاند.
🚫 ما نباید این عرصه فرهنگی را خالی بگذاریم.»
#شهید_محسن_حججی🌷 🕊
@pelakkhakii 👈👈🌹
محور همه فعالیتهایش #نماز بود.ابراهیم در سخت ترین شرایط #نمازش را #اول وقت می خواند.بیشتر هم به #جماعت و در مسجد میخواند.دیگران را هم به نماز جماعت دعوت میکرد.
ابراهیم حتی قبل از انقلاب #نمازهای صبح را در #مسجد و به #جماعت می خواند.رفتار او ما را به یاد جمله معروف شهید رجائی می انداخت👈:به #نماز نگویید کار دارم به #کار بگویید وقت نماز است.
شهید #ابراهیم_هادی
@pelakkhakii 👈👈
4_5926830044121924099.mp3
8.37M
سلام من به زهرای زمین کربلا زینب
دارم همیشه آوای روحی لکِ الفدا زینب
#مدد_عمتی_یازینب
#کربلایی_جواد_مقدم
@pelakkhakii 👈👈🌷
جان من باهمـه ی ایل وتبارم یکجــا
به فدای نخی ازمعجر #زینب بشود
همہ ی زندگــــی من به فدای آنکــه
دردفاع ازحرمـش پرپر زینب بشود..
#روحۍفداڪیازینبــ🏴
#شهیدبابکنوری
@pelakkhakii 👈👈🌹
امام خامنهای
جوان ها مایه ی افتخار وستون های این انقلاب و کشورند
@pelakkhakii 👈👈🌹
ای شھید
امروز، بیشتر از دیروز
دوستت می دارم !
و فردا بیشتر از امروز ...
و این، ضعف من نیست
قدرت توست !
@pelakkhakii 👈👈🌷
#تلنگر 👌👌
🌼آدم ها اندازه معرفتشون
از خدا طلب میکنن،یکی از خدا
خونه،زندگی و ماشین میخواد،
یکی رزق حلال و عاقبت بخیری ؛
🌼اینکه چی از خدا بخوای نشون میده کجای کاری،
🌼 بنی اسرائیل از خدا غذای جدید و معجزه های چشم درآر میخواستن، انگار نعوذبالله خدا غولِ چراغ جادو هستش که آرزوهای اینا رو برآورده کنه..
🌼تو اما زرنگ باش، مثل ابراهیمِ خلیل، که از خدا عاقبت بخیریِ نسلش رو خواست...
🏴✨ @pelakkhakii 👈
#پرواز
اینجا
کانال کمیل است
کانالی که معبری شد
برای رسیدن به آسـمان
مکانی که جان فدا کردند
و پیکرشان جاماند و ماند و ماند
و قرارگاهی شد
برای تشنگان وصــال
#نقطه_رهایی
#هفته_دفاع_مقدس
🕊 @pelakkhakii 👈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #ڪلیپ
روز اول مدرسه نازدانه #دختر شهید مدافع حرم #شهید_مهدی_نعمایی ریحانه جان، راستی بابایی دارم یاد میگیرم نوشتن #الف مثل اشک میشه بونه ی من، #ب مثل بابایی که ندارم، #سین مثل سوریه
#شهید_مهدی_نعمایی🌷
#روز_اول_مهر
#فرزندان_شهدا
•❥•❤️🌿
@pelakkhakii 👈👈
❇️ بر اثر اصابت تیر، از ناحیه کتف مجروح شده بود. یک روز تصمیم گرفت برای سرکشی و کسب اطلاع از انبارهای لشکر بازدید کند مسئول انبار، پیرمردی بود به نام حاج امر ا... با محاسنی سفید که با هشت جوان بسیجی در حال خالی کردن کامیون مهمات بود، او که آقا مهدی را نمی شناخت تا دید ایشان در کناری ایستاده و آن ها را تماشا می کند فریاد زد جوان چرا همین طور ایستادهای و ما را نگاه می کنی بیا کمک کن بارها را خالی کنیم یادت باشد آمده ای جبهه که کار کنی
شهید باکری با معصومیتی صمیمی پاسخ داد : « بله چشم»
و با آن کتف مجروح به حمل بار سنگین پرداخت نزدیکی های ظهر بود که حاج امرا... متوجه شد که او آقا مهدی فرمانده لشکر است
بعض آلود برای معذرت خواهی جلو آمد که مهدی گفت : « حاج امر ا... من یک بسیجی ام .»
#خاطرات_شهدا
#شهید_مهدی_باکری
@pelakkhakii 👈👈