NAES-2503-1681-1-2.docx
حجم:
43.5K
من قصد به اشتراک گذاری 'NAES-2503-1681-1-2' با شما را دارم
💭 اگه بگن مهمترین چیزی که تو سال ۱۴۰۳ یاد گرفتی چی بوده!؟
+میگم یاد گرفتم حواسم به حالت سر و افتادگی شونههام باشه.
چون تو
کتاب "بدن فراموش نمیکند!" خوندم اگر سرتون دائم خم و شونههاتون افتاده و
شکل بدنتون منفعل باشه،
طعمهٔ آسونی واسه سادیسم بقیه هستید.
📌سر بالا، سینه سپر…
📌 فهمیدم؛
+ اگه نتونم
شریکم رو همونطور که هست دوست داشته باشم،
بهتره کنار بکشم و اجازه بدم
تا کس دیگهای بتونه اینکار
رو بکنه.
چون وظیفهٔ اون نبود که ایدهآل من باشه.
👤اینرو از کتاب
"دروغهایی که به خودمان میگوییم" جان فردریکسون یاد گرفتم.
📌 یاد گرفتم؛
+ آدم از چالههایی که خودش کَنده
سختتر در میاد.
چون پاشون زحمت کشیده
و نسبت بهش
حس تعلقخاطر و
دلتنگی داره و
معمولاً بخشی از هویتش میشه.
👤 اینرو از کتاب
"زندگی خود را دوباره بیافرینید" جفری یانگ متوجه شدم.
📌 نورای کتابخانه نیمه شب به من یاد داد؛
+ انسان مجموعهای از حسرتهاست
که روی زمین راه میره.
ولی وقتی اون حسرتها
رو زندگی کنی،
میبینی که خیلی هم حسرت برانگیز نبودن.
👤 خیال هر چیزی قشنگتر از خودشه.
📌 فهمیدم که؛
+ مقایسه دزد زمان،
انرژي و لذته.
اونجا که تو کتاب پسرک، موش کور، روباه و اسب" میگفت؛
- «بهنظرت بزرگترین راه هدردادن وقت چیه؟»
+ موش کور گفت:
«اینکه خودت رو با بقیه مقایسه کنی».
📌 از "بسل وندر کولک" یاد گرفتم که؛
+ احساس اینکه کسی حرفمون
رو میشنوه و درکمون میکنه، فیزیولوژی بدنمون رو تغییر میده.
👤 پس یاد گرفتم
که خیلی خیلی کمتر حرف بزنم
و بیشتر گوش بدم.
📚📚📚📚📚📚📚
.
💖Join👇
حضور همه دانشجویان عزیزم که صندلی خالی نبود در کلاس